خلاصه اینکه هیاهوی اخبار و عددها نباید باز هم بهانهای شود برای اینکه متولیان سیاست داخلی و خارجی در لبنان و ایران پیگیری ربودن امام موسی صدر را کنار بگذارند و مثل همه این سالها قدم مؤثر برندارند.
پدرام الوندی
تبدیل شدن آدمها به خبر پدیده هولناکی است که همواره روزنامهنگاران از آن پرهیز داده میشوند. در همین انفجار اخیر مقابل سفارت ایران 23 نفر شهید شدند. چند روز قبلتر در فیلیپین یا در بمبگذاریهای ایام عزای حسینی در عراق دهها و صدها و هزاران نفر جان خود را از دست دادند. هر روز در سوریه افرادی جان خود را از دست میدهند. آدمها تبدیل به عدد شدهاند. آدمها تبدیل به خبر شدهاند.
خبر هم که تکلیفش روشن است. اگر روی کاغذ روزنامه برود تا عصر همان روز میسوزد و اگر روی یک سایت منتشر شود حداکثر تا یکی دور روز بعد به صفحات آرشیوی میرود و به جز معدودی از خبرهای با ارزشهای خبری بالا و مردمپسند، بقیه شانس زیادی ندارند. به همین سادگی هم آدمها فراموش میشوند. هزاران فیلیپینی آواره در بستههای خبری تبدیل به عدد میشوند و به مرور فراموش میشوند. مثال دیگرش این روزهای ورزقان است. یک سال پیش زلزلهای آمد و قربانی گرفت و بیش از تعداد قربانیان، کودکانی بی خانه شدند. بی مدرسه شدند.
امسال هنوز خیلی از آن خانوادهها در کانکس هستند. زمستان باز هم در راه است و مشکلات بسیاری از آنها هنوز حل نشده است. اما خوب نظام اخبار آنها را تبدیل به آمار و عدد کرده است و زود فراموش شدهاند. به جز روال عادی کمکهای دولتی که محدودیتها و کمبودهای خاص خودش را دارد، باقی هیجانها خاموش شده است.
همه این مقدمهها برای اشاره به یک خبر قدیمی است. امام موسی صدر. خبری که سالهاست تبدیل به بسته خبری شده است. امامی که پیش از همه برای انسان قائل به کرامت بود، واقعه هولناک نبودنش، ربودنش و گمشدنش تبدیل به خبر شده است. روزهایی که از اسارتش میگذرد هم تبدیل به خبر و عدد شده است. عددها و خبرها هم که مستعد فراموشیاند. روزنامه را کنار بگذاری دیگر خبر اذیتت نمیکند. مساله ربودن امام موسی صدر با مسلمات قطعی حقوقی گرهی شده است که هنوز با دست و دندان بازشدنی نیست. خبری بوده است که زودتر از بقیه آرشیو شده است. عادی شده است. همیشه یک موقعیت بحرانی برای کنار گذاشتن آن وجود داشته است.
این روزها که اسرائیل گردنکشی میکند و خط مقاومت با چالشهای زیادی روبروست. دشمن دوستنمایی مانند قذافی هم رفته است و عقبه دوستانش در منطقه زور کمتری دارند، نبودن امام موسی صدر بیشتر به چشم میآید زیرا که او بیش از هرچیز دیگر امام مقاومت بود. مقاومت لبنانی را سامان داد و مقاومت فلسطینی را تنها نگذاشت. آتش هر نفاقی را خاموش میکرد و اگرچه قربانی کینه بود، ولی دشمن کینهورزی بود. با این همه ربودنش به رویدادهای پیوند خورد که سالیان سال بازگشتش را به تعویق انداخته است.
خلاصه اینکه هیاهوی اخبار و عددها نباید باز هم بهانهای شود برای اینکه متولیان سیاست داخلی و خارجی در لبنان و ایران پیگیری ربودن امام موسی صدر را کنار بگذارند و مثل همه این سالها قدم مؤثر برندارند. خط مقاومت در روزهای سختی که پیش رو دارد بیش از هر زمان دیگری نیاز به دم عیسایی موسی صدر دارد.