سخنران سعی کند آنچه را خدای متعال پوشانده، مخفی نگه دارد و اتفاقاتی را که هنگام نبرد یا کشته شدن افراد رخ داده و ممکن است بیان آن موجب توهین یا خوار شدن کشته شدهها شود، به زبان نیاورد و از بیان چیزهایی که موجب کسر شأن مؤمنان حاضر در آن دوره و تمامی مؤمنان - به ویژه حضرت سیدالشهداء (ع) و اصحاب و یاران و اهل بیت گرامی ایشان- میشود، خودداری کند.
بایدها و نبایدهای سخنرانی در ماه محرّم (۳)
توصیههای آیت الله شهید سید محمد صدر به سخنرانانِ ماه محرم
آیت الله شهید سید محمد صدر( شهید صدر ثانی) یکی از عالمان خاندان صدر است. ایشان صاحب آثار متعددی در حوزه اسلامشناسی و فقه و عقاید و تاریخ است و دو تألیف مستقل هم دربارۀ نهضت امام حسین(ع) دارد. وی در این دو کتاب میکوشد تا با تحلیل قیام سیدالشهدا پرتوهایی بر این واقعه بیفکند و به برخی پرسشهای مطرح درباره علل قیام و اهداف آن پاسخ دهد.
«بایدها و نبایدهای سخنرانی در ماه محرم» دربردارندۀ دوازده دستورالعمل برای سخنرانان و واعظان این ماه است که برگرفته از کتاب اضواء علی ثورة الحسین(ع) ( پرتوهایی بر انقلاب حسین(ع)) است و مهدی سرحدی آن را ترجمه کرده است. وی در این گفتار خطبا و واعظان و مداحان اهل بیت را مخاطب قرار میدهد و دربارۀ نقل و تحلیل وقایع عاشورا توصیهها و تذکراتی به آنان میدهد. به نظر میرسد این توصیهها و تذکرات همچنان لازم است که در متن توجه دوستداران اباعبدالله قرار بگیرد.
در قسمت اول و دوم این مجموعه، شش مورد از این توصیه ها را یادآوری کردیم و در این بخش سه مورد دیگر را یادآوری می کنیم:
هفتم، اینکه سخنران سعی کند آنچه را خدای متعال پوشانده، مخفی نگه دارد و اتفاقاتی را که هنگام نبرد یا کشته شدن افراد رخ داده و ممکن است بیان آن موجب توهین یا خوار شدن کشته شدهها شود، به زبان نیاورد و از بیان چیزهایی که موجب کسر شأن مؤمنان حاضر در آن دوره و تمامی مؤمنان - به ویژه حضرت سیدالشهداء (ع) و اصحاب و یاران و اهل بیت گرامی ایشان- میشود، خودداری کند.
در اینجا باید به دو نکته توجه کنیم:
- نکته اول آن که مطلب ذکر شده در بالا، با اصل مهمِ ذلت ناپذیری امام حسین(ع) و یارانش، تفاوت دارد و بدیهی است که آن بزرگواران هرگز به خواری و ذلت دچار نشدند و از آن به دور بودند. اما کشتهشدگان کربلا از سوی دشمن مورد توهین قرار گرفتند و به حسب ظاهر، خوار شدند. دشمن عمداً چنین کرد و در جنگها چنین چیزی بعید هم نیست، اما پوشاندن و ذکر نکردن آن واجب، و اشارۀ مستقیم و صریح به آن حرام است.
- نکتۀ دوم این که مطلب فوق، با اصل مهمِ ذکر شده دربارۀ حرمتِ دروغ بستن به معصومین در گفتار و رفتار متفاوت است. یعنی اگر سخنران از پیش آمدن چنین صحنههایی مطمئن هم باشد و با حجت شرعی، به آن یقین هم پیدا کرده باشد، باز هم جایز نیست مطالبی را که موجب وهن و کسر شأن آن بزرگواران است، بیان کند.
هشتم، آن که سخنران، موضوعاتی را که از نظر قانون طبیعت غیرممکن است، ذکر نکند، حتی اگر آن مطلب با روایات معتبر ثابت شده باشد. چرا که به هر حال شنیدن آن برای ذهن شنونده سنگین است. شاید بهترین مثال در این زمینه، مطلبی باشد که سخنرانان دربارۀ شهادت حضرت علی اکبر (ع) روایت میکنند. در روایات آمده است که وقتی عمود آهنین بر فرق مبارک آن حضرت فرود آمد، مغز ایشان متلاشی شد و بیرون ریخت. اما برخی از گویندگان، مطلب را این گونه ادامه میدهند که حضرت علی اکبر (ع) در آخرین لحظات حیات، پدر بزرگوارش امام حسین (ع) را فرا خواند و چون امام (ع) نزد او رفت، علی اکبر گفت: «جدم رسول خدا (ص) هم اکنون مرا از شربتی سیراب کرد که پس از آن تشنگی نباشد...»
همگان یقین دارند که با متلاشی شدن مغز، انسان از دنیا میرود و نمیتواند کلمهای بر زبان بیارود، چه رسد به آن که مدتی هم منتظر باشد تا پدر بر بالینش حاضر شود. بنابراین، از بین رفتن مغز به معنای وفات و شهادت است و قطعاً پس از آن زندگی ادامه ندارد و آنچه برخی سخنرانان دربارۀ سخن گفتن آن حضرت در آن حالت میگویند، از نظر قانون طبیعت غیرممکن است، مگر آن که بگوییم ضربۀ شدید به سر آن حضرت نخورده و مغز مبارکش از بین نرفته و امکان سخن گفتن برایش وجود داشته است.
نهم، این که سخنرانان محرّم، همۀ توان خود را برای ایجاد انسجام و هماهنگی در سخنرانیها و وحدت رویه در بیان مطالب از منابع و کتب، به کار گیرند و مطالب متناقض و متضاد یا پراکنده و غیرمنسجم بیان نکنند، بلکه موضوعاتی را ذکر کنند که از لحاظ تاریخی به هم نزدیک باشند و از نظر منطقی، منسجم و هماهنگ باشد و سخنرانان باید همۀ توان خود را در این راه به کار گیرند.