خبر کوتاه بود و ناراحت کننده
جورج جرداق ، شاعر و نویسنده و متفکر مسیحی اهل لبنان درگذشت.
خبر را که یکی از دوستان گفت ، باور نکردم ، گفتم حتما شوخی اش گرفته...
این روزها در تدارک بودیم که برای ضبط خاطرات به سراغ پیرمرد برویم. خوشحال بودیم که احتمالا ما را به حضور می پذیرد و از خاطرات خود با امام موسی صدر و دوستی هایی که میان آنها بوده می گوید. از عشق و ایمانش به مولای موحدان علی (ع) و سرورآزادگان اباعبدالله الحسین (ع) و گفتگوهایی که درباره آنها با امام موسی صدر داشته. از روزی که امام موسی صدر به خاطر چاپ آثارش در توصیف سیره علی(ع) از او تجلیل کرد. همینطور از یادداشت ها و سروده هایش ...
امیدوارانه خودمان را آماده می کردیم تا هروقت که مناسب دید ، با دست پر به سراغش برویم.
هرجا مطلبی و خاطره ای و گزارشی پیدا می شد، جمع می کردیم تا اگر آن را فراموش کرده بود به یادش آوریم و خاطره اش را بپرسیم...
اما افسوس که بازهم عقب ماندیم.
افسوس که کاروان هستی با شتاب در حال حرکت است و ما هنوز اندر خم یک کوچه ایم...
مانده بودم که خودم را شماتت کنم یا به خدا شکایت برم ...
در همین حال وهوا به سراغ آنچه جمع آوری شده رفتم . مطالب زیاد است. یادداشتی که او در تمجید از انتخاب امام موسی صدر به ریاست مجلس اعلی شیعیان درتاریخ12/6/1969 در یکی از نشریات لبنان نوشته بود را خواندم.
عجیب بود...
نوشته او پس از بیان ویژگیهای امام صدر و تجلیل از اندیشه و سلوک وی ، مستند به چند روایت می شد.
معیار مرد مسیحی گفته ای از امام علی (ع) بود که انسان راستین را عادل ،راست کردار، امانت دار، عالم ومتعهد به علم خود می خواند . کسی که مجال نیکو کاری را حفظ می کند واز شمار اندک پویندگان راه هدایت دچار هراس نمی شود. انسانی که نزدیکی اش به مردم با نرمخویی و مهربانی و بخشندگی مال و گشاده دستی همراه است
او سپس نگاه خود به حقیقت ادیان را با اشاره به بهره ای که از اخلاق رهبر شیعیان لبنان برده چنین توصیف می کند:« اگر با او پیوند داشته باشی و گرمای عشق و مهربانی و اخلاق بزرگوارانه اش تو را دربر گیرد، احساس می کنی که تشیع فقط صفت شیعیان نیست بلکه در درجه نخست از آنِ تو نیز هست. همانا ادیان در حقیقت نهایی شان ، چیزی نیستند جز همان اصول اخلاقی متعالی که همگی در خدمت انسان اند، از سرچشمه و مجرا گرفته تا نقطه اتصال نهایی . و فقط کسانی میان آنها جدایی می افکنند که نتوانسته اند به بوستان روحانیتی که پیامبران بزرگ در آن و زیر ستارگان ابدی آن زیسته اند راه یابند. همان کسانی که مانع وزش نسیم های روح بخشی که در زیر این آسمان جاریست شده اند وآن دین را ابزار سود یا جاه طلبی و یا هردو قرار داده اند.»
پیر مرد شاعر ، سخن خود را با قطعه ای از یک شعر که زبان حال امام حسین (ع) است تمام کرده ونوشته بود:
« صاحب همت، نمی رسد مگر به بهترین جایگاه ها ،
همانگونه که زبانه آتش را برافروزنده ش مهار می کند
ولی خودش میلی جز رسیدن به بلندی ندارد. »
تقویم را نگاه کردم، دیدم یازدهم محرم است.
انگار عاشورای امسال ، برای او جلوه ای دیگر داشته...
عجیب بود ، عجیب
نویسنده:حمیدقزوینی