من آمدهام که فریاد ضجه آلود شیعیان لبنان را زیر آسمان بلند ایران طنین انداز کنم، من آمدهام تا وجدان خفته انسانهای متعهد و مسئول را بیدار سازم.
گروه فرهنگی «خبرگزاری دانشجو»؛ چمران بعد از مصر به لبنان رفت. هدف اولیه او از رفتن به لبنان ایجاد پایگاهی برای مبارزه با رژیم شاه بود؛ ولی وقتی فقر و مظلومیت و بیچارگی و محرومیت شیعیان لبنان را دید، تصمیم گرفت در لبنان بماند و برای رفع فقر و محرومیت شیعیان لبنان به امام موسی صدر کمک کند.
چمران در لبنان، فرماندهی جنبش «امل» که شاخه نظامی حرکت محرومان است و به کمک امام موسی صدر تاسیس شده بود، به دست گرفت و پا به پای شیعیان لبنانی با احزاب چپ کمونیست و راست مسیحی و ارتش اسرائیل می جنگید. وی در کتاب «لبنان» که بیان خاطراتش از لبنان است، بارها صحنه های مبارزه هایی را که در آن تا پای شهادت رفته بود، به تصویر می کشد و در بازگشت به ایران پس از پیروزی انقلاب اسلامی احساسات خود در مورد شیعیان لبنان را این گونه بروز می دهد:
«من آمده ام که فریاد ضجه آلود شیعیان لبنان را زیر آسمان بلند ایران طنین انداز کنم. من آمده ام تا وجدان خفته انسان های متعهد و مسئول را بیدار سازم. من آمده ام که از دردها و محرومیت ها، ظلم ها، ناله های نیمه شب، آه های سحر بگویم و اشک یتیمان، ضجه دردمندان، آه بیوه زنان، سوز دل سوختگان را بازگو کنم. من آمده ام تا پرده سیاه شب را -که همچون ابری ضخیم بر اندیشه ملت ما سایه افکنده است- پاره کنم و حقایق تلخ و دردناک شیعیان لبنان را به آنها بنمایانم.
من فریادی ام، که در سینه مجروح جبل عامل، در خلال قرنها ظلم و ستم، محبوس شده است. من ضجه دردآلود معذبین و زنجیریانم که در شکنجه گاه های ستمگران و استثمارگران در طول تاریخ نابود شده اند. من ناله دلخراش آن یتیمان دل شکسته ام که در نیمه های شب از فرط گرسنگی بیدار می شوند و دست محبتی وجود ندارد که برای نوازش آنها را لمس کند. از سیاهی و تنهایی می ترسند و آغوش گرمی نیست که به آنها پناه بدهد. من آه صبحگاهانم که از سینه پرسوز بیوه زنان سرچشمه می گیرم و همراه نسیم سحر در جستجوی قلب ها و وجدان های بیدار به هرسو می دوم. آنقدر که خسته می شوم و از پای می افتم و ناامید و مایوس به قطره اشکی مبدل می شوم و به صورت شبنمی در دامان برگی سقوط می کنم.»
پس از ربوده شدن امام موسی صدر در لیبی، تنها امید و تکیه گاه شیعیان لبنان پس از خداوند متعال، پیروزی انقلاب اسلامی ایران بود و در آن برهه حساس، اگر انقلاب اسلامی پیروز نمی شد، شاید بسیاری از این شیعیان دیگر نمی توانستند زندگی در آن شرایط را تحمل کنند. شیعیان لبنان چنان به پیروزی انقلاب اسلامی دل بسته بودند که حتی حدود 500 رزمنده جنبش «امل» برای اعزام به ایران و کمک به مردم انقلابی ایران و جنگیدن با ارتش شاه آماده شده بودند.
مردان انقلابی و شهدای انقلاب ایران برای برای رزمندگان «امل» الگو بودند. با توجه به این نکات، تنها راهی که می شد جنبش شیعیان لبنان را از خطر نابودی نگه داشت و رو به جلو برد، نگهداری و صیانت از انقلاب اسلامی ایران بود و به همین خاطر، دکتر چمران به ایران برگشت و خدمت به انقلاب را به ماندن در لبنان ترجیح داد. او بنا به حرف امام که «اگر انقلاب اسلامی پا بگیرد، مسئله لبنان هم حل می شود» در ایران ماند و به دستور امام سپاه را تشکیل داد. چمران، عارفانه زندگی کرد؛ اما عرفانش با مبارزه درهم آمیخته بود.
او از لحظه شهادت خویش خبر داشت و هنگامی که شهید شد از مال دنیا فقط یکی دو دست لباس و یک کلاشینکف غنیمتی داشت. آری، چمران اینگونه زیست که امام خمینی شهادت او را انسان ساز نامید.
متن پیام امام خمینی (ره) به مناسبت شهادت شهید چمران
«شهادت انسانساز سردار پر افتخار اسلام و مجاهد بیدار و متعهد راه تعالی و پیوستن به ملأ اعلی دکتر مصطفی چمران را به پیشگاه ولیعصر ـ ارواحنا فداه ـ تسلیت و تبریک عرض میکنم. تسلیت از آن رو که ملت شهیدپرور ما سربازی را از دست داد که در جبهههای نبرد با باطل، چه در لبنان و چه در ایران حماسه میآفرید و سرلوحه مرام او اسلام عزیز و پیروزی حق بر باطل بود. او جنگجویی پرهیزکار و معلمی متعهد بود که کشور اسلامی ما به او و امثال او احتیاج مبرم داشت و تبریک از آن رو که اسلام بزرگ چنین فرزندانی تقدیم ملت ها و تودههای مستضعف میکند و سردارانی همچون او در دامن تربیت خود پرورش میدهد؛ مگر چنین نیست که زندگی عقیده و جهاد در راه آن است.
چمران عزیز با عقیدۀ پاک، خالص و غیر وابسته به دسته ها و گروه های سیاسی و عقیده به هدف بزرگ الهی، جهاد را در راه آن را از آغاز زندگی شروع و با آن، ختم کرد. او در حیات با نور معرفت و پیوستگی به خدا قدم نهاد و در راه آن به جهاد برخاست و جان خود را نثار کرد. او با سرافرازی زیست و با سرافرازی شهید شد و به حق رسید. هنر آن است که بیهیاهوهای سیاسی و خودنمایی های شیطانی برای خدا به جهاد برخیزیم و خود را فدای هدف کنیم نه هوی، و این هنر مردان خداست. او در پیشگاه خدای بزرگ با آبرو رفت.
روانش شاد و یادش بخیر و اما، ما میتوانیم چنین هنری داشته باشیم؟ با خداست که دستمان را بگیرد و از ظلمات جهالت و نفسانیت برهاند. من این ضایعه را به ملت شریف ایران و لبنان، بلکه به ملت های مسلمان و قوای مسلح و رزمندگان در راه حق و به خاندان این مجاهد عزیز تسلیت عرض میکنم و از خداوند تعالی رحمت برای او و صبر و اجر برای بازماندگان محترمش خواهانم.»