محمد نزال
روزنامۀ الاخبار
دوشنبه 11 مارس 2013
21 اسفند 1391
مترجم: مهدی سرحدی
در محافل رسمی، قضیۀ امام موسی صدر تحول تازه ای را شاهد نبوده و همۀ غوغا و جنجالی که در دو سال گذشته دربارۀ این موضوع برپا شده، بینتیجه بوده است. دیروز به نقل از عبدالله السنوسی گفته شد که «ابونضال»، امام را پس از آنکه چند سال زندانی بوده، به قتل رسانده است؛ خبری که طبق معمول، در لبنان با سرزنشها، پرسشها و تردیدهایی همراه شد.
راستی قضیۀ امام موسی صدر به کجا رسیده است؟ مسئولان لبنانی پاسخ قاطعی برای این پرسش ندارند. کسانی که گمان میکردند مرگ قذافی کشف حقیقت این موضوع را نزدیکتر میکند، امروز سرانگشت حسرت به دندان میگزند، وقتی از زبان یکی از مسئولان لبنانی ـکه از نخستین روزهای پس از سرنگونی رژیم قذافی پیگیر پرونده بودهـ میشنوند: «همچنان با ذهنیت تلاش برای آزادی ربوده شدگان، مشغول فعالیت هستیم.»
روز گذشته (یکشنبه 20 اسفند 91) روزنامۀ کویتی الرأی، بار دیگر به موضوع امام صدر پرداخت و به نقل از یک مقام عربی بلندپایه نوشت: عبدالله السنوسی، رئیس سازمان اطلاعات رژیم قذافی، در بازجوییها گفته است: [امام] صدر دو تا سه سال در لیبی زندانی بود و با دو همراهش، در چند سلول زیرزمینی در بازداشت به سر میبرد. پس از آن، به گروهکی وابسته به معارض فلسطینی، صبری البنا (ابونضال) سپرده شد و اعضای آن گروهک، حکم اعدام را که دربارۀ امام و همراهانش صادر شده بود، اجرا کردند و آنها را در همان محل اقامت خود دفن کردند.
گفتنی است، مقامات موریتانی ـکشوری که السنوسی به آن گریخته بودـ سپتامبر (شهریور) گذشته وی را به مسئولان لیبیایی تحویل دادهاند و او هماکنون در لیبی مورد بازجویی قرار دارد.
خبر روزنامۀ کویتی، این پرونده را بار دیگر در لبنان به جریان انداخت. یک مسئول لبنانی در واکنش به این خبر، به روزنامۀ الاخبار گفت: «اگر این خبر صحت داشته باشد و السنوسی واقعاً چنین مطلبی را گفته باشد، انتشار این خبر از نظر ما به نوعی « نقض» اصول بازجویی محرمانه از سوی مقامات لیبیایی به شمار میرود. علاوه بر این، السنوسی هم از نظر ما و هم از نگاه بازجویان، مجرم است و بدون تحقیق کامل و شفاف، نمیتوان گفتههای وی را مبنا قرار داد.»
وی میافزاید: «پیش از تحویل السنوسی به مقامات لیبیایی، یک هیئت لبنانی در موریتانی با وی دیدار کرده و ما برای ردّ گفته های وی، دلایل کافی در اختیار داریم. خلاصه اینکه ما احساس میکنیم مقامات لیبیایی میخواهند به هر طریق ممکن، موضوع امام صدر را مختومه کنند، تا خود را از «مسئولیت معنوی» آن برحذر دارند. یک بار میگویند که جنازۀ امام پیدا شده و بعد از مدتی مشخص میشود که این خبر صحت ندارد. بار دیگر اعلام میکنند که گروههای فلسطینی امام را اعدام کردهاند، که گویا میخواهند ما را گول بزنند. آیا کسی باور میکند که در آن سالها در لیبی، «مورچه»ای بدون تصمیم و اطلاع قذافی و معاونانش جابهجا شده باشد!؟»
به نوشتۀ روزنامۀ کویتی، السنوسی اعتراف کرده که امام صدر بلافاصله پس از صدور فرمان قذافی برای بازداشت ایشان در اوت 1978 کشته نشده است. به گفته السنوسی، معمر قذافی از آنجا که در تنگنا قرار گرفته بود، تصمیم گرفت صدر را به دست گروهک ابونضال از بین ببرد، چرا که «قذافی پس از موج اتهاماتی که دربارۀ ربودن صدر به وی وارد شد، دیگر به هیچ وجه نمیتوانست امام و یارانش را آزاد کند و حذف آنها را بهترین وسیله برای رهایی از تنگنایی میدانست که با دست خود ایجاد کرده بود، بهویژه پس از آنکه دروغ بودن سناریوی اعزام شخصی با لباس و گذرنامۀ امام به رم، آشکار شد و نتوانست افکار عمومی جهان عرب و دنیا را متقاعد کند که صدر و همراهانش لیبی را ترک کردهاند.»
به عقیدۀ مسئولان ذی ربط لبنانی، «السنوسی دروغ میگوید. پس از سفرهای مکرر هیئت رسمی لبنانی به لیبی، مشخص شد که فلسطینیان ـو از جمله ابونضالـ در این کشور اردوگاههای آموزشی متعددی در اختیار داشتهاند، اما همگی تحت نظارت و احاطۀ کامل قذافی بوده است. حتی پس از آزمایش ژنتیک مشخص شد جنازهای که به امام منسوب شده، جنازة منصور کیخا بوده است؛ همان مسئول لیبیایی که قذافی وی را دستگیر و زندانی کرد و در زندان درگذشت.»
مقامات لبنانی حق دارند که از مسئولان لیبیایی دلخور باشند. لبنانیها میگویند: «دیگر خسته شدهایم! در رفتارها و اقدامات مقامات لیبیایی، هیچ نشانی از جدی بودن و تلاش واقعی برای پایان دادن به این مسئله مشاهده نمیشود. ما نمیپذیریم که این موضوع با روشی دور از منطق و عدالت به پایان برسد.»
لبنانیها از اظهارات بیاساس و پراکندهگویی در این باره به شگفت آمدهاند و حتی مطلع هم نشدند که اگر مقامات لیبی حتی در مورد ادعاهای السنوسی و مکانی که او به عنوان محل دفن امام معرفی کرده، تحقیق کافی کرده باشند، نشنیدهاند که برای بررسی و اطمینان، به آنجا رفته باشند.
مسئولان لبنانی در مورد علت مخالفت مقامات لیبی با بازجویی سیف الاسلام قذافی هم «علامت سؤال»های جدی در ذهن دارند. اینکه چرا با وجود درخواستهای مکرر، به هیئت لبنانی اجازة دیدار و گفتوگو با سیف الاسلام داده نشد و این درخواستها بیپاسخ ماند؟
لبنانیها به این باور رسیدهاند که قذافی (پدر) عادت داشته افراد را بازداشت و زندانی کند و بلافاصله به قتل نرسانَد. نمونة آن، قضیۀ منصور کیخا بود که قذافی او را از مصر بازگرداند و از سال 1993 تا 1998 در زندان بود و بر اثر بیماری درگذشت؛ و این بدان معناست که «امید به زنده بودن امام صدر و یارانش همچنان پابرجاست و اکنون افسوس میخوریم که کاش معمر قذافی زنده میماند تا از خود او میپرسیدیم و حقیقت را درمییافتیم.»
برخی از مقامات رسمی لبنان که اخیراً به لیبی سفر کردهاند نیز پرسشهایی در ذهن داردند، دربارۀ اینکه چرا مسئولان لیبی، از برخی کارگزاران دوران قذافی که اکنون در زندان به سر میبرند، در این باره بازجویی نمیکنند. به عقیدۀ آنان، آنها «در کنار قذافی بودهاند و ما آنان را میشناسیم و میدانیم که در این باره حرفهایی برای گفتن دارند. این مطلب را بارها به بازپرسان لیبیایی گوشزد کردهایم، اما هر بار با این حقیقت تلخ مواجه شدهایم که متأسفانه آنها در این باره» جدی «نیستند.»
بدین ترتیب، به نظر میرسد تقدیرِ قضیۀ امام صدر آن است که همچنان در «ابهام» بماند؛ ابهامی که هرگاه گمان میرفت در حال برطرف شدن است، ابهامی دیگر بر آن افزوده شد...
35 سال گذشت، و تا آنگاه که خدا اراده فرماید، سرنوشت «امام محرومان» در هاله ای از ابهام خواهد بود...