طباطبايي در ادامهي گفتوگو با خبرنگار ايسنا يادآور شد: «امام صدر
طباطبايي در ادامهي گفتوگو با خبرنگار ايسنا يادآور شد: «امام صدر در گفتوگو با شخصيتها و سياستمداران بزرگ جهان آنچنان آنها را تحت تاثير قرار ميداد كه بسيار عجيب بود، من خود در چندين ديدار مترجم يا همراه شان بودم، به عنوان مثال سال 1969 ديداري كه با جمال عبدالناصر داشت وقتي به دعوت حسنين هيكل به ديدار عبدالناصر رفت ظاهرا قرار ملاقات براي يك ربع تا بيست دقيقه گذاشته شده بود اما ملاقات بيش از دو ساعت طول كشيد و وقتي ملاقات تمام شد ناصر به هيكل گفته بود كه نماز اين هفته جمعه الازهر را آقاي صدر بخواند.تاثيري امام صدر بر بزرگان آفريقا نيز بسيار چشمگير بود. در اروپا سياستمداران و چهرهها و شخصيتها خصوصا اسقف ها و کاردينال ها براي ايشان احترام خاصي قائل بودند و دليلش هم اين بود كه ايشان را اهل گفتوگو و استدلال و منطق و انعطافپذيرميديدند.» وي همچنين خاطرنشان كرد: «آنچه در ذهن و انديشه و فكر امام صدر بود لايتغير بود، انقلاب مقدس فلسطين و قدس ، حاكميت و وحدت يكپارچهي لبنان، همزيستي همهي اديان با هم را در بر ميگرفت هميشه ميگفت لبنان كشوري است كه اقوام مختلف يك نوع همزيستي مسالمتآميز با هم دارند که اين موجب طمع اسرائيل است و به عناوين مختلف ميخواهد اين وحدت را بهم بزند تا به دنيا بگويد كه مسيحي، مسلمان و يهودي نميتوانند در فلسطين زندگي كنند. بايد آنها را بيرون كرد لذا وجود كشوري مثل لبنان خاري است در چشم اسرائيل و بارها تذكر ميدادند كه مبادا در لبنان حركات و رفتاري صورت بگيرد كه اين وحدت بهم بخورد. زماني كه به تحريك اسرائيل عدهاي از مارونيها، مسيحيان و فالانژها ماموريت پيدا كردند كه با فلسطينيان درگير شوند و زندگي را براي فلسطينيان در لبنان سخت بكنند مرتب آقاي صدر به سران فلسطيني تذكر ميدادند كه مبادا در دام فالانژها بيفتيد. آنها ميخواهند شما را وارد مسائل و جنگهاي داخلي لبنان كنند و بعد زندگي را آنچنان سخت كنند كه لبنانيها بگويند ، فلسطينيها كه مهمان ما هستند و در كشور ما پناهندهاند آمدهاند و فضاي زندگي ما را ناامن كردهاند. مراقب باشيد دچار اين دسيسهها نشويد.» طباطبايي ادامه داد:«به خاطر دارم زماني در لبنان بودم. شبي حدود ساعت يك بامداد با دكتر چمران در كتابخانهي آقاي صدر بوديم. از دفتر ياسر عرفات تلفن كردند .عرفات از اين ايشان خواهش كرد كه ديداري با وي داشته باشد. آقاي صدر گفتند كه قاعدتا بايد مطلب مهمي باشد كه اين موقع شب خواستهاست او را ببينيم. تا قبل از اين بارها تحريكاتي از ناحيهي مزدوران اسرائيلي صورت گرفته بود.قبل از اين نيز يكبار اتوبوس فلسطيني كه بچههاي فلسطيني را از مدرسه ميبرد، مورد اصابت رگبار گلوله فالانژها قرار گرفته و عدهي زيادي كشته شده بودند. پدران و مادرانشان در خيمهگاههامسلح بودند و آماده براي انفجار؛ اما با فشاري كه آقاي صدر مكرر به آنها آورد آنها را از تسليم اين شانتاژها شدن بر حذر داشت.بر اين اساس با وجود اين سابقه تلفن عرفات در آن ساعت باعث شد ما به دفترش برويم. وقتي از سنگرها عبور كرديم و وارد ساختمان شديم با ياسر عرفات برخورد كرديم كه چهرهي بسيار برافروختهاي داشت و در حال قدم زدن بود. به آقاي صدر رو كرد و گفت"مولانا تو دائما مرا به خويشتنداري دعوت ميكني و ميگويي فلسطينيان را آرام كنم مبادا عكسالعملي انجام دهند و دست به اسلحه ببرند. ببينيد براي من كادويي فرستادهاند" و به كارتني كه گوشهي اتاق بود اشاره كرد كه ظاهر قشنگي داشت و بستهبندي شده بود. رفتيم جلو درش باز بود ديديم بچهي شش ماههي فلسطيني در آن بود كه سرش را بريده بودند و درون چفيهاي گذاشته بودند با عبارت" هديه به ابوعمار" عرفات گفت "من پدر و مادر اين بچه را چگونه به آرامش دعوت كنم؟ وقتي مسيحيان اين كار را با ما ميكنند." آقاي صدر دست او را گرفت گفت" ابوعمار بنشين. تو يك جهادگري اين را بدان ؛ گاه براي يك انقلابي مجاهد شرايطي پيش ميآيد كه نجنگيدن سختتر از جنگيدن است. اينجا جهاد در نجنگيدن است. جنگيدن آسان است عكسالعملي است كه حقتان هم هست. دفاع، و يا قصاص است اما تبعاتش چيست؟ امروز نجنگيدن جهاد است. به نيروهاي انقلابيتان اين را تذكر دهيد كه انقلابيگري الان در سكوت است."» وي ادامه داد :« امام موسي صدر در هر شرايطي افراد را تحت تاثير قرار ميداد. از نظر امام موسي صدر اگر آنها اسلحه به دست گرفته بودند اسرائيل آماده و پشت قضيه بود. جبههي خاصي از فالانژيستها هم مسلح شده بودند كه با فلسطينيها درگير شوند كه عاقبت هم چند سال بعد همين امر اتفاق افتاد. آنها ميخواستند فلسطينيها را به جنگهاي داخلي لبنان بكشانند و بعد به كمك اسرائيل آنها را از لبنان بيرون كنند و به كشورهاي آفريقايي پراكنده كنند كه بعد هم آنها را بار كشتي كردند و به تونس، مصر و مراكش و ... بردند. اين برنامه را آقاي صدر از سالها قبل پيشبيني كرده بود. از اين جهت به عرفات مي گفت براي نابود كردن دشمن دو روش وجود دارد گاه با جنگيدن گاه با نجنگيدن. وقتي تحريكآميز عمل ميكنند نجنگيدن جهاد است. به قول دكتر شريعتي گوياترين جملهاي كه حضرت علي (ع) گفت 25 سال سكوتش بود. وقتي هدف را شناختيم و به آن مومن بوديم در راههاي رسيدن به هدف بايد آمادگي انعطاف را داشته باشيم. گاه نجنگيدن، گاه مذاكره ، مكاتبه يا عقبنشيني. امام صدر در انتخاب راه و روش بسيار انعطافپذير بود و دقيق و متناسب با شرايط زمان و مكان ميتوانست روش را انتخاب كند. » طباطبايي همچنين بايادآوري توصيهي امام صدر به دختران نسبت به شيك پوشي در مجموعهي آموزشگاهها ، موسسات و هنرسراها توام با تميز بودن و هماهنگي تصريح كرد: «اين به معناي پوشيدن لباسهاي گرانقيمت نيست. مسلمان نبايد شلخته تلقي شود.علاوه بر اين امام صدر هيچگاه در فعاليتهايش در هيچ سطوحي زور به كار نميبرد. مي گفت" در برنامههاي تبليغاتي هيچگاه مستقيم دستور و امر و نهي نكنيد بلكه بايد متناسب با شيوههاي رواني و آموزش دادن عمل كرد".» طباطبايي در ادامه به ذكر خاطرهاي از امام موسي صدر پرداخت و گفت:«روزي يك مسيحي لبناني به امام مراجعه كرد و گفت من مغازهي بستني فروشي باز كردهام كه در نزديکي من ، مسلمان لبناني نيز همين مغازه را دارد و شايع كرده است كه در بين علماي شيعه مسيحيان نجس هستند. بنابراين دكان من بي رونق شده است. آقاي صدر نرفتند مسجد و يا در تريبون راديو به مردم بگويند كه مسيحيان نجس نيستند ؛ بلكه دو روز بعد پس از نماز در مسجد به همراه دوستان به مغازهي همان بستني فروش مسيحي لبناني رفتند و بستني گرفتند. اين روش اثر بسيار عميق تربيتي داشت. خيلي از فقها و علما ، اهل كتاب را پاك نميدانستند ، آيا اين فتوا در جامعهي متکثر لبنان ميشود اجرا شود؟ شرايط زمان و مكان در اينجا ايجاب ميكرد عدم طهارت اهل كتاب برداشته شود.» وي در ادامه با ذكر خاطره ديگري از امام موسي صدر اظهار داشت:« در لبنان قرار بود اولين گروه چريكهاي امل كه آموزش نظاميشان را ديده بودند جشن اختتاميهي خود را در يكي از درههاي بعلبك برگزار كنند. قرار بود صبح به آنجا برويم. من و دكتر چمران قرار بود به همراه آقاي صدر به آنجا برويم. هنگامي که عازم حرکت بوديم ابو زعيم يكي از رهبران بزرگ فلسطيني و از معاونين ياسر عرفات برافروخته و سراسيمه از راه رسيد و گفت" در منطقهي طرابلس يك جوان فلسطيني يك دختر جوان مسيحي را كشته است. بستگان دختر آمدهاند 40 – 50 نفرفلسطيني را گروگان گرفتهاند و ميخواهند كه قاتل را تحويل بگيرند تا قصاص كنند. "آقاي صدر گفت شما به قاتل دسترسي داريد؟ گفت "مي توانيم شناسايي کنيم". امام صدر نيز به شيخ محمد يعقوب گفت" از طرف من به طرابلس برو و به خانواده و مسيحيان عزادار بگو شما اين افراد را آزاد كنيد قول ميدهم قاتل را تحت يد خودم درآورم. شما اين اطمينان را به من داشته باشيد و اين گروگان ها را آزاد كنيد. زمان و برنامه تشييع جنازه را نيز به من بگوييد".» وي ادامه داد:« قاتل را پيش امام موسي صدر آوردند؛ ايشان سپرد تا ازاو نگاهداري وپذيرايي کنند وبعد هم محکوم به پرداخت ديه شد. روز بعد براي تشييع جنازه به همراه آقاي صدر رفتيم. پدر و مادر و خانوادهي آن دختر بسيار ناراحت بودند و صحنه و منظره بسيار غمانگيزي بود پس از سخنراني كشيش به هنگام دفن ، آقاي صدر بر روي بلندي خاكي كه در کنارگودال مزار بود رفت وحدود 10 دقيقه صحبت كرد. من تمام حواسم متوجهي چهرههاي افراد بود كه آرام آرام باز ميشد. چمران با توجه به سخنان صدر به شدت گريه ميكرد. فقط در ذهنم است كه صدر از حواريون مسيح چيزهايي ميگفت. صحبت ايشان كه تمام شد پدر مقتوله به سمت ايشان رفت و دست آقاي را گرفت و گفت مولانا ، مادراين نوعروس جوان و من ، خون اين دختر را به شما بخشيديم هر چه كه وجدان و عدلتان اقتضاء ميكند با قاتلش برخورد كنيد ما خون دخترمان را بخشيديم. اين توانايي در سنين 37 – 38 سالگي در ايشان وجود داشت که اينگونه شرايط را زير و رو کند. » طباطبايي در ادامه به جريان تشكيل مجلس اعلاي شيعه توسط امام موسي صدر اشاره كرد و گفت:«پس از اينكه امام صدر مجلس اعلاي شيعه را تاسيس كرد مثل ساير اقوام لبناني که گروه شبه نظامي خود را داشتند، ميليشياي شيعي رانيز تاسيس كرد كه سازمان امل نامگذاري شد كه اختصاصا از جوانان شيعه بود ودكتر مصطفي چمران به کمک چند مجاهد فلسطيني سرپرستي آموزشهاي نظامي آن را عهدهدار شدند. ضمن اينكه مدرسهي انستيتو تكنولوژي آقاي صدر در شهر صور رانيز مديريت ميكرد. سازمان حركتالمحرومين كه تاسيس شد سازمان مقاومت اسلامي هم شكل گرفت براي مقابله با هجوم اسرائيل در جنوب لبنان. آقاي صدر خواستههاي جنوب را در مقابل تهاجمات اسرائيل، عمران، آبادي و جبران عقبماندگي اعلام كرد و به دولت لبنان اولتيماتوم و فرصت داد.زمانيكه دولت لبنان اين فرصت را رعايت نكرد اعلام تظاهرات عمومي كرد. در بعلبك يکصد و پنجاه هزار مسلح شركت كردند. همانجا اعلام كرد كه ما خود مقاومت اسلامي را براي دفاع مشروع خود تشكيل ميدهيم. حال كه دولت و ارتش لبنان ناتوان است ؛ خود دفاع از مرزهاي لبنان در برابر تجاوزات اسرائيل و حفظ و صيانت از وحدت و مجد و عظمت لبنان را بر عهده مي گيريم و براي رفع استضعاف مسلح مي شويم و از زندگاني شرافتمندانه همه اقوام دفاع مي کنيم.» وي با يادآوري اينكه در آن مقطع سيد حسن نصرالله جوان 18 سالهاي بود، افزود:« آموزشهاي نظامي و آموزشهاي عقيدتي و اصول تفكر شيعي بر اساس نگرش آقاي صدر به دين براي زندگي ، در كلاسهاي كادرها تدريس ميشد و امروز مجموعه كادرهايي كه در لبنان توسط امام موسي صدر ساخته شد پس از 28 سال از فقدان امام صدر همچنان در صحنهي لبنان جاري و اثرگذارند و نيروهاي جوان توليد ميكنند. با چنين شخصيت و چنين نگرشي است که اين مقاومت اسلامي درلبنان شكل گرفت.» وي در ادامه به ذكر خاطرهي ديگري از ايام حيات امام موسي صدر پرداخت و گفت:«زماني كه منزل امام خميني(رض) در نجف در سال 57 به دستور صدام و به درخواست آمريكا و شاه ايران محاصره شد تا پيامها و نوارهاي امام خميني(رض) به ايران نرسد، آقاي صدر در لبنان با روزنامهي لوموند مصاحبه كرد واعلام كرد" منزل رهبر قيام مردمي ايران ، آقاي خميني را محاصره كردهاند ، كساني كه فكر ميكنند با اين كار زبان انقلاب اسلامي را خاموش ميكنند موفق نخواهند بود" و خطاب به سران كشورهاي عرب گفتند كه اگر در مبارزه عليه اسرائيل صادقيد از ايشان دعوت كنيد كه به كشور شما بيايد و با اين کار جبههي ضد صهيونيستي را در كشور خود تقويت كنيد، آنها كه فكر ميكردند با محاصرهي منزل امام شعلهي انقلاب ايران را خاموش ميكنند يك مرتبه ديدند زبان گويا و بلند ديگري آن هم از آقاي صدر و از لبنان بلند شد و طبيعي است كه به فكر ربودن ايشان و حذف ايشان از صحنه برآيند. البته مسائل ديگري هم بود از جمله طرح استعماري خطرناكي كه اتحاد جماهير شوروي و دولت ليبي و بعضي از جريانات عربي تحت عنوان توطين فلسطينيان طراحي كرده بودند كه 300 هزار فلسطيني را در جنوب لبنان مستقر كند وآقاي صدر به شدت با اين طرح مخالف بود.» وي در ادامه با يادآوري اينكه معـمــر قذافي يكي از افرادي بود كه در طرح استقرار 300 هزار فلسطيني در جنوب لبنان هزينه كرده بود ،افزود:« اينكه به چه دليل آقاي بومدين رييس جمهور الجزاير تصورمي كرد كه حل مسئلهي فلسطينيان در جنوب لبنان با مذاكرهاي كه آقاي صدر با قذافي انجام دهند حل خواهد شد و به ايشان اصرار كرد كه ديداري با قذافي داشته باشيد بر ما معلوم نيست .ابتدا آقاي صدر اين پيشنهاد را نپذيرفت سپس بومدين اصرار كرد . آقاي صدر وقتي به لبنان برميگردد دعوت رسمي براي شركت در جشن انقلاب ليبي از سفارت اين كشور در بيروت به دست ايشان ميرسد. دعوت تجديد ميشود. امام صدر ميپذيرد. در آن سفر قرار بود من و آقاي قطبزاده هم همراه ايشان برويم. ما دو نفر قصدمان اين بود كه برويم از معمر قذافي روزي دو ساعت برنامهي راديويي به زبان فارسي بگيريم كه پيامهاي امام و انقلاب ايران را از موج متوسط يک شبکه راديوئي براي مردم ايران پخش كنيم. من از دانشگاه دو هفته مرخصي گرفتم اما دو سه روز قبل از تاريخ سفر آقاي صدر به من زنگ زدند كه سفر ايشان يك هفته عقب افتاده است و 25 اوت شده است. من نتوانستم مرخصيام را تمديد كنم چون امتحان دانشجويان نزديك ميشد لذا به ايشان زنگ زدم و گفتم متاسفانه نميتوانم به همراه شما باشم. قطبزاده هم گفت تو نميروي من هم نميروم. وقتي خبر را به آقاي صدر داديم طنين کلام ايشان هنوز در گوش من است كه گفتند الخير في ما وقع ، شايد هم خير در همين باشد. ايشان رفتند و ديگر بازنگشتند.» خواهر زادهي امام موسي صدر دربيان پيگيريهايي كه از سوي كميتهي پيگيري سرنوشت امام موسي صدر انجام شده واينكه اعلام شده بود خانواده ي امام صدر با پيگيري ها مخالفت كرده بودند نيز گفت:« خانواده بر اين عقيده بودند وقتكشي شده و مساله در آستانهي لوث شدن قرار دارد. نتيجهي گفتوگوهاي آقاي ابطحي نيز اين شد كه پسر آقاي قذافي ، سيفالاسلام گفت ما غرامت به خانواده ميدهيم به شرط آن که دست از ادعا عليه ما بردارند و اعلام كردند 10 هزار دلار به خانوادهي امام موسي صدر ميدهيم. بلافاصله سر زبانها انداختند خانوادههاي شيخ محمد يعقوب وعباس بدرالدين که آنها هم مفقود شدهاند، فكر كردند كه خانوادهي صدر چيزي گرفتهاند به شرط اينكه ماجرا را در محاكم بينالمللي پيگيري نكنند. به اين دلايل آنها به اين نتيجه رسيدند كه اين روال نتيجه نميدهد. سيف الاسلام به آقاي ابطحي گفته بود بياييد در ماشين بنشينيم بگرديم تا جنازه مورد ادعاي شمارا پيدا كنيم. قصد آقاي قذافي اين است كه قبل از اينكه حكومت به پسرش واگذار شود تمام لجنكاريهايي كه در دوران حكومتش ايجاد شده را پاك كند. پرداخت غرامت به بازماندگان قربانيان حادثه لاکربي در هواپيماي آمريکائي TWA و قربانيان فرانسوي، پرداخت 10 ملييون دلار به آدم ربايان گروه ابو سياف در جنوب فيليپين و نظاير آن از جمله اين اقدامات است .سال گذشته هم با پرداخت وجه کلاني به برلوسكني نخست وزير ايتاليا تلاش کرد كه شاهدي قلابي پيدا كند که در دادگاه بگويد من آقاي صدر را در هتلي در ايتاليا ديدهام. ازاين کار هم البته نتيجه اي نگرفت.» طباطبايي در ادامه مباني فكري و انديشههاي ديني و سياسي امام صدر را از مهمترين ميراث او در حوزهي انديشه دانست و گفت:« آثار فکري و مقالات و مصاحبه هاي ايشان در حال جمع آوري، تدوين وچاپ است و عرضه ميشود. رسم و سلوك و منش ايشان در لبنان نيزاز سوي شاگردانش پيگيري ميشود و مقاومت اسلامي هم كه امروز لبنان و منطقه را در مقابل دشمن صهيونيستي بيمه كرده است ، ثمره همين نگرشها، مجاهدت ها و اخلاص ها است.» وي خاطر نشان كرد:« يكي از برنامههايي كه در چارچوب موسسات آقاي صدر انجام ميشد كمك به ايرانيان و مبارزهي ايراني ها بود ، كه اين كمكهاي مالي ،فكري و هم گروههايي كه از ايران ميرفتند را در بر ميگرفت وآنها در دورههاي آموزشي مبارزاتي مخفي زير زميني شركت ميكردند.امام موسي صدر با امام خميني(ره) نيز ارتباط داشت و يكي از شاگردان ايشان بود. نزديكترين دوستان ايشان نزديكترين ياران آقاي خميني (ره)بودند، افرادي چون شهيد بهشتي، موسوي اردبيلي، شهيد مطهري همدورههاي حوزوي آقاي صدر بودند. هماهنگ با هم عمل ميكردند و در مسير انقلاب ايران خيلي كار كردند.» وي در ادامه با بيان اينكه انجمنهاي اسلامي دانشجويان خارج از كشور نيزاز آقاي صدربسيار بهره مند ميشدند،افزود:« بدون ترديد ،يكي از شخصيتهايي كه در خارج از كشور نقش مهمي در پيروزي انقلاب اسلامي ايران داشت امام موسي صدر بود. خيليها سعي ميكنند كه اين نقش را ناديده بگيرند و مخدوش كنند اما آفتاب را نميشود با يك لكه ابر پوشاند. همين سه جلد كتاب اسناد ساواك كه چاپ شده است مبين نقش آقاي صدر در انقلاب ايران مي باشد. آقاي صدر نيز تجربهاي از دوران زعامت سياسي و حكومتي در لبنان داشت وامام(ره)نيز قبل از پيروزي انقلاب در پاسخ به پرسش آيت الله ابطحي كه پرسيده بود ؛ چه كسي مي تواند جمهوري اسلامي مورد نظر شما را در ايران اداره كند؟ فرموده بودند" رفيق خودت سيد موسي صدر"و اين نشان ميدهد در ذهن امام ادارهي امور كشور به دست كساني امثال آقاي صدر و با نوع انديشهي شهيد مطهري بود كه بسيار به هم نزديك بودند بود.» وي اضافه كرد :« من همواره به توانائي مديريتي آقاي بهشتي تاكيد ميكنم که مدير بسيار توانايي بود. فكر و انديشه و خلاقيت آقاي مطهري نيز زبانزد همه است. به باور من آقاي صدر جمع هر دوي اينها بود به اضافهي امتيازات چشمگير ديگري. ايشان فقيه، فيلسوف، متكلم بود. خوش سيرت و خوش سيما و خوش بيان بود. يک چريک آشنا به فنون نظامي و تير اندازي ماهر بود .سياستمداري تاريخ شناس و آشناي به جغرافياي سياسي جهان بود. در موضوع شناسي فقه به گفته پسر عمويش شهيد سيد محمد باقر صدر ، بي نظيربود و داراي وسعت نظري بي کران . در مجالست با عامه مردم بسيار متواضع و در برخورد با بزرگان و رهبران جهان بي حد متين و با وقار و اثرگذار. در حالي که در مواجهه با مردم نهايت سخاوت و بزرگواري و دست و دلبازي را داشت ،اديب ، شاعر ،موسيقيشناس و هنرشناس بود و با مجموعهي دايرهي هنرمندان عصر خود آشنا بود. من كلاس دوم دبيرستان بودم به من توصيه كرد كه رديف موسيقي مقامي ايران را ياد بگيرم. سال دومي كه من آلمان بودم آمدند و به من گفتند برو موسيقي كلاسيك اروپايي را بشناس و ياد بگير. چنين شخصيت ديني ، وقتي زعيم سياسي و رهبر ديني ميشود ، ميتوان تصور كرد كه ابعاد تاثيرش چقدرگسترده خواهد شد.» خواهر زاده امام موسي صدر در ادامه با بيان اينكه امام موسي صدر در تمام كنگرههاي بين المللي به خصوص در كشورهاي اسلامي شركت ميكرد در باره ارتباط دائي اش با دکتر شريعتي نيز گفت:«امام صدرفعاليت هاي عقيدتي دکتر را خاصه در ميدان عقده زدائي جوانان نسبت به مارکسيسم و غربزدگي بسيار مي ستود و با وجود پاره اي اشکالات که به بعضي از برداشت هاي دکتر شريعتي از موازين ومباني داشت ، در مجموع او را بسيار تحسين مي کرد و از برخورد خصمانه و گاه جاهلانه برخي روحانيان پرمدعاي کم سواد و مداحان مزدور رژيم دلگير بود. بارها از ايشان شنيدم که مي گفتند "بزرگان ديني ما با کم مهري خود نسبت به او موجبات گريز جوانان را از علماي اصيل و روحانيت وارسته فراهم مي کنند".» وي اضافه كرد :«پس از آن که دکتر شريعتي در پي ستم هاي بي حد رژيم و رهائي از زندان ، از ايران به اروپا مهاجرت کرد ، طي ديداري که در پاريس با آقاي صدر داشت، بنا را بر آن گذاشتند که با همت و تلاش و حمايت هاي مالي ايشان ، " حسينيه ارشاد در تبعيد " را در پاريس يا در يکي ديگر از کشورهاي اروپائي برقرار سازند و دکتر با همکاري ايشان و تني چند از ياران متعهد خود به تبيين عالمانه و مقتضي با زمان انديشه ديني و جهان بيني اسلامي بپردازد. متأسفانه بخت يار نشد و دکتر چند صباحي بعد در انگليس به طرز مرموزي رخت از جهان فروبست. دفن جسد او در زينبيه به همت امام موسي صدر صورت پذيرفت و در بزرگداشت چهلم فقدان دکتر شريعتي ، آقاي صدر سنگ تمام گذارد و مجلس ترحيم او را با شرکت رهبران و نمايندگان غالب سازمان هاي آزاديبخش بزرگ جهان به يک ميتينگ بزرگ سياسي عليه رژيم پهلوي تبديل کرد. » گفتوگو از خبرنگار ايسنا: حميده صفامنش