«دين در جهان امروز» عنوان اثری است از مجموعه سخنرانیهای جمعآوری شده امام موسی صدر كه در آن به بررسی واقعيت دين و نياز انسان معاصر به آن میپردازد.
«دين در جهان امروز» عنوان اثری است از مجموعه سخنرانیهای جمعآوری شده امام موسی صدر كه در آن به بررسی واقعيت دين و نياز انسان معاصر به آن میپردازد.دين را اگر منظومهای از اصول، اخلاق، شرايع، احكام و مناسك بدانيم و جوهر و اصل آن را ثابت بينگاريم كه از ازل تا ابد ثابت است، بايد در ماهيت دين، ويژگی تحولپذيری نسبت به نيازها و مقتضيات زمان و مكان را بپذيريم؛ از اين رو اسلام همواره توانسته است و میتواند در هر عصر و مكانی پاسخگوی نيازها، سؤالها، ابهامها و سرگشتگیهای بشر باشد.امام موسی صدر را در يك كلام، میتوان انديشمند آيندهنگری دانست كه دغدغه سرگشتگی و گمگشتگی بشر امروز را دارد و ظرفيت و توانايی اسلام را برای نجات انسان از اين آشفتگی، هراس و يا ناامنی، موهبتی الهی میداند.در همين راستا، خبرگزاری قرآنی ايران(ايكنا) به معرفی مجموعه ديگری از سخنان امام موسی صدر كه در قالب كتابی تحت عنوان «دين در جهان امروز» از مجموعه پرتوها جمعآوری شده، پرداخته است؛ اين مطلب، ترجمه سخنرانی امام موسی صدر درباره دين در دانشكده حقوق و علوم اقتصادی دانشگاه يسوعی بيروت است به نقل از روزنامه «الحياة» در تاريخ 2/6/1968 برابر با 11 اسفند 1346 در حضور رؤسای دانشكدههای مختلف اين دانشگاه و عده زيادی از كشيشهای بيروت.در بخش نخست اين سخنرانی آمده است: اكنون تمدن، پيشرفت چشمگيری كرده و عصر اتم و فضا به ما رو آورده است؛ به عبارت بهتر ما وارد عصر اتم، فضا و تكنيك شدهايم، تكنيكی كه با شتاب در حال پيشرفت است و انسان را به تفكر و برنامهريزی فرا میخواند؛ اكنون دامنه علم گسترش يافته و همه چيز را فرا گرفته است؛ نه كوچكی اتم مانع از تعيين ابعاد و اندازهگيری وزن آن شده و نه عظمت ابر، علم را از دربرگيرندگی آن باز داشته است؛ [...] اكنون، درك انسان از كمالات اخلاقی و ارزشهای متعالی كامل شده و حتی جنبه ماوراء طبيعت بر ذهن جستوجوگر او پوشيده نمانده و از همين رو توانسته است بر اساس آثار طبيعت و گردآوری تجارب و بهكارگيری علوم، مبانی و اصولی برای ماوراء طبيعت قرار دهد.«بعد از اينهمه تحول و پيشرفت، ورود علم و تجربههای بشر در تمام عرصههای دينی مانند مسائل حلال و حرام، قوانين و اخلاق و حتی مبحث ماوراء طبيعت، بعد از اينهمه، چه نقشی برای دين در زمان ما باقی میماند؟ ما اينجا در شرق، دچار بحرانی هستيم كه منشأ اصلی آن ماده و مسائل مربوط به ماده است؛ پس دين در اين صحنه و به ويژه در عصر كنونی چه چيزی میتواند به ما ارائه كند؟در بخشی از اين كتاب، ضمن اشاره به سخنان امام موسی صدر پيرامون دو مبحث «واقعيت دين در عصر كنونی» و «نقش دين در عصر كنونی» آمده است:واقعيت دين در زمان ما در عرصه ايمان، مبتنی بر تصور است نه تصديق؛ تابلويی است زيبا اما بیروح در سينه كسانی كه خود را به دين نسبت میدهند؛ نمیدرخشد و فروغ ندارد؛ ايمان در بهترين حالت به ناديده گرفتن رنجها و سختیها مبدل شده است نه تحرك بخشيدن و برانگيختن برای فائق آمدن بر آنها.در عرصه شريعت، دين به ميراثی قانونی تبديل شده كه در عرف متدين، زينتی ظاهری است؛ كسی كه اين قوانين را مراعات میكند اشكالی بر او نيست اما نكته اين است كه اين فقط زينتی ظاهری است؛ شريعت در زمان ما به توجيه، تاوان و پوشش برای بسياری از گناهان بزرگ و سنگين تبديل شده است[...] اما در عرصه اخلاق، فقط كمال روح است كه به فرد اختصاص دارد و جامعه را در بر نمیگيرد؛ به عبارت ديگر امروز اخلاق وسيله شده است، وسيلهای برای موفقيت فرد در سياست، تجارت و يا توليد.[...] اما در عرصه فرهنگ، دين، مجموعه برداشتهايی است كه ديرهنگام ارائه شده و بر اساس تحولات و پيشرفتهای موجود متحول میشود؛ اما اين تحول به واسطه خود او نيست بلكه به دنبال پيشرفت تمدن صورت میگيرد؛ دين تابع حالات تمدن است و بر طبق آن برداشتها و تفسيرهای خود را ارائه و تلاش میكند تا بين خود و كاروان تمدن جهان، انسجام و هماهنگی برقرار سازد.[...] مؤسسات دينی در غرب در واقع جزئی از مؤسسات امروزی شده و هيچ نقش اساسی ندارد؛ همراه كاروان تمدن جديد حركت میكند بدون اينكه آن را رهبری كند؛ در برخی كشورهای شرق مؤسسات دينی مانند حاكمان گذشته كاملاً منزویاند و در برخی ديگر آنچنان دچار ضعف شدهاند كه تنها در ميان گروههای خاصی رونق دارند.امام موسی صدر در ادامه تأكيد میكند: دين در كاروان تمدن جديد نقش رهبری ندارد؛ فرمانبردار است نه پيشوا، منفعل است نه اثرگذار [...] در دورههای اخير دين، شعاری برای محتوای غيردينی، مبانی و افكار بيگانه كه محصول تمدن غرب است، شده و بر اثر اين دوری و بيگانگی از ماهيت و ساختار دينی خود فاصله زيادی گرفته است.در قسمتی ديگر، میخوانيم: ممكن است به ذهن بيايد كه پيشرفت شگفتانگيز انسان در علم، فكر، تكنيك، فلسفه و ... مجالی برای نياز به ايمان به غيب يا ايمان به بینهايت باقی نگذاشته است پس هيچ احتياجی به آن نيست؛ اما حقيقت، عكس آن است؛ علم، فلسفه، حقوق، هنر و.... به هر درجهای از ترقی كه برسد باز ساخته دست بشر است و هر آنچه محصول فكر او باشد همواره در حال تكامل و پيشرفت است زيرا بشر در زمينه علم، صنعت، فلسفه و ... همواره پيشرفت میكند و تكامل میيابد و تكامل يعنی دگركونی و تحول؛ دگرگونی نيز يعنی تزلزل و بیثباتی.[...] تنها مكتبی كه انسان را ـ حتی اگر قبل از رسيدن به نتيجهای از دنيا برود ـ پيروز و كامياب میشمارد، دين است؛ [...] انسان در نظام دين هميشه پيروز و سربلند دانسته میشود چه به هدف خويش برسد و چه قبل از دستيابی به آن بميرد.در بخش پايانی اين كتاب، امام موسی صدر با طرح مسئله «تحول»، آن را چنين تعريف میكند: تحول و پيشرفت چيزی نيست جز داد و ستد انسان و هستی، اينكه انسان صفحه جديدی از خلقت را بخواند و اين خواندن(شناخت) بر زندگی من و شما اثر بگذارد.