مؤسسه فرهنگي تحقيقاتي امام موسي صدر با صدور اطلاعيهاي به ادعاهاي سفير ليبي در تهران پاسخ داد.
مؤسسه فرهنگي تحقيقاتي امام موسي صدر با صدور اطلاعيهاي به ادعاهاي سفير ليبي در تهران پاسخ داد؛به گزارش سرويس ديپلماتيك خبرگزاري كار ايران ( ايلنا )، روزنامه جمهورياسلامي در شماره 7411 مورخ 12/11/1383 مصاحبهاي را با سفير ليبي در ايران انجام داده است كه آكنده از تناقضگويي است.اين مؤسسه با تأكيد بر اينكه اظهارات سفير ليبي در تهران، طبق معمول پر از تناقض و خطاست، تصريح كرده است: بهتر است كه حكومت قذافي دست از پيشنهادهاي كودكانه بردارد و با آزادي امام صدر دل همه مسلمانان را خشنود سازد.متن كامل اين اطلاعيه به اين شرح است: به نام خدا"علي محمود ماريه" سفير رژيم ليبي در تهران در مصاحبه با روزنامه جمهوري اسلامي مورخ 12/11/1383 ادعاهاي قبلي رژيم سرهنگ قذافي را در خصوص قضيه ربودهشدن امام موسي صدر تكرار كرده است. مصاحبهاي كه در همه محورها دچار تناقض و خالي از استدلالهاي منطقي و شواهد تاريخي مستند است و نوعي آشفتگي، اضطراب و عصبانيت در آن ديده ميشود.به رغم اينكه قذافي خود در سال 2002 رسماً به ربودهشدن امام موسي صدر در ليبي اعتراف كرده و سيفالاسلام بارها بدين واقعيت اشاره نموده و همچنين "منصور الكيخيا" در سال 1997 بر حضور امام در زندانهاي ليبي تأكيد كرده است كه خانواده محترم امام موسي صدر در مصاحبههاي متعدد به همه اينها پاسخ گفتهاند.سخنان سفير در اين خصوص، در چهار مورد كلي خلاصه ميشود:سفير ليبي: امام صدر و دو همراهش، خاك ليبي را به مقصد ايتاليا ترك كردهاند.امام موسي صدر به دعوت رسمي دولت ليبي در تاريخ 25 اوت 1978 به همراه شيخ "محمد يعقوب" و "عباس بدرالدين" به ليبي ميرود اما در دوران اقامت امام موسيصدر در ليبي هيچ تماس تلفني يا مكاتبهاي از طرف ايشان و همراهانشان با دنياي خارج برقرار نميشود. در حالي كه امام موسي صدر عادت داشت همه روزه اعمال و كارهاي خود را به دوستانش در بيروت و خانواده خويش اطلاع دهد. همچنين امام موسيصدر، عباس بدرالدين را كه يكي از روزنامهنگاران معروف لبنان و صاحبامتياز خبرگزاري لبنان است به همراه برده بود، تا اخبار روزانه مربوط به سفر را به خبرگزاريهاي لبنان و دنيا گزارش بدهد ولي در اين ايام، هيچ تماسي از سوي امام موسي صدر يا عباس بدرالدين از طريق تلكس يا تلفن انجام نميگيرد. حتي امام صدر هيچ تماس تلفني با همسرش كه در پاريس بيمار بود، نميگيرد.از طرفي خبرگزاريهاي ليبي هم هيچ خبري را از ورود امام موسي صدر و دوستانش گزارش نميكنند در حالي كه شخصيتهاي خيلي كماهميتتر از امام موسي صدر را در روزنامهها و راديو و تلويزيون ياد، و فعاليتهايشان را ذكر ميكنند. به هر حال امام موسي صدر چند روزي را منتظر ملاقات با قذافي ميماند. شب سيام اوت، يكي از كارمندان وزارتامور خارجه ليبي به هتل ميآيد و ميگويد ملاقات با قذافي ممكن است هر ساعت انجام بگيرد؛ وي موعد و قرار معيني ذكر نميكند ولي ميگويد حاضر باشيد كه هر ساعت ممكن است ملاقات انجام بگيرد. امام موسي هم اضطرار خود را براي سفر ابراز ميكند و ميگويد بايد هر چه سريعتر به پاريس برود.در تاريخ 31 اوت، ساعت 13:30 بعدازظهر، امام موسي و همراهانش در وروديِ هتل الشاطي ديده ميشوند تا با خودروهاي رسمي دولتي به ملاقات قذافي بروند.بنابراين آخرين لحظهاي كه امام موسي در طرابلس ديده ميشود ساعت ساعت 13:30 بعدازظهر روز31 اوت در وروديِ هتل الشاطي بوده است.پس از اينكه از سوي امام موسي صدر و همراهانش هيچ تماسي گرفته نميشود مجلس اعلاي شيعيان و دولت لبنان ماجرا را پيگيري ميكنند."الياس سركيس" شخصاً به قذافي زنگ ميزند اما وي پاسخ نميدهد و گفته ميشود كه ايشان گرفتارند. سپس دولت ليبي رسماً اعلام ميكند كه ساعت 8 شب 31 اوت، امامموسيصدر و شيخ محمد يعقوب در هواپيماي آليتاليا به شماره 881 از ليبي به شهر رم مسافرت كردهاند. براي اثبات مدعاي خود، ليست مسافران هواپيما را انتشار داده كه اسامي آنان در اين ليست آمده است.ساعت 10 صبح روز بعد، دو نفر وارد هتل هاليديان در شهر رم ميشوند. يكياز آنها خود را شيخ محمد يعقوب معرفي ميكند و لباس عادي به تن داشته و فرد ديگرخودش را موسي صدر معرفي ميكند كه معمم بوده است. دو اتاق به شمارههاي 701 و 702 اجاره ميكنند و پول يك هفته را هم از قبل ميپردازند.اين دو نفر فقط 10 دقيقه وارد اتاقهايشان ميشوند و حتي از دستشويي هم استفاده نميكنند؛ فقط چمدانها را روي زمين گذاشته، گذرنامهها را روي ميزقرار ميدهند و بدون گذرنامه خارج ميشوند. آن شيخ هم لباس خود را عوض ميكند و با لباس شخصي خارج ميشود در حالي كه امام موسي صدر هيچگاه با لباس شخصي ديده نشده است.همه اينها علاوه بر دلايل قطعي ديگر، نشان ميدهد كه اين دو نفر آقاي صدر و شيخ محمد يعقوب نبودهاند بلكه دو نفر ديگر بودهاند كه ايننقش را بازي كردهاند.پس از بررسيهاي دستگاه قضايي و دولت ايتاليا، سفارت ايتاليا در بيروت در نامهاي رسمي به مرحوم آيتالله شيخ "محمد مهدي شمس الدين"، نائب رئيس مجلس اعلاي شيعيان لبنان، به تاريخ 10/05/1959 اذعان ميدارد:« تمام تحقيقات به عملآمده و تمام دلايل به دستآمده نفي ميكند كه امام موسي صدر وارد خاك ايتاليا شده يا به صورت ترانزيت از آن گذر كرده باشد. بنابراين هرگونه اظهاراتي بر خلاف آنچه گفته شد كه به هر شكلي به حكومت ايتاليا نسبت داده شود كاملاً بياساس است.»مضافاً بر همه اينها، حكم دادگاه رم به رياست قاضي دكتر "دومينيكو نوسترو" پس از بررسي پرونده مطابق با قانون مجازات ايتاليا افرادي را كه نام و گذرنامه امام موسي صدر را جعل كرده بودند مجرم ميشناسد.جالب آنكه ارگان رسمي ساف، "فلسطين الثوره"، در شماره 11 دسامبر 1979 خود به قلم سردبير، خطاب به قذافي مينويسد: « آيا ميخواهي پرونده ناپديد شدن امام موسي صدر را بگشاييم و به همه جهانيان بگوييم كه يك گزارش امنيتي از سوي رهبر انقلاب فلسطين ارسال گرديد كه 14 قرينه و شاهد در بردارد كه تأكيد ميكند امام صدر ليبي را به مقصد رم ترك نگفته و در خاك ليبي ناپديد شده است. تو خود از تمام اين واقعيتهاي انكارناپذير آگاهي. واقعيت اين است كه تو شخصاً مسؤول ربودن امام موسي صدر هستي.»غير از مواردي كه ذكر شد خلبان پرواز 881، خدمه پرواز، مسافران هواپيما، مأموران فرودگاه و خدمه هتل هاليديان، همگي شهادت دادهاند كه مشخصات اشخاص ادعا شده هيچگونه مطابقتي با امام موسي صدر و شيخ محمد يعقوب نداشته است. ذكر جزئيات بيشتر باعث طولانيشدن مطلب ميشود و از حوصله اين مختصر خارج است. بنابراين به نقل حكم صادره از سوي دادستاني رم اكتفا ميكنيم كه امام موسي صدر و دو همراهش به هيچوجه خاك ليبي را نه به مقصد ايتاليا و نه به سمت هيچ كشور ديگري ترك نكردهاند.سفير ليبي: ليبي انگيزهاي براي ربودن امام صدر ندارد و نفعي در اين قضيه نميبرد.آنچه سبب نقض سخنان جناب سفير! مي شود اين است كه پيش از سفر سال 1978، امام موسي صدر تنها يك بار و آن هم براي حضور در كنگره اسلامي ليبي به اين كشور سفر ميكند. در آن سفر، ملاقاتي هم با معمر قذافي صورت ميگيرد. طبق گفته شهيد دكتر چمران « در اين ملاقات، امام موسي 16 پروژه اصلاحي براي مردم محروم جنوب لبنان و مقاومت در برابر اسرائيل به معمر قذافي پيشنهاد ميكند و از قذافي ميخواهد كه خود او هم در اجراي آنها مشاركت نمايد؛ براي مثال يكي ازپروژهها، ساختن پناهگاه در زير مدارس، حسينيهها و مساجد شهرهاي جنوبي لبنان بود. پروژه ديگر، ساختن موانع در ورودي شهرها و دههاي جنوب بود، تا در صورت هجوم تانكهاي اسرائيلي، از ورود آنها به شهر جلوگيري به عمل آيد. طرح ديگر، تعليمات جوانان جنوب لبنان بود تا در برابر حملات اسرائيل از خود دفاعكنند. تعدادي برنامه كشاورزي و آبياري و ... نيز بود كه به وضعيت اقتصادي جنوب لبنان سر و سامان ميبخشيد ولي معمر قذافي با تمام اين پروژهها مخالفت ميكند و ميگويد وظيفة ما در حال حاضر خرابكردن است. ما بايد نظام مسيحي لبنان را خراب كنيم. هنگامي كه قدرت به دست مسلمانها افتاد آنگاه شروع به ساختن خواهيم كرد. بنابراين، اكنون زمان ساختن نيست. در اينجا بود كه امام موسي با اومخالفت ميكند و ميگويد شما قادر نيستيد مسيحيت را از بين ببريد، چون ميليونها مسيحي دنيا پشت سر آنها ايستادهاند. اين يك خيال خام است؛ بنابراين اختلاف نظر به وجود ميآيد. از همان تاريخ آقاي قذافي تمام انرژي و قدرت خود را در راه انفجار لبنان و تشديد جنگهاي داخلي صرف ميكند. به گروهها و افرادي پول ميدهد تا جنگ را بيشتر و عميقتر كنند در حالي كه برنامه امام موسي آن بود كه آتش جنگهاي داخلي لبنان را به هر وسيله ممكن خاموش سازد و درون اينگرداب توطئه بينالمللي نيافتد. بنابراين يك اختلافنظر كلي ميان امام موسي و معمر قذافي از سال 1975 پديدار شد.امام موسي صدر معتقد بود تا زمانيكه در لبنان صلح برقرار نشده برخي از دولت هاي عربي به بهانه جنگهاي داخلي لبنان از مشاركت در رويارويي با اسرائيل طفره ميروند؛ لذا امام براي وحدت نظر و عمل كشورهاي عربي ميكوشيد ولي ليبي وحدت عربي را باعث تضعيف نقش خود در معادلات عربي وآفريقايي ميديد.به علاوه عوامل ديگري نيز اختلافات مذكور را تشديد ميكرده است؛ از جمله آقاي قذافي راه حل مسأله اعراب واسرائيل را در تقسيم وتجزيه لبنان و اسكان آوارگان فلسطيني در جنوب لبنان طراحي و جستوجو ميكرد ولي امام موسي صدر ضمن افشاي چنين توطئهاي پرچمدار حفظ يكپارچگي لبنان و بازگشت فلسطينان به وطن خود بود.از سوي ديگر به نظر دكتر چمران « بزرگترين دليلي كه رهبران دولتهاي عربي براي ربودهشدن امام موسيصدر ذكر ميكنند، اختلافات مذهبي ميان امام موسي صدر و قذافي است.» كمي پيش از انقلاب، هنگامي كه جلود به خليجفارس سفر كرده بود در كويت يا ابوظبي به شيعيان ايران اهانت كرد و آنها را خارج از دين ناميد. همچنين گفتني است كه انقلاب اسلامي در آستانه پيروزي بود و امام صدر ياور اين انقلاب بود و طبيعتاً از تحقق استراتژي ليبي براي نفوذ در حكومت ايران پس از انقلاب و سيطره در ساختار آن جلوگيري ميكرد. بر اساس همين اختلافنظر، روزنامهها و راديوهاي وابسته به ليبي حملات شديدي به امام موسي صدر ميكنند.» به گفته دكتر چمران، اين حملات گاهي به فحاشي، هتاكي و تهمتهاي بسيار ناروا و زننده ميرسيد.نيز امام صدر از پايان ماه مه 1976 و در طول چند ماه در مطبوعات نزديك به دولت ليبي و از سوي تشكلهاي وابسته به آن در معرض حملات خصمانه، ظالمانه، مغرضانه و شخصي قرار گرفت.پس از ربودهشدن امام موسي صدر و سفر معمر قذافي به سوريه و تظاهرات ميليوني مردم لبنان به سمت سوريه براي آزادسازي امام، ملاقاتي بين هيأتي ازعلماي لبنان با قذافي در دمشق صورت ميگيرد. در اين ملاقات، قذافي به طعنه ميگويد: « راستي به من گفتهاند كه وي (امام صدر) ايراني است. اين طور نيست؟» قذافي با اين تعبير قصد داشته است كه تلويحاً بگويد چرا براي يك ايراني خود را به زحمت مياندازيد، مبارزه ميكنيد و تظاهرات به راه مياندازيد؟!سفير ليبي: سناريوهاي مختلف ربودهشدن امام موسي صدر؛جناب سرهنگ معمر قذافي و حكومت ليبي طي سالياني كه از ربودهشدن امام موسي صدر مي گذرد، سناريوهاي متفاوتي را درباره ربودهشدن ايشان مطرح كردهاند. پيش از اين، پس از كشتهشدن ابو نضال، قذافي اعلام كرده بود كه وي مسؤول ربوده شدن امام صدر است. پس از مرگ ابوالعباس نيز وي را طراح و عامل اين قضيه معرفي كرده بود. اكنون نيز سفيرِ محترم، اسرائيل را مسؤول ربايش امام صدر ميداند.همه اين تلاشها براي اين است كه رژيم ليبي هرچه زودتر سر و ته اين قضيه را به هم بياورد. « چرا كه اين به نفع ليبي خواهد بود. هرچه ميخواهد نتيجه آن باشد.» همانگونه كه آقاي سفير نيز اشاره كردهاند.سفير ليبي: كميتهاي براي تحقيق و بررسي قضيه ربودهشدن امام موسي صدر بايد تشكيل شود."علي محمود ماريه" ميگويد: « بهترين راهحل اين است كه بنشينم و تحقيق لازم را انجام بدهيم. هر كس كه با اين پيشنهاد مخالف باشد معلوم است كه راهحلي براي اين پرونده نميخواهد.»شايد بد نبود اگر سفير محترم به گذشته نگاهي ميافكند و سپس در اينباره راهحل ارائه ميكرد.شايد جناب ماريه فراموش كردهاند كه اين معمر قذافي بود كه از ورود هيأت ايراني به ليبي براي كشف قضيه ربودن امام صدر ممانعت به عمل آورد و يا پس از پافشاري دولت ليبي مبني بر عدم حضور امام صدر در خاك آن كشور، تصميم بر آن شد كه يك هيأت لبناني براي بررسي واقعيت به ليبي و ايتاليا سفر كند و اين هيأت كه شامل دكتر "عمر مسيكه"، دبيركل شوراي وزيران و دو افسر از سرويسهاي امنيتي لبنان بود پس از ممانعت دولت ليبي با ورود دو افسر عضو هيأت، به خاك ليبي غافلگير شدند.اگر رژيم ليبي ريگي به كفش نداشت و ندارد چرا با ورود افسران امنيتي لبنان و هيأت ايراني به خاك كشورش مخالفت كرد؟ و چرا اكنون پس از تحقيقات فراوان و مسلمبودن مسؤوليت قذافي در اجراي نقشه ربايش امام موسي صدر پيشنهاد تحقيق ميدهد؟ تحقيق مجدد هيچ توجيه و معنايي ندارد جز تلاش براي تبرئه قذافي. و اصلاً گروهي كه مأموريتش تحقيق باشد درباره چه چيزي ميخواهد تحقيق كند؟ درباره ربودهشدن امام صدر در ليبي؟ آن هم، اكنون كه تحقيقات قضايي ايتاليا، لبنان و گزارشهاي سازمان عفو بينالملل و... همگي بر اسارت امام در زندانهاي قذافي تأكيد ميكنند؟به هر تقدير، بنا بر اخبار موجود، امام موسي صدر و همراهانش در قيد حياتند و هيچكس هم جز قذافي مسؤول ربودهشدن آنان نيست. بنابراين بهتر است كه حكومت قذافي دست از پيشنهادهاي كودكانه بردارد و با آزادي امام صدر دل همه مسلمانان را خشنود سازد.در پايان لازم به ذكر است، همانگونه كه مقام معظم رهبري در ديدار با خانواده امام صدر ضمن اشاره به تابعيت ايراني ايشان، بر عزم ايران بر پيگيري اين قضيه « تا آخرين مرحله » و حتي به قيمت « شكايت قضايي » و « قطع رابطه ايران و ليبي » اشاره داشتند دولت محترم نيز در چند ماه باقيمانده هرچه سريعتر به پيشنهادهاي ارائهشده در نامه نخبگان جامه عمل بپوشاند.