دکتر سید محمدمهدی جعفری: هر سال در ایتالیا و اتریش جلسات و همایش های گفت و گوی ادیان تشکیل می شود و بزرگان ادیانِ اسلام، مسیحیت و یهودیت با هم حرف می زنند. اما قالب این صحبت ها اختلاف انگیز است و نه تنها اینها را به هم نزدیک نمی کند بلکه اختلاف ها را هم بیشتر می کند.
در این روزهایی که از هر طرف سنگ اختلافی افکنده می شود و آتش رفتارهای نادرست افراط گرایان هر بار دامن پیروان یکی از ادیان ابراهیمی را می گیرد، فقدان تلاش و فعالیتی پیگیر برای گفت و گو و نزدیکی بین ادیان، همچون کارهای امام موسی صدر بیش از هر چیز احساس می شود.
به گزارش موسسه روابط عمومی امام موسی صدر، او که نه تنها همه ادیان را یکی می دانست، بلکه برای رفع اختلاف ها و سوءتفاهم های پیش آمده در طول سالیان از هیچ تلاشی حتی حضور در کلیسا و سخنرانی برای مسیحیان روزه دار فروگذاری نمی کرد.
برآن شدیم تا با گفت و گو با اصحاب اندیشه و دین این شیوه و مهارت کم نظیر را تحلیل کنیم تا الگویی از روش صحیح «گفت و گو» را به جامعه امروز بازشناسانیم.
در متن پیش رو گفت و گو با دکتر سید محمدمهدی جعفری، نویسنده، پژوهشگر متون دینی و استاد بازنشسته دانشگاه شیراز را می خوانید که سال ها به تدریس نهج البلاغه، متون عربی، تاریخ اسلام و علوم قرآنی در دانشگاه ها مشغول است.
گفت و گو در روزگاری که اختلافات میان ادیان سبب دوری آنها از یکدیگر شده، چه نقش و جایگاهی دارد؟
گفت و گو میان ادیان در واقع یک سنت نبوی است، یعنی خود قرآن به آن دستور داده و به پیامبر(ص) می فرماید: « قُلْ يَا أَهْلَ الْكِتَابِ تَعَالَوْاْ إِلَى كَلَمَةٍ سَوَاء بَيْنَنَا وَبَيْنَكُمْ». یعنی ای اهل کتاب، بياييد از آن کلمه ای که پذيرفته ما و شماست پيروی، کنيم. منظور این است که چیزهایی به طور مشترک در میان اعتقادات ما وجود دارد که می تواند پایه ای شود تا درباره اختلافاتمان گفت و گو کنیم و اولین وجه مشترک نیز توحید است. یعنی این اشتراک می تواند پایه گفت و گوی بین ادیان باشد تا اختلافاتشان بر این اساس رفع شود.
مسئله دیگر که باید به آن توجه کرد این است که همه ادیان در پایه یک چیز بیشتر نیستند و این پیروان هستند که بعد از پیامبرشان چیزهایی به هر دین اضافه می کنند و شاخ و برگ می دهند و از آن اصل دور می افتند. بنابراین گفت و گو بر مبنای همین اشتراکات می تواند اختلافات را از بین ببرد و صلح و آرامش ایجاد کند.
افرادی همچون امام موسی صدر چگونه برای از بین بردن اختلافات و نزدیکی میان انسان ها قدم برمی داشتند؟
امام موسی صدر هم بر اساس همین سنت نبوی این کار را انجام می داد. به طور مثال ایشان به عنوان یک روحانی مسلمان به کلیسا رفت و سخنرانی کرد. طبق گزارشی که درباره این واقعه خوانده ایم، ارباب کلیسا بسیار تحت تاثیر این کار قرار گرفتند و فکر نمی کردند که اولا یک مسلمان تا این اندازه نسبت به دین مسیحیت اطلاعات داشته باشد و بعد به گونه ای صحبت کند که بیشتر اشتراکات را در نظر داشته باشد نه اختلاف ها را.
این هنر بزرگی است و هر کسی قادر نیست به این شکل صحبت کند و همدلی ایجاد کند. هر سال در ایتالیا و اتریش جلسات و همایش های گفت و گوی ادیان تشکیل می شود و بزرگان ادیانِ اسلام، مسیحیت و یهودیت با هم حرف می زنند. اما قالب این صحبت ها اختلاف انگیز است و نه تنها اینها را به هم نزدیک نمی کند بلکه اختلاف ها را هم بیشتر می کند.
در میان ایرانی ها من چند نفر را می توانم نام ببرم که با علم و آگاهی دراین باره قدم برداشته اند و گفت و گو کرده اند. پرفسور عبدالجواد فلاطوری که در آلمان زندگی می کرد و مرحوم شدند، امام موسی صدر و آقای سید محمد خاتمی. این 3 نفر هنر گفت و گوی مورد قبول طرفین را دارند و مهارتی که نه تنها اشتراکات را بیشتر می کند بلکه اختلافات را هم از بین می برد.
چه ویژگی و توانایی در امام موسی صدر وجود داشت که به این مهارت رسیده بود؟
ایشان قبل از هر چیز از اصول اعتقاد طرفین اطلاع داشت، در واقع اگر کسی آگاهی عمیقی از اصول اعتقادی طرفین گفت و گو نداشته باشد نمی تواند او را جذب کرده و درست گفت و گو کند. نکته بعد اینکه نسبت به اعتقاد طرف مقابل، چه حق و چه باطل احترام قائل بود. انسان در ساحت گفت و گو باید برای طرف مقابلش احترام قائل باشد. اگر بخواهد فقط خود را حق بداند و در ضمن صحبت طرف مقابل را بکوبد یا تحقیر کند، نه تنها نتیجه مطلوبی از این گفت و گو نمی گیرد بلکه نتیجه عکس و مخربی هم به دست می آید.
در باب گفت و گو حتی اگر اشتباه کلامی یا رفتار نادرستی هم هست باید با روش مناسب برخورد کرد، به طور مثال قرآن روش استفهامی را استفاده می کند و می فرماید: «آیا روز نخست پیامبرتان این گونه به شما گفت؟» و بعد خود پاسخ می دهد که این چنین نبود.
امام موسی صدر هم با آگاهی و احترام توانست افراد مقابل خود را جذب کند و شخصیت ممتازی برای گفت و گو با ادیان را از خود ترسیم کند.
برای تحقق گفت و گو در جامعه امروز خودمان چه راهکارهایی وجود دارد؟
ابتدا باید فرهنگ گفت و گو را همه جا ترویج کنیم. یعنی افراد را تشویق کنیم تا به جای دعوا، تکفیر، قضاوت و برخوردهای نادرست به گفت و گو رو بیاورند و از این روش در روابط اجتماعی و شخصی استفاده کنند. بعد این که آگاهی و اطلاعات لازم برای گفت و گو را کسب کنند و در آخر شیوه های گفت و گو را بشناسند. که همه اینها با فرهنگ سازی و آموزش به مردم محقق می شود.
در نظر داشته باشید که اطلاعات و شیوه صحیح هر دو برای داشتن یک گفت و گوی موفق ضروری است. به طور مثال برخی از افراد اطلاعات مناسبی از عقائد و سلیقه فکری طرف مقابل دارند اما روش گفت و گویشان نه تنها جذبی نیست، بلکه دفعی است و طرف را فراری می دهند.
باید از آغاز شیوه گفت و گو را بدانند، که جذاب و به قصد حسن نیت باشد. از فرمایشات امیرالمومنین علی(ع) در نهج البلاغه هست که می فرمایند: « سَلْ تَفَقُّها ، ولا تَسْأل تَعَنُّتا» به این معنا که اگر سوالی داری برای فهمیدن عمیق و دریافت پاسخ سوال کن نه برای مچ گیری و به رنج انداختن طرف مقابل. منظور این است که انسان در ساحت گفت و گو اگر چیزی را نمی داند، سوال کند که بر معلومات خودش اضافه شود یا اگر طرف دچار اشتباه است طوری بپرسد که او به خطایش پی ببرد نه این که او را آزرده کند.
و البته مهارت گفت و گوی صحیح، هنری است که همه کس ندارند، اما به هر حال این فرهنگ باید ایجاد شود که همه اولا باید به گفت وگو بپردازند، ثانیا آگاه باشند و ثالثا روش گفت و گو را بدانند.