امام موسی صدر در سخنانی در خطبه نماز عید سعید فطر، معنا و مفهوم این روز را بررسی کرده است.
متن سخنان امام موسی صدر در خطبه نخست نماز روز عید فطر در جلد یازدهم مجموعۀ گام به گام با امام منتشر شده است. ترجمۀ احمد ناظم از خطبه عید امام را در ادامه میخوانید. خطبۀ عید فطربسم الله الرحمن الرحیم
والحمد لله رب العالمین والصلوة والسلام علی سیدنا ونبینا محمد وعلی آله الطیبین الطاهرین.
برادران گرامی، ما در این روز که یکی از دو عید بزرگ اسلامی است، از اعمال مربوط به این روز مبارک، معنای عید را الهام میگیریم. چرا که این عید به حکم دین ما و اسلام ما تعیین شده است. و اگر بخواهیم هدف اسلام را از مقرر داشتن این عید مبارک بفهمیم تا بهراستی بر ما مبارک باشد، همانطور که وضعکننده و صاحب آن خواسته است، باید به اعمال و ذکرها و واجبات این روز بنگریم. با بررسی این امور، میتوانیم معنا و مفهوم عید را دریابیم:
اولاً، همانگونه که میدانید، زکات فطره که زکات بدن و سلامتی جسم است و هر فردی باید آن را به مستحق بدهد.
ثانیاً، نماز عید که باید به جماعت خوانده شود، نه فرادی و پیش از آن باید تکبیرهایی گفته شود.
بنابراین، زکات، تکبیر، تهلیل، نماز فرادی و جماعت، از دستورها و آموزه های دینی است که ما را به هدف این عید و مقصود از مبارک بودن این ماه راهنمایی میکند. روشن است کسی که این عید را مقرر داشته است، از رهگذر این دعاها و اعمال میخواهد به ما بفهماند که هدف او از تعیین این روز چیست. آیا میخواهد که ما لباس نو بپوشیم؟ یا شیرینی بدهیم؟ یا به دنبال امور ظاهری و صوری است که از حد لبخندهای مردم فراتر نمیرود؟ یا اینکه معنایی ژرفتر از اینها اراده کرده است. چگونه میتوانیم با بررسی اعمال این روز، به معنا و مفهوم ژرف آن پی ببریم؟
همانطور که میدانید، ما پیش از نماز صبح و پس از بیرون آمدن از خانه و هنگام حرکت به سوی مصلی و قبل از نماز عید و خطبه، دهها بار این ذکر را میگوییم: «الله اکبر، لا اله الا الله.» به خودمان یادآوری میکنیم که خدا بزرگ است و معبودی جز او نیست. او ما را هدایت کرده و سربلندی از آن ماست. و چون خدایی که معبودی جز او نیست، ما را هدایت کرده است، پس ما در راه حق و خیر هستیم و همواره عزت مطلق داریم و راه هدایتی جز راه ما وجود ندارد.
پس [هنگام نماز] آیات سورۀ اعلی و شمس را میخوانیم. اگر این دو سوره را به طور دقیق بررسی کنیم، هدف عید و مفهوم عید برایمان روشن میشود. این هدف بهروشنی در دعاهایی که ۹ بار در نماز خود تکرار کردیم، نمود مییابد: «اللهم اهل الکبریاء والعظمة واهل الجود والجبروت واهل العفو والرحمـة واهل التقوی والمغفرة» (بار خدایا، ای کسی که سزاوار بزرگی و عظمت و سزاوار بخشندگی و قدرت و اهل گذشت و رحمت و اهل تقوا و آمرزندگی هستی.) ما خدا را با این چهار اسم و عنوان صدا زدیم و میدانید که انسان وقتی میخواهد پروردگارش را بخواند، او را به نامی که مناسب با نیاز و خواسته اش باشد، صدا میزند. این از آداب دعاست و عادتی رایج است. شما وقتی میخواهید دوستی کسی را جلب کنید، او را «برادر» صدا میکنید و اگر میخواهید غیرت او را برانگیزید، نامی دیگر به کار میبرید و عادت عرب بر این بوده است.
از آداب دعا این است که وقتی از خداوند متعال، رحمت و مهربانی میخواهیم، او را «یا رحیم» خطاب میکنیم. وقتی از او روزی میخواهیم، تعبیر «یا رازق» را به کار میبریم. وقتی از خدا میخواهیم از دشمن انتقام بگیرد، او را به نام «عزیز» و «منتقم» و «جبار» صدا میزنیم. همچنانکه از ادب دعا این است که خطاب خود را با نام خاص «الله» بیان کند. خداوند نامهای نیک و صفات والا و ممتازی دارد. وقتی میبینیم به ما دستور داده اند که در این روز، خدا را با این چهار نام بخوانیم، مقصود از این خطاب برایمان روشن میشود. وقتی در این روز مبارک، در این روز عید، خدا را در نماز مورد خطاب قرار میدهیم و در اولین خطاب میگوییم: «اللهم اهل الکبریاء والعظمـة»، از این جمله چه میفهمیم، برادران؟ امروز ما پروردگارمان را نخست با خطاب «یا رازق» و «یا رحیم» و «یا کریم» صدا نمیکنیم، بلکه نخستین خطاب ما این است: «اللهم اهل الکبریاء والعظمـة.»
آیا در درک این معنای لطیف از این دعای مبارک با من همراهید؟ ما پیش از هر چیز نیاز داریم که بزرگی و عظمت خدا را مورد خطاب قرار دهیم، زیرا ما نیازمند تکیه گاهی محکمتر از تکیه گاه های بشری و عظمتی فراتر از عظمت ماده و سلاح و انسان هستیم.
ما امروز و هر روز نیازمندیم، زیرا بدون بخشندگی و بزرگی و پشتیبانی پروردگار، سزاوار احترام و تکریم نیستیم و اگر عظمت و بزرگی خدا همراه ما نباشد، در این دنیا هیچ ارزشی نداریم. ما پیش از هر چیز باید به جنبۀ کبریا و عظمت خداوند توجه کنیم، زیرا همواره به این جنبه نیاز داریم.
پس از آن نیاز داریم که بگوییم: «واهل الجود و الجبروت» و پس از آن بگویم «واهل العفو و الرحمـة.»
پیش از هر چیز، ما به عظمت و بزرگی و قدرت خدا نیاز داریم. نیاز داریم که عفو و رحمت نسبت به ما از سوی موجودی قدرتمند و بزرگ باشد، نه موجودی خوار و ضعیف. ما خدا را به این نامها میخوانیم، زیرا میخواهیم این صفات را از او کسب کنیم. میخواهیم او را با اوصاف بزرگی و عظمت و بخشندگی و قدرت و عفو و مهربانی و تقوا و گذشت بخوانیم. بنابراین، مفهوم این عبارات این است که امام و وضع کننده دین و اسلام، پیش از هر چیز میخواهد این جنبهها را در نفس ما به حرکت درآورد و به ما میگوید: ای مسلمانان، هوشیار باشید که شما نخستین نیازتان این است که پروردگارتان را با اوصاف بزرگی و عظمت و سپس بخشندگی بخوانید، ولی بخشندگی نیز باید همراه جبروت و قدرت باشد.
پس از آن نوبت گذشت و رحمت و تقوا و آمرزش است، چرا که گذشت و رحمت و تقوا و آمرزشی که بدون کرامت و عظمت باشد، خواری و سرافکندگی و تسلیم است. چرا دین میگوید: «فَمَنِ اعْتَدَى عَلَيْكُمْ فَاعْتَدُواْ عَلَيْهِ بِمِثْلِ مَا اعْتَدَى عَلَيْكُمْ.» و پس از آن به عفو و گذشت و رحمت فرمان میدهد و میگوید: «وَاَن تَعفُوا اَقرَبُ لِلتَّقوی.» چون اگر عفو و گذشت بر شما تحمیل شود، نوعی خواری و زبونی است. گذشت و مهربانی وقتی ارزشمند است که از سر قدرت باشد. تواضع و فروتنی نیز همینگونه است؛ اگر از انسانی بزرگ و مقتدر سر زند، ارزش دارد و گرنه فروتنیِ اسیر یا ناتوان یا انسان خوار و حقیر ارزشی ندارد. این طبیعت تواضع انسان بزرگ و محترم و مقتدر است که ارزشمند است. گذشت هنگام قدرت و بخشش در هنگام توانایی بر انتقام، ارزش دارد.
بنابراین، خطاب اول در دعا، این در را به روی ما میگشاید و به ما تذکر میدهد که ای کسانی که امروز را عید گرفته اید و میخواهید از آن برکت بجویید، پروردگار خود را به نام کرامت و عظمت و کبریا بخوانید، زیرا به کبریا و بزرگی نیاز دارید: «وَلِلَّهِ الْعِزَّة وَلِرَسُولِهِ وَلِلْمُؤْمِنِینَ.» پیش از آنکه به عفو و گذشت و رحمت او نیاز داشته باشید، به بزرگی و عظمت او نیاز دارید.
پس از آن میگوییم: «أسألُکَ بِحَقِّ هذا اليومِ الّذي جَعَلتَهُ لِلمُسلِمينَ عيداً وَلِمُحَمَّدٍ صَلّی الله عَلیه وَآلِهِ ذُخراً وَشَرَفاً وَکرامَـةً وَمَزيداً» (از تو میخواهم، به حق این روز، که آن را برای مسلمانان عید گرداندی و برای محمد (ص) ذخیره کردی و مایة شرف و کرامت او قرار دادی و چیزی فزونتر از اینها...) چرا این روز برای مسلمانان عید است و برای محمد (ص) خیر و مایۀ شرف و کرامت و بیش از آن؟ روزی با کرامت و شرفِ بیشتر، سرآغاز آثار و نتایج این روز است، چراکه عید فطر پس از یک ماه کامل روزه و عبادت و آمادگی است و نخستین دستاورد و نتیجه ای که به ما میدهد، کرامت انسان و سربلندی انسان و اقتدار انسان است، زیرا ماه رمضان همانگونه که به ما گذشت و مهربانی میآموزد، استواری و قدرت و بزرگواری نیز میآموزد. چرا انسان از بزرگی و کرامت خود کوتاه میآید؟ چون ضعیف و ناتوان است. چرا انسان ضعیف است؟ چون نیازمند است.
بنابراین، ریشۀ ناتوانی و ضعف انسان در نیاز است. چرا انسان نیازمند است؟ چون [به آنچه دارد] عادت میکند و خو میگیرد و در برابر هر چیز احساس ضعف میکند. اگر وقتی به چیزی احساس نیاز میکرد، میتوانست در برابر نیاز خود ایستادگی کند، احساس ضعف نمیکرد. رمضان ما را تمرین میدهد که اینچنین باشیم. شما در ماه رمضان به چیزهایی رغبت داشتید، ولی از آن خودداری کردید و در طول یک ماه خود را تمرین دادید که تا اندازه ای از این رغبتها بی نیاز شوید و تا حدودی در برابر نیازهای خود بی اعتنا باشید. رمضان میخواهد شما را بر نیرومند بودن و برتری جستن در برابر نیازها و پایداری در برابر سختیها و مشکلات عادت دهد. بنابراین، رمضان به ما برتری و پایداری و قدرت عطا میکند و در نتیجه، نخستین ثمرۀ رمضان کرامت و اقتدار ماست. نیازمند بودن ما علت ضعیف بودن ماست و نیازهای ما در اثر تسلیم شدن در برابر خواستهها و تمایلات پدید میآید. اگر انسان خواستهها و نیازهای خود را نادیده بگیرد و خود را از تمایلاتش برتر بداند، قوی میشود.
چرا من زیر بار خفت و خواری میروم؟ چون دوست دارم زندگی کنم. اگر زندگی را، هرگونه که باشد، دوست داشته باشم و اگر جای خدا، زندگی خود را بپرستم، در نتیجه، زیر بار خفت و خواری میروم و از هر وسیله ای کمک میگیرم تا زنده بمانم. اما اگر خود را از این زندگی برتر بدانم و به آن بی اعتنا باشم و نیازهای خود را کوچک بشمارم، قوی و محکم میَشوم. خلاصه اینکه برادران، هر اندازه نسبت به امور دنیایی راغبتر و نیازمندتر و تسلیمتر باشید، ضعیف و ضعیفتر میشوید. هر اندازه برای راحتی و آسایش خود، احترام و ارزش قایل باشید، عاجز و ناتوانید. هر اندازه برای خوردن و آشامیدن خود به آب و آتش بزنید، عاجزید. هر اندازه در بند خودخواهی و هوا و هوس خود باشید، ناتوانید. هر اندازه زندگی خود را دوست داشته باشید، درمانده اید.
میدانید کی قوی میشوید؟ کی محترم و گرامی میشوید؟ وقتی بتوانید در برابر خوردن و آشامیدن، بی اعتنا بایستید و خودخواهی و خودپسندی را در درون خود از بین ببرید. اگر بتوانید به کسی که به شما بدی کرده است، نیکی کنید و کینۀ خود را به فراموشی بسپارید، شما برتر از کینه و قویتر از خودخواهی خود هستید. اگر بتوانید دست یاری به سوی کسی که به شما بدی کرده است، دراز کنید و بدی های او را نادیده بگیرید، ثابت کرده اید که شما در اشتیاق به برقراری این رابطه قویتر از اویید که از این رابطه میگریزد. اگر بتوانید از خوردن و نوشیدن درگذرید، دیگر بتِ خوردن و نوشیدن نمیتواند بر شما تسلط پیدا کند. اگر بتوانید در برابر ننگ و خواری از مرگ باکی نداشته باشید، زنده و قوی هستید و در راه زندگی و قدرت قرار دارید.
اما اگر بخواهیم با تمام وجود به نیازها و خواستههایمان بچسبیم، بی گمان خوار و ذلیل میشویم و بنا به تعبیر قرآن کریم، وقتی فراخوان جنگ داده میشود: «اثَّاقَلْتُمْ إِلَى الأرْضِ أَرَضِیتُم بِالْحَیَاة الدُّنْیَا مِنَ الاخِرَ›ِ» کسی که به زندگی دنیا، یعنی زندگی فرودین و پست، دلخوش باشد و زندگی آخرت را نادیده بگیرد [اینچنین است.] اما باور به زندگی آخرت که مبتنی بر فداکاری و حفظ کرامت است، انسان را به موفقیت و قدرت و بزرگی میرساند. اما بدون این باور و با پایبندی شدید به خوردن و نوشیدن و وطن و لباس و آسودگی و خودخواهی و عواطف و در یک کلمه، تا زمانی که به زندگی دنیا دلبسته ایم و نمیتوانیم به اندازۀ سر مویی از آن کوتاه بیاییم، هیچ عزت و کرامت و سربلندی در کار نخواهد بود و حتی همین موقعیتی هم که داریم، برایمان باقی نخواهد ماند، ای برادران!
بنابراین، عید پیش از هر چیز، به ما کرامت و بزرگی الهام میکند و با وجود کرنش در برابر نیازهای مادی، کرامتی وجود نخواهد داشت. برادران، اگر میخواهید راه دیگری برای رسیدن به عزت، بزرگی، فداکاری، دلبستگی، خشنودی به آخرت و خدا و دین پیدا کنید، هرگز پیدا نخواهید کرد. هر که میخواهد عزت و بزرگی را بدون کمک حاکمان و عظمت و بزرگی را بدون کمک عشیره و خویشان به دست آورد، باید از خواری نافرمانی خدا به عزت اطاعت او در آید. این حقیقت است. خدا و شرع نمیخواهند ما را برای اهداف خاص خود به کار گیرند، چراکه خدا بی نیاز است و ما نیازمندیم. تنها راه پیش روی ما همین است.
زندگی بدون کرامت و بزرگی معنا ندارد و کرامت نیز جز با جانفشانی و دست برداشتن از کندی و تنبلی و درگذشتن از زندگی مادی دنیا به دست نمیآید. دلبستگی های دنیا بسیار است و به هر اندازه که بتوانید از یکی از این قیدها خود را برهانید، بزرگتر و والاتر هستید. درسی که عید به ما میدهد، این است. بر این اساس، ما تا زمانی که کرامت و بزرگی نداشته باشیم، عید نداریم. تا زمانی که فداکاری نداشته باشیم، عید نداریم. تا زمانی که کشور ما مستعمره و کرامت ما پایمال شده و نفس ما خوار و ذلیل شده باشد، عید نداریم. این چه عیدی است؟ در حالی که نخستین خطاب ما به پروردگارمان این است که: «ای کسی که سزاوار بزرگی و عظمت و سزاوار بخشندگی و قدرت هستی!» سپس میگوییم: «ای کسی که سزاوار گذشت و رحمت و تقوا و آمرزندگی هستی!»
ما در این روز، پس از آنکه یک ماه روزه گرفتیم و یک دورۀ تمرینی برای جهاد و پایداری در برابر نیازها پشت سر گذاشتیم تا بتوانیم بر نفس خود و دشمنانمان غلبه کنیم، در این روز روی به درگاه خدا میآوریم و از او میخواهیم که ما را برای بازگشت به کرامتمان و برای دفاع از کشور و مقدساتمان و برای رسیدن به مقامی که خود برای ما خواسته است، موفق گرداند.
«وَلِلَّهِ الْعِزَّةُ وَلِرَسُولِهِ وَلِلْمُؤْمِنِينَ.»