با ربابه صدر قرار گفتوگویی در یکی از سفرهای کوتاهش به ایران گذاشتم،
میخواستم در لابه لای گفتهها و خاطرات خواهر پی به اندیشه برادر در خصوص
نقش و جایگاه زنان در اجتماع ببرم. امام موسی صدر از جمله روحانیونی بود که
نظرات مترقی در خصوص مسائل اجتماعی ارائه میداد.
او با منش و رفتار خاص خود باعث انقلاب عظیم فرهنگی و فکری در جنوب لبنان شد. هنگامی که پا به لبنان گذاشت، اکثر جوانان شیعه آن دیار پیرو اندیشههای مارکسیستی بودند اما امروز همین دیار به یکی از کانونها و قطبهای تشیع و اسلامگرایی اما با ویژگیهای خاص خود بدل شده است. شاید اگر امروزه موسی صدر در میان ما بود، اندیشههای او راهگشا بر دردهای روزگار ما بود.
با مسافر تازه از لبنان رسیده از هر دری سخن گفتیم؛ از نقش حزب الله در تحولات لبنان تا مسائل و دغدغههای روز زن ایرانی و مسلمان. ربابه صدر هنگامی که از سیدحسن نصرالله میگوید، میتوان به وضوح برق خوشحالی و رضایت و در عین حال دل نگرانی خواهرانه او را نسبت به رهبر حزب الله در نگاه او یافت.
ربابه صدر گرچه متولد «قم» است، اما امروز و از پس سالهای طولانی زندگی در جنوب لبنان نه تنها واژههایی از زبان فارسی را به فراموشی سپرده که برخی از دردها و دغدغههای اجتماعی سرزمین پدری را نیز از یاد برده است. گرچه شاید بتوان سرعت بالای تحولات و رخدادهای بزرگ لبنان این سرزمین کوچک اما تاثیرگذار را دلیلی برای آن دانست. در این گفتوگو ربابه صدر ترجیح میدهد کمتر در خصوص دغدغههای جاری اجتماعی اظهارنظر کند و تنها گاهی در برابر اصرار چند کلمهای در این باب سخن میگفت.
خانم صدر باشناختی که شما از امام موسی صدر دارید، اگر امروز ایشان رهبری شیعیان لبنان را برعهده داشتند، آیا همین راه را میرفتند که اکنون در جنوب لبنان شاهد آن هستیم؟ آیا شاهد جاری شدن همین ارزشها در جامعه شیعیان لبنان بودیم؟
شکی نیست که هر فرد الگوی رفتاری خاصی برای راه خود در نظر میگیرد، اما من فکر میکنم اگر امام موسی صدر نیز هم اینک در میان ما بود، همین کاری را انجام میداد که اکنون حزب الله در پیش گرفته است. ایشان ۴۰ سال پیش اسرائیل را شر مطلق معرفی کرده بودند و این نشان از یگانگی دیدگاههای ایشان با رهبران حزب الله دارد. هنگامی که امام موسی اعتصاب میکنند و در مسجد متحصن میشوند، تنها خواسته ایشان این است که دولتی باید بر لبنان حاکم باشد که عادلانه باشد و در آن حقوق همه افراد رعایت شود. اکنون هم اگر تضاد و تقابلی در میان دولت لبنان و گروههای حامی حزب الله شاهد هستیم، بر همین اساس است.
تصور میکنید در زمینه اجتماعی چگونه عمل میکردند؟ آن فضای بازی که اکنون جامعه لبنان را احاطه کرده است، باز هم وجود داشت یا سمت و سوی ایشان به گونهای متفاوت بود؟
ببینید، کلاً شخصیت امام موسی با دیگران فرق دارد، یا اصلاً جامعه لبنان بسیار متفاوت از جوامع دیگر مثلاً ایران است زیرا لبنان متشکل از طوایف مذهبی و قومی گوناگون و مختلف است، برای همین نمیتوان همه را به یک شکل درآورد. هر گروه و مذهبی ارزشهای خاص و متفاوت خود را دارد. بنابراین امام موسی نمیتوانستند یک قانون کلی برای همه جامعه صادر کنند.
چرا شخصیت امام موسی متفاوت بود؟ این تفاوت را در چه میبینید؟
اما موسی بسیار متعادل بود و سرلوحه همه برنامههایشان اعتدال بود، بامحبت و انسانیت روشهای خود را اجرا میکرد. سالهای ابتدایی که امام موسی به لبنان آمدند، اصلاً در بین شیعیان مساله حجاب وجود نداشت، نماز و روزهای در کار نبود. اما اگر کسانی بیحجاب میآمدند نزد ایشان امام موسی هرگز آنها را وادار به داشتن حجاب نمیکردند، در سخنرانیهایشان اجبار نمیکردند که هر کس میآید الزاماً باید محجبه باشد. بارها از دختران جوان شنیدم که وجود امام موسی صدر در بین ما مثل سدی بود که جلوی انحراف ما را گرفت. امام موسی همچنین اولین مرد روحانی بودند که در دنیا گفتوگوی بین اسلام و مسیحیت را آغاز کردند. شواهدی در دست است که اخیراً عدهای میخواستند جنگ و اختلاف بین سنیها و شیعیان را برانگیزند، اما اقدامات امام موسی آنقدر مهم و زیربنایی بود که این طرح با شکست روبه رو شد. به هر صورت اگر انسان بخواهد عرف و دینش و همچنین اخلاص خود را نسبت به دین حفظ کند، میتواند محبوب همگان باشد چون هرچه خوبی است در اسلام نهفته است.
اقدامات امام موسی چگونه بود که باعث رواج و گسترش ظواهر و اعمال اسلامی در جنوب لبنان شد؟
چون امر و نهی کردن در روش امام موسی نبود، رفتار و منش ایشان متفاوت بود. اکنون ۹۰ درصد از شیعیان لبنان محجبه هستند که دقیقاً به خاطر همین عملکرد و تلاشهای ایشان است. در خود موسساتی که ما اکنون در لبنان داریم نیز همین گونه است. یک لباس فرم را برای شاگردان انتخاب کردهایم و به معلمان نیز گفتهایم که سرکلاسها حجاب داشته باشند، چون آنها الگوی دانش آموزان هستند، اما اصلاً کاری نداریم که آنها بیرون از محوطه آموزشگاهها چه میپوشند.
در ایران میبینیم که شیوههای تبلیغ حجاب متفاوت است. این شیوه برخورد موجب نتیجه عکس در جامعه و در میان مردم میشود. در موسسه ما با شاگردهای مدرسه بسیار با ظرافت و نرمی صحبت میکنیم و مراقبیم که رفتارهای ما عکس العمل بدی برای آنها نداشته باشد. روش برای اجرای هر ایدهای بسیار مهم است. اگر روش صحیح نباشد، نتایج مورد انتظار هم به دست نخواهد آمد.
امروزه در ایران برخیها عقیده دارند که کلاسهای مختلط و دانشگاهها محل و موجب فساد هستند، نظر شما در این خصوص چیست؟
ابداً و اصلاً موافق این نظر نیستم. در همین موسسه ما نیز هم زنان هستند و هم مردان. دختران شاگرد موسسات ما نیز وقتی دوران کودکستان و ابتدایی را به اتمام میرسانند به مدارس مختلط میروند، اتفاقاً من فکر میکنم آنها در کلاسهای مختلط یاد میگیرند که چگونه از دین و شرف خود حمایت کنند و اینها بهترین دختران و مادران آینده خواهند شد.
پس ضعف و مشکل را در کجا میبینید کهگاه این تصورات برای برخی پیش میآید؟
ضعف ما این است که اسلام را صد درصد پیاده نکردهایم، اسلام را به شعار گرفتیم. به طور کلی میگویم، وقتی اسلام حقیقی و نه شعاری را در زندگی خود چه شخصی و چه به طور کلی پیاده نکنیم، خودمان به خودمان هم اعتماد نداریم.
چند وقت پیش در ایران جشنواره «زنان سرزمین من» برگزار شد. از این جشنواره اطلاع دارید؟
بله، خیلی جالب بود. لباسهایی که در این جشنواره به نمایش گذاشته شد بسیار زیبا بود. من در لبنان شنیدهام که ایران به گروههای طراح مد دنیا سفارش طراحی لباسهای زیبا و در عین حال مطابق با موازین اسلامی را داده است. این بسیار خوب است.
البته بسیاری از همان لباسها را اگر زنان و دختران بپوشند با ممانعت و اخطار پلیس در خیابا نها مواجه میشوند.
این را نمیدانستم، اما اسلام رنگ لباس و حجاب را تعیین نکرده است. من همیشه لباس آبی میپوشم و به نظرم رنگهای باز سنگین بسیار زیبا است. در خانواده هم همین گونه بودیم، یعنی زمانی که در قم زندگی میکردیم با اینکه پدر من از روحانیون برجسته عالم تشیع بود، هیچگاه به یاد ندارم که لبا سهای شیک و زیبا پوشیده باشم و پدرم مخالفتی کرده باشد. البته من با چادر بزرگ شدهام و همواره آن را به سر دارم، چادر را واقعاً دوست دارم.
میتوانید در مورد نگاه آیت الله صدر، کمی بیشتر توضیح دهید؟ مثلاً دیدگاه ایشان نسبت به دختران خانواده چگونه بود؟
پدر من افق فکری بازی داشته، مثلاً برخلاف عرف آن زمان که در خانوادههای مذهبی دختران معمولاً درس نمیخواندند یا سوادشان در سطح خواندن قرآن بود، اما ما همگی درس خواندیم، حتی مجلات هفتگی مختلف را پس از آنکه پدرم مطالعه میکرد میخواندیم. من خودم تحصیلات دانشگاهی در ایتالیا و بیروت دارم، یا برادرانم تحصیلات همزمان دانشگاهی و حوزوی دارند و پدرم مشوق ما در این زمینه بود. در کل ایشان بسیار متفاوت با بسیاری از روحانیون هم عصر خود و دارای افق بسیار بازی بودند.
شما در ایتالیا هم تحصیل کردهاید؟
بله، من یک دوره فشرده در زمینههای هنری، طراحی لباس و نقاشی بر پرده و لباس در رم دیدم. این دوره آموزشی باعث شد در نگاه من تغییراتی به وجود آید. اکنون اگر موسسات ما را در لبنان ببینید متوجه میشوید که دکوراسیون، پردهها، لباس بچهها و... همگی زیبا و متناسب است.
دیدگاه امام موسی صدر درخصوص مشارکت زنان در مسوولیتها و مدیریتهای کلان چگونه بود؟
برای ایشان فعالیت و مشارکت زنان در عرصههای مختلف بسیار مهم بود و برای همین موسسات آموزشی ایشان متوجه دختران نیز بود. حتی در کلاسها حضور پیدا میکردند و به نحوه آموزشهای ارائه شده نظارت میکردند. امام موسی اعتقاد داشت که زنان ۵۰ درصد از جامعه نیستند، بلکه ۷۵ درصد از جامعه را تشکیل میدهند زیرا علاوه بر جمعیت ۵۰ درصدی آنان در جامعه، تربیت فرزندان صالح نیز بر عهده آنان است، برای همین آنان نه ۵۰ درصد جامعه که ۷۵ درصد از جامعه را تشکیل میدهند. همچنین ایشان اعتقاد داشتند که چون خانمها طبع آرامتر و اخلاص بیشتری در کارها از خود نشان میدهند، حضور آنان در مدیریتهای کلان، به سود جامعه خواهد بود.
اکنون در بین برخی از روحانیون نظرات تازهای در خصوص برابری حقوق زنان مطرح میشود. آیا امام موسی صدر نیز نظراتی در این خصوص داشتند؟
متاسفانه فرصتی نشد تا نظرات امام موسی در این زمینه بیان شود، اما با آشناییای که از تفکرات و اندیشههای امام موسی داریم، نسبت به این گونه موضوعات نگاه روشنی داشتند. گرچه من خیلی با آنچه در ایران میگذرد آشنا نیستم اما میدانم هم اکنون روحانیونی هستند که سعی دارند بسیاری از این موارد را برای جامعه تبیین کنند. اسلام یقیناً مذهبی پیشرفته در احقاق حقوق زنان و مردان است. مخاطب قرآن همیشه مردم بوده است نه زنان یا مردان. همان گونه با زنان سخن گفته است که با مردان. اگر امروزه ما با مشکلی مواجه هستیم، ناشی از این است که نتوانستهایم دستورات و موازین اسلام را به درستی پیاده کنیم. البته هر مساله جدید و تازهای که مطرح شود ابتدا سر و صدا ایجاد میشود، مقاومتهایی صورت میگیرد، اما اگر با مفاهیم قرآن تطابق داشته باشد، هم از سوی علما و هم از سوی جامعه پذیرفته میشود.
در میان جامعه شیعه لبنان چه؟ آیا آنجا هم همین دغدغهها وجود دارد؟
ببینید، شرایط لبنان متفاوت از ایران است. در لبنان مردم بسیار آزاد هستند، به نظرم مسلمانان لبنان کمتر مرتکب گناه میشوند و این برای وجود همین آزادی است.