متن زیر ترجمۀ زندگینامۀ آیت الله سید حسن صدر از کتاب تأسیس الشیعة الکرام لعلوم الاسلام است که به قلم محمد الحسین الواعظ النجفی و به زبان عربی نوشته شده است.
نام و نسب او
او سید ابومحمد الحسن، فرزند الشریف الهادی، فرزند سید محمدعلی، فرزند سید صالح، فرزند سید محمد، فرزند الشریف ابراهیم ملقب به شرف الدین، فرزند سید زین العابدین، فرزند سید نورالدین علی (برادر صاحب کتاب مدارک)، فرزند سید علی نورالدین، فرزند سید عزالدین حسین، فرزند محمد، فرزند حسین، فرزند علی، فرزند محمد، فرزند تاج الدین معروف به ابوالحسن، فرزند شمس الدین محمد، فرزند جلال الدین عبدالله، فرزند احمد، فرزند حمزة الاصغر، فرزند سعد الله، فرزند حمزة الاکبر، فرزند ابوالسعادات محمد، فرزند ابومحمد عبدالله، فرزند ابوالحارث محمد المحدث، فرزند ابوالطیب طاهر، فرزند حسین القطعی، فرزند موسی ابوسبحه، فرزند ابراهیم المرتضی، فرزند امام کاظم(ع) است.
خانواده
خاندان شرف الدین و خاندان نورالدین و خاندان صدرالدین که از یک سلالهاند، از گذشته تاکنون و در طول قرنهای متمادی خاستگاه دانشمندان و اهل فضل و ادبای بسیاری بوده است که بر گنجینۀ دانش و علم افزودهاند و مشعل شعر و ادب را افروختهاند.
سید حسن صدر از ستارههای این خانوادۀ اهل دانش است که از اسلاف گرامیاش فضل و ادبش را به ارث برده و آن را برای اعقاب گرامیاش به ارث گذاشته است.
سید صالح، جد این خانواده در سال 1199 هجری به دنبال فتنۀ جزار در منطقۀ جبل عامل ، به عراق هجرت کرد. از او چهار فرزند پسر به جا ماند که عبارتاند از: سید صدرالدین؛ سید محمدعلی (جد سید حسن صدر)؛ سید ابوالحسن؛ و سید مهدی .
لقب «صدرالدین» برای فرزندان برادر او مشهور شد و اینگونه بود که برای صاحب این شرح حال، سید حسن صدر نیز به کار برده میشد، با اینکه سید صدرالدین برادر جد او یا همان عموی پدرش بود.
علامه شیخ آقابزرگ طهرانی میگوید:
خاندان صدر از مشهورترین خانوادههای علوی و از قدیمیترین آنان در دانش و فضل و ادب و ورع و تقوا و خوبیاند. از این خانواده گروهی از علمای برجسته و فقهای بزرگ برخاستهاند که از مشهورترین آنان صاحب این شرح حال است. خاندان صدر از خاندان شرف الدیناند که اصل آنان از جبل عامل است و هنوز برخی از افراد این خاندان در صور و اطراف آن ساکناند و امروزه پیشوای آنان، حجت بزرگ، سید عبدالحسین شرف الدین، فرزند خواهر صاحب این شرح حال است.
سید صالح فرزند محمد، در فتنۀ جزار به عراق مهاجرت کرد و فرزندان او در اصفهان و کاظمین پراکنده شدند. در واقع، صاحب این شرح حال از خاندان شرف الدین است، اما او به سبب انتساب به عموی پدرش به «صدر» شهرت یافت.
تولد
او در 29 ماه مبارک رمضان سال 1272 هجری قمری در کاظمین متولد شد.
سید حسن صدر در شرح حال خود در کتاب تکملة أمل الآمل میگوید:
این جملات را دربارۀ تاریخ تولدم به خط سیدِ علامه، پدر بزرگوارم دیدهام: «این مولود مبارک، نور چشمم حسن، روز جمعه، هنگام ظهر به دنیا آمد. در بیست و نهم شهرالله ماه مبارک رمضان، در هزار و دویست و هفتاد و دو سال پس از هجرت پیامبر، که هزاران درود و سلام بر آن هجرتکننده باد.»
او در سایۀ پدر بزرگوارش، در شهر مقدس کاظمین رشد و پرورش یافت. در همان شهر مقدمات علوم عربی و منطق و مقدمات فقه و اصول را، با نظارت پدر بزرگوارش فرا گرفت، تا آنکه مقدمات را تکمیل و به نجف اشرف هجرت کرد.
شرح حال جدّ و پدرش
جد بزرگوارش، علامه سید محمدعلی در سال 1191 هجری در جبل عامل به دنیا آمد. او و برادرش، سید صدرالدین همچون دو اسب در میدان مسابقۀ دانشاندوزی میتاختند و در درسها و شاگردی استادان شریک و همراه بودند.از جملۀ اساتید آناناند: پدرشان سید صالح، شیخ سلیمان بن معتوق العاملی ، سید طباطبایی صاحب الریاض، سید محمد مهدی طباطبایی بحر العلوم، سید محسن الاعرجی صاحب المحصول، و شیخ جعفر کبیر صاحب کشف الغطاء.
او برای مدتی در کاظمین و بغداد اقامت و به هدایت و ارشاد مردم اشتغال داشت، تا اینکه عزم سفر به مشهدالرضا(ع) در توس کرد. او در مسیر این سفر از اصفهان گذشت و در آنجا با برادرش سید صدرالدین ملاقات کرد. برادرش از او خواست که در اصفهان بماند. در آنجا به بیماری دچار شد و چون این بیماری شدت یافت، در سال 1237 هجری از دنیا رفت. پیکر او مطابق وصیتش به نجف اشرف منتقل شد و در بارگاه حضرت امیرالمؤمنین(ع) دفن شد.
از او سه فرزند پسر به جا ماند: سید عیسی، سید موسی و الشریف الهادی (پدر سید حسن صدر.)
پدر او علامه شریف سید هادی در سال 1235 هجری در نجف اشرف به دنیا آمد و هنگامی که پدرش سید محمدعلی به اصفهان هجرت کرد، کودک بود و این بود که در کودکی داغدار پدر شد. پس از آن، عمویش سید صدرالدین سرپرستی او را به عهده گرفت و او در سایۀ حمایت او رشد یافت. عمویش بهخوبی او را تربیت کرد و پرورش داد و به همین علت او را به سید صدرالدین منسوب کردند و این لقب به فرزندان او نیز منتقل شد.
علوم مقدماتی را از بزرگان اصفهان، مانند شیخ ملا عبدالکریم اصفهانی فرا گرفت تا وقتی که در درس عمویش سید صدرالدین شرکت کرد و پس از آن، در سال 1252 به نجف اشرف هجرت کرد و در درس شیخ حسن، پسر شیخ جعفر کبیر کاشف الغطاء، صاحب انوار الفقاهة، و شیخ انصاری حضور یافت.
کتابخانۀ او
سید حسن صدر، اهتمام و توجه بسیاری به گردآوری نسخههای خطی و چاپی داشت، تا آنجا که صاحب کتابخانۀ بزرگی شد که دربردارندۀ مهمترین کتابهای عراق بود. این کتابخانه دربردارندۀ نسخههای خطی نفیسی بود که در آن نسخههایی خطی از علامه حلی و فرزندش فخر المحققین و شیخ بهایی و محق کرکی و دیگران موجود بود.او همت کرد و برای این کتابها فهرستی نوشت که آن را الابانة عن کتب الخزانة نامید. همچنانکه بخش بزرگی از نسخههای خطی این کتابخانه را علامۀ طهرانی در کتاب الذریعة نام برده است.
علامه سید عبدالحسین شرف الدین میگوید:
کتابخانۀ او دربردارندۀ کتابهای خطی نادری بود که در بسیاری از کتابخانهها یافت نمیشد. و کتابهای باارزشی داشت که در غیر آنجا یافتنی نبود و به همین سبب، آوازهاش همهجا پیچیده بود و معروف شده بود. تا آنجا که پژوهشگری همچون جرجی زیدان که کتابی با عنوان تاریخ آداب اللغة العربیة نگاشته است و در آن فهرست کتابخانههای عراق را گردآورده است، نام این کتابخانه را در ابتدای این فهرست ذکر کرده است.
شیخ مرتضی آل یاسین قدس سره میگوید:
«سید حسن صدر اشتیاق بسیاری به جمعآوری کتابها و تألیفات داشت تا آنجا که خریدن یک کتاب را به مهمترین نیازهای ضروری روزمرهاش ترجیح میداد، همچنانکه پژوهشگری کارشناس بود و هیچ کتاب ناشناختهای به دستش نمیرسید، مگر آنکه نام نویسنده و مؤلف آن را به دست میآورد.
امروزه کتابخانۀ او دربردارندۀ حدود هزار نسخه از کتابهای نفیس است و یکی از بزرگترین کتابخانههای عراق به شمار میرود که در آن تعداد بسیاری از نسخههای خطی ارزشمند وجود دارد که برخی از آنها چاپ شدهاندو برخی هنوز چاپنشده باقی ماندهاند.»
مایۀ تأسف است که این کتابخانۀ با ارزش در اثر اوضاع و احوالی که بر عراق زخمخورده گذشت، از بین رفته است و از آن به جز اندکی کتاب باقی نمانده است که غالباً از مصنفات و مؤلفات خود سید است. بسیاری از نسخههای نفیس این کتابخانه به کتابخانههای مختلف دیگری چه در عراق و چه در خارج از عراق فروخته شد.
اما جای شکر دارد که مسئولان کنونی کتابخانه تلاش دارند تا کتابهایی را که به صورت غصبی و مانند آن از این کتابخانه خارج شده است، به آن بازگردانند. خداوند به آنان توفیق کسب رضایت خود را بدهد.
همچنین کار تصویربرداری از نسخههای خطی باقیمانده از این کتابخانه به همت مرکز تصویربرداری از نسخههای خطی، وابسته به آستان مقدس حضرت عباس در کربلا و مؤسسۀ کاشف الغطاء در نجف اشرف به پایان رسیده است و این امکان برای پژوهشگران و نسخهشناسان فراهم است که این نسخههای خطی را فهرستنویسی و آنچه را سزاوار چاپ است، منتشر کنند.
فهرست مختصری از نسخههای خطی موجود در این کتابخانه در مجلۀ کتاب شیعه (شمارۀ پنجم، ص 291 ـ 337) منتشر شده است که تصاویر آن در اختیار مؤسسۀ تراث الشیعه در شهر مقدس قم است.
من نیز فهرستی از نسخههای خطی که در این کتابخانه بوده است، و سید حسن صدر در تألیفاتش همچون تکملة امل الآمل و تأسیس الشیعة الکرام به آنها اشاره کرده است، گرد آوردهام و از خداوند میخواهم که به من توفیق کامل کردن این فهرست را بدهد.
مشایخ او در روایت
سید حسن صدر اجازههای بسیاری از مشایخ حدیث و روایت داشت و به همین علت، اجازههای او این ویژگی را دارد که از نظر اِسناد در مرتبۀ بالایی است و سند آن کوتاه است. مشایخی که سید از آنان با اجازهشان روایت کرده است، از این قرارند:
1. شیخ میرزا حسین نوری طبرسی، صاحب مستدرک الوسائل (1311 هجری)؛
2. آخوند ملا حسینقلی الهمذانی الغروی (م 1311 هجری)؛
3. مولی میرزا علی الخلیلی الطهرانی (1216 ـ 1297 هجری)؛
4. شیخ محمد طه نجف التبریزی (1323 هجری)؛
5. میرزا سید محمد هاشم الموسوی الخوانساری الاصفهانی، صاحب أصول آل الرسول، و برادر صاحب الروضات (م 1318 هجری)؛
6. سید محمدمهدی الحسینی القزوینی الحلی (م 1336 هجری)؛
7. شیخ میرزا حسین الخلیلی الطهرانی (م 1336 هجری).
زعامت او برای مشایخ حدیث
سید حسن صدر از بزرگترین مشایخ اجازه در زمان خود بود. شیخ آقابزرگ طهرانی قدس سره میگوید:
«او از شیوخ اجازه در زمان خود بود و جمع بسیاری از بزرگان و اعلام، اجازۀ حدیث از او گرفتهاند. و از این رو که او در علم حدیث و روایت متبحر و متعمق و زبده بود، اجازهنامهاش مفصل و طولانی و دربردارندۀ نکات قابل استفاده بسیاری بود.»
سید عبدالحسین شرف الدین قدس سره میگوید: «نام او در میان پژوهشگران جاودانه است، به سبب دانشش که ان شاء الله به همرا تألیفاتش جاودانی است و به سبب اینکه او از شیوخ اجازه در قرن خود بود. از این رو، او تا روز حشر سند سندها خواهد بود.»
سید علی النقی النقوی اللکنهوی میگوید: «در روایت حدیث بزرگترین مشایخ بود که طبقات برتر احادیث در این زمانه حول محور او گرد آمدهاند.»
درگذشت و محل دفن او
سید حسن صدر قدس سره در یازدهم ماه ربیع الاول سال 1354 هجری (12 حزیران 1935 میلادی) در حالی که برای معالجه در بغداد به سر میبرد، در این شهر از دنیا رفت. و مرگ او مصیبتی جانکاه برای دوستاداران و مردم بود.پیکر او در تشییعی بینظیر به کاظمیه انتقال یافت. میگویند صد هزار نفر در این تشییع شرکت کردند و در آن نخست وزیر و وزیران و بزرگان و نمایندگان مجلس و کارمندان ادارات دولتی و شیوخ قبایل حضور داشتند، علاوه بر آنکه علما و فضلای از تمامی فرق مسلمان حضور یافته بودند. او در کنار جدش امام کاظم (ع) در صحن حرم کاظمین و در کنار قبر پدرش الشریف الهادی صدرالدین دفن شد.
خبر ارتحال او به تمام دنیا مخابره شد و در رادیوهای مختلف و روزنامهها و مجلات منتشر شد. برای او مراسم ختم بسیاری در گوشه و کنار دنیا برگزار شد. در نجف از جانب مرجع بزرگ شیعه، امام سید ابوالحسن اصفهانی سه روز مجلس فاتحه برگزار شد. همچنانکه در صور در جبل عامل نیز خواهرزادهاش علامه سید عبدالحسین شرف الدین مجلس برگزار گردید. همچنین در هند نیز برای او مجلس برپا شده بود، چنانکه توصیف آن در جراید عراق و لبنان آمد، که برای فوت او پروندۀ ویژهای اختصاص داده بودند.