چهل سال پیش در چنین روزی امام موسی صدر، رهبر شیعیان لبنان، در کلیسای کبوشین بیروت حضور یافت و به ایراد سخن پرداخت. او در تاریخ ۱۹فوریه۱۹۷۵ (۳۰بهمن۱۳۵۳) به دعوت مقامات کلیسا، در قالب خطبه موعظه آغاز روزه، در نشستی که بزرگان مسیحیت لبنان در آن شرکت داشتند، درباره ادیان و اهداف و تاثیر..
چهل سال پیش در چنین روزی امام موسی صدر، رهبر شیعیان لبنان، در کلیسای کبوشین بیروت حضور یافت و به ایراد سخن پرداخت. او در تاریخ ۱۹فوریه۱۹۷۵ (۳۰بهمن۱۳۵۳) به دعوت مقامات کلیسا، در قالب خطبه موعظه آغاز روزه، در نشستی که بزرگان مسیحیت لبنان در آن شرکت داشتند، درباره ادیان و اهداف و تاثیر آنها در زیست انسانها سخن گفت.
در آن سالها امام موسی صدر به عنوان نماد «گفتوگو و همزیستی» در کانون توجه مردم و جناحهای مختلف لبنان قرار داشت و این موقعیت در کشوری که به دلیل تنوع فرهنگی و اجتماعی و دخالتهای خارجیگاه گرفتار تنشهای تند سیاسی و حتی جنگهای داخلی میشود، مفهومی خاص دارد. متن سخنرانی وی در کلیسای کبوشین باوجود گذشت چهار دهه، همچنان جذاب و تاثیر گذار و پاسخی روشن به نیازهای انسان امروز است.
این سخنرانی آغازگر فصلی جدید در تلاشهای زعیم دینی و سیاسی شیعیان لبنان برای همزیستی موحدان و گفتوگوی ادیان و طوایف به شمار میآید. امام موسی صدر برای اولین بار (و تا امروز آخرین بار) تنها روحانی غیرمسیحیای است که در یک کلیسا برای جمعی ازمسیحیان، در جایگاه موعظه، سخن گفته است. او در مساجد و محافل اهل سنت نیز حضور مییافت و نه تنها آماده سخن گفتن که بیشتر آماده شنیدن سخن دیگران و حتی مخالفان بود. از نظر فلاسفه، گفتوگو تنها رد و بدل کردن افکار و اطلاعات نیست، بلکه افکار و نگاهها را با هم مرتبط میکند و وسیلهای میشود برای دسترسی به حوزههای مشترک؛ حوزههای مشترکی که بین انسانها وجود دارد و بر رفتار و افکار و اعمال انسانها تاثیر گذار است.
انسان در گفتوگوی واقعی تنها به دنبال بیان سخن خود نیست، بلکه جویای زمینه سخنان دیگران نیز هست. گفتوگو شیوهای است برای دست یافتن به ریشههای سوءتفاهمها و پیش داوریهایی که مانع فهم درست بین انسانها میشود. جامعهای که از گفتوگو محروم است و نخبگان و مدیران آن تمایلی به شنیدن ندارند جامعهای عقب مانده است. روشن است که هیچ فرد و جریانی با گفتوگو در سطوح مختلف اجتماعی مخالف نیست، اما باید توجه کرد که برای گسترش فرهنگ گفتوگو به عنوان یک ضرورت اجتماعی که انسانها در زندگی خود و در هر عرصهای به آن نیاز دارند، پیش نیازهایی مطرح است که استادان علوم اجتماعی فهرستی از آنها را بیان کردهاند؛ شاید مهمترین آنها به رسیمت شناختن حقوق طرف مقابل است.
امام موسی صدر در همین سخنرانی میگوید: «هرفردی که به بهای نادیده انگاشتن حقوق دیگر افراد رشد کند، وزر و وبال خواهد شد. هرگروهی به بهای نادیده انگاشتن حقوق دیگر گروهها رشد کند، مصیبت خواهد آفرید» و طبیعتا اگر حقوق دیگران به رسمیت شناخته شود، حق سخن گفتن آنان نیز محترم شمرده خواهد شد و در آن صورت خشم و خشونت و افراط نیز کم رنگ شده و حرکت جامعه بر بستر اعتدال شکل میگیرد. آن گونه که امام موسی صدر میافزاید: «اعتدال حاصل درک وضعیت دیگران است و باعث میشود انسان درد دیگران را درد خود بداند... این اعتدال ضامن صحت رشد هماهنگ فرد و رشد هماهنگ جوامع است» متاسفانه بسیار دیده شده افراد و جریانات مختلف، باوجود نماهای زیبایی که از خود ترسیم میکنند، در بیشترمواقع، آماده شنیدن نیستند و به همین دلیل از راههای گوناگون، امکان سخن گفتن طرف مقابل را محدود کرده و با خود حق پنداری مطلق، تاکید میکنند دیگران حرف مهمی برای گفتن ندارند و به این ترتیب از ابتدا مقدمات و زمینههای یک گفتوگوی منطقی را از بین میبرند.
در اینجا باید یادآور شد اگر چهرهای مانند امام موسی صدر به عنوان فردی پیشرو گفتوگو با دیگران شناخته میشود، به دلیل آن است که با وجود جایگاه مهم دینی و اجتماعی، آماده گفتوگو و تعامل با سایر طوایف بوده و خود را بینیاز از آن نمیدیده است. تاریخ معاصر لبنان سرشار از رویدادها و خاطراتی است که شیوههای ارتباطی امام موسی صدر با دیگران و حتی مخالفانش را بیان میکند و بالطبع اگر او حقوق دیگران را به رسمیت نمیشناخت یا آماده شنیدن سخن آنها نبود و با توهم خود حق پنداری مطلق با جامعه مواجه میشد، هیچگاه گفتوگویی میان او و دیگران رخ نمیداد.
امروز همگان باید به این نکته مهم توجه کنند، که گفتوگو میان کسانی که شنونده سخن دیگران نیستند و اساسا توجهی به نظر مخالفان ندارند، نه تنها نوعی تک گویی (مونولوگ) است که شباهت زیادی به «گفتوگوی کَران» دارد.
شادروان عبدالرحمن فرامرزی، روزنامه نگار و نویسنده فقید ایرانی، در یکی از یادداشتهایش با اشاره به برخی حکایات درباره گفتوگوی کَرها، داستان گفتوگوی دو نفر که اولی مسافری بازگشته از سفر و دومی یکی از استقبال کنندگان بوده و هر دو کَر بودهاند را نقل میکند و با ذکر جملات آن دو که هیچ فهمی از سخن یکدیگر نداشتند و اسباب خنده حاضرین را فراهم آوردند، به برخی مجادلات مطبوعاتی و تهمت پراکنیها و اتهام افکنیهایی که افراد مختلف باهم دارند پرداخته و همه آنها را از جنس «گفتوگوی کَران» میخواند. کسانی که به جای تامل و دقت در سخنان دیگران، فقط تلاش دارند تا ا به طرف مقابل تهام وارد کرده و او را از صحنه خارج کنند (کیهان ٩مهر١٣٢۴). بدیهی است با چنین شیوههایی، حتی اگر همه روزه در محافل رسمی و غیررسمی شاهد سخن پراکنیهای شفاهی یا مکتوب باشیم و طرفین بیش از آنکه شنیدن را وجهه همت خود کنند به دنبال پاسخهای دندان شکن باشند، نه تنها هیچ گفتوگو و تعامل سازندهای شکل نمیگیرد، که آسیبهایی نیز متوجه اخلاق و فرهنگ عمومی خواهد شد و تبعات آن تا سالها باقی خواهد ماند.