«روایت اول شخص» حبیبه جعفریان از سفرش به لبنان و نوشتن کتابی دربارۀ امام موسی صدر، در اولین شماره از نشریۀ «روایت» منتشر شد.
«اگر فکر میکنی پدرت زنده است، چرا اینجا نشستهای؟ چهطور به خیابان نمیروی و فریاد نمیزنی؟ این جملهها را طوری میگفت انگار با خودش حرف میزند، نه با ما. در نگاهش اراده بود اما حسرت هم بود.»
به گزارش روابط عمومی مؤسسۀ فرهنگی تحقیقاتی امام موسی صدر، «این عمر طی نمودیم اندر امیدواری» عنوان «روایت اول شخص» حبیبه جعفریان، نویسنده و روزنامهنگار است از امام موسی صدر و مواجهۀ او با این شخصیت که در نخستین شمارۀ نشریۀ «روایت»، (شمارۀ فروردین و اردیبهشت ۹۳) منتشر شده است.
«آدمی که چشم امید خیلیها بهش بوده یک روز به سفری رفته و هرگز برنگشته. گم شده؟ ناپدید شده؟ دزدیده شده؟ کشته شده؟ سی و چند سال از آن روز گذشته. آن خیلیها که چشم امیدشان به امام موسی صدر بود الان امیدشان به برگشتن اوست؛ خیلیها. از جمله نزدیکان و خانوادهاش. این متن روایتی است از این امیدواری و تجربۀ مواجهه نویسنده با آن.»
با این توضیح، متن نوشتۀ حبیبه جعفریان که «روایت امید» خوانده شده است، آغاز میشود.
جعفریان در این «روایت» مینویسد: «... دوستش داشتم. قهرمان قصهام را دوست داشتم. نمیشد او را دوست نداشته باشی. با او کلنجار داشتم اما دوستش داشتم. میفهمیدم و میدانستم جهان به کسانی مثل او احتیاج دارد. میفهمیدم جهان با وجود آدمهایی مثل او به جای بهتر و قابل تحملتری برای زیستن تبدیل میشود اما سعی میکردم کلنجارم به علاقهام غلبه کند. خودم را به نفهمیدن، به لجاجت، به تردید، به چرا میزدم و سعی میکردم دیگران را هم، راویهای قصهام را که نزدیکترین آدمها به او بودند را هم وادارم که در نقطهای و زاویهای بنشینند که من نشسته بودم و بعد، از او بگویند...»
جعفریان در بخش دیگری از این یادداشت نوشته است: «بارها شده خواستهام بدوم وسط، صراحت و زمختی به خرج بدهم و بگویم چرا؟ به چی امید دارید؟ یکی دو باری هم در یادداشتهایی از این زهرها ریختهام. همین زهرهای مای بدبین مقیم عصر مدرن. ولی هر بار که صدای ملیحه را پشت تلفن از بیروت میشنوم، هر بار که به چشمهای حورا خانم نگاه میکنم، هر بار که خانم خلیلی، خانم آقا موسی، با آن صدای خیلی متین آرام، ازم میپرسد «خانواده خوبن؟» و هر بار که در متنی یا یادداشتی که نوشتهام یکی شان با مداد و محتاطانه، «بود»ها و «داشت»های مرا دربارۀ امام موسی صدر به «هست» و «دارد» تغییر میدهد، کم میآورم. در برابر تراکم ایمان و فشار امیدواری آنها، کم میآورم. ایمان و امید از آن چیزهایی است که آدم در برابرشان کم میآورد. خلع سلاح میشود. مثل رویارویی با کسی است که از مرگ نمیترسد.»
حبیبه جعفریان کتابش را با نام «سید موسی صدر؛ هفت روایت خصوصی» به چاپ سپرده است. این کتاب با همکاری انتشارات سپیده باوران و انتشارات مؤسسۀ فرهنگی تحقیقاتی امام موسی صدر در بیست و هفتمین نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران، عرضه خواهد شد.
نخستین شمارۀ نشریۀ فرهنگی تحلیلی روایت، فروردین و اردیبهشت ۹۳، در ۲۵۶ صفحه و با قیمت ۹۰۰۰ تومان منتشر شده و سید مجید حسینی صاحب امتیاز و مدیر مسئول آن است.