رباب صدر خواهر امام موسی صدر گفت: ایشان تازه ازدواج کرده بودند، ما به خانه ایشان رفتیم و از ایشان خواهش کردیم که شب های احیا با ما باشند؛ ایشان دعای ابوحمزه ثمالی را برای ما می خوانند و بعد از خواندن این دعا، همگی قرآن سر گرفتیم.
رباب صدر خواهر امام موسی صدر به ذکر خاطره ای از امام موسی صدر در شب های قدر پرداخت.
به گزارش روابط عمومی موسسه امام موسی صدر رباب صدر گفت: ایشان تازه ازدواج کرده بودند، ما به خانه ایشان رفتیم و از ایشان خواهش کردیم که شب های احیا با ما باشند؛ ایشان دعای ابوحمزه ثمالی را برای ما می خوانند و بعد از خواندن این دعا، همگی قرآن سر گرفتیم.
هنگامی که در لبنان بودیم خودشان اصرار زیادی داشتند که برنامه های ماه رمضان را اداره کنند. در این برنامه ها ایشان دعای افتتاح را می خواندند و بعد با صحبت کردن و تشویق کردن جوانان سپری می شد. ایشان هر شب از یکی از جوانان می خواست که درباره ماه رمضان حرف بزنند.
شب های احیا که بسیار زیبا بود، ایشان در این شب ها دعای جوشن کبیر و سوره های مخصوص این شب را می خواندند، خودشان قرآن سر می گرفتند. یک شب در ماه رمضان هوا بسیار سرد بود، اخوی دعا خوانند. یادداشتی برای ایشان نوشتم و گفتم «تو رو خدا دعا را کوتاه کنید من خیلی سردم است.» ایشان عبایش را فرستاد نامه ای نوشته بود که خودتان را گرم کنید، طولانی تر می شود، می خواهیم تمام کنیم.»(خنده)
وی همچنین به ذکر خاطره ای از ماه رمضان در دوران کودکی خود پرداخت و گفت: من بسیار کوچک بودم که پدرم سید صدرالدین صدر از دنیا رفتند اما خواهرها می گفتند که نزدیک افطار که می شد، پدر می آمدند و می گفتند مشک، گلاب و نوشیدنی ها خنک به سر سفره افطار بیاورند، مواظب بچه ها بودند تا زمانی که افطار تمام می شد به سراغ نمازشان می رفتند. ماه رمضان بیشتر به دعا و عبادت یا مهمانی(صله رحم) سپری می شد. به طور معمول مهانی ها از ساعت ده شب شروع می شد و تا سحر ادامه داشت. سحری می خوردیم، نماز می خواندیم و می خوابیدیم.