خداوند اراده فرموده بود که آنان با خون خویش ماجرای روز فرقان را به نام فصلی جدید در تاریخِ امتِ خویش ثبت کنند و تحولی مثالزدنی در حیات امتهایی رقم بزنند که به حقانیت خویش ایمان دارند و در راه آن پیکار میکنند، تحولی که معیارها را دگرگون کرد و معیار جدیدی برای پیروزی و شکست پدید آورد که با آنچه پیش از آن در جوامع رایج بود، تفاوت دارد.
پیام امام موسى صدر به مناسبت بزرگداشت سالروز واقعه بدر در ۱۲ سپتامبر ۱۹۷۶ میلادى، (۲۱ شهریور ۱۳۵۵ هجرى شمسى) به نقل از روزنامه النهار.
برادران مؤمن،
روز هفدهم ماه مبارک رمضان با سالروز واقعه جنگ بدر مصادف است و آن حادثه تاریخی را برای ما زنده میکند تا با تأمل و توجهی که در مسیر روزه و تطهیر جسم و جان تقویت شده، از آن درسها و عبرتها بگیریم و انگیزهای باشد برای به پیش بردن زندگی دشوار و مصیبتبار خود.
ایمان به راه و راهبر، عامل پیروزی
در آن نبرد (جنگ بدر) معادلات قوا و محاسبات مادی به نفع نیروهای شرک و طغیان بود، زیرا مشرکان سلاح و امکانات و تبلیغات در اختیار داشتند و زمان و مکان مناسبی را هم برای جنگ انتخاب کرده و در وقت مناسب به سوی مدینه آمده بودند. اما مردان محمد (ص)، پیامبر رحمت و عدالت، از ابزار و مقدمات پیروزی جز ایمان به راه صحیح و رهبر مخلص خود و اینکه پیروزی از جانب خداست، هیچ نداشتند. قریشیان متجاوز میگفتند: این افراد تهیدست که از مکه به یثرب گریختهاند و یاوران مستضعف آنان، ابزار و امکانات پیروزی را در اختیار ندارند و یک حمله کافی است تا بساط آنان را برچیند. آنان میگفتند: این افرادِ حقیری که بازیچه یهودیاناند، کیستند که بخواهند در برابر اربابان مکه با آن اموال و امکانات ایستادگی کنند؟ آنان چطور جرئت میکنند که محمد را یاری کنند تا در برابر پسرعموهای خود قیام کند و اکنون هم آنان را در برابر رهبران باسابقه عرب، فرماندهی کند؟!
قریش با این تصور و با آن روحیه، لشکر سواره خود را به سوی مدینه به حرکت درآورد تا به خیال خود، مسلمانان را که با مشکلات متعددی در جنگ مواجه بودند، تنبیه کند. اما خدا اراده فرمود که آنان را در برابر انتخابی دشوار قرار دهد: «وَلَوْ تَوَاعَدتُمْ لاَخْتَلَفْتُمْ فِی الْمِیعَادِ وَلکِن لِّیَقْضِیَ اللّهُ أَمْراً کَانَ مَفْعُولاً.» [۱]
روز فرقان
خداوند اراده فرموده بود که آنان با خون خویش ماجرای روز فرقان را به نام فصلی جدید در تاریخِ امتِ خویش ثبت کنند و تحولی مثالزدنی در حیات امتهایی رقم بزنند که به حقانیت خویش ایمان دارند و در راه آن پیکار میکنند، تحولی که معیارها را دگرگون کرد و معیار جدیدی برای پیروزی و شکست پدید آورد که با آنچه پیش از آن در جوامع رایج بود، تفاوت دارد.
مسلمانانِ مستضعفِ مدینه سران قریش را با دفاع منظم و با ایمانِ راسخِ خویش شگفتزده کردند. قرآن کریم، شگفتی غیرمنتظره قریشیان را از زبان یکی از فرماندهان آنان چنین بیان میکند: «من چیزی میبینم که شما نمیبینید.»
پیروزی حقطلبان کمشمار و تهیدست
با وجود کمی شمار حقطلبان و تهیدستی آنان، حق و حقیقت در آن نبرد و نبردهای پس از آن به پیروزی رسید و با پیروزی خود، افسانه قدرتهای مادی را در هم شکست و روز فرقان به نام روز مبارزه حقطلبانه و پیروزی حتمی حقیقت در تاریخ به ثبت رسید.
ما نیز در زندگی خود شواهدی بر اثبات این مدعا و درستی این اصل، دیده و خواندهایم، از جمله در الجزایر و ویتنام و در جنگ شکوهمند رمضان [جنگ اکتبر] بزرگترین دلیل اثبات آن را شاهد بودیم.
و اکنون ماه رمضان دیگری فرا رسیده و دو ملت عرب لبنان و فلسطین با توطئهای بزرگ مواجهاند که ابعاد مبارزاتی و تاریخی دیگری از خاطرات جنگ بدر را زنده میکند، چنانکه گویی دیگر بار با آن حادثه روبهروییم.
اکنون ما توطئهای را پیشِ رو داریم که قدرتهای بزرگ که دستشان به خون ملتها آلوده است، آن را طراحی کردهاند و ایـادی منطقهای آنـان ـ که معبودهایی جز الله برای خود در نظر گرفتهاند ـ آن را به اجرا درمیآورند و با مشاهده پشتیبانی مادی و نظامی و تبلیغاتی که از کشورهای عربی و دیگر کشورها به سوی آنان سرازیر شده، این مسیر آکنده از کینه را با انگیزههای شخصی و برای ارضای حس برتریطلبی خود، ادامه میدهند.
دو ملت لبنان و فلسطین و همه امت عرب از پانصد روز پیش در معرض توطئهای قرار دارند که همه از آن سخن میگویند و همه نیز در دام آن گرفتار شدهاند و این توطئه ادامه دارد و همه تلاشها برای توقف خونریزیها و پایان ویرانیها با شکست مواجه شده است.
مراحل توطئه
با دقت در روند اجرای توطئه میتوان به وضوح مشاهده کرد که این توطئه سه مرحله دارد. به عبارت دیگر، سه ابزار و سه نوع ویرانگر در آن به کار رفته و میرود و برای غلبه بر توطئه باید به این سه مرحله توجه کنیم تا بتوانیم از ادامه آن جلوگیری کنیم.
مرحله اول
سرانجام، بحران که نشانههای آن از مدتی نه چندان کوتاه آشکار شده بود، آغاز شد و بهسرعت رویکرد فرقهای پیدا کرد، یا عدهای عمداً آن را بدان جهت سوق دادند و جنگی مذهبی میان برادران و فرزندان یک کشور شعلهور شد و، بدینسان، کشوری که در همزیستی در جهان ضربالمثل بود، درگیری و نبرد میان مسلمانان و مسیحیان را تجربه کرد. شهروندان به سبب عقیده دینی ربوده و شکنجه میشوند و به قتل میرسند و جنازه آنان در خیابانها یا زیر پلها رها میشود. مناطق مسکونی کورکورانه و بیهدف گلولهباران میشود، فقط به این علت که اغلب ساکنان آن پیرو این دین یا آن مذهباند. اقلیتها آواره میشوند و به اموال و خانه و کاشانه هموطنان حمله میشود.
لبنان که در طول تاریخ از لحاظ اعتقاد و عبادت، کشور مشارکت و همزیستی بوده، ناگهان به جنگلی مبدل میشود که در آن حرمتها و ارزشها پایمال میشود و کتابهای آسمانی و معابد به آتش کشیده میشود و همه نشانههای تمدن، حتی مؤسساتِ صرفاً انسانی نابود میشود و شگفتا که این اقدامات همگی به اسم واکنش و مقابلهبهمثل صورت میگیرد و حتی احزاب کاملاً سکولار که تا دیروز از هرگونه فعالیت و باور و احساس فرقهای به دور بودند، ناگهان غیرت فرقهای پیدا میکنند و به شکل مؤثر در انتقامگیری از بیگناهان مشارکت میجویند. گویی این احزاب که دهها سال با تکیه بر اصول خود از جلب توجه و حمایت مردمی ناتوان بودند، اکنون با فروپاشی آن اصول و مبانی توانستهاند افرادی را به سوی خود جلب کنند و خواسته یا ناخواسته در اجرای توطئه مشارکت کنند.
بدینترتیب، نخستین فصل از این توطئه، کشوری را که بهطور طبیعی تهدیدی بر ضد اسرائیل و به وجودآورندگان آن بود، دچار تغییر ناگهانی کرد و دلیل جدیدی برای اثبات ادعاهای آنان به جهانیان، در اختیارشان قرار داد. از طرفی، همکاری لبنان با نهضت فلسطین، تحولی در عرصه فرهنگ و مبارزه به شمار میآید، زیرا لبنان به فلسطینیان خاستگاه و پایگاه و زبان گویا و نماد و الگو ارائه کرد و از آنان، تجلی مبارزه و تبلور حقانیت در وجدان جامعه جهانی و راه روشن آینده را اقتباس کرد.
پیوستگی ملت لبنان و انقلاب فلسطین، در واقع، پیوند دو قضیه مقدس جهان عرب، یعنی قضیه همزیستی و قضیه فلسطین به شمار میآید و سنگ بنای تمدنی جدید در سرزمین تمدنهاست و همین امر موجب هراس و وحشت دشمنان و تهدیدی برای نیروهای تأثیرگذار دنیای معاصر است.
مرحله دوم
اجرای مرحله نخست توطئه، پیکره لبنان را پارهپاره کرد و نیمی از حامیان انقلاب فلسطین را از آن دور کرد و خنجری در قلب آن فرود آورد. پس از آن دومین مرحله توطئه آغاز شد تا هویت عربی و عمق استراتژیک قضیه فلسطین را هدف قرار دهد و حتی رویکردهای ملی لبنانیان را نیز تضعیف کند.
در عین ناباوری، میان نهضت فلسطین و سوریه انقلابی، چالش و اختلاف و درگیری پدید آمد. سوریه همواره عاملِ حیاتِ نهضت فلسطین و خاستگاه و گهواره آن بوده و عامل پیوند نهضت فلسطین با سراسر جهان عرب به شمار آمده است. پس چگونه میتوان چنین اختلافی را تصور کرد؟ این اختلاف چگونه پدید آمده و چه کسی مسئول است؟
اما هر چه بود، این اختلاف پدید آمد و همچنانکه دشمنانِ نهضتِ فلسطین برای تشدید این چالش میکوشیدند، برخی از همپیمانان مقاومت فلسطین نیز به اختلاف با سوریه دامن میزدند.
این اختلاف در صورت استمرار نه تنها نهضت فلسطین را از ریشههای آن جدا خواهد کرد، بلکه در درجه اول ملت فلسطین را در وضعیتی قرار میدهد که احساس عزلت و تنهایی کنند و این خطرناکترین حالتی است که ممکن است قضیه فلسطین را تهدید کند و ابعاد مختلف آن را در معرض خطر قرار دهد. علاوه بر این، اختلاف سوریه و فلسطین بر همه ملتهای عربی تأثیر سوء خواهد داشت.
مرحله سوم
در هفتههای اخیر سومین مرحله از توطئه آغاز شده است که عبارت است از تلاش برای ایجاد فتنه جدید مذهبی و حتی بازگرداندن فتنههای مذهبی پیشین به عرصه لبنان و فلسطین. توطئهگران در این مرحله در صدد ایجاد درگیری میان شیعیان و فلسطینیاناند؛ شیعیان ساکن جنوب لبنان که همسایه فلسطیناند و ساکنان حومه جنوبی بیروت که آنان نیز همسایه فلسطینیاناند. مسلمانان شیعه، آنان که نهضت حسینی را میستایند و تاریخِ آنان با خیزشهای خونین و مصیبتبار پیوند خورده است و، علاوه بر این، پیشگامان مبارزه علمی و فکری یا اجتهادند. همان شیعیان که انقلابیان فلسطین و حتی پناهندگان فلسطینی را در قلب خویش جای دادهاند و در لبنان و سراسر جهان عرب، تنها شیعیان بودند که در طول یک قرن، ضربات و حملات انتقامجویانه اسرائیل را تحمل کردهاند، بیآنکه کسی با آنان همدردی کند.
شیعیان ساکن شیاح و لیلکی و غبیری و حارةالغوارنه و سبنیه و نبعه و رأس الدکوانه و کفرشیما و برجالبراجنه و حی ماضی و بئرالعبد و شارعالحوت و الکرک و... و کسانیاند که پانزدههزار کشته دادهاند و هزاران واحد مسکونی و تجاری و اداری خود را در این راه تقدیم کردهاند و خسارتهایی که به آنان وارد شده، با خسارت واردشده بر یک ملت در جنگی تمامعیار برابری میکند و، چهبسا، از آن هم بیشتر است.
اکنون چگونه است که این مسلمانان، به یکباره و با گفتههای فتنهگران و منافقان، دگرگون میشوند و دشمن و پیمانشکن و خوار و حقیر لقب میگیرند؟ و فرماندهان و رهبران و شخصیتهای آنان خائن و مزدور لقب میگیرند؟ و مؤسسات و ادارات آنان مورد حملات پیدرپی قرار میگیرند و حتی جنگجویان آنان نیز در سنگر، از پشت خنجر میخورند؟
اکنون در روزنامهها و تلویزیون و رادیو و محافل و تریبونها و تجمعات، همهجا از این دگرگونی سخن گفته میشود، اما در جهان واقع چنین اتفاقی رخ نداده است. و تأسفبارتر آنکه این فتنهگران و منافقان، ادعای همراهی و همپیمانی با انقلاب فلسطین را هم دارند و حتی با برخی از گروههای منحرف آن رابطه دارند. اگر با دقت موضوع را بررسی کنیم، چهبسا، مشاهده کنیم که آنان در مراحل اول و دوم اجرای توطئه نیز نقش داشتهاند.
این افراد و همپیمانان آنان ـ حتی اگر در جبهه رودرروی هم باشند ـ با کمک حامیان خارجی خود با اجرای این مرحله از توطئه میخواهند انقلاب فلسطین را از پایگاه مردمیاش جدا کنند، چنانکه در مراحل اول و دوم نیز میخواستند آن را از اصول و ارزشها و از عمق استراتژیک خود جدا کنند، اما «یُرِیدُونَ لِیُطْفِئوا نُورَ اللَّهِ بِأَفْوَاهِهِمْ وَاللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ وَلَوْ کَرِهَ الْکَافِرُونَ.» [۲]
تاریخ شیعیان
شیعیان این حقیقت را از یاد نمیبرند که تاریخ آنان و تاریخ امامان شیعه از ابتدا با حوادثی مشابه عجین بوده است. آنان بهخوبی میدانند که امامان شیعه همواره بر مبنای اصول و باورهای خود عمل میکردند و جز در موارد معدود، در پاسخ و واکنش به اقدام دیگران کاری صورت نمیدادند.
آنان در طول تاریخ همواره از درافتادن به دام توطئه بر حذر بودند و از جان و مال خویش هزینه میکردند تا اسلام و امت و ارزشها و آرمانهای متعالی قربانی نشود. آنان با رسالت خویش و با هوشیاری حوادث را پیگیری میکردند و نقشههای توطئهگران و متجاوزان را ناکام میگذاشتند.
در اوضاع کنونی هم شیعیان با وجود همه توطئهها و کینهتوزیها و مصیبتهایی که با آن مواجهاند، بر مواضع اصولی خود پایبند خواهند بود و لبنان متحد و نهضت فلسطین و همزیستی مثالزدنی لبنانیان را حمایت میکنند و در همه روابط و حتی جنگهای خود به ارزشها پایبندند.
طمعورزیهای اسرائیل
شیعیان و همه ساکنان جنوب از مدتها پیش میدانند که طمعورزی اسرائیل سرزمین آنان را تهدید میکند. آنان با دقت تحولات جاری را دنبال میکنند و میدانند که دشمن در میان همپیمانان ظاهری خودشان نیز یارانی دارد که با دشمن سر یک میز مینشینند؛ دشمنی که به یکباره از گرگی درنده به برهای آرام مبدل شده و حتی به مردم خدمات انسانی ارائه میکند و اشک تمساح میریزد. عدهای هم با دشمن هماهنگاند و با تجاوزات و اقدامات تحریکآمیز و بزرگنماییهای دروغین، سعی در ایجاد رویکردی جدید دارند تا مردم را با گزینههای جدیدی روبهرو کنند. اما آنان شکست خواهند خورد و دست خدا بالاتر از دستان آنان است. اهالی جنوب و فرزندان جبلعامل با تبعیت از رفتار و منش رهبران خود، آگاهی و تجربه کافی را برای مقابله با این توطئه دارند و از این بحران سخت نیز به سلامت عبور خواهند کرد. آنان میدانند که مسئله جنوب لبنان، مسئله همه اعراب است و پایداری آنان، سرانجام، وجدانها را بیدار میکند و همگان را برای یاری آنان به تلاش وامیدارد.
در روزهای آینده، تحرکات گستردهای را در جهان عرب و به منظور خدمت به جنوب شاهد خواهیم بود، چنانکه در هفتههای اخیر نیز اقداماتی صورت گرفت و تغییر مواضع بینالمللی را به همراه داشت که یکی از این موارد، موضعگیری بیطرفانه اتحاد شوروی بود، هرچند کسانی که خود را نماینده این کشور وانمود میکنند، مواضع متفاوتی اتخاذ کردند.
برادران مؤمن،ای اهالی جنوب، اکنون در سرزمین شما جنگ بدر دیگری در جریان است و ماه مبارک رمضان، عنایات خداوند متعال را برای شما به همراه دارد و بحران و مصیبت هرچند بزرگ باشد، از همت و ایمان شما کوچکتر است: «وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِیعًا وَلا تَفَرَّقُوا وَاذْکُرُوا نِعْمَـةَ اللَّهِ عَلَیْکُمْ إِذْ کُنْتُمْ أَعْدَاءً فَأَلَّفَ بَیْنَ قُلُوبِکُمْ فَأَصْبَحْتُمْ بِنِعْمَتِهِ إِخْوَانًا وَکُنْتُمْ عَلَى شَفَا حُفْرَةٍ مِنَ النَّارِ فَأَنْقَذَکُمْ مِنْهَا.» [۳]
پی نوشت ها:
[۱]. «اگر شما با یکدیگر زمان جنگ را تعیین میکردید، باز هم از آن تخلف میورزیدید تا کاری که خدا مقرر کرده است، واقع شود.» (انفال، ۴۲)
[۲]. «میخواهند نور خدا را به دهانهایشان خاموش کنند ولی خدا کامل کننده نور خویش است، اگرچه کافران را ناخوش آید.» (صف، ۸)
[۳]. «همگان دست در ریسمان خدا زنید و پراکند مشوید و از نعمتی که خدا بر شما ارزانی داشته است یاد کنید: آن هنگام که دشمن یکدیگر بودید و او دلهایتان را به هم مهربان ساخت و به لطف او برادر شدید. و بر لبه پرتگاهی از آتش بودید، خدا شما را از آن برهانید.» (آل عمران، ۱۰۳)