استاد غفور سلطانی رییس مؤسسه دارالتحفیظ القرآن تهران در گفتوگو با اعضای گروه تاریخ شفاهی مؤسسه فرهنگی تحقیقاتی امام موسی صدر به تشریح خاطرات خود درباره امام صدر و آیت الله سید رضا صدر پرداخت.
استاد غفور سلطانی رییس مؤسسه دارالتحفیظ القرآن تهران در گفتوگو با اعضای گروه تاریخ شفاهی مؤسسه فرهنگی تحقیقاتی امام موسی صدر به تشریح خاطرات خود درباره امام صدر و آیت الله سید رضا صدر پرداخت.
به گزارش روابط عمومی مؤسسه فرهنگی تحقیقاتی امام موسی صدر، وی با اشاره به سابقه آشنایی خود با خاندان صدر گفت: آشنایی ما از طریق مسجد امام حسین (ع) و آیت الله سید رضا صدر که امامت و تولیت این مسجد را بر عهده داشتند آغاز شد و تداوم یافت. به گونهای که در امور مسجد و سایر امور فرهنگی و خیریه همکاری نزدیکی با ایشان داشتیم.
آقای سلطانی که در اوایل دهه پنجاه با همکاری تعدادی از بازاریان و خیران، مجمع دین و دانش را راهاندازی میکند، درباره فعالیت این مجمع میگوید: در طول سال و مناسبتهای مختلف دینی با هماهنگی و نظر آقای صدر، وعاظ توانمند آن روز را برای سخنرانی در موضوعات مهم فکری و فرهنگی به مسجد امام حسین (ع) دعوت میکردیم و جلسات بسیار باشکوه و پر چمعیتی را تشکیل میدادیم. جلساتی که به لحاظ محتوا و تعداد شرکت کنندگان کمنظیر بود.
وی افزود: جلسات مسجد امام حسین (ع) از پر رونقترین جلسات مذهبی تهران بود و سخنرانان همگی از فضلا و مدرسان سرشناس بودند که بعضی آنان امروز از مراجع تقلید هستند.
حاج غفور سلطانی با تجلیل از خدمات و فعالیتهای آیت الله سید رضا صدر و یادآوری اخلاق او گفت: آقای صدر اخلاق بسیار نیکو و جذابی داشت. هیچ کس از او نمیرنجید؛ از بچههای کم سن و سال که به مسجد میآمدند تا افراد سالخورده با همه مثل خودشان سخن میگفت. به همین سبب در سالهایی که در این مسجد بود، رابطه صمیمانهای با همه مردم داشت. با آنکه به لحاظ علمی از جایگاه بسیار بالایی برخوردار بود و از خانواده مهمی هم بود اما ذرهای غرور و تکبر نداشت و بسیار متواضع رفتار میکرد.
استاد سلطانی در ادامه گفت: حاج آقا رضا با وجود این اخلاق اگر احساس میکرد در جایی باید قاطعیت داشته باشد ذرهای کوتاه نمیآمد. مثلاً یادم هست یک بار از طرف درباره شاه میخواستند به مناسبتی مراسمی برگزار کنند و قرار بود مسئولان و درباریان همه شرکت کنند حاج آقا رضا مخالف بود و نمیخواست مراسم در مسجد امام حسین برگزار شود، لذا از خادم مسجد خواست تا به آنها بگوید حق ندارند مراسم را در اینجا برگزار کنند. خادم هم جواب داد: آقا اینها از مسئولان دولتی و دربار هستند، من جرئت چنین حرفی را ندارم. حاج آقا رضا نهایتاً به خادم گفت: برو همه درهای مسجد را قفل کن و کلید را هم بیاور و تحویل من بده هرکس هم از شما پرسید، بگو کلیدها دست فلانی است.
خلاصه با آنکه خبر مراسم رسماً اعلام شده بود و از ساعاتی قبل عوامل مراسم در محل حضور پیدا کردند و حتی در مقابل ورودی مسجد فرش هم انداخته بودند، وقتی شرایط را اینگونه دیدند، از اصل مراسم منصرف شدند و با دستوری که از بالا آمد وسایل و فرشها را جمع کردند و رفتند.
رئیس مؤسسه دارالتحفیظ القرآن الکریم تهران که از بانیان و خیران فعال در ساخت حرم حضرت رقیه (س) در شهر دمشق است، درباره چگونگی ساخت این مکان مقدس نیز گفت: ما و تعدادی از دوستان تصمیم داشتیم برای حضرت رقیه کاری انجام دهیم و حرم مناسبی را بر روی قبر مطهر ایشان بسازیم. با وجود تلاشهایی که انجام دادیم به علت مخالفت دولت سوریه این کار انجام نشد تا اینکه از طریق حاج آقا رضا صدر و دوست دیگری به نام حاج آقا امین رضوی با امام موسی صدر مرتبط شدیم و موضوع را به اطلاع ایشان رساندیم. ایشان از آنجا که رابطه نزدیکی با حافظ اسد رییس جمهور سوریه داشت آمادگی و تمایل ما را که دیدند اقدام کردند و با حافظ اسد موضوع را در میان گذاشتند و موافقت او را جلب کردند.
وی با ارایه تصویر نامهای از امام صدر افزود: در این نامه امام موسی صدر نتیجه اقدامات را بیان کرده و ضمن اعلام موافقت دولت سوریه چگونگی تولیت و اداره حرم حضرت رقیه و ساخت درمانگاه برای فقرا و سایر مسائل را بهخوبی تشریح کرده است. و این نامه از اسناد مهمی است که نقش ایشان را بهخوبی نشان میدهد.
آقای سلطانی خاطر نشان کرد: پس از این مرحله کار ساخت حرم شروع شد که هزینه آن را دوستان بازاری و متدین تأمین کردند و در یک مرحله مرحوم حاج آقا سیاهپوشان سی میلیون تومان به این امر اختصاص داد که وقتی این پول وصول شد، مرحوم شیخ نصرالله خلخالی که از دوستان امام صدر و امین مراجع و علما بود و در این کار هم حضور داشت، به من پیغام داد که کافی است، دیگر نیاز به جمعآوری و ارسال پول نیست.
وی با یادآوری چارچوبی که امام صدر برای تولیت حرم حضرت رقیه و ضرورت هماهنگی آن با حرم حضرت زینب(س) تعیین کرد، گفت: متأسفانه پس از ربوده شدن امام صدر کار دچار تغییراتی شد. افرادی که پس از پیروزی انقلاب به سوریه رفتند و کار حرم را در دست گرفتند، اگر چه افراد متعهدی بودند اما اولاً افراد قبلی را کنار گذاشتند و توجهی به خدمات و تلاشهای آنها نکردند و ثانیاً حرم حضرت رقیه را بردند زیر نظر دولت سوریه و مدیریت آن با مسجد جامع اموی یکی شد. در حالی که در ساختار تعیین شده توسط امام موسی صدر چنین چیزی نبود و این حرم باید با حرم حضرت زینب زیر نظر یک متولی مشترک و مستقل اداره میشد.