به مناسبت ۲۹ دی ماه، که روز غزه نام گرفته است، بخشی از سخنان امام موسی صدر، رهبر شیعیان لبنان را درباره مسئله فلسطین بازخوانی می شود. این سخنرانی در جمع شخصیت هایی برجسته ایراد شده و در سال ۱۹۶۸ در روزنامه الحیات به چاپ رسیده است.
مسئله فلسطین از مهم ترین مسائلی است که سال هاست جهان اسلام با آن مواجه است. آزادسازی قدس یکی از آرمان های اصلی رهبران دینی در سراسر جهان اسلام بوده است. بزرگانی همچون امام خمینی (ره)، بنیان گذار کبیر انقلاب اسلامی ایران، امام موسی صدر، رهبر شیعیان لبنان و بسیار دیگر از اندیشمندان و مبارزان عالم اسلام همواره برمسئولیت و وظیفه ی همه مسلمانان و انسان های آزاده نسبت به مظلومیت مردم بیگناه فلسطین تاکید کرده اند.
به مناسبت 29 دی ماه، که روز غزه نام گرفته است، بخشی از سخنان امام موسی صدر، رهبر شیعیان لبنان را درباره مسئله فلسطین بازخوانی می شود. این سخنرانی در جمع شخصیت هایی برجسته ایراد شده و در سال 1968 در روزنامه الحیات به چاپ رسیده است. امام موسی صدر در این سخنرانی، زمینه های دینی لزوم مبارزه با رژیم اشغالگر قدس را بررسی می کند. او بر این باور است که مبارزه با صهیونیسم، نه مبارزه با مجموعه ای از انسان ها، بلکه مبارزه با فساد، انحراف، ستم و اندیشه تبعیض نژادی است.
این سخنرانی به همت علی حجتی کرمانی به فارسی ترجمه شده و در کتاب "نای و نی" موسسه فرهنگی تحقیقاتی امام موسی صدر به چاپ رسیده است.
تصور نمی کنم نیاز باشد در اینجا بر «غیرقانونی» بودن اسرائیل در شکل گیری و اقدامات آن تأکید کنم. درباره اسرائیل صدها کنگره بین المللی تشکیل و بیانیه های فراوانی صادر شده است، همچون آراء دیوان لاهه، پروتکل ژنو، قطعنامه های شورای امنیّت، تأکیدات مجمع عمومی سازمان ملل، قطعنامه های کمیته حقوق بشر، کنگره حقوق بشر و بسیاری موارد دیگر که ذکر آنها نیازمند کتابی حجیم است. همچنین گمان نمی کنم در اینجا لازم باشد بر «مشروعیت» مقاومت فلسطین، در داخل اراضی اشغالی و بیرون از آن، تأکید کنم.
سخن امشب من درباره دین و موضع گیری آن است. دین، هر انسانی را، صرف نظر از مذهب یا اندیشه یا اعتقادش، محترم می شمارد. اما اگر انسانی در نتیجه اعتقاداتِ زیان آور تبدیل به جرثومه ای شود که در زمین فساد و تباهی کند و جوامع را به انواع بیماریها مبتلا سازد، در این صورت، دین ارج و حرمتی برای این موجود قائل نیست، همان طور که فرد انسانی نیز خود عضوی از بدنش را که به بیماری مسری و بدخیمی دچار شده، از بدن خود جدا می کند.
ما از انسان بیزار نیستیم، ولی می گوییم از همان هنگامی که نخستین دولت اسرائیل شکل گرفت، یعنی پیش از میلاد حضرت مسیح (ع )، برخی ازیهودیان نژادپرستی و افکار نژادپرستانه ای مطرح می کردند، افکاری که به آنها توهّم برتری بر بشر را می بخشد. آنان برای خود امتیازاتی قائل بودند، خدایی را به خود اختصاص داده بودند که با خدای دیگر مردمان و نیز با خدای یکتا تفاوت داشت. یهودیان تا جایی پیش رفتند که بر تمایز و شکاف میان خود و مردم بسیار عمق بخشیدند. بشریت را تجزیه کردند و خود را بالاتر از آنان جای دادند، حتی در باب خدا و معبودشان.
راز محاربه برخی از یهود با پیامبرانی که پس از این بدعت گذاری در رسالت الهی و تحریف کلمه، برای هدایت مردم از سوی خداوند مبعوث می شدند، در همین مطلب نهفته بود. پیامبران هم درباره خطر برخی از یهودیان به مردم هشدار می دادند. حضرت مسیح (ع )می فرمود قدس را وامگذارید» منظور آن حضرت از کلمه «قدس» تنها شهر «بیت المقدس» نبود، بلکه همه معانی قدس بود. همان حضرت، هنگامی که بازرگانان و صنعتگران و فروشندگان را از هیکل بیرون می راند، به آنان می فرمود: «این خانه پدر من، جایگاه عبادت است که شما آن را تبدیل به لانه توطئه کرده اید.»
اکنون من می پرسم: اگر مسیح (ع) امروز هم در میان ما زندگی می کرد، آیا ممکن نبود همین سخن را تکرار کند؟
او می فرمود: این خانه پدر من، جایگاه عبادت است که شما آن را به لانه ای برای توطئه و دسیسه و پایگاهی برای استعمار و مکانی برای فساد و نافرمانی خدا و امثال آن تبدیل کرده اید. بنابراین، انگیزه ای که مسیح را به جنگ با برخی از یهود وامی داشت، این نبود که او همچون یکی از ابنای انسان با انسانی دیگر دشمنی داشته باشد، بلکه آن حضرت از بشری بیزاری می جست که بر اثر عقاید مغشوش و خطرناک خود به جرثومه فساد تبدیل شده بود.
قرآن نیز در این رابطه می فرماید: مَثَلِ کسانی که تورات به آنها داده شده و بدان عمل نمی کنند مَثَلِ آن خر است که کتابهایی را حمل می کند. بد مَثَلی است مثل مردمی که آیات خدا را دروغ می شمرده اند. و خدا ستمکاران را هدایت نمی کند. بگو ای قوم یهود، هرگاه می پندارید که شما دوستان خدا هستید، نه مردم دیگر، پس تمنای مرگ کنید اگر راست می گویید. و آنان، به سبب اعمالی که پیش از این مرتکب شده اند، هرگز تمنای مرگ نخواهند کرد. و خدا به ستمکاران داناست.بدین ترتیب، علّتی که سبب می شد تا پیامبران با برخی ازیهود بجنگند برای ما روشن می شود.
پیکار ما نیز با آنان همچون جنگ با یک انسان یا جنگ با گروهی مؤمن نیست. بلکه با آنها می جنگیم زیرا که ایشان به مصداق آیه قرآن، دستورات کتاب مقدّس خود را عمل نمی کنند. بنابراین، جنگ ما با آنها جنگ با یک مجموعه از انسانها نیست، بلکه این جنگ در واقع نبرد با فساد، انحراف، ستم و اندیشه تبعیض نژادی است.
این مطالب نشانگر موضع دین در این باره بود، که به طور خلاصه عنوان شد. اما آیه قرآن تأکید می کند که ضُرِبَت عَلیهِمُ الذِّلَهُ وَ المَسکَنَه (۲: ۶۱) مقرر شد بر آنها خواری و بیچارگی. این آیه ساختاری انشائی و امری دارد و از نوع جملات اخباری و حکایتی به حساب نمی آید.
این آیه امری واجب و مسئولیت آور بر دوش می گذارد و اگر این مسئولیت را به انجام نرسانیم، در آینده بر ما مُهر ذلت و بیچارگی خواهد خورد. مشروعیّت مبارزه مردم فلسطین از دیدگاه دینی اصلاً نیاز به بحث ندارد. چرا این مبارزه از نظر دینی مشروعیت نداشته باشد، در حالی که افراد این مبارزه همان کسانی هستند که راه انسانیّت را هموار می سازند و در صدد صیانت از اخلاق و ارزشها برآمده اند؟ اینان همان کسانی هستند که اراده مسیح (ع )و محمد(ص) را به اجرا در می آورند.
اینان تحقّق بخش اراده الهی اند که در مفهوم آیه ضربت علیهم الذلّه و المسکنه بیان شده است. آری، اینان کسانی هستند که اراده آسمانی را لباس تحقّق می پوشانند. دست خدا و دست مسیح (ع) و دست محمد(ص) و دست ارزشهای والا از آستین اینان بیرون آمده و در قالب اسلحه و بذل خون و جهاد برای اجرای این احکام آسمانی بسیج شده است.