سخن گفتن از امام موسی صدر، به منزله نوعی عبادت است. بر این باورم همان
طور که گوش فرا دادن به قرآن، تلاوت آیات زیبای آن و نیز خوانده مناجات
سوزناک امام حسین (ع) عبادت است، سخن گفتن از امام موسی صدر نیز نوعی
عبادت، یادی از ارزشهای الهی و نمودی از تقواست.
استاد ژوزف الهاشم، (اندیشمند مسیحی و وزیر سابق فرهنگ لبنان)
ترجمه: مهدی فرخیان
دلیل این سخن بسیار روشن است، امام صدر به گونهای تربیت یافته بود که وجودش تبلور جریان تاریخی امامت بود؛ جریانی که سرآغازش روزی بود که پیامبر خدا قرآن و عترتش را با یکدیگر پیوند داد: «انی تارک فیکم الثقلین، کتاب ا... و اهل بیتی... و هما لم یفترقا...».
وقتی خصوصیات رهبری امام صدر را بررسی میکنیم، درمی یابیم که تمامی ویژگیها و صفات امامت در ایشان جمع شده است؛ درست همان طور که در تفسیر ابن عربی در تعریف رینالد نیکسون آمده است. امامت از نور درخشان محمدی سرچشمه میگیرد. بر این اساس، میتوانیم بگوییم، امام یعنی انسان کامل و شخصیتی که به درجات والای حقیقت انسانی رسیده است. هنری کوربان نیز در کتاب «اسلام در ایران» چنین تعریفی را از امامت ارایه میدهد.
شخصیت امام صدر، حماسهای بزرگ و بینظیر است که تمامی مفاهیم معنوی، انسانی، جهادی، اخلاقی و سیاسی را در برگرفته است و چنانچه این میراث جاودان ورسالتهای آسمانی در شخصیتی جمع شود، به چنان صفای باطنی دست خواهد یافت که از زنگارها و خواستههای پلید نفسانی رهایی مییابد. آنگاه پله پله نردبان کمال را میپیماید تا سرانجام به گوهر ذات الهی نزدیک شود و چنین کسی که به مرحله قرب خداوند رسید، میتواند معنای انسانیت انسان را درک کند.
از همین جا درمی یابیم که محور دعوت امام صدر، نیل به اهداف غایی انسانی است؛ انسانی که مظهری از مظاهر خداوند است. او اهداف والای انسانی را محور قرار داد تا انسان را از ماده پرستی، افسار گسیختگی غرایز و پرستش بتهای انسانی برهاند. او با پی ریزی «حرکه المحرومین»، در برابر ستمها و طغیانها و سرکوبها ایستا و در راه تحقق عدالت و مساوات جهاد نمود.
امام صدر به عنوان شخصیتی متعهد و ملتزم پا به عرصه گذاشت. تعهد و التزام او، همنوا با فقه اصیل اسلام، در حرکت و تلاش برای نیل به همگرایی، همزیستی و برپایی یک تمدن انسانی پویا، متجلی میشد.
گفتگوی تمدنها، عنوانی همیشگی و باز، فرا روی جنبشهای مختلف بشری با گرایشهای گوناگون بوده است؛ عنوانی که امروز با تأکیدی بیشتر به شکل یک استراتژی انسانی مطرح میشود. سرنوشت این حرکت از دو حال خارج نیست، یا در مسیر خود همچنان با چالشها و برخوردها مواجه میشود یا سرانجام به هدف نهایی خود خواهد رسید. چنین روزی انسانها، همانند خانوادهای پر مهر، در آغوش گرم پروردگار جای میگیرند و سرانجام، خیر و صلاح انسان و جهانیان محقق میشود.
پیامهای آسمانی، انسان را از میان سایر موجودات برمی گزیند و به عنوان تصویر و نمونهای از خدا معرفی میکند. حال اگر این پیامها در ارایه تصویر خدا به بیراهه روند یا تصویر خدا در انسان و یا تصویر انسان در خدا، لکه دار نشان داده شود، محتوای این پیامها به سخن ادیانی که بت پرستی را رواج میدهند، تبدیل میشود.
وقتی خدا را وسیله کشمکشهای بشری قرار دهیم، گویی مسأله وجود خدا را به مشکلی از مشکلات روحی و اجتماعی تبدیل کردهایم. امری که خود، نوعی بت پرستی و کفری دیگر به خداوند است. قرآن هنگامی که مردم را با کلماتی چون «یا ایها الناس» فرا میخواند، همه را با هم مخاطب میسازد و تنها مسلمین را در نظر نمیآورد: «یا ایها الناس انا خلقناکم من ذکر و انثی و جعلناکم شعوبا و قبائل لتعارفوا ان اکرمکم عند ا... اتقاکم». (۱) انجیل نیز هنگام مرزبندی رفتار و اخلاق مسیحی، پیامهای این دین را در قالب دعوتی فراروی همه انسانها مطرح نموده و میگوید: «احبب قریبک کنفسک». (۲) همچنین این امام علی (ع) است که در کلام خود، هر گونه تبعیض بین بندگان خدا را رد میکند: «دمائهم کدمائنا و دم المسلمین کدم الذمی حرام» (۳). امام موسی صدر میگوید: «اگر امور همسایگانت را نادیده انگاشتی، نمازت تو را به جهنم میکشاند و از بهشت دورت خواهد ساخت.»
خط مشی امام صدر در گفتگو، از این اعتقاد و باور الهام گرفته است. امام موسی صدر این راهبرد را در بهترین آزمایشگاه انسانی و تمدنی، یعنی لبنان، تأسیس نمود و به عنوان شخصیتی ممتاز و بیهمتا پا به عرصه نهاد. در روزگاری که روحیه طائفهگری و تفرقه افکنانه در آن چیره شده و گرایشهای تعصبی و غریزی در آن به اوج بحران رسید، امام چنان تحولی در نزدیکی تمدنها به وجود آورد که پیروان گرایشهای گوناگون مذهبی به زیباترین شکل ممکن و با وحدتی بینظیر، ستاره وار گرداگرد ایشان حلقه زدند. چنین بود که امام صدر، هم امام مسلمانان خوانده شد و هم امام مسیحیان.
امام صدر در یکی از سخنرانیهای خود به اسراییل میگوید: «بشنو که ما حق خداوند بر انسان را به جای آوردهایم؛ و این حق همان وحدت ملی ماست که مسلمانان و مسیحیان، هر دو را در برمی گیرد؛ و بدین گونه ما لبنانیها، به الگویی برای دنیا و سرزمینی نمونه برای تمدن آینده، بدل گشتهایم». امام صدر این الگوی جهانی و این سرمشق عالی برای تمدنها را با بیارزش خواندن صهیونیسم، با بیاعتبار دانستن نژادپرستی اسراییل و با خط بطلان کشیدن بر اندیشه موسوم به «برخورد تمدنها»، مطرح نمود.
اوج ظهور برخورد تمدنها، در قرون وسطی و به دنبال درگیری صلیبیان و مسلمین بر سر شهر قدس و دوباره تسلیم شدن قدس در برابر سیطره بیگانه و تهدید صهیونیست، پدیدار گردید. آنچه این رسوبهای تاریخی را در زمان حاضر شعله ور ساخته، سیر رویدادهایی است که در پی وقایع ۱۱سپتامبر گذشته رخ داده است. البته سستی در موضعگیریها و ضعف در فهم را نیز باید به این عوامل افزود.
مجموعه این عوامل است که از یک سو بیداری روحیه صلیبی و برخورد تمدنها را سبب شده است و از سوی دیگر هر احساس لطیفی را به رد کردنی، هر چند آرام و کم رنگ واداشته است. در اثر این لغزش، جریانی مشابه آنچه جناب آقای محمد خاتمی به آن دعوت مینمود، بیدار گردید. اندیشهای که با نظریه «برخورد تمدنها» مخالفت میکند و بر چنگ زدن دعوت توحیدی- الهی تأکید میورزد. این اندیشه، همانند رویکردی است که امام صدر در این موضوع داشتند. انسان مستضعف امروز، که زیر حکمرانی چکمههای نظامی و جوخههای ترور زندگی میکند، بیشترین نیاز را به خداوند پیدا کرده است. خداوندی که سرکوب کننده سلطه جویان و متجاوزان در این عالم است. این است چهره کریه زندگی انسان امروز: گروهی با بهره گیری از قدرت استکبار میورزند و گروهی دیگر به سبب نقصشان، ضعیف نگاه داشته میشوند.
و امام صدر نخستین کسی است که فریاد مقاومت علیه تجاوزهای اسراییلی را سر داد. آن روزی که تولد «حرکت امل» را اعلان و هدف آن را چنین ترسیم نمود: «محافظت از کرامت وطن، مقاومت علیه تجاوزهای اسراییل و ادای وظیفه ملی در کنار مرزها». امام صدر آن روز بسان پیشگویی چیره دست اعلان داشت: «جنوب باید صخرهای باشد که رؤیاهای اسراییل را در هم میشکند و چون هستهای مرکزی آزادسازی فلسطین را رقم زند».
امام صدر در زیر سایه حوادث ناهمگون، بر قدرت ذاتی و تحول روحی لبنانیها برای رویارویی با اشغالگری صهیونیستها تأکید میکرد. پایمردی امام در زمانی بود که رهبران عربی و اسلامی به دو پایگاه تقسیم شده بودند: گروهی که خود را در دامان غرب انداخته بودند... و گروهی که خود را خارج از دامان تاریخ انداخته بود....
عظمت امام صدر در شخصیت رهبری او نهفته است. شخصیتی که در دلهای دیگران راه مییافت و به سبب تواضع خالصانهاش، با ردای بزرگمنشی پوشانده شده بود؛ همان تواضعی که رهبران تاریخی بدان متمایز شدهاند. امام خود را خادم میهن مینامید و اظهار میداشت: «اگر خداوند بخواهد، در خدمت لبنان خواهم ماند». امروز نیز یاران و پیروان امام به لبنان چنگ میزنند، کیان لبنان را حفظ و هر بلایی را از آن دور میسازند. امام خود را خادم ملت، مظلومان و محرومان میخواند. امام بارها عنوان نمود: «افتخار میکنم که خدمتگزار مجاهدان باشم». این سخن بسان آن جملات معروفی است که از امام خمینی (ره) شنیدهایم: «من از خارج آمدهام تا به شما خدمت کنم»، «من خدمتگزار شما هستم»، «خمینی دستان تک تک شما را میبوسد و آحاد شما را رهبر خود میداند». این نوع کلمات آسمانی، جز از زبان پیامبران و جز از زبان انسانهای الهام گرفته از آنان، به گوش ملت نرسیده است. پیامبر خدا (ص) نیز خود را خدمتگزار امت مینامید. مسیح بر پاهای شاگردانش بوسه میزد. امیرالمؤمنین علی (ع) نیز ژرفای عواطف ملت را لمس و با آنان در ناگواریهای روزگار و سختیهای زندگی شرکت نمود.
بر همین مبنا بود که امام صدر، با انگیزه نجات ملت و رهایی لبنان، در هجومی تند علیه مسؤولان اعلان نمود: «در یکی از مساجد بیروت تا سر حد مرگ به اعتکاف خواهم نشست» و «تا آخر عمر و در همه روزگار، به عنوان جزئی از وجدان این سرزمین، در چهره حاکمان فریاد خواهم کشید، خواب را از چشمان آنان خواهم ربود و وجدان آنها را سرزنش خواهم نمود».
******
ای امام؛ تو در جان و وجدان این ملتی جاودانهای.
تو مایه نجات در این زمانهای که آزادانه از دین باز میداند، اخلاق پنهان و قانون شکست خورده است.
چه بسیارند مسؤولانی که ندای عدل سر میدهند، اما خود ستمکارند.
چه بسیارند سیاستمدارانی که ندای حق سر میدهند، اما خود گمراهند.
چه بسیارند «الذین یأمرون بالبر و ینسون انفسهم».
چه بسیارند «الذین تبدو البغضاء من افواهم و ما تخفی صدور هم اکبر».
چه بسیارند نویسندگان و صاحبان کیاستی که از اعمال صالح دم میزنند، اما خود از اشرارند.
چه بسیارند آنان که در سایه سار گنبدهای خداوند به سر میبرند، اما خود از فاسدانند.
آریای امام؛ تو برای همیشه روزگار در جان این ملت ماندگار خواهی بود.
ای امام؛ سرزمین لبنان چشم به راه توست. ما با تو زندگی میکنیم و در انتظار بازگشتت میمانیم.
پی نوشتها
۱. یعنی: «ای مردم! ما شما را از یک مرد و زن آفریدیم و شما را تیرهها و قبیلهها قرار دادیم تا یکدیگر را بشناسید، گرامیترین شما نزد خداوند با تقواترین شماست». سوره حجرات، آیه۱۳.
۲. یعنی: «همان طور که خودت را دوست داری، انسانهای همجوارت را هم دوست داشته باش».
۳. یعنی: «خونهای آنان، چون خونهای ماست و ریختن خون ذمی، همانند خون مسلم حرام است»