سخنرانی آقای نبیه بری رئیس پارلمان لبنان در اختتامیه پنجمین کنفرانس سالانه مرکز تحقیقات و مطالعات امام موسی صدر.
بسم الله الرحمن الرحیم و الصلاه و السلام علی سیدنا محمد و علی آله الطیبین الطاهرین.
عزیزان و برادرانم، سلام خدا و رحمت و برکاتاو به همه شما. اگر این نبود که عرب گفتار و سخن را دوست دارد، بدون مجامله و تعارف آنچه را برادر و دوستم جناب آقای سیدحسن نصرالله گفتند عیناً تأیید میکردم و از تریبون پائین میآمدم. اما عادت و عرف ما این است که سخنرانها همه صحبت کنند، اگرچه برخی از سخنها و حتی همه آن تکراری باشد. مبارزهای که امام موسی صدر آغاز کرد و مسئولیت رفیع او به عنوان یک روحانی، تنها در حد تغییر حالت از محرومیت به یکجنبش ملی، که دارای مطالباتی است، محدود نشد. بلکه از حد و مرز مشکلات داخلی فراتر رفت و وارد مرحله رویارویی با خطر وشری شد که کشور و امت عرب و اسلام و حتی مسیحیت را در داخل خانه مورد هدف قرار داده.
این شر اسرائیل است. مقاومت، به عنوان یک مبارزه، برای توجه دادن مردم به یک دشمن معمولی نبود، بلکه این دشمن کسی است کهگستره پروژه ایدئولوژیک خود را به نیمی از مساحت جغرافیایی جهان عرب یعنی از نیل تا فرات تعریف کرده است. او پروژه سیاسیخویش را بر زور، ترورسیم دولتی، تجاوز، اشغال و شهرکسازی بنا نهاده و بر کشتار مخالفین متمرکز کرده است. پیش از پرداختن به مسئله مقاومت که موضوع همایش است، ناچارم از حرکت این پروژه تجاوزکارانه که اسرائیل به عنوان نماد ونماینده آن مطرح است، تصویری ارائه کنم. این پروژه همان خطری که امام در همه بیانیهها، سخنرانیها و سخنان بدان پرداخته است.
امام موسی صدر در هر همایش و دیداریکه شرکت داشته است، اسرائیل را خطری برای لبنان، عرب، مؤمنین، تمدنها، رسالتها و فرهنگها دانسته و آن را مورد حمله قرارداده است. او به مسئله قدس شریف، به عنوان شهری مقدس که نماد گفتگوی اسلام با دیگر ادیان است و همچنین محل معراج پیامبر است، توجه خاص مبذول داشته است. امام صدر قدس را مرکز تعامل دین با فرهنگها و تمدنها، و فراگیر شدن اسلام در همه ملتها میداند. بنابراین یهودی کردن قدس، و اهانت به مسجدالاقصی و کلیسای قیامت و انتشار فساد در قدس با روح اسلام تعارض دارد، و بر ما واجب است که برای از میانبرداشتن آثار این جنایت از قدس با شجاعت و بدون ترس از مرگ تلاش کنیم. امام صدر در مورد لبنان موارد زیر را مورد توجه ما قرار میدهد: اول: ما بر اساس نقشه هایی که صهیونیستها به چاپ رسانده اند، و مدارکی که داریم میفهمیم که اسرائیل به جنوب لبنان طمع دارد. صهیونیستهایی که پروژه اسرائیل را طراحی کردند و یا حتی نقشههایی که قبل از حکومت اسرائیل طراحی شده است و نیز بر اساسرفتار خود اسرائیلیهااین مسئله قابل درک است. دوم: لبنان به عنوان کشوری که شامل مذاهب متعدد و جنسیتهای مختلف است و در یک نظام دموکراتیک مسالمتآمیز ادارهمیشود، برای حکومتی که بر بنیاد مذهبی خاص و یا نژادی خاص استوار باشد، قابل تحمل نیست. بسیار مهم است که ما اکنون به آن گفتگو و خلاصه آن نظری بیندازیم.
در آن کنفرانس امام در خصوص آواره شدن ملت فلسطینروشنگری کرد و موضع خویش را در مورد مفهوم سرزمین، سرزمین معاد اعلام کرد. اما برای رویارویی با تجاور چارهای جز مقاومت نبود. لازم است فراموش نشود که مقاومت، به عنوان یک پروژه، از ثمرات افکارامام سید موسی صدر است. اگر بخواهیم بیان دقیقتری داشته باشیم، امام صدر دینشناس و مجتهدی است که جهاد را تکلیفی دینیمعرفی کرد. از همین خاستگاه است که امام صدر مبارزه ملت فلسطین را تصحیح یک اشتباه تاریخی بزرگ میداند که از مرزفلسطین گذشته و امروز برای دفاع از ادیان و برای دفاع از قداست بیتالمقدس، و برای روشن ساختن دروغ زشت اسرائیل، مبنی براینکه خداوند به آنان وعده خاص داده است، مطرح است. وعدهای که اسرائیل برای تحقق آن به بمبهای ناپالم متوسل میشود. در عرصه عربی امام صدر در پیامی به مناسبت جنگ رمضان بهتاریخ ۸/۱۰/۱۹۷۳ میلادی چنین آورده است:» اگر پیامبر اسلام) ص (به ما فرمودهاند که ما در ماه رمضان میهمان خداوند کریم هستیم، بایددانست که جهاد برای یاری دین خدا و پاک کردن مقدسات و شرافتانسان از مهمترین شرایط این میهمانی و برترین نتایج آن است.
اگرقرآن یک شب از شبهای ماه مبارک رمضان را از هزار ماه بهتردانسته است، پس شایسته است آغاز آزادسازی کشورمان را پایانتوطئههایی قرار دهیم که هزار ماه پیش در کنفرانس صهیونیستی شهربازل آغاز شد و همچنان ادامه دارد، و این توطئهها آن قدر شعله کشیدکه سرزمین ما را به منطقه انفجار و نگرانی و ویرانی مبدل ساخت. امام موسی صدر در تاریخ ۶/۷/۱۹۷۵در کنفرانسی مطبوعاتی خبرتولد گروههای مقاومت لبنان (أمل) را اعلام کرد. این ولادت در یکشرایط استثنایی به وقوع پیوست، زیرا امام نمیخواست قبل از ایجادآمادگی کامل و آموزشهای لازم ولادت» أمل «را اعلام کند. ولی درپادگانی که جوانان» امل «آموزش میدیدند، فاجعهای رخ داد. در اینحادثه بمبی در دست یکی از تعلیم دهندگان منفجر شد و بیش از ۲۶نفر از یکصد جوان در حال آموزش شهید، و۳۴ نفر دیگر مجروحشدند. در این باره امام صدر میفرمایند:» این جوانان ثابت کردند کهوطن پرستی، نه شعار است و نه کسب سود و نه معامله و نه متاعیبرای مبادله و عرضه و تقاضا بلکه وطنپرستی ابعاد وجود انسان استو نیز شرافت و عرصه رسالت او! حمایت از وطن از جان و خونواجبتر است. حتی در شرایطی که نیروها نامتوازن و نابرابر باشد وآمادگی برای این دفاع واجب فوری است. «این جوانان امام حسین (ع) الگوی خویش ساخته بودند و به قافلهاو ملحق شدند و جان خود را برای حق و عدالت قربانی کردند. آنان براین ضرورت تکید کردند که باید همه سلاحها به سمت دشمن نشانهرود. به زودی دیدیم که جوانان این گروه شرف دفاع از تلال طیبه، وتلال شلعبون از بنت جبیل را به خود اختصاص دادند.
اسرائیل در آنزمان در حال فراهم کردن مقدمات بود تا با ایجاد گروههای مسلح ازمیان مزدوران خود در مناطق مرزی به اشغال لبنان دست بزند. این عوامل به کشتار پادگان مرجعیون دست زدند و در آن ۲۵ نفرنظامی را کشتند و با همکاری اسرائیل در تاریخ ۱۶/۱۰/۱۹۷۶ممرتکب کشتار حانین شدند و منطقه را به طور کامل ویران کردند. همین مزدوران در بازار بنت جبیل دست به کشتار زدند و ۳۲ نفر راشهید و ۳۰ نفر را مجروح ساختند. پیش از آن و در طول سالیان حتییک روز هم تجاوزات اسرائیل متوقف نشد و مردم غیرنظامی لبنان ودارایی آنان هدف روزانه نیروهای اشغالگر اسرائیل بودند. امام صدرنسبت به طوفان اسرائیل، که از جانب جنوب وزیدن گرفته است، هشدار داد، و در زمانی که حکومت از وظیفه خویش در دفاع از کشورشانه خالی کرد، امام صدر ولادت این جنبش شریف ملی را که اعضایآن در راه استقلال کشور و جلوگیری از تجاوزات اسرائیل همه چیزخود را فدا میکنند، اعلام کرد. همانگونه که گفتم امام صدر پس از تظاهرات بعلبک در ۷/۳/۱۹۷۴بارها اعلام کرد:» ما میخواهیم آماده شویم. میخواهیم نسلی تربیتکنیم که در یک دست سلاح و در دست دیگر خود داس کشاورزی رابردارند. ما به شدت نیازمند آموزش نظامی هستیم و از حکومتخواستار این عمل بودهایم، اما کسی نیست که به این درخواست ماپاسخ مثبت دهد.
ما ناچاریم فرزندان خود را آموزش دهیم و آنان رامسلح کنیم تا از شرافت و ناموس خود محافظت و نقش خود را درحفظ کشور ایفا کنیم. «این تظاهرات نقطه عطفی در موضعگیری ما بود. ایشان حرکت خودرا از بعلبک به صور ادامه داد و در تاریخ ۵/۵/۱۹۷۵م فرمودند: مرزها، کشور را حفظ میکند و کمربند پایتخت است که آن رامحافظت میکند. «پیش از اعلام موجودیت جنبش أمل امام صدر ازدولت خواست تا افراد مسلح را جذب و آنان را به صورت میلیشیایملی سازماندهی کند تا از لبنان دفاع کنند. امام فرمود:» من به آنانگفتم من پیرمرد حاضرم بروم و در مرزها برای دفاع از کشور بمیرم. «در بسیاری از مناسبتها آن حضرت میفرمود:» تعامل با اسرائیل وکمک گرفتن از آن به هر شکل و در هر اندازهای حرام است و خیانت وپیمانشکنی بشمار میرود. و پایداری و صبر در برابر آزارها، بیماریو محرومیت، علیرغم تطمیعهای اسرائیل، جهاد در راه خدا و نجاتکشور است. «اما تجاوزات اسرائیل بالا میگرفت و دیدیم که تهاجم اسرائیل به نامعملیات لیطانی انجام شد و تهاجم دوم که مزدورانهتر بود بهوقوعپیوست. به نظر من این عملیات تکمیل کننده عملیات اول بود و درشکل ربودن امام صدر و همراهان وی، برادر شیخ محمد یعقوب و برادرعباس بدرالدین، به دست رژیم لیبی مجسم شد.
این عملیات چهارماه ونیم پس از تهاجم اسرائیل به اجرا در آمد. آیا این یک تصادف است؟ آنچه مورد انتظار آنها نبود این است که بذر مقاومت در سرزمینیپاک در حال رشد و بالندگی بود. مقاومت سلاح شهادت طلبی را ابداعکرد و در مقابل قدرت فولادین، نیروی حسینی را به کار گرفت و زنانما به میدان رفتند. در اینجا لازم است برای اثبات یک حقیقت تاریخی تأمل کنیم. حقیقت این است که پیروزی انقلاب اسلامی در ایران معنویت را درملت ما تقویت کرد، همانگونه که معنویت و توان نیروهای بازدارندهعرب را قوت بخشید. شرایط به گونهای شد که هر نیروی مقاومیمشاهده میکند برای گرفتن حقوق خویش دارای توان بسیار و حمایتمردمی قدرتمندی است. سفارت اسرائیل یک شبه در خیابان فلسطینو خیابان قدس و بسیاری از شرایط متحول شد. این نیروی مؤمن بهخدا هر گونه سهلانگاری در گرفتن حق را مردود میداند. ما همچنین به سوریه و حافظ اسد که در گذشته و حال و آینده قلعهمقاومت و ستون پایداری است، پشتگرم بودیم. با صراحت میگویم کهیاران صدر، خمینی و اسد حضور مقتدرانه خود را محقق ساختند وپیمان ۷۱ ماه می را به سقوط کشاندند. در صیدا، نبطیه و صور لحظههای افتخارآمیزی برای ملت ما رقمخورد.
در آن هنگام مقاومت به فرماندهی محمد سعد نیروهایاشغالگر اسرائیل را در صیدا و شرق آن و در خط ساحل از صیدا تاصور و تا پل» الحمرا «و از همه نواحی زهرانی و دو سوم منطقه صورو نصف منطقه بنت جبیل و نصف منطقه نبطیه وادار به عقبنشینی وتحمل شکست کرد. ما در این پیروزی به هیچ وجه تنها نبودیم ونمیخواهیم سهم هیچیک از کسانی را که در این پیروزی نقش داشتند، نادیده بگیریم. ما در راه پیروزی همه نیروهای مقاومت را در ساختن دولتمشارکت دادیم. برای اولین بار در لبنان وزارتی به نام وزارت امورجنوب و مقاومت تأسیس و مقاومت به یک فرهنگ ملی تبدیل شد. آری امروز مقاومت یک اصل ملی است و توسعه و آزادی شعارماست. همچنین مقاومت اسلامی به عنوان یک نیروی مقاوم نوآور مطرحشد که بهترین نمونههای پایداری و زیباترین حماسههای مقاومت رااجرا میکند و در شکوهمندترین روش هماهنگی برای نمایندگی ملتمتجلی شده. ما توانستیم دولت را نیز به سنگر و موضع مقاومت بیاوریم. ماهمچنین موفق شدیم وحدت ملی را که شعار امام صدر بود و هموارهتأکید میکرد که مهمترین و برترین روشهای مقاومت همین وحدتملی است، تحقق بخشیم. ما با بهرهگیری از همه ابزارهای پایداری و دیپلماتیک و مقاومتمسلحانه و نیز با پشتیبانی مستمر سوریه و جمهوری اسلامی ایران اشغالگران اسرائیلی را از سرزمین لبنان بیرون برانیم.
در اینجا لازم است تأکید کنم که هدف ما پایان دادن به اشغال و بیرون راندن ارتش اسرائیل به طور کامل از خشکی، دریا و هوا به پشت مرزها است. برادران عزیز ما در حالی که حول محور امام صدر، خط او و راه روشن مقاومت و مکتب او در زندگی گرد هم میآییم، رژیم لیبی بار دیگر به گمراهساختن و دروغپردازی دست زده است و میکوشد تا خود را ازجنایت ربودن امام صدر تبرئه کند و تبعات این فعل خود را به گردن دیگران بیندازد. دقیقاً همانگونه که برادران یوسف پس از انداختن آن حضرت در چاه عمل کردند. در اینجا قصد دارم که خلاصه سخن بگویم، زیرا از نظر من اساس همان است که برادر عزیزم جناب آقای سید حسن نصرالله فرمودند.
اما ناچارم در مورد برخی از مسائل توضیحاتی ارائه کنم. خطاب من به بعضی از قلم به دستها و برخی از افراد کاسه داغتر ازآش است که میگویند: نبیه بری هنگامی که نماینده رژیم لیبی را به پارلمان دعوت نکرد، این رفتار شایسته رئیس مجلس نبود. من به آنان اعلام میکنم که از ۹ سال پیش تاکنون به عنوان رئیس پارلمان روشهای رسمی را به طور دقیق انجام نداده ام، مگر هنگامی که نماینده لیبی را به طور رسمی به هیچ مراسمی دعوت نکرده ام. چرا؟ نه به این دلیل که امام صدر نسبت به جنبش أمل، حزب الله و شیعه حالت پدری دارد، نه، به این سبب نیست. آیا امام موسی صدر شهروند لبنان نیست؟ آیا او یک رهبر ملی نیست؟ آیا ما به آنچه رسیده ایم یعنی پیروزی مقاومت، وحدت ملی و رسیدن به طائف و... بدونرهبری امام صدر می رسیدیم.
آیا معقول است که اسرائیلیها برای باز پس گیری جسد یک سرباز اسرائیلی هزار، دو هزار، سه هزار و پنج هزار اسیر آزاد کنند. آیا معقولاست که انگلیسیها برای جسد دو نفر از سربازان خود که میگویند درمنطقه بقاع غربی است بارها آنجا را حفر کنند...... عزیزان آیا درست است که مسئله امام موسی صدر و شیخ محمد یعقوب و استاد عباس بدرالدین اینگونه باشد. پس کجاست آزادی خبرنگاری؟ من نمی خواهم از امام موسی صدر و شیخ محمدیعقوب صحبت کنم... بهاین قلمهایی که از آزادی مطبوعات مینویسند میگویم که این عباسبدرالدین، خبرنگار است، کجاست؟ آیا درست است که همهحرکتهای ما خطا باشد. ضرب المثلی جالب میگوید: مقتول و مظلومراضی است، ولی قاتل راضی نمیشود.
آیا درست است که ما راملامت کنند؟ موضوع دیگر اینکه مسئله جدیدی را مطرح کردهاند. از خودمیپرسم همیشه همین کار میکردم اما چرا این بار میکوشند برایکشور مشکلی ایجاد کنند؟ من اعتقاد دارم که آنان پررو شدند. من برآنچه جناب برادر سید حسن نصرالله برای بار سوم گفت، چیزینمیافزایم.
اولاً: میخواهم بگویم که امام صدر متعلق به أمل، حزب الله و یاشیعه نیست، بلکه او متعلق به همه لبنان است.
ثانیاً: لبنان هنگامی که بر اسرائیل پیروز شد، در حقیقت از خاستگاهکرامت و سرافراز خویش حرکت را آغاز کرد. ما امام صدر رامیخواهیم، به این دلیل که ما در لبنان از انسان و از بالاترین ارزش دفاع میکنیم. من در این شرایط از اسقف و از جناب مفتی قبانی و از هر روحانی دفاع میکنم. این روحانیون و بزرگان دین بسیار مسافرت میکنند. آیا اگر مسافرت کردند. ربوده شدند، این مسئله قابل قبول است؟ اینحرف صحیح است آیا جنبش أمل و حزب الله۲۲ سال قاصر بودند؟ من در همه دوران گذشته، حتی در دوره میلیشاها، ادعا میکنم که هیچیک از فرزندان امام صدر از جمله جنبش أمل و حزبالله کسی ازشهروندان لیبی را به قتل نرسانده و نربوده اند.
حال هر کس دلیلی وشاهدی در رد این ادعا دارد میتواند ارائه کند. آیا امکان کشتن وربودن لیبیاییها را نداشتیم. برادران دهها بار این امکان برای ما فراهمشده است. یک بار برادر مصطفی دیرانی سه لیبیایی را بازداشت کرد. پس ازبازجویی آنان را آورد. گفتم: اینها که هستند؟ گفت: لیبیایی. گفتم: منتظرچیستی؟ گفت: فردا صبح. گفتم: همین امشب آنها را آزاد کن. ما دراین باره کی تجاوزی کردهایم؟ چرا اینگونه است؟ چرا اینگونه عقلبشر را به مسخره گرفتهاند؟ بفرمائید به ایتالیا پاسخ دهند. میخواهم باصراحت کامل بگویم، کسانی که آن سه نفر را در لیبی ربودند، رئیسآنها گفت که کسانی را به ایتالیا بفرستید. اول دو نفر را فرستادند. شماامام موسی صدر را میشناسید. او شخصی است بلند قامت؛ به طولیک نفر و نصف بلکه به طول دو نفر. اما آنان یک نفر کوتاه قد را بهجای وی فرستادند. مدارک در هتل موجود است. آنان نوشتن بلند نبودند. حتی نوشتنبه زبان عربی.
این عاقلانه نیست و حقیقتاً مضحک است. حتی توطئه گر هم نتوانسته به درستی توطئه خود را طراحی کند. بالاتر ازاین میخواهم بگویم، چگونه ممکن است حول مقاومت در لبنانگردهم آییم و در مورد رهبر این مقاومت و بزرگ و مؤسس آن سهلانگاری کنیم؟! چگونه ممکن است هر روز جمع شویم و آوای زندگی جمعی را سر دهیم، اما سرنوشت یکی از مهمترین ارکان اینزندگی را در تاریکی رها کنیم؟! لذا من از اینجا اعلام میکنم و تذکرمیدهم که ما میدانیم چه میگذرد. من اطلاع دارم که برخی تلاشمیکنند تا بعضی فعالیتهای امنیتی صورت بگیرد. ببینید، بگذاریدبگویم فعالیتهای امنیتی کارماست، و هر وقت بخواهیم به عنوانرئیس پارلمان یا عضو مقاومت به امور امنیتی میپردازیم. هیچ زمانیاین دو را جدا از هم ندیدهام. نه! نه هیئت های امنیتی بفرستید و نه اینگونه هیئتها را بپذیرند.
ما میگوئیم نه کمیته های تحقیق مشترک ونه کمیتههای امنیتی هیچکدام کارساز نیست. این مسئله که تصادفاتومبیل نیست. مسله این است که امام صدر ربوده شده و در لیبی مخفی شده است. از همین رو رژیم لیبی مسئول سرنوشت او است. این مسئله یک موضعگیری شخصی نیست. حتی فراتر از یک موضع گیری حزبی یا طایفه ای و یا مذهبی است. مسئله امام صدر در حقیقت یک آرمان لبنانی، ملی، مذهبی و اسلامی است. امام صدر شخصیتی استکه جامع همه این اوصاف است. من مجدداً تکرار میکنم که ما برای کشف سرنوشت امام خود و رهبر مقاومت و محرومین هیچ تلاشی رابه تأخیر نمی اندازیم و از هیچ کوششی فروگذار نمیکنیم. زنده باشید، و مقاومت امام صدر و لبنان زنده باد.