نزدیک به چهل سال پیش در نوامبر ۱۹۶۶ دانشگاه آمریکایى بیروت، میزبان چهره اى متفاوت از رهبران شیعه بود.
فقیهى که از سخنانش پیدا بود که حجاب شریعت و فقاهت را کشف کرده و حقیقت پیامبرى و دیندارى را در «جوهر انسانى» آنها یافته است. امام موسى صدر در سخنان آن روز، پیامبر را چنین معرفى مى کند: «پیامبر بنده اى است از بندگان خدا که چونان همه داراى حالات و خواستهها و احساسات است.
همان احساسى که دیگران در درون خود در زمینه نبرد میان خیر و شر دارند، پیامبر نیز دارد... نه فرشته است و نه نیمه خدا، و این گونه است که الگو و اسوه صالحى است براى مردم... در قرآن کریم و در سیره انبیا و در سیره شخص محمد (ص) دلایل فراوانى بر آنچه شمردیم وارد شده است. در این منابع، انبیاى الهى مورد نقد، تشویق، تایید، تهدید، نصیحت و اندرز و حتى عتاب نسبت به برخى از اعمال و تصرفات قرار گرفتهاند.» امام موسى صدر هر چند منکر «انسان کامل» بودن پیامبر نیست اما اصرار دارد مخاطبان فراموش نکنند که او پیش از آنکه انسان کامل باشد کاملاً انسان است.
آنگاه ادامه مى دهد: «در عین حال پیامبر همواره از وحى و مساعدت و عنایت خداوند برخوردار بوده است و از همین رو، قول و راى و عمل و رضاى او از دیگران متمایز بوده و در شکل سیره و اسوه حسنه براى امت است.» مخاطبان آن روز که شاید در تصورى فراگیر و مشهور، انتظار داشتند تصویرى وارسته از مادیت و پیوسته به معنویت از پیامبر ببینند با تعریفى از امام موسى صدر مواجه شدند که در آن، دنیا همان آخرت است و راه بهشت از میان لذت هاى زندگى دنیا نیز مى گذرد چنان که عذاب جهنم نیز حقیقت زشتى هاى اخلاقى و آلودگى هاى بشر در همین دنیاست: «سنت رایج، مقتضى است که اشیاء و همچنین اعمال انسانى را به دو بخش مادى و معنوى تقسیم کنیم... یکى امور مادى و اشتغال به این امور از قبیل خوردن، آشامیدن، ازدواج، تجارت و امثال آنها و دیگر امورى که در مقابل امور مزبور قرار دارند از قبیل نماز، عبادت، فداکارى و تفکر... لکن حقیقت آن است که این تقسیم از دقت نظر خالى است، نه قابل تطبیق بر نظریات فلسفى است و نه بر تعالیم دینى و نه مى تواند روح مومن را اقناع کند...
معیار صحیح شناخت مادى بودن یا روحانى بودن اعمال انسان به انگیزه و هدف عمل برمى گردد. چه بسا نمازها و صدقات و اندیشه هایى که از انگیزه مادى نشأت گرفته و چه بسیار اعمال مادى، اجتماعى یا ادارى که براى اهداف بلند انسانى صادر مى شود و آنها را در شمار عبادات مقدس، قرار مى دهد.» دغدغه امام موسى صدر «حقیقت پیامبرى و دیندارى» است که چیزى جز «خدمت به انسان» نیست.
او اصرار دارد که ظاهرگرایان دریابند منش پیامبرى و روش دین ورزى نباید در مقابل «انسان» و توسعه و پیشرفت جامعه انسانى قرار بگیرد. صدر فراتر از نظر، گام هاى عملى عمیقى براى به بار نشاندن این باور برداشت تا آنجا که دو دهه رهبرى او در لبنان مى تواند از این منظر مورد پژوهش و تحقیق مستقلى قرار گیرد. چهار سال پس از این سخنرانى در دانشگاه آمریکایى بیروت، امام موسى صدر نامه اى به شیخ حسن خالد مفتى اهل سنت لبنان نوشت و از او خواست که براى اعتلاى جامعه انسانى در لبنان و نیز کرامت و عزت و سعادت مسلمانان از ظواهر شرعى مورد اختلاف بگذرند و «فقهى واحد» براى همه مسلمانان عرضه کنند.
فقهى که نه در ساعات اذان و نماز جماعت مختلف باشد و نه در رویت هلال ماه شوال و عید فطر و انبوهى از احکام دیگر؛ و تصریح کرد که وحدت در جزئیات مختلف یا نزدیک کردن آنها به هم خواسته اى است که آرزوى بزرگ تحقق آن بر ضمیر دانشمندان گذشته اسلامى نیز پوشیده نبوده است و از میان آنها شیخ طوسى، علامه حلى، سید عبدالحسین شرف الدین و آیت الله بروجردى (از میان فقهاى شیعه) و شیخ عبدالحلیم سلیم، شیخ محمود شلتوت و محمد محمد المدنى (از مفتیان اهل سنت) را نام برد.
امام صدر در این نامه که در ۱۹ نوامبر ۱۹۶۹ منتشرشده است مى نویسد: «اتحاد کلمه و وحدت نیروها و افزایش توانها تنها براى این نیست که این موارد بزرگترین هدف هاى دینى هستند یا آنکه وصیت پیامبر عظیم الشأن ماست بلکه این مسائل با تمامیت زندگىها و کرامت ما و وجود نسل هاى ما مرتبط است و خود مسئله اى حیاتى به شمار مى آید.»
منابع: ناى و نى/ مجموعه مقالات امام موسى صدر/ ترجمه على حجتى کرمانى/ موسسه فرهنگى تحقیقاتى امام موسى صدر/ تهران، زمستان ۸۳