گفتگو با نبیه برى رییس مجلس نمایندگان لبنان.
ویژه نامه همشهرى ویژه نوروز ۸۶
به نظر شما اگر امام موسى صدر در چنین شرایطى حضور داشتند آیا مى توانستند نقش خاص و متفاوتى را ایفا کنند؟
کسانى که براى ربودن و ناپدید شدن امام موسى صدر برنامه ریزى کردند از همان وقت توطئه و فتنهانگیزى داشتهاند. او نخستین کسى بود که مقاومت را در لبنان به راه انداخت، تا قبل از امام موسى صدردر لبنان مقاومتى وجود نداشت. شما قطعاً مى دانید و همه درکشورهاى اسلامى و عربى و مخصوصاً در جمهورى اسلامى ایران اطلاع دارند که امام موسى صدر، «امل» یعنى أفواج مقاومت لبنانى راتأسیس کرد که کانون همه جریان هاى مقاومت از جمله برادران حزب اللَّه بود. امام موسى صدر اولین کسى بود که اعلام کرد: «همکارى با اسرائیل حرام است». امام موسى صدر را به خاطر اینکه قد بلندى داشت حذف نکردند، او را به خاطر اینکه چشمهایش آبى بودنربودند یا براى اینکه عماعمه داشت... او را طى یک توطئه براى منافع اسراییل ربودند و الان هم توطئه ها باز براى منافع اسراییل علیه لبنان جریان دارد.
شما سالها با امام موسى صدر بودید و از جوانى در جنبش املحضور داشتید. دوست دارم بدانم چه چیزى در امام موسى صدر؛ نبیهبرى جوان شیعه لبنان را شیفته خود ساخت؟
حقیقت این است که در آن هنگام من رییس اتحادیه دانشجویانلبنانى بودم (سال ۱۹۶۳ میلادى) و امام صدر در لبنان کارهاى اجتماعى و دینى وحدتبخش و ملى خود را شروع کرده بودند که کاملاً با آنچه از علماى دین دیده یا خوانده بودیم فرق داشت ومتفاوت بود. در شخصیت امام موسى صدر یک مصلح اجتماعىدیده مىشد، انگار در مقابل کسى مانند سید جمال الدین باشى یا مثلاً در برابر محمد عبده یا مراجع بزرگ و عظیم قرار بگیرى. طبعاً ما از طریق امام موسى صدر درباره امام خمینى قدس سره شنیدم و یا شهید سید محمد باقر صدر که پسرعمویش هم بود از طریق ایشان آشنا شدیم. هیچ وقت فراموش نمى کنم که او هرگز میان یک نفرلبنانى با لبنانى دیگر فرق نمى گذاشت. هیچ وقت فراموش نمى کنم کهاو همیشه براى اتحاد لبنانى ها تلاش مى کرد و همواره مىگفت: «برترین شیوه مقاومت در برابر اسرائیل وحدت داخلى لبنان است.» شما داستان بستنى فروش صور را مى دانید. وقتى ایشان جنبش امل را تأسیس کرد شهید دکتر مصطفى چمران هم با پیامى ازطرف امام خمینى به لبنان آمد و مسؤولیت تشکیلاتى جنبش امل را بر عهده گرفت. من مسؤول سیاسى بودم و او مسؤول تشکیلاتى، تا اینکه فتنه در لبنان رخ داد. امام موسى صدر به صورت شبانه روزى درگیر کار بود. امام موسى صدر دو نقش را هم زمان بر عهده داشت.
ازیک طرف نقش وزیر خارجه انقلاب اسلامى ایران و از طرف دیگرنقش پیوند دهنده میان لبنانى ها را ایفا مى کرد. محل استقرارش را درحازمیه حفظ کرد که منطقه اى غالباً مسیحى بود و حتى به ظاهر هم سعى مى کرد این نماد وحدت را حفظ کند و در این شرایط از یک کشور عربى به یک کشور عربى دیگر روانه مى شد تا کنفرانس سران را براى نجات لبنان در ریاض تشکیل دهد که در لیبى توسط حاکمیت لیبى ربوده شد. خوب، آنها ۲۵ سال موضوع را انکار کردند تا اینکه بعد از ۲۵ سال اعتراف کردند که ایشان در لیبى ناپدید شد، حالا آمدهاند دستگاه قضایى ایتالیا را تحریک مى کنند که بگویند ایشان در ایتالیا ناپدید شده است. بدون تعارف ماجرا همین است. امام موسى صدر یک شخصیت انسانى و اسلامى بزرگ و شخصیت کم نظیر ملى است. او قامتى از قامت هاى اسلامى معاصر بود و فقط کشور لبنان و کشور ایران از وجودش محروم نشدند بلکه تمامى دنیاى اسلام وجهان عرب او را از دست دادند.
حالا که صحبت از شهید چمران شد بد نیست به مناسبت یک خاطره که در ذهن شما از ایشان ماندگارتر است اشاره فرمایید.
من سالها با او زندگى کردم و از او ده ها خاطره دارم. مىشود گفت اویکى از مؤسسان حرکت امل بود و از مجاهدان بزرگى بود که از هیچ چیز بیم ندارند و من در اینجا به بیان یک موضوع اکتفا مى کنم؛ بعد از پیروزى انقلاب اسلامى در ایران اولین هواپیمایى که براى تبریک به رهبرى ایران رفت از لبنان بود و ما رفتیم. مرحوم شیخ محمد مهدى شمس الدین و آقاى رییس حسین الحسینى و آقاى صدر الدین پسر امام موسى صدر و جمعیت زیادى حدود ۹۰ نفر از دوستان از جملهمن و مصطفى چمران بودیم. به تهران رسیدیم و امام خمینى رحمتاللَّه علیه در آن مدرسه بودند و ما را آنجا پذیرفتند. من حرفمى زدم و آقاى صدر الدین ترجمه مى کرد؛ در یک قسمت ازصحبتها نیز دکتر مصطفى چمران نیز شروع کردن به ترجمه کردن. امام خمینى (که ظاهراً سرشان پایین بود) ابتدا متوجه آقاى چمران نشده بودند ولى همین که او شروع کرد به ترجمه (و صدایش را شنید و رویش را برگرداندند) و به او لبخند زدند و با دستشان بازویش را گرفتند و به او خیره شدند.
در همان ملاقات امام خمینى آن جمله معروف را گفتند: «آقاى موسى صدر پسرم، شاگردم و دوستم است و قذافى هرگز به تهران نخواهد آمد مگر آنکه آقاى صدر همراهش باشد» به هر حال بعد از اینکه بیرون آمدیم نخست وزیر آقاى بازرگان آمد دنبال ما بیرون و به من و به آقاى سید حسین الحسینى (که در آنهنگام دبیرکل جنبش امل بود و من جانشین او بودم) گفت که امام مى خواهند دکتر مصطفى چمران در تهران بمانند. طبعاً ما نمى توانستیم مخالفت کنیم و پذیرفتیم و در آن هنگام آقاى چمران آمد لبنان وسائلاش را جمع کرد و برگشت تا اینکه مسؤولیت هاى مختلفى از جمله وزارت دفاع را بر عهده گرفت.
اگر حالا امروز فرزندتان به عنوان یک جوان با همان وضع جوانىخودتان و در شرایط مشابه و مشکلات و پرسشهاى مشابه از شما بخواهد تا چهره و شخصیتى مثل امام موسى صدر را به او معرفى کنید چه خواهید گفت؟
الحمدللَّه نه فقط در میان شیعیان بلکه در میان همه مسلمانان به طورکلى چه در ایران و چه در لبنان همه جا چهره هاى بزرگى هستند، موضوع اصلى وحدت است. بزرگترین خطرى که امروز جهان اسلام با آن روبه روست پاره پاره شدن مسلمانان است و تلاش هایى که براى جدا کردن مسلمانان صورت مى گیرد. بزرگ ترین نمونه اش وقایع عراق است و همین حرفى که الان به عنوان هلال شیعى مطرح مى کنند و دائماً دارند روى آن مانور مى دهند. زمانیکه این بحث مطرح شد من در مصر بودم. آقاى حسنى مبارک از من همین مسأله پرسید و من گفتم: بله، هست! چرا که نه؟ بله... هلال شیعى هست ولى همواره در یک قرص کامل ماه سنى! این وحدت چه در سطح لبنان وچه در سطح ایران، چه در سطح جهان عرب و همه جهان اسلام اگر باشد در چنین شرایطى مسلمانان مى توانند یک صف واحد و مثل یک بنیان مستحکم باشند والا باید پذیرفت که ما حتى شخصیت ها و بزرگانمان را هم نابود مى کنیم. چه کسى امام موسى صدر را ربود؟ آیا کسى نبود که ادعاى اسلام و عربیت داشت؟ مهم این است که همه در یک سف باشیم. امروز همین صف واحد را کم داریم. هم در لبنان و هم در بسیارى از کشورهاى عربى اسلامى.