گریه به تنهایی ضامن نیست، عاطفه به تنهایی ضامن نیست تا ثابت کند این دارنده عاطفه در موقعیتی قرار ندارد که امام حسین (ع) را یا اهداف امام حسین (ع) را بکُشد.
از خداوند خواستارم که ما را چنان نکند که امام حسین (ع) را بکشیم حال آنکه بر او میگرییم. ما را چنان نکند که اهداف حسین (ع) را بکشیم در حالی که بر او میگرییم.
امام حسین (ع) انسانی محدود نیست که از فلان سال زیست و در فلان سال جان سپرد. امام حسین (ع)، کلیت اسلام است. امام حسین (ع) کل اهدافی است که این امام والا به خاطرش از خود گذشت. این اهداف، امام حسین (ع) است؛ چراکه اینها روح ایشان است و اندیشه ایشان و دل ایشان و عواطف ایشان. کل محتوای امام حسین (ع) این اهداف است، این ارزشها است که در اسلام نمود یافته است. هم چنان که کوفیان حسین (ع) را میکشتند و گریه میکردند، این خطر بزرگ هست که ما هم به همان بدبختی دچار شویم. که حسین (ع) را بکشیم در حالی که میگرییم. باید مطمئن شویم که دست کم قاتل گریان حسین (ع) نباشیم.
گریستن به این معنا نیست که ما از قاتلان حسین (ع) نیستیم؛ زیرا اگر گریه به تنهایی به این معنا باشد که کسی از قاتلان حسین (ع) نیست، بنابراین عمر بن سعد هم قاتل حسین (ع) نبود، چون عمر بن سعد خودش هم گریست.
وقتی زینب که درود و سلام بر او باد آمد و بر کاروان اسیران و قربانیان گذر کرد[1]، وقتی رو سوی برادرش کرد، وقتی رو سوی رسول خدا (ص) کرد تا از ایشان یاری بخواهد و کمک طلبد، یا که ایشان را از پیکر امام حسین (ع) که زیر آسمان بود، خبر دهد، از اسیران که به هر سو پراکنده بودند، از کودکان که در زنجیر بودند، وقتی جد خود را از این همه خبر داد، غریو گریه همه قاتلان برخاست، خون خواران گریستند و آنانی که چنان جنایاتی کرده بودند، گریستند؛ خود آنان هم گریستند.
بنابراین گریه به تنهایی ضامن نیست، عاطفه به تنهایی ضامن نیست تا ثابت کند این دارنده عاطفه در موقعیتی قرار ندارد که امام حسین (ع) را یا اهداف امام حسین (ع) را بکُشد.
باید آزمود، باید تأمّل کرد، باید تدبر کرد، باید اندیشید؛ تا بلکه مطمئن شویم که ما از قاتلان حسین (ع) نیستیم.
همین که امام حسین (ع) را دوست بداریم، همین که امام حسین (ع) را زیارت کنیم، همین که بر امام حسین (ع) بگرییم، همین که پیاده به زیارت امام حسین (ع) برویم، همه اینها کارهایی والاست، خوب است، عالی است، ارزشمند است، اما این کار ارزشمند، ضامن و دلیل کافی نیست تا ثابت کند که ما در قتل امام حسین (ع) هم دست نیستیم؛ زیرا امکان دارد انسانی همه این کارها را از روی عاطفه انجام دهد و در همان هنگام در قتل امام حسین (ع) هم دست شود.
باید از خود حساب بکشیم، باید در کردارمان تأمل کنیم، باید در زندگیمان با میزان بیشتری از اندیشه و ژرف نگری و همه جانبگی موضع گیری کنیم و برای همه پیامدها و شرایط آماده باشیم؛ تا مطمئن شویم که ما از دور یا نزدیک، به طور مستقیم یا غیرمستقیم در قتل امام حسین (ع) حضور نداریم.
------
1. وقتی زنان بر حسین(ع) گذر کردند، بر سر و صورت خود زدند و فریاد برآوردند، حضرت زینب(ع) فرمود: وامحمدا! درود مالک آسمان بر تو، این حسین است که در بیابان افتاده و غرق در خون و اندامش پاره پاره شده است، وامحمدا! دخترانت اسیر شده اند و خاندانت کشته شده اند و باد بر پیکرشان می وزد! آن گاه دوست و دشمن همه گریستند؛ أنساب الأشراف، ج 3، ص 203 ؛ تاریخ الأمم والملوك (طبری)، ج 5، ص 456.