کتاب «نای ونی» که حاوی برخی سخنرانیها، مقالات و بیانیههای امام موسی صدر است توسط علی حجتی کرمانی ترجمه شده است.
کتاب مذکور را موسسه فرهنگی تحقیقاتی امام موسی صدر در ۴۰۴ صفحه چاپ و منتشر کرده است. در فهرست این کتاب عناوین زیر دیده میشود: ذوق و ابتکار در دعوت، سلامت و کرامت انسان، اسلام و فرهنگ قرن بیستم، اسلام و مشکل اختلاف طبقاتی، دین و علم، تشیع و دغدغههای انسان معاصر، زهرا (س) فصلی از کتاب رسالت، ضرورت تجدید نظر در شیوههای تبلیغ، غایب حاضر، شیعیان در لبنان، فساد خطرناکترین دشمن، ضرورت موضع گیری تاریخی، مقاومت فلسطین از دیدگاه دین، اصالت میهن پرستی، قلمرو اضطراب و...
در بخشی از مقدمه کتاب آمده است:
مجموعهای که پیش رو دارید شامل برخی از سخنرانیها، مقالات، مصاحبهها و بیانیههایی است که از زمان استقرار امام موسی صدر در لبنان تا نخستین سال تاسیس مجلس اعلای شیعیان ارائه یا صادر شده است. فصل اول این مجموعه به اصول عقاید، جهان بینی، ارزشها و اخلاق و تاریخ اسلامی اختصاص یافته است. مخاطبان موضوعات این فصل گاهی شیعیان در مساجد، گاهی مسیحیان در کلیسا، زمانی مسلمانان و غیر ایشان در محافل علمی و دانشگاهی لبنان یا دیگر کشورهای عربی و اروپایی بودهاند. تنوع یا اختلاف فرهنگی مخاطبان و حتی تفاوت سنی و اقلیمی و دینی آنان هیچگاه عامل گسیختگی وحدت و یکپارچگی اندیشه امام موسی صدر در بیان آموزههای اسلام نشده است، و در کلام ایشان هیچ گونه تنازلی از اصول معرفتی و مبانی دین یافت نمیشود. به تعبیر دیگر، اسلامی که در مسجد یا محافل دینی شیعیان ارائه میشود با آنچه در دانشگاههای اروپا یا کلیساهای لبنان مطرح میگردد یگانی و مطابقت کامل دارد. اختلاف مکانها و مناسبتها فقط موجب بسط یا تلخیص آگاهانه و هدفمند جنبهها و یا تاکید بر مفهوم یا ارزش یاد دیدگاه ویژهای از مکتب اسلام یا مذهب شیعه شده است. از این نظر، این مجموعه، در مقایسه با آثار سایر متفکران و علمای اسلامی، بینظیر است. این مجموعه و سایر آثار امام صدر، که تاکنون انتشار یافته و در آینده نزدیک منتشر میگردد، بر روی هم، میتواند یک مجموعه یا فرهنگی از اسلامشناسی تلقی گردد.
اگر یکی از دو تفاوت اصلی مذهب شیعه یا اهل سنت ولایت است، چگونه میتوان جامعهای را بر اساس ولایت امامان معصوم و آموزههای ایشان برپا ساخت، اداره کرد، و سامان بخشید و توسعه دادـ به ویژه پس از فقدان نبی اکرم و در غیبت آخرین امام و ولی اعظم و در هنگامه سختی روزگار و گرفتاری مردمان.
بخش دوم این کتاب گزارشی است از چنین تجربهای، البته نه درباره ورود اسلام به سرزمین و تشکیل امت آن برای نخستین بار، بلکه برای احیای هویت، حرکت و شخصیت شیعیان در لبنان، این بخش، روش کار امام را که از صور در لبنان شروع شده و سپس به تمام مناطق شیعه نشین لبنان گسترش یافته، تشریح میکند. خصوصیت مهم این روش برای تغییر و تحول جامعه شیعیان آن است که، به رغم تنوع طوایف مذهبی در لبنان، این توسعه اجتماعی، اسلامی شیعی، به موازات همبستگی با سایر مذاهب و همکاری با دیگر ادیان و اتحاد با همه شهروندان لبنان، و نیز همدردی با همسایگان و بسیج نیروهای ملی و منطقهای برای مبارزه با دشمن مشترک، اسرائیل غاصب، همراه است. آشنایی کامل با چگونگی ایجاد یک تحول اسلامی و شناخت روش امام و تجربه شیعیان لبنان نیازمند مراجعه به سایر آثار منتشر شده از ایشان و اطلاع از اقدامات و موسسات و تشکیلات شکل گرفته پس از تاسیس مجلس اعلای شیعیان نیز هست. مطالب این بخش، حداقل، آنچه را در صور انجام گرفته یا از آن شروع شده، نمایان میسازد و برای کاوشگری که تحولات و توسعه اجتماعی را بر اساس فرهنگ اسلامی جستجو میکند راهکارها و شیوههای ارزشمندی ارائه میدهد.
یک اقلیت اسلامی چگونه میتواند با غیر مسلمانان همزیستی و روابط اجتماعی برقرار کند و با ایشان و بهرهمندی از ظرفیتها و تجربههایشان به تعقیب اهداف مشترک و کسب منافع ملی بپردازد، و در عین حال نه تنها اصالت خود را حفظ کند بلکه در میان آنان اعتبار و حرمت و تشخص یابد. بخش دوم این مجموعه روایتگر و روشنگر روش رهبری و نحوه تعامل رهبر شیعیان با سایر طوایف و رفتار ایشان به مثابه یک شهروند لبنانی است. در این پیوند، از یک سو روشنگریها، مشارکتها، ارتباطات و مجموعه برنامههایی را که برای رشد جامعه لبنانی و انتخاب اهداف مشترک و آرمانهای واحد صورت گرفته میبینیم و از سوی دیگر با تشکیلات و تاسیساتی که برای ارتقا همه جانبه شیعیان و با توافق و تایید سایر شهروندان لبنانی ایجاد شده است آشنا میشویم. این قسمت نیز، مانند بخش نخست، برای نشان دادن و ترسیم کلیت نحوه تعایش و تعامل شیعیان با دیگران برای دستیابی به اهداف مشترک و نیل به وحدت و یکپارچگی کافی نیست و باید با سایر آثار مشابه منتشر شده از امام صدر همراه و مطالعه گردد.
قسمت آخر (فصل سوم) این مجموعه به معرفی دشمن مشترک و تمهیدات جمعی، ملی و فراملیی میپردازد که برای مبارزه با اسرائیل و حمایت از ملت مظلوم فلسطین صورت گرفته است. این اقدامات، پس از تاسیس مجلس اعلای شیعیان و آغاز حملات اسرائیل به جنوب لبنان شدت بیشتری و ماهیت جدیدی به خود گرفت و به سبب اعتماد قاطبه ملت لبنان به امام، نقش و موقعیت خاصی برای رهبری ایشان در راه مبارزه با تجاوزگران و اشغالگران و دفاع از شیعیان جنوب لبنان، در راه مبارزه با تجاوزگران و اشغالگران و دفاع از شیعیان جنوب لبنان، که در معرض حملات دائمی اسرائیل قرار گرفته بودند، فراهم آورد...
سخنرانی امام موسی صدر که تحت عنوان: در اینجا بخشی از «مقاومت فلسطین از دیدگاه دین» درج شده است، از نظر میگذرانیم.
برادران ارجمند، اجازه دهید از شما، به علت تحمل دشواریها بسیار برای حضور در مراسم امشب، آن هم در این ایام توفان خیز، نه سپاسگزاری کنم و نه پوزش بطلبم، زیرا مکنونات قلبی و احساسات شما، که از بدو ورود به این مجلس در چهرههایتان موج میزند، خود بهترین نشانه از آمادگی همه جانبه شما برای یاری رساندن به این جهاد مقدس است، کاری که خود مخلصانه و بدون هیچ گونه چشم داشتی به پاداش و سپاسگزاری از جانب کسی بدان کمر بستهاید. تصور نمیکنم نیاز باشد در اینجا بر «غیر قانونی» بودن اسرائیل در شکل گیری و اقدامات آن تاکید کنم. درباره اسرائیل صدها کنگره بین المللی تشکیل و بیانیههای فراوانی صادر شده است، همچون آرا دیوان لاهه، پروتکل ژنو، قطعنامههای شورای امنیت، تاکیدات مجمع عمومی سازمان ملل، قطعنامههای کمیته حقوق بشر، کنگره حقوق بشر و بسیاری موارد دیگر که ذکر آنها نیازمند کتابی حجیم است. همچنین گمان نمیکنم در اینجا لازم باشد بر «مشروعیت» مقاومت فلسطین، در داخل اراضی اشغالی و بیرون از آن، تاکید کنم.
پس از صدور قطعنامه شورای امنیت، جهان عملا به مشروعیت و قانونی بودن مبارزه مردم فلسطین اعتراف کرد و صحه گذاشت. بنابراین، قوانین بین المللی نیز باید در حمایت از فلسطینیان به کار گرفته شود. مثلا باید با اسیران آنها همچون اسیران جنگی رفتار شود. البته امشب این بحثها همه از دایره گفتار ما بیرون است. سخن امشب من درباره دین و موضع گیری آن است. دین، هر انسانی را، صرف نظر از مذهب یا اندیشه یا اعتقادش، محترم میشمارد. اما. اگر انسانی در نتیجه اعتقادات زیان آور تبدیل به جرثومهای شود که در زمین فساد و تباهی کند و جوامع را به انواع بیماریها مبتلا سازد، در این صورت، دین ارج و حرمتی برای این موجود قائل نیست، همان طور که فرد انسانی نیز خود عضوی از بدنش را که به بیماری مسری و بدخیمی دچار شده، از بدن خود جدا میکند.
ما از انسان بیزار نیستیم، ولی میگوییم از همان هنگامی که نخستین دولت اسرائیل شکل گرفت، یعنی پیش از میلاد حضرت مسیح (ع) یهودیاننژاد پرستی و افکارنژاد پرستانهای مطرح میکردند، افکاری که به آنها توهم برتری بر بشر را میبخشد. آنان برای خود امتیازاتی قائل بودند، خدایی را به خود اختصاص داده بودند که با خدای دیگر مردمان و نیز با خدای یکتا تفاوت داشت. یهودیان تا جایی پیش رفتند که بر تمایز و شکاف میان خود و مردم بسیار عمق بخشیدند. بشریت را تجزیه کردند و خود را بالاتر از آنان جای دادند، حتی در باب خدا و معبودشان.
گفتنی است که یهودیان نخستین کسانی نبودند که به خدای یگانه ابراهیم (ع) گرویدند، بلکه پیش از آنکه فینیقیها و کنعانیها به خدای یگانه ایمان آورده، او را «ایل» نام نهاده بودند، اما یهودیان خدای دیگری را به خود اختصاص داده بودند و او را «یهوه» خواندند. بعد از آن، تا زمان ما، آرا، اختلاقیات و رفتار خود را از دیگر مردم جدا کردند. راز محاربه یهود با پیامبرانی که پس از این بدعت گذاری در رسالت الهی و تحریف کلمه، برای هدایت مردم از سوی خداوند مبعوث میشدند، در همین مطلب نهفته بود. پیامبران هم درباره خطر یهود به مردم هشدار میدادند. حضرت مسیح (ع) میفرمود: «قدس را به سگها و خوکها وامگذارید.» منظور آن حضرت از کلمه «قدس» تنها شهر «بیت المقدس» نبود، بلکه همه معانی قدس بود، همان حضرت، هنگامی که بازرگانان و صنعت گران و فروشندگان را از هیکل بیرون میراند، به آنان میفرمود: «این خانه پدر من، جایگاه عبادت است که شما آن را تبدیل به لانه دزدان کردید.»
اکنون من میپرسم: اگر مسیح (ع) امروز هم در میان ما زندگی میکرد، آیا ممکن نبود همین سخن را تکرار کند
او میفرمود: این خانه پدر من، جایگاه عبادت است که شما آن را به لانهای برای توطئه و دسیسه و پایگاهی برای استعمار و مکانی برای فساد و نافرمانی خدا و امثال آن تبدیل کردهاید. بنابراین، انگیزهای که مسیح را به جنگ با یهود وامی داشت، این نبود که او همچون یکی از ابنای انسان با انسانی دیگر دشمنی داشته باشد، بلکه آن حضرت از بشری بیزاری میجست که بر اثر عقاید مغشوش و خطرناک خود به جرثومه فساد تبدیل شده بود. همچنین به همین سبب است که پیامبر اسلام (ص) در سوره جمعه دوبار به ما بیدارباش میدهد: کهای مسلمانان، این یهودیان همان ستمگرانند. قرآن کریم در دو آیه از سوره جمعه مسلمانان را از یهود برحذر میدارد. خداوند در آن سوره میفرماید:
مثل الذین حملوا التور یه ثم لم یحملوها کمثل الخمار یحمل اسفارا بئس مثل القوم الذین کذبوا بایات الله و الله لا یهدی القوم الظالمین قل یا ایهاالذین هادوا ان زعمتم انکم اولیا لله من دون الناس فتمنو الموت ان کنتم صادقین، ولا یتمنونه ابدا بما قدمت ایدیهم و الله علیم بالظالمین.
(۶۲: ۵ ـ۷). (مثل کسانی که تورات به آنها داده شده و بدان عمل نمیکنند مثل آن خر است که کتابهایی را حمل میکند. بد مثلی است مثل مردمی که آیات خدا را دروغ میشمردهاند. و خدا ستمکاران را هدایت نمیکند. بگوای قوم یهود، هرگاه میپندارید که شما دوستان خدا هستید، نه مردم دیگر، پس تمنای مرگ کنید اگر راست میگویید و آنان، به سبب اعمال که پیش از این مرتکب شدهاند، هرگز تمنای مرگ نخواهند کرد. و خدا به ستمکاران داناست.)
بدین ترتیب، علتی که سبب میشد تا پیامبران با یهود بجنگند برای ما روشن میشود. پیکار ما نیز با آنان همچون جنگ با یک انسان یا جنگ با گروهی مومن نیست. بلکه با آنها میجنگیم زیرا که ایشان به مصداق آیه قرآن، دستورات کتاب مقدس خود را عمل نمیکنند. بنابراین، جنگ ما با آنها جنگ با یک مجموعه از انسانها نیست، بلکه این جنگ در واقع نبرد با فساد، انحراف، ستم و اندیشه تبعیض نژادی است.
پیامبران به ما هشدار داده بودند که یهود را از جزیره العرب بیرون برانید، ولی ما، زمانی که آنان هنوز پایگاهی برای خود نساخته بودند، این هشدارشان را نشنیدیم. اما اکنون که این خطر مجسم رویاروی ما قرار گرفته، چه باید بکنیم
این مطالب نشانگر موضوع دین در این باره بود، که به طور خلاصه عنوان شد. اما آیه قرآن تاکید میکند که ضربت علیهم الذله و المسکنه (مقرر شد بر آنها خواری و بیچارگی) (۲: ۶۱). این آیه ساختار انشائی و امری دارد واز نوع جملات اخباری و حکایت به حساب نمیآید. این آیه امری واجب و مسئولیت آور بر دوش میگذارد و اگر این مسئولین را به انجام نرسانیم، در آینده بر ما مهر ذلت و بیچارگی خواهد خورد، مشروعیت مبارزه مردم فلسطین از دیدگاه دینی اصلا نیاز به بحث ندارد. چرا این مبارزه از نظر دینی مشروعیت نداشته باشد، در حالی که افراد این مبارزه همان کسانی هستند که راه انسانیت را هموار میسازند و در صدد صیانت از اخلاق و ارزشها برآمدهاند اینان همان کسانی هستند که اراده مسیح (ع) و محمد (ص) را به اجرا در میآورند. اینان تحقق بخش اراده الهیاند که در مفهوم آیه ضربت علیهم الذله و المسکنه بیان شده است. آری، اینان کسانی هستند که اراده آسمانی را لباس تحقق میپوشانند. دست خدا و دست مسیح (ع) و دست محمد (ص) و دست ارزشهای والا از آستین اینان بیرون آمده و در قالب اسلحه و بذل خون و جهاد برای اجرای این احکام آسمانی بسیج شده است.
امروز هنگام حمایت است، نه فردا، اگر ما امروز به این نهضت و این حرکت بزرگ و این جهاد مقدس یاری رسانیم، چندین برابر کمکی که در آینده به آن کنیم ارزش خواهد داشت. همان طور که خود در گذشته دیدید، در همان هنگامی که بحران فلسطین تازه آغاز شده بود، چون ما از دفاع از اتخاذ یک موضع درست شانه خالی کردیم، امروز به مصیبتها و دشواریهای بیشماری دچار شدهایم. شمار قربانیانی که ما امروزه در راه مبارزه با اسرائیل تقدیم میکنیم، دهها برابر بیشتر از آن چیزی است که میتوانست در آغاز اشغال سرزمین ما فدا شوند. اگر ما از صد سال پیش، مطابق دستورات دینی عمل میکردیم، امکانات فراوان و ثروت هنگفتی ذخیره کرده بودیم. اگر چه در گذشته از تمام اینها غافل شدیم، ولی امروز نباید عقب بنشینیم. باید هر چیزی که به دست میآوریم و در هر چیزی که تلاش میکنیم و درباره هر چه که میاندیشیم، همه در راه خدمت به این مساله مقدس باشد.
برادران عزیز، در این راه، تنها کافی نیست که ما کف بزنیم و زبان به تحسین بگشاییم و تنها بذل عاطفه کنیم، بلکه بر ماست که در این راه تا آنجا که در توان داریم از هیچ گونه یاری و مساعدت و تایید، به تمام معنی کلمه، دریغ نورزیم. اینگونه است که میتوانیم تکلیف خود را ادا کنیم.
بنده، پیش از فرا رسیدن ماه مبارک رمضان، در عراق و در شهر نجف اشرف بودم. در آنجا مراسمی به مناسبت یادبود سیدالشهدا (ع) برپا شده بود. این مراسم بسیار باشکوه است و هر ساله زیر نظر مرجع بزرگ شیعیان، آیت الله سید محسن حکیم، برگزار میشود. دیدم عدهای از جوانان فلسطینی هم در این مراسم شرکت کرده بودند و سخنرانی هم کردند.
همچنین، در همان جا، گروهی از عراقیها را نیز مشاهده کردم که کمکهای مردمی برای فلسطینیان جمع آوری میکردند. خیابانهای نجف اشرف و به ویژه خانههای اطراف مرقد حضرت علی (ع) از شعارهایی که فلسطینیان نوشته بودند پوشیده شده بود. حضرت آیت الله حکیم نیز عدهای از فلسطینیها را به حضور پذیرفت و برای پیروزی و کامیابی آنان دعا کرد.
از این رو، ما میتوانیم موضعی دینی و درست اتخاذ کنیم که به حمایت از این نهضت در گوشه گوشه جهان منجر شود. این فریضه دینی و انسانی ما است. ما در این مجلس مبارک، که به مناسبت حمایت از آرمان فلسطین در ماه مبارک رمضان، ماه روزه و برتری، ماه صبر و آمادگی، ماه لیلقه القدر و رقم خوردن سرنوشت، ماه فتح مکه و جنگ بدر کبری و ماه پیروزیها برپا شده، حضور یافتهایم. ما در پایان این ماه مبارک در این مراسم خجسته شرکت جستهایم و امیدواریم به چیزی دست یابیم که خداوند را خشنود کند و از عمیقترین و محکمترین دستاوردهای این ماه مبارک باشد. چنان که در آغاز نهضت اسلام هم همین گونه بود. ما میگوییم در همین ماه پیامبر گرامی اسلام (ص) به مکه قدم نهاد و به پیروزی نهایی دست یافت. آن حضرت در ماه رمضان وارد مکه شد و این سوره مبارکه بر او نازل گشت:
بسم الله الرحمن الرحیم، اذا جا نصرالله و الفتح و رایت االناس یدخلون فی دین الله افواجا، فسبح بحمد ربک و استغفره انه کان توابا (۱۱۰، ۱ ـ۳).
(به نام خدای بخشاینده مهربان، چون یاری خدا و پیروزی فراز آید، و مردم را ببینی که فوج فوج به دین خدا در میآیند، پس به ستایش پرورگارت تسبیح گوی و از او آمرزش بخواه که او توبه پذیر است.)
ما نیز آرزو داریم که چنین سورهای در چنین ماهی تلاوت کنیم، آن هم در وقتی که مقاومت فلسطین و کمک کنندگان به او و یارانش به قدس، حرم دوم، پای مینهند، همچنان که پیامبر ما، حضرت محمد (ص) در حرم نخست وارد شد. ما، در انتظار فرارسیدن یاری خداوند، چشم به دست این جوانان دوختهایم، جوانان مومنی که اراده الهی را تحقق میبخشند.
اما شما،ای جوانان عزیز فلسطینی،ای کسانی که پنجره آرزوها را به روی قلبهای ما گشودید،ای دستان خداوند در میان مردم وای دریچههای اراده و خواست او، بر برکات خداوند سیر کنید. امیدها به شماست. چرا که جهاد شما نشات گرفته از سه پایه است.
پایه نخست ایمان است. ایمان به خداوند آفریننده هستی. خدا همه جا هست. خدایی یکتا، خدایی که از آن شماست در زندگی و مرگ. و مرگ برای شما زندگی جدید است. علی بن ابی طالب (ع)، نخستین فدایی اسلام، هنگامی که پسرش محمد حنفیه را در جنگ نصیحت میکند، از این اصل یعنی ایمان به خدا چنین تعبیر میکند: «پسرم، اگر کوهها از جا بجنبند، تو پا برجا باش.» سپس در ادامه گفتارش میفرماید: «جمجمهات را به خدا وام ده.» و شما نیز جمجمهها، آرزوها و احساسات خود را به خداوند وام دهید و بدانید پیروزی برای شما از جانب خداوند محقق است.
پایه دوم این است که شما باید، با آگاهی کامل و دقت و سنجیدگی، اقدامات و خط مشی خود را برنامه ریزی و طراحی کنید. حرکت علمی و درست مبتنی بر آگاهی، قرین پیروزی است. ما اطلاعاتمان از شما کمتر است، اما میدانیم که شما بر چارچوبهای علمی و درست در روش و جهاد و جنگ و تبلیغاتتان تکیه دارید.
پایه سوم، شما باید در حرکت خود از ستیزه گریهای جنبی بپرهیزید. این کار به شما امکان میدهد تا از توانهای مطلوب اعراب و مسلمانان و مسیحیان و نیز هر انسان آزاده، در هر کجای جهان که باشد، استفاده کنید. براین اساس، موضع شما ما را به یاد موضع جنبش آزادی بخش الجزایر میاندازد که توانسته بود از تمام نیروهای انسانی در جهان، حتی نویسندگان و مولفان فرانسوی و بسیاری از کشورهای دیگر، به خوبی بهره برداری کند. ما پیروزی شما را آرزومندیم و از خداوند موفقیت شما را مسالت داریم.
ولی ما، در این کشور عزیز، با آنکه افتخار میکنیم که لبنان تکلیف خود را ادا کرده و پس از این هم در میان جامعه عرب و رهبری عربی نیز به تکلیف خود عمل خواهد نمود، باز از فرصت استفاده میکنیم و در مجلس امشب، که برخی از آقایان نماینده هم حضور دارند، در خواست میکنیم که مسئولان کشور آمادگیهای لازم را برای جامعه لبنان فراهم سازند. این کشور را از جو کنونی خارج کنند و آن را از عواملی که به سوی ضعف و سستی و فساد و بیتفاوتی و مسئولیت ناپذیری میبرد دور نگه دارند. با آنکه ما قانون تقویت ارتش لبنان را تایید میکنیم، اما باز خواستاریم که از همین رهگذر به قانون خدمت سربازی اجباری به عنوان مقدمهای برای آماده ساختن جوانان لبنان برای پایداری و مقاومت ورود در قلمرو احساس مسئولیت وجدیت و بیرون آمدن از بطالت و بیمسئولیتی توجه شود. همچنین امیدواریم کشور ما به اندازه توش و توان خود به این حرکت کمک کند و باز هم امیدواریم در این مجلس و امثال آن بتوانیم با همه توان خود به این حرکت یاری رسانیم.
برادران عزیز، آنچه گفته شد تعابیر مختصری بود از آنچه در قلب من و شرکت کنندگان نهفته بود. شماای جوانان فلسطین، مطمئن باشید که در قلب هر مومن و هر مسلمان و هر مسیحی و هر کسی که به خداوند و به انسانیت ایمان دارد، از کوچک و بزرگ و زن و مرد، جایگاهی والا به شما اختصاص داده شده است. پس شما هم، با اتکا به برکات الهی، حرکت کنید. خداوند شما را تایید کند و موفق بدارد. والسلام علیکم.
امام موسی صدر: اعتقادات فاسد و زیان آور صهیونیسم، آنها را به جرثومهای از فساد و تباهی تبدیل کرده است. یهود از همان ابتدانژاد پرستی را مطرح کرد و برای خود امتیازاتی بیشتر از هر بشر دیگر قائل شد، به طوری که حتی آنها به اصطلاح، خدایشان را نیز از خدای سایر مردم جدا کردند.
امام موسی صدر: حضرت مسیح نیز درباره خطر یهود به مردم هشدار میداد و میفرمود: «قدس را به سگها و خوکها وامگذارید» اگر مسیح امروز هم بود، آیا ممکن بود چیزی غیر از این بگوید.
امام موسی صدر: جنگ با صهیونیسم، یعنی جنگ با فساد، انحراف و اندیشه تبعیض نژادی. امروز، هنگامه حمایت از فلسطین و مبارزه با صهیونیسم است.