مدعی بودند که او به سمت رم حرکت کرده است و مأموران ما [ایتالیا] نیز از این حادثه دور نبودهاند؛ ولی پس از گذشت نزدیک به چهل سال، حکم تازهای از دادگاه پایتخت [رم] صادر شد و تحولی ایجاد کرد: هیچ فردی در ایتالیا در این ماجرا دست نداشته است و همۀ مسئولیت آن بر دوش قذافی، دیکتاتور معدوم لیبی است.
استفانیا لیمیتی، روزنامهنگار ایتالیایی، در یادداشتی که در ۲۷ اکتبر ۲۰۱۵ در روزنامۀ ایل فاتتو کوتیدیانو (ilfattoquotidiano) و چند روز پس از حکم نهایی دستگاه قضایی ایتالیا دربارۀ پروندۀ ربودن امام موس صدر، نوشته است، ابعاد این مسئله را تشریح کرده است.
او با اشاره به حکم جدید دستگاه قضایی ایتالیا مبنی بر اینکه قذافی متهم اصلی پروندۀ ربودن است و رم هیچ نقشی در آن نداشته، نوشته است: «ربوده شدن رهبر شیعیان در سال ۱۹۸۷، تاریخ خاورمیانه را تغییر داد. قاضی رم، اقدام به بایگانی کردن پروندهای کرد که با درخواست خانوادۀ امام گشوده شده بود و این اقدام قاضی، فرایند قضایی در ایتالیا را، پس از سالها، مختومه کرد و انگشت اتهام را در ماجرای حذف منادی صلح میان گروههای درگیر در لبنان، به سوی دیکتاتور لیبی نشانه گرفت.»
او در بخش دیگری از این یادداشت نوشته است: «این ماجرای «مورو»ی خاورمیانه است: یک توطئۀ بینالمللی واقعی. سخن از ربودن رهبری مشهور است، یعنی موسی صدر، که در شب ۳۱ اوت ۱۹۸۷ او را از ما ربودند. حادثهای که روند تاریخ جهان شیعه و به دنبال آن، تاریخ کل خاورمیانه را دگرگون کرد.»
لیمیتی میافزاید: «مدعی بودند که او به سمت رم حرکت کرده است و مأموران ما [ایتالیا] نیز از این حادثه دور نبودهاند؛ ولی پس از گذشت نزدیک به چهل سال، حکم تازهای از دادگاه پایتخت [رم] صادر شد و تحولی ایجاد کرد: هیچ فردی در ایتالیا در این ماجرا دست نداشته است و همۀ مسئولیت آن بر دوش قذافی، دیکتاتور معدوم لیبی است.»
او در بخشی از این یادداشت مینویسد: «مشخصترین ویژگی جسمی امام، قامت بلند او بود که به نزدیک دو متر میرسید. دیگر ویژگیهایی که برای او شمرده میشد، اسطورهای است. موسی صدر در ایران زاده شد و بعدها به رهبری دینی و معنوی و بسیار تاثیرگذار و یکی از توانمندترین پیشگامان جنبش بیداری شیعیان تبدیل شد. او مرد گفتوگو و صلح است که در سال ۱۹۷۴ «جنبش محرومان» را در لبنان پایهگذاری کرد. در جنگ فراگیر داخلی لبنان، مجموعۀ «امل» از دل این جنبش بیرون آمد که تا امروز نیز رئیس مجلس نمایندگان لبنان عضو آن است. بعدها او در شرایطی پیچیده در شبی در اواخر تابستان، با دو نفر از همراهانش: شیخ محمد یعقوب و آقای عباس بدرالدین، در طرابلس ربوده شد.»
لیمیتی مینویسد: «امام میخواست بین گروههای لبنانی صلح برقرار کند، ولی لیبی به آنها اسلحه میفروخت و از نظامی بنیادگرا سخن میگفت. امام نقش بسیار مهم و برجستهای ایفا میکرد که نه تنها در تاریخ جنگ دیپلماتیک از آن یاد میشود، بلکه نقش او بعدها حتی پس از ناپدید شدنش نیز ادامه داشت.»
او در بخش دیگری مینویسد: «به مجرد آنکه قذافی نیز با آن شیوۀ وحشیانه، که همه به یاد داریم، کشته شد و از صحنه خارج شد، لبنان از حکام جدید در طرابلس درخواست کرد که اطلاعات را دربارۀ رهبر و امامشان آشکار کنند (آنان تصور نمیکردند که در مرحله پس از قذافی، چیزی جز خشونت و آشوب در لیبی وجود نخواهد داشت). دولت لبنان این گام را پیشنیاز ایجاد روابط دیپلماتیک بین لبنان و دولت لیبی قلمداد کرد؛ روابطی که هنوز هم برقرار نشده است.»
استفانیا لیمیتی در ادامه، دربارۀ نقش ایتالیا در پروندۀ ربودن امام آورده است: «در جهان تشیع، همواره سرهنگ [قذافی] تنها مسئول ربودن امام از صحنه سیاسی شمرده میشود؛ امامی که برای برقراری عدالت اجتماعی و حاکمیت ملتهای خاورمیانه مبارزه میکرد. اما در این میان، ایتالیا چه نقشی دارد؟ کشور ما همواره عرصۀ جنگهای جاسوسی بوده است: مزدورانی از نیمی از جهان به اینجا میآیند تا مأموریت خود را به انجام برسانند. سالهاست که وضع بدینگونه است. در سال ۱۹۸۹ وقتی موساد برای بازگردانده موردخای فانونو به اسرائیل با مشکل روبهرو شد، خانم تاچر صریحاً گفت: در کشور ما جایی برای اقدامات کثیف وجود ندارد؛ بروید و کارهایتان را در ایتالیا انجام دهید. (فانونو کارشناس رآکتور دیمونا بود که اسرار بمب هستهای تلاویو را در مصاحبهای با روزنامه گاردین فاش کرده بود.) بلافاصله پس از ناپدید شدن پیشوای بزرگ لبنان، اخباری از حضور او در رم در هتل هالیدی این منتشر شد. برخی از لوازم شخصی او نیز در آن هتل پیدا شد. اطلاعات جعلی و ردگمکنیها سبب شد که تا مدتهای طولانی، طرابلس، مرکز وقوع جنایت، از فشارها رهایی یابد. مقامات ایتالیایی نیز در برابر همین مقدار اندک از حقایق موجود، هیچ مقاومتی از خود نشان ندادند.»
او میافزاید: «تحقیق جدید نشان داد که صدر پا به رم نگذاشته است و مقامات لیبی برای سرپوش گذاشتن بر مسئولیت خود، توطئهچینی کردهاند. روزنامه تایم نیز در اکتبر ۱۹۷۸ در مقالهای با عنوان «امامی ناپدید شده است» نوشت: امام به لیبی رفت تا در مراسم سالگرد انقلاب قذافی، که امام قصد صحبت با او را داشت، شرکت کند. و اینکه یک بلیت برای سفر به ایتالیا، ولی به تاریخ روز قبل از مراسم، برای او رزرو شده بود. «بندر مه آلود» (اصطلاحی که برای ساختمان دادستانی پایتخت به کار میبرند)، از همان زمان از پاسخگویی طفره رفت. و اکنون برای نخستین بار تحقیقی جدید به درخواست خانوادۀ خستگیناپذیر موسی صدر انجام شد و حوادث و اتفاقات واقعی را در نظر گرفت. دادستان مارچیللو مونتیلیونی و قاضی تحقیق تیتسیانا کوکولوتو پرونده را حداقل از نظر طرف ایتالیایی بستند. بر اساس دادخواست مورخ ۲۲ جولای ۲۰۱۵ و حکمی که در ۲۶ جولای ۲۰۱۵ تأیید شد، موسی صدر و همراهانش هرگز وارد رم نشدهاند و مقامات لیبی برای سرپوش گذاشتن بر مسئولیت خود توطئه چیده بودند.»
لیمیتی برای توضیح بیشتر مینویسد: «شایان توجه است که دادستان، بر آن شد تا بنویسد: «ناپدیدسازی امام، نتیجۀ توطئهای بود که زمینهساز آن، تناقض شدید میان امام و سرهنگ قذافی بود، چراکه امام راهحل مسالمتآمیز را در میان مذاهب و فرقههایی که اهمیت یکپارچگی ملت لبنان را درک کرده بودند، ترجیح میداد و قذافی گروههای مختلف را مجهز به اسلحه میکرد و از راهحل نظامی که به حکومتی بنیادگرا میانجامید، حمایت میکرد.»
این روزنامهنگار در پایان یادداشتش آورده است: «توطئهها اینگونهاند: تاریخ را نمیسازند، ولی وجود دارند و هستند. مسئلۀ ناپدیدسازی امام صدر را که بیش از دو میلیون نفر او را باور دارند و به او علاقه دارند، باید در دستۀ جرم و جنایتهای سیاسی قرن بیستم دانست. اگر قذافی او را از صحنه خارج نکرده بود، شاید تاریخ خاورمیانه مسیر دیگری داشت.»