اخلاق پیروزی / هنگامى که ایمان را در اوضاع و احوال عادى زندگى انسان بررسى میکنیم، درمییابیم که انسان در اوضاع طبیعى و عادى بر اعصاب خود مسلط است و اگر مؤمن باشد، ایمان خود را حفظ میکند. امّا انسانْگاه در اوضاع دشوار قرار میگیرد؛ اوضاع دشوارى که بسیارى از اوقات او را از تمسک به ایمانِ خود و از پیمودنِ خط و سیر ایمانى که براى او ترسیم شده است، خارج میسازد.
سخنرانی امام موسی صدر با عنوان اخلاق پیروزی در کلاس اعضای ارشد جنبش أمل که به صورت هفتگی برگزار میشد. در این سخنرانیها مباحث فرهنگی، اعتقادی، اقتصادی، سیاسی و نظامی، برای اعتلای سطح آگاهی کادرهای جنبش امل مطرح میشد.
در این فرصت مایلم موضوع خاصى را مطرح کنم و آن بُعد تربیتی است که سیرۀ پیامبر (ص) را سرمشق و الگوى ما قرار داده است. بحث ما دربارۀ رفتار پیامبر در زمان فتح و پیروزى است. آن حضرت در هنگام پیروزى به هیچوجه دچار غرور نمیشود. این نکتۀ تربیتى نشاندهنده و بیانگر این است که پیامبر اکرم (ص) عمیقاً باور و ایمان دارد که هرچه انسان در زندگى به دست میآورَد، همه، متعلق به خداى سبحان و از جانب اوست و انسان امانتدارِ آن است. پیروزىْ انسانِ مؤمن را مغرور نمیکند، همانگونه که شکست هم او را مأیوس نمیکند. قرآن کریم دربارۀ این اصل اخلاقى و تربیتى بحثهای مفصلى در سورههای گوناگون دارد.
هنگامى که ایمان را در اوضاع و احوال عادى زندگى انسان بررسى میکنیم، درمییابیم که انسان در اوضاع طبیعى و عادى بر اعصاب خود مسلط است و اگر مؤمن باشد، ایمان خود را حفظ میکند. امّا انسانْگاه در اوضاع دشوار قرار میگیرد؛ اوضاع دشوارى که بسیارى از اوقات او را از تمسک به ایمانِ خود و از پیمودنِ خط و سیر ایمانى که براى او ترسیم شده است، خارج میسازد.
این حالتها را قرآن یکى پس از دیگرى مورد توجه و بررسی قرار میدهد. فیالمثل، بسیارى از مردم در مواجهه با مصیبت تعادل خود را از دست میدهند، مضطرب و نگران میشوند و چهبسا که لب به شکایت و اعتراض میگشایند و کفر میگویند. طبعاً، ایمانى که در هنگام بلا و مصیبت کمرنگ میشود، در دلِ بسیارى از مردم وجود دارد. اما این نوع ایمان، ایمانِ عمیق نیست. قرآن کریم از انسانِ مؤمن میخواهد که در ایمان خود قوى و راسخ باشد و به تعبیر حدیث شریف، «انسان مؤمن، همانند کوه، راسخ و استوار است و توفانهای بلا او را نمیلرزاند.» قرآن کریم بهطور خاص دربارۀ حالتِ مذکور راهنمایى میکند، آنجا که میفرماید: «وَلَنَبْلُوَنَّکُمْ بِشَیْءٍ مِّنَ الْخَوفِ وَالْجُوعِ وَنَقْصٍ مِّنَ الأَمَوَالِ وَالأنفُسِ وَالثَّمَرَاتِ وَبَشِّرِ الصَّابِرِینَ. الَّذِینَ إِذَا أَصَابَتْهُم مُّصِیبَةٌ قَالُواْ إِنَّا لِلّهِ وَإِنَّا إِلَیْهِ رَاجِعونَ.» [۱]
پس اگر ایمان عمیق باشد، انسانِ مؤمن، در برابر مصیبت، صبر پیشه میکند و مطمئن است که اینگونه سختیها و گرفتاریها ممکن است عاملى براى افزایش توان و علتى براى صبر و تقدیم فداکاریهای بزرگتر براى رسیدن به هدف باشد. بنابراین، نکتۀ اول توجه به رفتار مؤمن هنگام مصیبت است.
نکتۀ دوم، حالات دیگرى غیر از مصیبت است که همان حالات ترس است. هنگامى که انسان میترسد، مضطرب و نگران میشود و بخشی از ایمان خود را از دست میدهد. قرآن کریم، بهطور خاص درمورد ترس از فقر تصریح میفرماید که: «الشَّیْطَانُ یَعِدُکُمُ الْفَقْرَ وَیَأمُرُکُم بِالْفَحْشَاءِ وَاللّهُ یَعِدُکُم مَّغْفِرَةً مِّنْهُ وَفَضْلًا وَاللّهُ وَاسِعٌ عَلِیمٌ.» [۲] خداوند سبحان در این آیه میافزاید خداوند است که امر به مغفرت و آمرزش و اصلاح و نیکى میکند. لذا هرگاه انسان از فقر یا دشمن یا هر عامل دیگرى بهراسد، به ضعف و احساس ناتوانى دچار شده است. این احساسِ ضعف، ناشى از چیرگى شیطان و سپاهیان اوست. نفْس امّاره از لشکریان شیطان است. چنگ زدن و دل بستن به زندگى، به این زندگىِ پست و ناپایدار، هر قدر هم که گسترده و متنوع باشد، شیطانى است. بنابراین، براى مؤمن جایز نیست که ترس از فقر یا هر پدیده دیگرى، سببِ انحراف و نگرانى و تسلیم او شود.
نکتۀ سوم، در حالت خشم هم برخى از مردم ایمان خود را از دست میدهند و بر مبناى خشم و کینه رفتار میکنند و به کسى که اندکى به آنان آزار میرساند، ظلم مضاعف میکنند. قرآن کریم در این باره چنین میفرماید: «وَلاَ یَجْرِمَنَّکُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ عَلَى أَلاَّ تَعْدِلُواْ اعْدِلُواْ هُوَ أَقْرَبُ لِلتَّقْوَى.» [۳]
از این آیه چنین میفهمیم که ایمانِ مطلوب ایمانى است راسخ که در قلب میتپد و بر رفتار انسان، در وضعیت عادى و غیرعادى، اثر میگذارد.
بارزترین حالت غیرعادى پیروزى و شکست است. قرآن کریم در سورۀ فتح بر این نکته تأکید دارد که انسان مسلمان در حالت پیروزى باید متعادل باشد و بر اساس قسط و عدل عمل کند، به کسى تجاوز نکند و مغرور نشود. به همین علت، باید رفتار و شیوۀ تعاملِ پیامبر (ص) را هنگامى که با پیروزى در یومالفتح وارد مکه شد، دقیقاً به خاطر سپرد. این پیروزى اوج فتوحات پیامبر بود، آن هم هنگامى که عشایر عرب در نقاط مختلف جزیرةالعرب در انتظار نتیجۀ نبرد پیامبر و عموزادگان قریشى او بودند و میدانستند که اگر پیامبر بر قریش پیروز شود، قطعاً بر سراسر شبهجزیره پیروز خواهد شد، زیرا قریشیانِ جزیرةالعرب بزرگانِ عرب بودند و حامیان بیتاللَّهالحرام. آنان خویشاوندان پیامبر بودند. وقتى که خداوند فتح مکه را بر پیامبر ارزانى داشت و مردم قریش تسلیم او شدند، مردم جزیرةالعرب جنگ و درگیرى را تمامشده تلقى کردند. از همین رو، تسلیم شدند و دستهدسته به دین خدا گرویدند. پس فتح مکه اوج پیروزیهای پیامبر (ص) بود، کما اینکه واقعۀ بدر شروعِ پیروزیها. در این وضعیت خاص، پیامبر (ص)، در پى فرمانی تربیتى از جانب خدا، موظف شد که با استغفار و تواضع و خضوع وارد مکه شود نه با تکبر و خودبرتربینى.
افزون بر آیات پیشین، آیات سورۀ نصر را میخوانیم: «أعوذ باللَّه من الشیطان الرَّجیم. بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ. إِذَا جَاء نَصْرُ اللَّهِ وَالْفَتْحُ...» از این نکته میفهمیم که پیروزى از جانب پیامبر نیست، بلکه از طرف خداست. خداوند نعمت پیروزى را به پیامبر خود عطا فرموده است: «إِذَا جَاء نَصْرُ اللَّهِ وَالْفَتْحُ. وَرَأَیْتَ النَّاسَ یَدْخُلُونَ فِی دِینِ اللَّهِ أَفْوَاجًا. فَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّکَ.» [۴] در اینجا به تسبیح و منزه دانستن خدا توجه کنید و نیز به اینکه خداوند است که برترى و عزّت میبخشد، متعالى است و از هر عیبى پاک و منزّه است. اما این آیه خطاب به پیامبر است به عنوان انسان، و اصولاً هیچ انسانى در جهان کامل نیست. تنها خداوند شایستۀ تسبیح است: «فَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّکَ وَ اسْتَغْفِرْهُ.»
از هر اثرى از آثارِ غرور و از جوانه زدنِ غرور در دل و جانِ خود باید از خداوند طلب آمرزش کنیم، که خداونـد ـ سبحانه و تعالی ـ توبه را میپذیرد. با توجه به این نکات است که در تاریخ و سیره میخوانیم که پیامبر (ص) فاتح مکه و پیروز بر شبهجزیره، با چهرهاى آرام و حالتى سرشار از تواضع، وارد مکه شد و خداوند را سپاس گفت و طلب آمرزش کرد. خاضع و خاشع گام برداشت و این است رفتار و سلوک مؤمن در هنگام پیروزى. او در هنگام پیروزى فخر نمیفروشد و در وقتِ شکست، از خوفِ سقوط، به خود نمیلرزد.
خداوند ما را از هر غرور و شکستى در دامان خویش پناه دهد. خداوند ایمان ما را بر اثر روزه و مجاهده حفظ فرماید. والسلام علیکم و رحمةاللَّه و برکاته.
پی نوشتها:
[۱]. «البته شما را به اندکی ترس و گرسنگی و بینوایی و بیماری و نقصان در محصول میآزماییم. و شکیبایان را بشارت ده. کسانی که چون مصیبتی به آنها رسید گفتند: ما از آنِ خدا هستیم و به او باز میگردیم.» (بقره، ۱۵۵ـ۱۵۶)
[۲]. «شیطان شما را از بینوایی میترساند و به کارهای زشت وامیدارد، در حالی که خدا شما را به آمرزش خویش و افزونی وعده میدهد. خدا گشایش دهنده و داناست.» (بقره، ۲۶۸)
[۳]. «دشمنى با گروهى دیگر وادارتان نکند که عدالت نورزید. عدالت ورزید که به تقوا نزدیکتر است.» (مائده، ۸)
[۴]. «چون یارى خدا و پیروزى فراز آید و مردم را ببینى که فوج فوج به دین خدا در میآیند پس به ستایش پروردگارت تسبیح گوى.» (نصر، ۱ـ۳)