سلام ما بر آن غایب حاضر حضرت امام سید موسی صدر. خداوند ایشان و همراهانش
را از زندان اهل رده و نفاق نجات داده و به آغوش ملت بازگرداند.
«بسم الله الرحمن الرحیم، الحمدلله رب العالمین و الصلاه و السلام علی اشرف خلقه سیدنا و نبینا محمد و علی آله الطیبین الطاهرین و اصحابه المیامین.
برادران گرانقدر؛ در این همایش پر برکت که در این مکان برگزار شده است سلام و درود و احترام و دعای خیر خود را به حضرت آیت الله شیخ محمد مهدی شمس الدین نثار میکنیم. ما علاقمند بودیم ایشان در این گردهمایی مبارک حاضر باشند، اما اینک از خدای سبحان میخواهیم تا او را مشمول رحمت و عنایت و حمایت و سلامت بفرماید.
برادران؛ سلام ما بر آن غایب حاضر حضرت امام سید موسی صدر. خداوند ایشان و همراهانش را از زندان اهل رده و نفاق نجات داده و به آغوش ملت بازگرداند. این همایش نشان از حقیقت و نیکی دارد و وحدت و برکت را شکل میدهد. این دیدار راهی است برای وحدت صفوف، وحدت مسیر و وحدت هدف. امام صدر دارای مواضع ملی مشخص و بارزی است و هرگاه به مناسبت بزرگداشت او گرد هم میآئیم یا برای گفتگو در مورد مواضع امام صدر همایشی ترتیب میدهیم، این دیدارها شعله مهر و شوق را نسبت به این مرد بزرگ اندیش و این مرد اصلاحگر، مجاهد و فعال در دلهایمان شعلهور میکند. مهر و محبت مردی در دلها شعلهور است که همه هم و تلاش او برای حمایت و حفظ این وطن و وحدت فرزندان آن بوده است. آری دیدارهای او از جای جای کشور و همه مناطق نشانه وطن دوستی او است، او در دل همه مردم کشور جای دارد و مردم او را دوست دارند و از وی قدردانی میکنند. او نمونه رهبری بزرگ است که در دل شخصیت او و اعمال ارزشمند دینی، اخلاقی و انسانی او نیروی عظیمی ذخیره شده است که موجب فکر عمیق، و روش حکیمانه، و بینش نورانی و تصمیمات و مواضع صحیح او شده است.
برادران؛ هنگامی که از مقاومت و لوازم آن از جمله جامعه و امت مقاوم سخن میگوئیم، امام صدر در دل این حرکت مقاوم جای دارد. بلکه در حقیقت او از اساسیترین استوانههای مقاومت است بطوریکه میتوان گفت امام موسی صدر مساوی است با مقاومت و مقاومت برابر است با امام صدر و لذا او در دل مقاومت و از آن است. پیوند امام صدر و مقاومت همچون پیوند شب و روز است که در پی هم و مکمل یکدیگرند. قصه او و مقاومت، داستانی است که آغاز شده اما پایانی ندارد، زیرا مقاومت همه وجود امام و عقیده اسلامی و ایمان او را به مخالفت با ظلم و قلدری و تجاوز تشکیل میدهد. او مسلمان مؤمنی است که با خدای خویش و حضرت پیامبر و نیز با مؤمنان پیمان بسته است. او یک عرب آزاده و به معنای کامل کلمه یک لبنانی وطن دوست است بطوری که به همزیستی مشترک مسلمان و مسیحی در چارچوب وحدت و وفاق تحت لوای حکومتی مقتدر و عادل و دولت و سازمانهایی قانون مدار اعتقاد دارد.
آنان که با امام صدر زندگی کردهاند و با او مصاحبه و مناظره نمودهاند دریافتهاند که این انسان تا چه میزان نسبت به لبنان و رنگ و فرهنگ لبنان علاقمند است. او همواره چنین میگفت: «طوایف در لبنان نعمت است اما طایفه گرائی بدبختی است.» همنیشنان امام تلاش پیگیر و مستمر آن جناب را برای لبنان و سلامت این کشور مشاهده کردهاند. آنها تأیید میکنند که امام در راه محبتی که به این کشور داشت و برای نجات آینده حساس فرزندان این ملت و این کشور که آنرا در ورطه تقسیم و شهرک سازی میدید، حاضر بود جان خود را فدا کند. آنچه که امام صدر را وادار میکرد تا خود را به خطر بیندازد و در مبارزات وارد نماید و او را کمک میکرد تا اعتصاب به راه بیندازد و سخنرانی کند و مردم را دعوت کند و پند و اندرز دهد و آنها را از خطر ناآگاهی و غفلت و اعتماد به سراب بر حذر دارد، تنها ایمان او به خدا، و ملت و دینش بوده. اما با کمال تأسف به جای تشکر از این همه ایثار، بر علیه او توطئه شد و رژیم لیبی وی را ربوده و ناپدید نمود. این رژیم که زائیده توطئه است نه تنها مخالف امت عرب که بر علیه همه امت اسلام است. رژیم لیبی اولین و آخرین مسئول جنایتی است که بر علیه امام صدر و همراهان وی شیخ محمد یعقوب و استاد عباس بدرالدین واقع شده است.
این رژیم باید بخاطر جنایتی که در حق انسانهای شریف، آزاده و مبارز انجام داده است پاسخگو باشد. امام صدر پدر همه مبارزان و مجاهدان جهان است. این ظالمان باید بدانند که اختلاف ما با آنان پابرجاست و پرونده جنایت آنان بسته یا به فراموشی سپرده نخواهد شد. مگر اینکه حقایق آشکار و ابهامات برطرف گردد. از همین مکان وتحت عنوان کنفرانس «کلمه سواء» از دولت لبنان میخواهیم تا موضع خود را در خصوص این قضیه بزرگ ملی به طور روشن و صریح بیان کند و از تهدیدهای دشمن هراسی به دل راه ندهد، زیرا ما ملتی هستیم که از تهدید و تخریب نمیترسیم. تاریخ، مقاومت را در جنوب و منطقه بقاع غربی نشان میدهد و همه مردم لبنان شاهد این مقاومتند. ما از دولت میپرسیم که، به چه دلیل از قطع رابطه با رژیم لیبی تا این اندازه نگران است؟ آیا این وضع بخاطر ترس از قطع مساعدات لیبی به لبنان است؟ کدام کمکها؟ آری، در زمانی که لبنان گرفتار جنگ داخلی بود و فتنه در کشور ما در جریان بود کمکهایی وجود داشت، اما از آغاز دوران مقاومت در مقابل اسرائیل این مساعدتها کجا رفتند؟
این یک علامت سؤال بزرگ است که در مقابل مسئولان مطرح میکنم و امیدوارم که در پاسخ آن یک موضعگیری مناسب اتخاذ شود. سخن در مورد امام صدر به حدی طولانی است که انسان مبهوت و متحیر است از کجا آغاز کند. از درگیری تلخ امام صدر با دستگاه حکومتی لبنان در زمانی که رژیم فاسد و دست نشانده بود. لبنانی که به تعبیر امام صدر یک واقعیت تاریخی است که با کهنترین دورانها ارتباط دارد و در لایههای دل خود بسیاری از تمدنها، عظمتها، رسالتها و فرهنگها را دارد، قادر است تا در این جهان نقش مسئولانه عظیمی را ایفا نماید. این کشور بر اساس نیروهای فکری و ثروت تاریخی و فرهنگی خود میتواند به ایفای این نقش اقدام کند. ما اجازه نداریم این توان و ظرفیت را بخاطر امیال وتعصبات خود به هدر دهیم و یا با درگیریهای طایفهای و حساسیتهای مذهبی نابود کنیم، جایز نیست.
بهرهبرداری و استفاده از این پتانسیلها به عنوان خاستگاهی برای همکاری، ارتباط و تکامل در جهت ساختن تمدنی انسانی و مسئولانه در لبنان که پایههای آن افکار، تجربهها و آزادی است رسالتی مهم و البته ممکن است، به شرط اینکه میان فرزندان لبنان احترام متقابل دایر گردد و عوامل خوف و زیان از دیگران از طریق یک جنبش ملی پایان یابد. جنبشی که ما را از روحیات گروهگرایی و جدایی باز دارد و از برنامههایی که هدف آن تبدیل ما به دستههای مجزا و بریده از یکدیگر و تودههای انسانی که به بهانه طایفه یا مذهب به جان هم میافتند و کشتار میکنند رها سازد. امام صدر از خطر هیچ دشمن خارجی نمیهراسید. البته این بدان معنی نیست که او به وجود دشمن خارجی معتقد نبود، زیرا خطرها همواره وجود دارد و همه کشورهای جهان همواره متوجه چنین خطری هستند تا چه رسد به کشور ما که با رژیم غاصب، اشغالگر و خیانت پیشه صهیونیستی همسایه است.
او متوجه دشمن خارجی هم بود اما خطرات اختلافات داخلی را شدیدتر و پر اهمیتتر میدانست. او معتقد بود که تقسیمات داخلی و درگیریهای طایفهای باعث تشویق دشمن به سوءاستفاده و بهرهگیری از این نزاعها میگردد. در آن شرایط آنچه واقعیت دارد کشوری است رها شده و ملتی قطعه قطعه، و کشتار و برخورد در عقاید و مواضع و کشوری است با بیماریهای طایفهای، تعصبی و دینی. آری تجاوز این دشمن طبیعی است. دشمنی که هرگاه در لبنان فرصتی بیابد، نقش خود را بازی میکند و مرتکب اعمال تجاوزکارانه میگردد. با کمال تأسف میبینیم که آنچه نباید اتفاق افتاد و ما بهای گزافی پرداخت کردیم، و رنج و بدبختی امروز تنها نتیجه واقعیت تلخ آن دوران است. و از همین جهت بود که امام صدر همگان را از ادامه اختلافات برحذر میداشت و از ملت میخواست تا از سرازیری سقوط بیهدفی و هلاکت دوری جویند. امروز ما امیدواریم که به آن حدی از رشد و کمال رسیده باشیم که قادر باشیم راه خویش را انتخاب کنیم، زیرا خطری که موجودیت کشور، ملت، و موجودیت مردم را تهدید میکند خطری است که اگر به وقوع پیوندد، همه پایههای استوار را ویران میسازد و همه امید و آرزوها را نابود میکند. این خطر در حقیقت همان فتنه کوری است که قلب و درون کشور را نشانه رفته است.
برادران؛ هرگز در طول تاریخ هیچ امت و ملتی به دلیل ظلم و تجاوز و غلبه خارجی نابود نشده است به شرط اینکه این امت متحد و یکپارچه بوده و مسئولیتهای خویش را شناخته باشد. برادران، هرگاه ما دعوت میکنیم که امام صدر را در خاطرهها زنده کنید، شما را به یاد نصیحتهای او به برادران فلسطینی میاندازیم. هم او بود که به آقای یاسر عرفات میفرمود: «عظمت و شرافت قدس نمیپذیرد که جز به دست انسانهای مؤمن و شریف آزاد گردد.» به یاد میآوریم که چگونه برخی از رهبران را به دلیل خودباختگی در مقابل اسرائیل و اعلام بیزاری از عرب بودن و ملیت خویش به باد انتقاد شدید و ملامت میگرفت. به یاد میآوریم که او مواضع ثابت و مستحکمی در قبال کشور برادر، سوریه داشت و همواره بر ضرورت پشتیبانی و حمایت از این کشور تأکید میکرد. او اعتقاد داشت که سوریه و لبنان میبایست همواره با هم باشند و در مشکلات و در رفاه یکدیگر را حمایت کنند. زیرا این دو کشور دارای سرنوشت واحد و دشمنان واحدند و هر خطری که لبنان را تهدید کند سوریه را نیز تهدید میکند و به همین صورت خطراتی که متوجه سوریه است لبنان را نیز مورد تهدید قرار میدهد. به خاطر میآوریم شعار او را که میگفت: «اسرائیل شر مطلق و تعامل با آن حرام است و جنگ با آن و مقاومت در مقابل آن وظیفه ملی و قومی است.» درخواستهای مکرر او را از رؤسای جمهور و پادشاهان عرب و نامههای متعدد او را که خواستار همبستگی اعراب و وحدت صف و رویارویی با دشمن اسرائیلی است به یاد میآوریم خطری که نه تنها فلسطین و لبنان بلکه همه ملت عرب را تهدید میکند به یاد میآوریم.
برادران؛ آنچه گفتیم قطرهای است از دریای مواضع امام صدر و بخشی است از آنچه که امام صدر در ظاهر و باطن بر آن تأکید داشت. او اعتقاد داشت که با وحدت، پایداری، مقاومت و صبر در عین حال حلم و بردباری کشورها ساخته میشود و در امان میماند و با همین عوامل است که ملتها به حقوق خویش دست مییابند. بهترین دلیل بر صحت این مواضع، پیروزی آشکار لبنان و شکست مفتضحانه لشگریان اشغالگر اسرائیل به دست مقاومین قهرمان است. از همین جا ثابت شد که در تمام حالتها شایستهترین نوع تعامل با این دشمن همان مقاومت است.
مقاومت در همه ابعاد، در موضعگیری، در روش، در برخورد، در گفتگو و البته این مقاومت باید همراه با همکاری و وحدت میان ملت باشد و این همان منطقی است که موجب پیروزی لبنان و جنوب این کشور شد. با همین منطق بود که اسرائیل عقب نشینی کرد و به قطعنامه ۴۲۵ گردن نهاد، و تنها با همین منطق و به یاری خدا، فلسطین پیروز میشود و ملت فلسطین حق خود را در برقراری دولتی مستقل و آزاد در قدس شریف خواهد گرفت. با سنگهای کودکان و خون شهیدان فلسطین بار دیگر کشوری آزاد و عربی خواهد بود.
«ولا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتاً بل احیاء عندربهم یرزقون» (کشته شدگان در راه خدا را مرده نپندارید زیرا آنها زندهاند و از نعمتهای خداوندشان برخوردار میباشند.) پس نه سازمان ملل، نه آمریکا، نه روسیه و نه اروپا حقوق ما را باز نخواهند ستاند و سرزمینمان را آزاد نخواهند کرد، و ما را بر علیه این رژیم باطلی که خود آنها این رژیم را در قلب این امت کاشتهاند و سپس با نفاق و دو روئی برای حقوق بشر و حقوق ملتها اشک تمساح ریختند، ما را بر علیه این رژیم حمایت نخواهند کرد.
برادران؛ وحدت در مبارزه تنها راه درست برای آزادی و آزاد سازی است و همین عامل مفهوم حکیمانهای است که در ساختن جوامع قدرتمندی که میتوانند آینده خود را بسازند سهیم است. درگیری ما با این دشمن، جنگی طولانی مدت است و این جنگ، در حقیقت جنگی است که در عرصه تمدن، ملیت، قومیت و دین ادامه خواهد داشت. این جنگ، جنگ گذشته، اکنون و آینده است و به همین جهت بر ما لازم است خود را برای آن مهیا سازیم و با آگاهی کامل و درک و فکر روشن و احساس مسئولیت کامل و با توکل بر خدا با آن روبرو شویم و باید بدانیم که هر کس به خدا توکل کند، خداوند برای او کافی است و «علی الله فلیتوکل المتوکلون» (بر توکل کنندگان لازم است که به خدا توکل کنند.)