سخنران، اجتناب کند از تشکیک در امور و مفاهیمی که عموم مردم بر صحت یا انکار آن اتفاق نظر دارند. زیرا هدف سخنران، هدایت و ارشاد مردم به سوی اصول عقاید و عبادات است و بدیهی است که اگر مردم سخنان تردیدآور و شکآفرین را از او بشنوند، زبان به انتقاد از وی میگشایند و اعتبار او از بین میرود و به موعظه و نصیحت او هم گوش نخواهند داد.
بایدها و نبایدهای سخنرانی در ماه محرّم (۴)
توصیههای آیت الله شهید سید محمد صدر به سخنرانانِ ماه محرم
آیت الله شهید سید محمد صدر( شهید صدر ثانی) یکی از عالمان خاندان صدر است. ایشان صاحب آثار متعددی در حوزه اسلامشناسی و فقه و عقاید و تاریخ است و دو تألیف مستقل هم دربارۀ نهضت امام حسین(ع) دارد. وی در این دو کتاب میکوشد تا با تحلیل قیام سیدالشهدا پرتوهایی بر این واقعه بیفکند و به برخی پرسشهای مطرح درباره علل قیام و اهداف آن پاسخ دهد.
«بایدها و نبایدهای سخنرانی در ماه محرم» دربردارندۀ دوازده دستورالعمل برای سخنرانان و واعظان این ماه است که برگرفته از کتاب اضواء علی ثورة الحسین(ع) ( پرتوهایی بر انقلاب حسین(ع)) است و مهدی سرحدی آن را ترجمه کرده است. وی در این گفتار خطبا و واعظان و مداحان اهل بیت را مخاطب قرار میدهد و دربارۀ نقل و تحلیل وقایع عاشورا توصیهها و تذکراتی به آنان میدهد. به نظر میرسد این توصیهها و تذکرات همچنان لازم است که در متن توجه دوستداران اباعبدالله قرار بگیرد.
در قسمت اول و دوم و سوم این مجموعه، نه مورد از این توصیه ها را یادآوری کردیم و در این بخش سه مورد پایانی را یادآوری می کنیم:
دهم، اینکه سخنران تا جایی که ممکن است، از پرداختن به علل و اسباب حوادث از منظر فلسفی و دلیلتراشی برای حوادث خودداری کند و تا زمانی که شخصاً صلاحیت این کار را پیدا نکرده، از بیان علت و سبب وقایع اجتناب نماید و آن را به اهلش واگذارد که خیر دنیا و آخرت در همین است و این بهتر است از آن که به امری بپردازد که از عهده و توانش خارج است و برای شنوندگان نیز سنگین و طاقتفرساست و ممکن است شبهههایی در ذهنشان پدید آورد که سخنران توان پاسخگویی و ردّ آن شبهات را ندارد و ناخواسته مرتکب عمل حرام گردد. پس نه فقط دربارۀ کربلا و نهضت امام حسین (ع)، بلکه در کلیۀ مسائل دینی و عقیدتی باید به این اصل توجه شود و هیچ کس نباید به فلسفه و ذکر دلیل و حکمت امور بپردازد، مگر آن که صلاحیت و زمینة این کار را در خود ایجاد کرده باشد و در غیر این صورت باید امور را به خداوند متعال ارجاع دهد. چنانکه قرآن کریم میفرماید: «والراسخون فی العلم یقولون آمنّا به کلٌ من عند ربنا» (و ثابتقدمان در دانش میگویند: به آن ایمان آوردیم که همه از جانب پروردگار ماست. آل عمران / 7).
یازدهم، اینکه سخنران، اجتناب کند از تشکیک در امور و مفاهیمی که عموم مردم بر صحت یا انکار آن اتفاق نظر دارند. زیرا هدف سخنران، هدایت و ارشاد مردم به سوی اصول عقاید و عبادات است و بدیهی است که اگر مردم سخنان تردیدآور و شکآفرین را از او بشنوند، زبان به انتقاد از وی میگشایند و اعتبار او از بین میرود و به موعظه و نصیحت او هم گوش نخواهند داد و بدینترتیب، عملاً او را بایکوت و تحریم میکنند
دوازدهم، اینکه سخنران از نسبت دادن ارتکاب هرگونه فعل حرام، چه اندک و چه بسیار، به معصومین(ع) و حتی غیر معصومینِ حاضر در واقعه کربلا، خودداری کند، زیرا افرادِ غیر معصوم اگر چه احتمال دچار شدن به حرام دربارۀ آنان منتفی نیست، اما باید دربارۀ آنان هم خودداری کنیم، زیرا:
اولاًَ، آنان عالمانی تربیت شده در محضر امامان معصوم (ع) بودند.
ثانیاً، ارتکاب عمل حرام از سوی آنان، به طرق معتبر ثابت نشده و از این رو نسبت دادن آن، دروغ و حرام است.
ثالثاَ، اگر هم فرض کنیم که چنین عملی اتفاق افتاده، پردهپوشی دربارۀ انجام دهندۀ آن، بهتر و شایستهتر است.
رابعاَ، اگر همۀ موارد فوق را هم نادیده بگیریم، کمترین مشکلی که با ذکر این قبیل مطالب پدید میآید این است که عامۀ مردم، تحمل شنیدن چنین روایاتی را ندارند و در برابر آن واکنش نشان میدهند. از یک سو کسی که چنین مطالبی را بازگو کند، از چشم مردم میافتد و از سوی دیگر، مردم برای انجام عمل ناروا و حرام جرأت پیدا میکنند، چرا که با خود میگویند، وقتی اصحاب ائمه (ع) کار حرام انجام میدادند، چرا ما انجام ندهیم؟! در نتیجه اگر خطایی بر اثر شنیدن این مطالب از مردم سر بزند، سخنران و نقلکنندۀ مطلب هم در آن شریک خواهد بود.