[امام موسی صدر] گفت: این چراغ را اگر بگیرید از این ور بکشید، وقتی ولش بکنید تا آن طرف میرود. گفت: این نتیجۀ محدودیتهای قدیم است که به زنها دادند که وقتی که حالا آزادی پیدا کردهاند یک عدهای هم پیدا میشوند که زیادهروی میکنند.
این روزها اولین سفیرِ زنِ جمهوری اسلامی منصوب شد و تابوی ۳۷ ساله شکسته شد. مرضیه افخم که پلههای ترقی را در وزارت امورخارجه قدم به قدم طی کرده است، بعد از فعالیت ۳۳ ساله در دستگاه دیپلماسی در بخشهای مختلف، اولین سفیرِ زنِ جمهوری اسلامی در مالزی شد. افخم پیش از این در دورهای حساس، بیش از دو سال اولین سخنگویِ زنِ تاریخ وزارت امورخارجه هم بود.
حضور زنان ایرانی در عرصههای مختلف سیاسی و اجتماعی گذشتهای خواندنی دارد که ما در اینجا تنها به بخش کوچکی از آن خواهیم پرداخت: زندگی و فعالیتهای مهرانگیز دولتشاهی، اولین و تنها سفیرِ زن در دورۀ پهلوی.
مهرانگیز دولتشاهی یکی از معدود زنانی است که در دورۀ پهلوی دوم به دور از جنجال به فعالیتهای سیاسی و اجتماعی پرداخت. او دارای مدرک دکتری از کشور آلمان بود. وی روزنامهنگاری را در روزنامۀ «دموکرات ایران»، رسانۀ حزب قوام السلطنه در کنار حسین مکی، حمید رهنما، عبدالرحمن فرامرزی، حسین پیرنیا و حسن ارسنجانی تجربه کرد. حزب دمکرات ایران داراي يک مرامنامۀ ده مادهاي بود. اين حزب نخستين حزبي بود که پس از حزب توده به طور رسمي شاخۀ زنان تشکيل داد و زنان را به کوشش و فعاليت سياسي فرا خواند. مهرانگیز دولتشاهی از اعضای اصلی این شاخه بود.
دولتشاهی در دهۀ ۳۰ شمسی «جمعیت راه نو» را با سوگیری فعالیتهای خیریه تأسیس کرد و بهتدریج در نه شهرستان شعبات آن را افتتاح کرد. این جمعیت تشکلی مستقل بود که در سال ۱۳۴۵ با سازمان زنان، شاخۀ زنان حزب دموکرات، ادغام شد.
وی همچنین بین سالهای ۱۳۴۲تا ۱۳۵۴ در دورههای ۲۱ و۲۲ و ۲۳ مجلس شورای ملی نمایندۀ مردم کرمانشاه بود. مهرانگیز دولتشاهی با اینکه جزو کادر رسمی وزارت خارجه نبود، در سال ۱۳۵۴ به عنوان اولین سفیرِ زنِ تاریخ ایران به دانمارک اعزام شد و این سمت تا انقلاب اسلامی ایران در سال ۱۳۵۷ ادامه داشت.
یکی از چالشبرانگیزترین فعالیتهای دولتشاهی، راهاندازی جمعیت راه نو بود. او با راهاندازی این جمعیت دست به یک کنش اجتماعی زد که در آن سالها چندان متداول نبود. راه و مشی او یک کنش اجتماعی ـ مدنی بود بیآنکه از دولت کمکی بخواهد. اگرچه تعامل او با زنان اجتماع، خود سازوکاری را فراهم میکرد که دولت به کمک او آید، این تعامل حتی به لایههای دیگر اجتماع سوق یافت. روحانیون بخش دیگری از جامعۀ آن زمان بودند که در تعامل با این جمعیت قرار گرفتند. این جمعیت هدف خود را ارتقای سطح فرهنگی زنان و وارد کردن آنان به پستهای مدیریت و سمتهای سیاسی اعلام میکرد. همچنین فعالیتهایی در جهت اصلاح قوانین مدنی و حقوقی به نفع زنان داشت. و طرح جدیدی به مجلس شورای ملی در سال ۱۳۴۳ برای برابری حقوق مدنی با مردان ارائه داد. دولتشاهی از دفتر فرح دیبا تا حوزههای علمیه و دفتر آیتالله العظمی بروجردی و دیدار با سید موسی صدر در پی جلب حمایت از فعالیتهای خود بود.
وی در توصیف فعالیت خود اینگونه میگوید: «آن وقت که در جمعیت راه نو ما فعالیت میکردیم برای حقوق زن، همۀ جوانب کار را نگاه میکردیم. از جمله میخواستیم واقعاً دسترسی پیدا کنیم که با روحانیون تماس داشته باشیم و به آنها بگوییم که ما مخالف دین نیستیم، چون واقعاً این جور منعکس میشد. میگفتند این جمعیتهای زنان میخواهند بیبندوباری به بار بیاورند. چنانچه حتی شنیده بودیم پایین شهر خانمی است که راجع به اسلام درس میدهد و زنان دورش جمع میشوند و به جمعیت ما بد گفته. ما چند نفر بلند شدیم آن خانم را هم دیدیم که برایش بگوییم که جمعیت ما چه کار میکند و کارهایش از چه نوع است. یکی هم اینکه خوب در ردۀ بالاتر به اینها بفهمانیم که ما چیزهایی منطقی میخواهیم که قابل تطبیق با مذهب باشد... یکی از مدیرکلهای وزارت آموزش و پرورش بود، آقای جزایری به نظرم، نمیدانم در چه فرصتی بود که ما با او صحبت کردیم. گفتیم که ما دلمان میخواهد که با روحانیون تماسی داشته باشیم. گفت: من ترتیبی میدهم که شما با کسانی ملاقات کنید بهخصوص نمایندهای از قم بیاید. ترتیب این کار داده شد و جمعیت راه نو هم آن موقع جلساتش در منزل من بود. اصلاً همیشه این طور بود.
قرار گذاشتیم که بیاییم منتها نرفتیم توی اتاق جمعیت، آمدیم به اتاق پذیرایی من. یکیش یک آقایی بود اگر اشتباه نکنم اسمش غفاری بود. او معلم قرآن شرعیات مدارس بود. او در واقع کارمند خود وزارت آموزش بود. منتها خوب با قم هم ارتباط داشت. یکیش آقای موسی صدر بود. آن موقع هم خوب نسبتاً جوان بود. به نسبت اینکه جوان بود، من دیدم چقدر اطلاعات عمومی دارد وقتی که صحبت میشود. آخر آنها غالباً فقط یک اطلاعات منحصری دارند، ولی این واقعاً اطلاعات عمومی داشت. گمان میکنم زیاد میدانست. جلسۀ خیلی جالبی داشتیم. چند نفر از خانمهای جمعیت بودند و ما راجع به مسائل مختلف با این آقا صحبت کردیم و گفتند که این آقا نمایندۀ ثقةالاسلام است که آمده. آن موقع بله، ثقةالاسلامی یکی از کسانی بود که تقریباً معاون آیتالله بروجردی بود و ایشان آن موقع زنده بودند. خیلی صحبت و بحث کردیم. یکی از چیزهایی که همین آقا گفت ما گفتیم که ما با خیلی از بیبندوباریها موافق نیستیم، حتی با آن جور چیزها که به ضرر زن تمام میشود مخالفیم. فرض کن آن چیزهایی که خیلیها خیال میکنند شب زندهداری و نمیدانم آن جور مجالس و خیلی بیبندوباریها به نظر ما اینها به ضرر زن است. ببینید این چقدر آدم منطقیای بود که گفت: خوب این هم رآکسیون آن محدودیتهای قدیم است. آن وقت مثال زد، گفت: "این چراغ را اگر بگیرید از این ور بکشید، وقتی ولش بکنید تا آن طرف میرود"، گفت: "این نتیجۀ محدودیتهای قدیم است که به زنها دادند که وقتی که حالا آزادی پیدا کردهاند یک عدهای هم پیدا میشوند که زیادهروی میکنند."
به هر حال، خیلی با همدیگر به توافق رسیدیم و قرار شد که برود قم و منعکس کند که خواستههای ما چیست و ما خودمان هم با خیلی از بیرویهگیها مبارزه میکنیم، با مطبوعاتی که اینقدر زن را کوچک میکنند و با اعلامهای زشت و زننده در واقع به زنها توهین میکنند، ما مخالف هستیم و از جمله وعدههایی که آقای موسی صدر به ما داد و تا مدتی هم ادامه پیدا کرد، فرستادن مجلۀ «مکتب اسلام» بود چون مجله را خودش اداره میکرد. من هم تک و توکی این مجله را دیده بودم. بعد مرتب برای ما میفرستاد. تا یک مدتی این مجله میآمد و بعد دیدم نیامد. من هم دیگر چیزی راجع به آقای صدر نشنیدم تا اینکه بعد از سالها شنیدم که سر از لبنان در آورد.»*
آنچه دولتشاهی از دیدار با امام موسی صدر نقل میکند، مربوط به سالهای ۱۳۳۷-۱۳۳۸ است؛ یعنی زمانی که سید موسی صدر حداکثر ۲۹ سالسن داشته و تقریباً یک سال قبل از هجرت وی به لبنان است. انتخاب سید موسی صدر از طرف آیتالله بروجردی برای این دیدار درخور تامل است. ایشان کسی را انتخاب میکند که علاوه بر تحصیل در حوزه، جزو اولین دانشآموختگانِ روحانیِ دانشگاه تهران است. کسی که با جامعه، ارتباط منطقی دارد و جزو مجتهدین حوزه علمیه قم و نجف محسوب میشود و البته موضعگیری و اظهارنظرش در این دیدار میتواند به روند فعالیتهای زنان در جامعه جهت بدهد و آنان را از آسیبهای دوگانۀ تندروی متحجرین از یکسو و بیبندوباری افراطیون از دیگرسو مصون نگه دارد. نفسِ حضور سید موسی صدر در این جلسه و نوع برخورد معتدل و تحلیل پیشروانهاش از جایگاه زنان، دولتشاهی را ذوقزده میکند. همچنین تعامل بعد از آن جلسه هم دارای اهمیت ویژه است. ارسال مجلۀ «مکتب اسلام» که اولین نشریۀ حوزۀ علمیۀ قم بوده است برای زنان پیشروِ عصر پهلوی و همراهی با خواستههای منطقی آنان، باعث ارتباط دوسویۀ زنان و روحانیت شد.
ماجرای این ملاقات که در تاریخ به ثبت رسیده است، بهخوبی نشان میدهد که سید موسی صدر از همان اوان جوانی و پیش از آنکه به لبنان برود، نگاهی روشن و متفاوت به مسائل زنان و مشارکت آناندر اجتماع داشته است. امام موسی صدر این نگاه به زن را در لبنان به شکل کاملتری بروز میدهد و این بار خود، زنان را به حضور در فعالیتهای سیاسی و اجتماعی فرا میخواند و آنان را به احقاق حق انسانی خود تشویق میکند.
------
* به نقل از کتاب خاطرات مهرانگیز دولتشاهی از مجموعه طرح تاریخ شفاهی ایران مرکز مطالعات خاورمیانه دانشگاه هاروارد.