آقای محمدتقی انصاریان ناشر و یکی از پیشکسوتان فعالیت فرهنگی و انتشاراتی شهر قم در دیدار با گروه تاریخ شفاهی مؤسسۀ فرهنگی تحقیقاتی امام موسی صدر به پرسشهای آنان پاسخ داد.
به گزارش روابط عمومی مؤسسۀ فرهنگی تحقیقاتی امام موسی صدر، وی با اشاره به خاطرهای از سفر حج گفت: یادم هست در یکی از سفرهای حج این توفیق را پیدا کردم تا امام موسی صدر را در مکه ببینم. ایشان شبها یکی دو ساعت مانده به اذان صبح به مسجدالحرام میآمدند و تا صبح در گوشهای مینشستند. در آنجا مردم، دوستان و سرپرستان کاروانها، علما و علاقهمندان میآمدند و از نزدیک به گفتوگو میپرداختند. فضای آن جلسه بسیار ساده و صمیمی بود. امام موسی صدر با همان چهرۀ روحانی و زیبا به همۀ کسانی که میآمدند، متواضعانه توجه داشتند و گاهی به احترام افراد بلند میشدند و حتی چند قدم آنها را بدرقه میکردند.
آقای انصاریان افزود: گاهی مباحث علمی هم میان ایشان و علما و روحانیان مطرح میشد. گاهی برخی از مراجعان از کشورهای دیگر بودند که ایشان هم به عربی با همان تواضع و صمیمتی که داشتند با آنها سخن میگفتند.
این ناشر قدیمی که ارتباط نزدیکی با علما و مراجع قم داشته است، دربارۀ ماجرای دیدار امام موسی صدر با محمدرضا پهلوی گفت: سال ۱۳۵۰ که امام موسی صدر سفری به ایران داشتند، همه از خدمات بینظیر ایشان در لبنان مطلع شدند. در دیدارهایی که با علما و مراجع بود، آقایان از ایشان خواستند با موقعیتی که ایشان دارد ملاقاتی با شاه انجام بدهد و دربارۀ برخی مسائل و مشکلات موجود در آن روز نکاتی را با شاه در میان بگذارد. خود من از نزدیک شاهد بودم که آقایان این توصیه و درخواست را داشتند. امام موسی صدر هم که اساساً در برنامههایشان به دنبال اصلاح وضع جامعه و تحقق اهداف بلند اسلامی و انسانی بودند، پذیرفتند که به این ملاقات بروند و پس از آن دیدار به قم آمدند و گزارش مجموعه مباحثی را که مطرح شده بود، به آقایان مراجع دادند.
آقای انصاریان، همچنین، با یادآوری خاطراتی از آیتالله سید رضا صدر (برادر امام موسی صدر) گفت: رابطۀ من با مرحوم حاج آقا رضا به زمانی که ایشان شبهای پنجشنبه در منزلشان درس اخلاق داشتند، برمیگردد. آقای صدر مدرسی عالیمقام و انسانی فاضل و دانشمند بودند که تا پایان عمر زی طلبگی خود را حفظ کرد و با آنکه به لحاظ خانوادگی و موقعیت علمی از جایگاه بالایی برخوردار بود، به هیچ وجه رفتاری نمیکرد که موجب بشود به ایشان احترام بگذارند و تمایلی به دریافت وجوهات و مسائلی از این دست نداشت.
وی خاطرنشان کرد: یادم هست خرداد سال ۱۳۴۲ که امام خمینی را دستگیر کردند، من با مرحوم آیتالله سید رضا صدر به اتفاق هم راهی حرم حضرت معصومه شدیم. در آن روز آقایان علما و مردم آمدند و در حرم متحصن شدند. آقای صدر خیلی متأثر و ناراحت بود و دائم تأکید میکرد که باید کاری انجام داد، یعنی هم نگران اوضاع جامعه بود و هم نگران وضعیت امام خمینی و نسبت به رژیم شاه هم موضعی کاملاً مخالف داشت و انتقادات تندی علیه آن مطرح میکرد. اما این روحیه موجب نمیشد که بعد از انقلاب هم انتقادات خود را نگوید. گاهی با امام هم ملاقات میکرد و حرف خود را میزد. این از امتیازات آقای صدر بود.