این روزها تابلوی زندان را عوض کردهاند. اسمش خیلی شیک و مجلسی شده است: «... بینالمللی تهران». زندان خوبیست. جای تو خالی است.
بسم الله
اگر از حال من جویا شوی، خواهم گفت که واقعا ملالی نیست؛ حتی به رغم دوری شما.
گرچه در زندان هستم، ولی الحمدلله اوضاعم خوب است.
امسال به زندانی ۱۲ متری منتقل شدهام. سال قبل در اتاقی ۹ متری بودم. امسال موقعیت جغرافیایی زندانم هم بهتر شده است: دو نبش است و چشم انداز خوبی دارد. سال قبل کف زندان را موکت کردند. امسال تکه گلیمی هم به آن اضافه شده است. از دیگر امکانات بگویم؟ قفسههای کتابم هم اضافه شده است. کتابهای جدید برایم آوردهاند. اگر فرصت کنم، آنها را خواهم خواند؛ گرچه شاید نیاز نباشد.
خلاصه اینکه وضع ما خوب است.
شما خوبی؟
***
در سه سال گذشته مسئولیت اداره و برنامه ریزی و مدیریت غرفه موسسه امام موسی صدر در نمایشگاه کتاب با من بود. امسال، عزیز دیگری شانه به این بار سپرده است که برایش و برای دیگر همکاران آرزوی موفقیت میکنم.
دیروز بعد از سه سال، بدون اینکه مسئولیت غرفه را داشته باشم، به غرفه موسسه رفتم. جای غرفه بهتر است. امکانات آن نیز.
نیت کرده بودم چیزی بنویسم؛ چیزی شبیه یک گزارش یا وصف یک دیدار، یا به تصویر کشیدن استقبال جوانان از کتابها یا.... ولی درباره اینها نخواهم نوشت. اینها اتفاقات خوبی هستند؛ ولی من را راضی که نمیکنند، هیچ؛ یقهام را میگیرند و گردنم را میفشرند. اینکه سالهای حضور موسسه در نمایشگاه دورقمی شده است؛ برای کسی که بیلان کار میدهد خوب است؛ ولی برای ما نیز؟ آن روی سکه این آمار چیست؟
به چه دل خوش کنم؟
به اینکه عرض و طول غرفه هر سال از طرفین کشیده میشود؟ به اینکه زیر پایم نرم است و جایم بهتر؟ به اینکه سقف این غرفه، تو بگو زندان، نقش اسلیمی دارد و نورپردازی شده است؟
اینها برای چیست؟ غایت از همه اینها در بهترین حالت باید ترویج اندیشههای او باشد. او، که بیتالغزل همه گفتار و رفتار و رفتن و بازایستادنش، «انسان» بود. انسانی که قرار بود برای او گرد هم بیاییم و.... نیست. میفهمید؟ نیست. و وقتی او نیست؛ بنر و پلاتهای «چند در چند» با ادعاهای «چند در چندتر» تف سربالاست عزیزم. نیست؟
من نمیتوانم زیر عکس تو و کلیدیترین جمله تو بایستم. بایستم که چه؟
واقعیت این است که ما سرگرمیم. فقط جنس سرگرمیمان هر از چندی عوض میشود.
در شام بلند بیتو بودن تا صبح
«سرگرمی» شمع چیست؟ جز سوختنش
***
این وضع زندان ماست.
این روزها تابلوی زندان را عوض کردهاند. اسمش خیلی شیک و مجلسی شده است: «... بینالمللی تهران».
زندان خوبیست. جای تو خالی است.
حالا تو هم کمی از بیرون زندان برایم تعریف کن.
آنجا هوا خوب است؟