اشاره: بیروت، عروس شهرهای خاورمیانه در روزگاری نه چندان دور نقطه اوج درگیریها و خصومتها بود. توفان سهمگینی روانه آن خطّه شده بود، تا به آتشی که با فریبکاری صهیونیسم برای نابودی اولین قبله مسلمانان تدارک دیده بودند، قوت بخشد.
آتشی که از سرزمین غصب شده فلسطین با تانکها و تفنگها، اعتقادات و مال و جان اهل قبله را هدف گرفته بود تا سایه شوم غاصبان را بر سراسر خاورمیانه بیفکند. آنها برای رسیدن به این هدف اهل قبله را به اهالی قبیلهها، اقوام و مذاهب مختلف تقسیم و با لعاب تعصبات دینی و مذهبی مردم را در قالب شیعیان، سنیها و... علیه یکدیگر تجهیز میکردند. امام موسی صدر در چنین شرایطی پای به میدان فعالیتهای تقریبی نهاد و فضای آکنده از گلوله و آتش را به فضای گفتوگو و تعامل با پیروان سایر مذاهب اسلامی و حتی اهل کتاب تبدیل کرد. کامیابی او در این عرصه که ریشه در بنیانهای نظری و اهتمام عملیاش به پی گیری مشی تقریبی داشت، از این عالم اندیشمند، الگویی برای پیشبرد رویکردهای تقریبی ساخت؛ الگویی که در شرایط کنونی نیز با توجه به عزم و اقدامات دشمنان جهان اسلام برای برانگیختن اختلافات مذهبی و فرقهای، همچنان میتواند مسیر فعالیتهای تقریبی را روشن کند. روزنامه خراسان از همین رو در گفتوگویی با خانم سیده حورا صدر، فرزند امام موسی صدر و مدیر مؤسسه فرهنگی و تحقیقاتی امام موسی صدر در تهران، بنیانها و ویژگیهای رویکرد تقریبی این اندیشمند بزرگ جهان اسلام را بررسی کرده است. خانم صدر که عشق و علاقه وافر او به پدرش در تمامی جملات این گفتوگو عیان و آشکار است، در عین تبیین مشی تقریبی امام موسی صدر، بر «به روز کردن» روشهای او در این ساحت تأکید میورزد.
تقریب در اندیشه امام موسی صدر چه جایگاهی دارد؟
موضوعی که طرح میکنید مسئله بسیار حساسی است که روز به روز اهمیت بیشتری پیدا میکند. امروزه ما به جای اینکه در فکر فراهم کردن فضای مناسبی برای رشد و شکوفایی افراد جامعه در کنار یکدیگر باشیم، متاسفانه بیشتر مشغول تنش زدایی و رفع اختلافها و کاستن از آسیبها و درگیریها و دردها هستیم. امام موسی صدر سالها پیش، نه فقط از وحدت و تقریب میان مسلمانان سخن میگفت، بلکه دغدغه او فراتر میرفت و همه انسانها را از هر دین و مذهب و آیینی به همگرایی دعوت میکرد. نکتهای که باید به آن اشاره کنم این است که تقریب و نزدیکی در دیدگاه امام صدر به معنای عقب نشینی از اندیشهها و اعتقادات خود نیست. امام صدر نمیخواست به بهانه تقریب، دست از مبانی اعتقادی خود بکشد.
این اندیشه در عمل چه آثاری به همراه داشت و چه برکاتی را رقم زد؟
یکی از ویژگیهای بارز شخصیت امام صدر، توأمان کردن اندیشه و عمل بود. او واقعاً به آنچه میاندیشید عمل میکرد و آنچه عمل میکرد عین اندیشهاش بود. به همین دلیل است که رویکرد تقریبی را میتوان به خوبی در سیره عملی ایشان مشاهده کرد. برای مثال، امام موسی صدر در راستای هویت بخشی به شیعیان لبنان، ابتدا تلاش کرد که امور شیعیان را به همان مجلسی بسپارد که امور برادران اهل سنت را ساماندهی میکرد. ولی این تلاشها پس از مدتها گفتوگو به نتیجه نرسید. در آن زمان بود که کوششهای او برای تشکیل مجلس اعلای شیعیان، با هدف ساماندهی امور آنها، آغاز شد. اما این مسئله سبب نشد تا از توجه به رویکرد تقریبی دست بکشد. او پس از تأسیس مجلس اعلای شیعیان، در نامهای به مفتی وقت اهل سنت لبنان، که در کتاب «نای و نی» چاپ شده است، توجه مسلمانان را به موضوع وحدت جلب کرد و از اهمیت آن سخن گفت.
البته اندیشه امام موسی صدر تنها در فعالیتهای تقریبی ایشان متجلی نبود، بلکه در گفتوگو و برقراری ارتباط صمیمانه با مسیحیان لبنان نیز بسیار به چشم میآمد. او علاوه بر اینکه در مساجد اهل سنت و در مدارس دخترانه و پسرانه آنان حاضر میشد و سخنرانی میکرد، در کلیساها یا حتی دیرهای مسیحیان نیز سخنرانی میکرد. این مشی تقریبی امام موسی صدر را میتوان در ماجرای هیئت جنوب نیز به خوبی مشاهده کرد. او این هیئت را پس از تجاوزهای مکرر اسرائیل به جنوب لبنان تشکیل داد که اعضای آن عبارت بودند از رهبران مذاهب مختلف اسلامی و نیز فرقههای مختلف مسیحی در منطقه جنوب لبنان. همچنین، امام موسی صدر اولین شخصی بود که در اعتراض علیه به آتش کشیده شدن مسجدالاقصی در سال ۱۹۶۹، رهبران همه مذاهب را به تشکیل یک گردهمایی برای اعتراض به این اقدام رژیم اشغالگر قدس، فراخواند.
این روشهای تقریبی بر چه پایه و منطقی استوار بود؟ آیا این رویکرد از مشرب کلامی و فقهی خاصی نشأت گرفته بود؟
باید توجه داشت که امام موسی صدر مجتهد بود و طبعاً رفتارهایی را بر اساس مبانی فقهی خود انجام میداد. او معتقد به پاک بودن اهل کتاب بود و این دیدگاه فقهی تأثیر عمیقی بر رفتارهایش میگذاشت. به نظر من، انسان در منظومه فکری و عملی امام موسی صدر جایگاه خاصی دارد و همه فکر و عمل او بر اصل کرامت انسان استوار بود.
با توجه به تاثیر بسیار عمیق این روشها در لبنان، آیا استفاده از این روشها در راستای رفع معضلات فعلی منطقه و جهان اسلام مفید و موثر خواهد بود؟ آیا این روشها نیاز به «به روز شدن» ندارد؟
البته که این روشها باید به روز شود، اما من معتقدم که ربوده شدن امام موسی صدر و دور شدنش از صحنه فعالیت، ضربه سنگینی به تقریب و گفتوگو و همگرایی میان انسانها و تأکید میکنم، همه انسانها، وارد کرد. او پنجاه سال پیش با همه مسلمانان و رهبران آنان، چه در لبنان و چه در کشورهای عربی و آفریقایی، ارتباط صمیمانهای برقرار کرد و برای حل مشکلات با آنها همکاری میکرد.
امام صدر در همایشهای تفکر دینی در مصر، الجزایر، تونس و دیگر کشورها شرکت میکرد و برای گفتوگو و سخنرانی و تشریک مساعی به سرزمینهای مختلفی دعوت میشد. او در این همایشها، اندیشه خود را در معرض نقد و تحلیل قرار میداد و با دقت زیادی به سخنان دیگران در مورد نظراتش گوش فرامی داد و به نقدهای آنها محترمانه پاسخ میگفت. امام موسی صدر همچنین با رهبران مسیحی در سراسر جهان به گفتوگو نشست و کوشید آنها را برای حل معضلات و مشکلات تمامی انسانها، با خود همراه کند.
او تنها به دعوت شفاهی در مسیر تقریب و گفتوگو اکتفا نکرد و عملا پای در این مسیر مهم و در عین حال مشکل گذاشت و دوشادوش کسانی که در این راه تلاش میکردند، گام بر میداشت. باید بگویم که جای خالی ایشان در روزگار ما بسیار محسوس است. شک ندارم که حضور امام موسی صدر در شرایط فعلی میتوانست سبب کم شدن تنشها و درگیریها در منطقه شود.
نویسنده: جواد نوائیان رودسری culture@khorasannews. com