چند روز پیش در خبرها آمده بود که وزارت محترم امور خارجه، به منظور جلوگیری از استرداد سفیر سابق ایران در اردن از انگلیس به آمریکا، چند وکیل کارکشته بینالمللی را به کار گرفته است تا در یکی از دادگاههای لندن، از وی به دفاع برخیزد.
دکتر محسن کمالیان در یادداشتی که برای «بازتاب» ارسال کرد، آورده است:
یکم: چند روز پیش در خبرها آمده بود که وزارت محترم امور خارجه، به منظور جلوگیری از استرداد سفیر سابق ایران در اردن از انگلیس به آمریکا، چند وکیل کارکشته بینالمللی را به کار گرفته است تا در یکی از دادگاههای لندن، از وی به دفاع برخیزد. مطالعه خبر یاد شده آمیزهای از شادمانی و تلخکامی را همزمان در نهاد نگارنده پدید آورد. شادکامی از این جهت که بالاخره وزارت امور خارجه کشورمان نیز یاد گرفته است تا برای حمایت از شهروندان ایرانیِ لااقل «کارگزار» خود، احساس مسئولیت کند، نگران شود، حرکتی انجام دهد، حتی هزینه نماید و وکلای گرانقیمت بینالمللی استخدام نماید! و تلخکامی از این جهت که علیالظاهر تنها برخی شهروندان «از ما بهتر» و «به کر متصل»، به چنین حمایتی مستظهر هستند و سایرین از آن بیبهره! خیلی با خود کلنجار رفتم تا از کنار خبر یاد شده آرام و «ساکت» رد شوم؛ اما نتوانستم! آخر مگر میتوان، آنهم در این فضای ملکوتی و پر رمز و راز محرم و بهمن، که همه و همه، دعوت به «آزادمنشی» است و «ظلمستیزی»، «سکوت شکستن» و «صراحت»، «پایمردی» و «فداکاری»...
دوم: دو سال پیش که وکلای اروپایی رژیم قذافی در ایتالیا تلاش کردند تا حکم جدید دادستانی رم مبنی بر ورود امام صدر به آن کشور در شامگاه ۳۱ اوت ۱۹۷۸ را اخذ کنند، نه وزارت امور خارجه ما، نه دستگاه قضایی و نه مجلس، هیچیک درصدد بر نیامدند تا با گرفتن وکلای کارکشته، از این شهروند مظلوم ایرانی در دادگاههای ایتالیا به دفاع برخیزند! زمانی هم که به یمن تبانی رژیم قذافی و دولت برلوسکنی آن حکم محیرالعقول صادر شد، هیچ اقدام رسمیِ ایرانی جهت اعتراض و تجدید نظر در آن به عمل نیامد!
به راستی دولتی که برای دفاع از سفیر و نیز دیپلماتهای ربوده شده خود در عراق، قطعا به حق، با بسیج همه امکانات، با بزرگترین قدرتها نیز در میافتد، چرا وقتی به مسأله امام صدر میرسد، یک باره سست، بیانگیزه و ساکت میشود؟! آیا منش امام حسین (ع) و یاران فداکار آن بزرگوار چنین بود؟ آیا راه و رسم «آزادمنشی»، «حقطلبی» و «ظلمستیزی»، که سالهاست خود را یگانه سمبل و آموزگار آن در جهان میدانیم، چنین است؟ آیا تنها از برخی «حق»ها باید دفاع کرد و از بعضی دیگر باید نکرد؟ آیا تنها با برخی «ظلم»ها باید ستیز کرد و از کنار بعضی دیگر باید گذشت؟
سوم: دولت نهم و مجلس هفتم کشورمان امروز هر باوری در باره وضعیت امام صدر داشته باشد، از سه حال خارج نیست:
۱- یا به شهادت آن بزرگوار قائل است، که در این حال چرا کماکان با رژیم رباینده و قاتل آن بزرگوار، به جای برخورد رسمی، قاطع و شایسته، از توسعه روابط سخن میگوید؟
۲- یا به حیات آن بزرگوار قائل یا امیدوار است، که در این حال چرا آنطور که در نامه زمستان ۸۲ نخبگان به رئیسجمهور پیشین آمد، از تمامی ابزارهای ممکن دیپلماتیک، حقوقی و قضایی، جهت آزادسازی ایشان استفاده موثر و بهینه به عمل نمیآید؟
۳- یا از حیات و شهادت آن بزرگوار بیاطلاع است، که در این حال چرا پیگیری اطلاعاتی قوی جهت کشف حقیقت سرنوشت آن بزرگوار صورت نمیپذیرد؟
اینکه یکی از بهترین فرزندان این مرز و بوم را ۲۸ سال تمام، نه تنها در چنگال عوامل تروریسم بینالملل رها کردهایم، بلکه نزدیکترین روابط سیاسی را با ربایندگان گستاخ او برپا ساختهایم، چه نوع «آزادمنش» ی است؟ چه نوع «حقطلب» ی است؟ چه نوع «ظلمستیز» ی است؟ چه «غیرت» ی است؟ چه «عزت» ی است؟ بر اساس کدام «حکمت» و در خدمت چه «مصلحتی» است؟ آیا معنی «اصولگرایی» و «ارزشمداری» مورد نظر دولت نهم و مجلس هفتم این است؟ آیا چنین «اصول» و «ارزش»هایی قداست و استحقاق مبارزه و فداکاری دارند؟ آیا جوانان خوب، امکانات و ثروت کشور ما باید در راه دفاع از این نوع «اصول» و «ارزش»ها، هزینه مبارزه با آمریکا و اذناب آن شوند؟
چهارم: امام موسی صدر در باره عوامل تکوین واقعه کربلا سخن زیبا و البته تکاندهندهای دارد که به هموطنان عزیز، همدرد و نیز مسئولان محترم کشور تقدیم میشود:
حسین، فرزندان و یاران او کشته شدند و اهل بیت او همه به اسارت رفتند.
براستی این فاجعه چگونه رخ داد و آن جنایت را چه کسی مرتکب شد؟
طبعا یزید بود که فرمان داد، ابن زیاد بود که سپاه فراهم کرد، عمر بن سعد بود که آن را به کربلا آورد
و شمر و سربازان او بودند که حسین را به قتل رساندند.
اما اگر سپاهیان یزید تنها ۲۰ یا ۵۰ تن بودند، آیا باز ممکن بود حسین کشته شود؟
آیا یزید، ابن زیاد و عمر بن سعد باز میتوانستند پیروز میدان شوند؟
قطعا خیر!
پس چه چیز سبب شد تا آن فاجعه خلق شود؟
واضح است:
فرمان آمران، اقدام عاملان، تایید حامیان و سکوت خاموشان!
صریح بگویم:
امت آن روز، همه در قتل حسین شرکت کردند!
همه آن امت، جز شماری اندک، با گفتار، کردار، رضایت و سکوت خود، در خلق فاجعه کربلا مشارکت جستند!
پنجم: از صمیم قلب برای سلامتی و بازگشت هرچه سریعتر و با عزت سفیر گرفتار کشورمان، دیپلماتهای ربوده شده ایرانی در عراق و لبنان، همه اسرا و عزیزان مفقودالاثر میهنمان، و نیز امام موسی صدر، به آغوش گرم خانوادههای چشم به انتظارشان و نیز دامن مردم خوب این مرز و بوم، دعا کنیم...