کتاب «اَعقاب خاندان پیامبر در تاریخ معاصر (سادات صاحبان نفوذ دینی شیعهی ساکنان نجف اشرف)» در اوایل سال جدید میلادی، در رم منتشر شده است. این کتاب پایاننامهی دکتری رافائل مائوریللو اسلام شناس ایتالیاییست که به زبان انگلیسی نوشته شده است.
گزارش نشست رونمایی از کتاب «اعقاب خاندان پیامبر در تاریخ معاصر»
هادی مشهدی: کتاب «اَعقاب خاندان پیامبر در تاریخ معاصر (سادات صاحبان نفوذ دینی شیعهی ساکنان نجف اشرف)» در اوایل سال جدید میلادی، در رم منتشر شده است. این کتاب پایاننامهی دکتری رافائل مائوریللو اسلام شناس ایتالیاییست که به زبان انگلیسی نوشته شده است. مولف، نقش سادات نجف در تاریخ معاصر را مد نظر داشته و استفادههای چندگانهی نَسَب و سرگذشت تاریخی آن خاندان را در تمدن اسلامی بررسی کرده است.
پنجم اردیبهشت نشست رونمایی این کتاب با عنوان «نقش تمدنی زنان مسلمان در تاریخ» در مرکز فرهنگی شهر کتاب برگزار شد. در این نشست، مائوریللو و حجتالاسلام مهریزی حضور داشتند.
اسلامگرایی به شیوهی زنان!
مائوریللو، در شرح و تبیین مفهوم «سادات» و معرفی ایشان گفت: آنان، خود را از نَسَب حضرت فاطمه (س) و علی ابن ابی طالب (ع) میشمارند، و خود را گزیدگان و نخْبگانیْ مسلمان میشناسند، بنا بر تحقیق من، نقشهای بزرگی در تاریخ اسلام ایفا کردهاند. اکنون نیز افرادی مشهور از میان آنانْ بلند شدهاند که در سراسر جهان به نام نماینده و رهبر جوامع شیعه شناخته میشوند. از آن جمله می توان به حضرت آیت الله سید ابوالقاسم خویی، حضرت آیت الله سید محمد باقر صدر، سید محمد باقر حکیم، حضرت آیت الله سید علی سیستانی، سید عمار حکیم، و سید مقتدی صدر در عراق، حضرت آیت الله سید روح الله خمینی، و سید محمد خاتمی در ایران، امام سید موسی صدر، حضرت آیت الله سید محمد حسین فضل الله، و سید حسن نصرالله در لبنان و سید محمد بحرالعلوم، سید فاضل بحرالعلوم، سید عبدالمجید خویی، و سید فاضل میلانی در غرب اشاره کرد.
مولف منابع مورد استفاده در تالیف کتاب و همچنین رویکردها و ساختار آن را شرح داد: این کتاب، با تکیه بر منابع مبسوط و دست اول فارسی و عربی، و دست دوم ایتالیایی، فرانسوی، اسپانیایی و انگلیسی، و مصاحبههایی که بین سالهای ۲۰۰۵ تا ۲۰۱۱ میلادی برابر با سالهای ۱۳۸۳ تا ۱۳۹۰ خورشیدی در کشورهای متعدد، به ویژه ایران، لبنان، سوریه و انگلستان انجام گرفته، سامان یافته است و به تبیین نقش خانوادههای بحرالعلوم، حکیم، خویی و صدر در دورهای سخن میگوید که به ویژه به انقلاب اسلامی ایران انجامیده و تا روزگار ما ادامه یافته است. مطالب متنوع این کتاب چهارْ بخشیْ افزون بر مقدمه، از فضای سیاسی و اجتماعی امروز عراق از نگاه تاریخی سخن میگوید؛ آنگاه، به تاریخ خانوادههای بحر العلوم، حکیم، خویی و صدر میپردازد؛ در بخش سوم از زنان سیده؛ و در بخش چهارم درباره تعامل سادات با مقولهی جهانیْ شدن یاد میکند. در جلسهی امروز، و به مناسب سالگرد وفات حضرت فاطمه (ع)، به قرائت از بخش سوم از کتاب، که در مورد زنان سیده است، خواهیم پرداخت.
وی ضمن ایراد این سوال، «چگونه میتوانیم سادات را تعریف کنیم؟» بحث خود را ادامه داد: یک پاسخ ممکن به این پرسش، از فهرستی که از طریق منابع شفاهی و تحقیقاتم در محل بهدست آمده است، برمی آید. برخی از ویژگیهای سادات را به این ترتیب میتوان برشمرد، صاحب برکت و آثار؛ گرایش و قابلیت تطبیق چشمگیر با مهاجرت؛ نقش پیشگام حقیقی یا فرضی در گرویدن مردم مناطق جدید به اسلام، با مهاجرت به آن مناطق؛ استقلال اقتصادی از دولت؛ ادغام و تلفیق جهان وطنی و ناحیهگرایی؛ محوریت نقش ایشان به عنوان علما، به خصوص در زمینهی علم التراجم وعلوم طبیعی و ریاضی؛ محوریت نقش ایشان به عنوان متولیان احرام؛ قابلیت جهانیسازی با پذیرش نقشی بیطرف، به ویژه در رابطه با امت اسلامی، همانند مورد اختلافزدایی بین شیعیان و اهل تسنن؛ محوریت تبعی نقش ایشان به عنوان میانجی در اجتماع مؤمنان، بین اجتماع مؤمنان و جامعه، و بین جامعهی خویش و جوامع خارج؛ گرایش چشمگیر به پذیرش داوطلبانهی ویژگیهای هویت فرهنگی جدید و نوآوریهای عقیدتی.
مائوریللو ادامه داد: شاید بهترین تعریف از سادات، تعریفی باشد که سیده رباب صدر در طی مصاحبهای که با وی در دفترش در بیروت سال ۲۰۱۰ داشتم ارائه داد «ببینید، درست است که خداوند اشراف را بخشی از اهل بیت خلق کرده، اما این شرط را گذاشته است که اخلاقشان باید اخلاق اهل بیت باشد، اعمالشان اعمال اهل بیت باشد. رفتارشان با دیگران، سلوکشان، قلبشان و احساسشان همانند اهل بیت باشد. در واقع میتوان گفت انسانیتشان باید انسانیت اهل بیت باشد. تحت این شرایط است که اشرافْ تلقی میشوند و میتوانند از نسل پیامبر باشند. به این ترتیب، اگر کسی از نسل پیامبر باشد، اما در خیابانها پرسه بزند و کار مفیدی انجام ندهد از اشراف نیست. از اشراف بودن به معنی داشتن مسئولیت است. اشراف مسئولیت بسیار سنگینی برعهده دارند و باید در حفظ آن بکوشند.»
وی تاکید کرد که توام با طرح پرسش اصلی تحقیق، مبنی بر این که زنان سادات چه نقشی در تاریخ داشتهاند، پرسش دیگری در ذهن شکل میگیرد، با این مضمون که چگونه میتوانیم نقش زنان سادات در تاریخ را ترسیم کنیم؛ مولف، با این رویکرد بحث خود را ادامه داد: آشکارْ ساختن تاریخ زنان سادات قبل از تاریخ معاصر کاری بس مشکل است. برخی منابع سخن از آن میگویند که اگر به تاریخ تمدن اسلامی از دیدگاه سادات بنگریم زندگی زنان تا حد بسیاریْ پوشیده مانده است. با وجود این، نقش پراهمیت زنان در حفظ پیوند خانوادهی سادات از طریق ازدواج و اهمیت ایشان در ادامه این نسل متعالی، جایگاهی بلند دارد. اطلاعاتی که دردست دارم حاکی از آن است که در مورد سادات صاحب نفوذ دینی، با گرایش چشمگیر ازدواج درونگروهی روبهرو هستیم، که برای تحلیل آن میتوان از دو الگوی اصلی استفاده کرد؛ ازدواج درون خاندان و ازدواج درون گروه سادات.
مائوریللو ضمن ضمن ارائه نمونههایی از این نوع ازدواج در خانواده سادات ویژگیهای آن را برشمرد: برای توضیح و توجیه این ازدواجهای درون گروهی در مرحلهی نخست میتوان از علم انسانشناسی بهره جست. انسانشناسان معتقدند که بسط و گسترش ازخصوصیات رابطهی خویشاوندی است، زیرا هر ازدواج جدیدی به گسترش اعضای فامیل منجر میشود. در حالی که ازدواج درونْ گروهی این روند را محدود کرده و بر اهمیت اجتماعی خانواده میافزاید. الگوی ازدواج مابین دخترعمو و پسرعمو از سنتهای ازدواج در میان مردم خاورمیانه است که رد پای آن را میتوان در دیگر مناطق دنیای اسلام حتا در اندلس نیز یافت. همچنین در مورد ازدواج سادات نجفْ اطلاعاتی در اختیار داریم.
وی پس از اشاره به بخشهایی از کتاب «اعیان الشیعه» نوشتهی سید محسن امین الآملی در این رابطه، افزود: جالب آن است که با نگاهی به تاریخ اسلام شیعه و به خصوص تاریخ خاندان پیامبر، متوجه میشویم که ازدواج مابین دخترعمو و پسرعمو از همان آغاز اسلام وجود داشته است. برای مثال، مورد حضرت زینب، دختر امام علی، که با پسرعمویش عبدالله ابن جعفربن ابی طالب وصلت کرد و یا حضرت امام علی زین العابدین که با فاطمه، یکی از دختران حضرت امام حسن، ازدواج کرد. علاوه بر این برای توضیح گرایش به ازدواج درونْ گروهی میتوان به برخی جنبههای شریعت اشاره کرد.
Theodore P. Wright Jr در مورد سادات هند و پاکستان مینویسد: «الگوی ارجح مسلمانان از دیرباز ازدواج مابین فرزندان خواهران و برادران بوده است تا طهارتشان حفظ شود و همچنین زمین و داراییشان در خانواده بماند. زیرا بر اساس شریعت دختران سهم ثابتی از ارث دارند که با ازدواج با افرادی خارج از خانواده این سهم از دست میرود.»
مائوریللو در مورد ترجیح سادات نجف به ازدواج درون خانواده و درون گروه سادات ونسبشان توضیحات دیگری ارائه داد: این توضیحات، میتواند برآمده از گرایش این سادات به دستیابی به جایگاه برتر دینی و اجتماعی باشد. به نظر میآید که این موضوع ارتباط محکمی با برکت، کرامت، و هدایت بر اساس کرامت داشته باشد. انسانشناسان بیان میکنند که یکی ازدلالتهای ضمنی برکت قابلیت انتقال نسبی آن از طریق نسب است. در این رابطه آشکار است که زنان میتوانند نقش پررنگی در انتقال آن داشته باشند. در این رابطهْ اطلاعاتی که در مورد خانوادهی خویی به دست آوردهام نشان میدهد که اعضای این خانواده با بلند مرتبهترینْ علمای سادات صاحب نفوذ دینی نجف وصلت کردهاند، که حاصل اهمیت بیست سالْ مرجعیت ابوالقاسم خویی است. در خارج از حوزهی ازدواج درونگروهی نیز سادات، از شیوهی یکسانیْ پیروی میکردهاند. اینگونه ازدواجها معمولا با خانوادهها و یا اشخاص غیر سادات اما اعضای صاحبان نفوذ دینی و یا در مرحلهی بعد با افرادی که از نظر مالی جایگاهی در اجتماع داشتند صورت میگرفت.
مولف کتاب اعقاب خاندان پیامبر در تاریخ معاصر از مجموع این دستاوردها اینچنین نتیجه گرفت: به طور کلی میتوان گفت که الگوی ازدواج درون گروهی موازن با الگوی ازدواج با اعضای صاحبان نفوذ دینی غیر سادات وجود داشته اشت. اعضای چهار خاندان مورد تحقیق من خود را در ابتدا سادات، سپس از اعضای نسل پیامبر و در نهایت از اعضای تشکل بزرگان دینی در سطح ناحیه و بین الملل میشناسند.
«آیا نقش زنان سادات در کشورهای خاورمیانه بعد از دورهی عثمانی و از دورهی مشروطه به بعد در ایران تغییر یافته است؟» مائوریللو ضمن طرح این سوال مباحث خود را در رابطه با نقش زنان سادات در تاریخ معاصر ادامه داد: پاسخ به این سؤال بسیار ساده و مشخص است، بله، تغییر یافته است. یکی از جالبترین نمونههای تغییر در تاریخ معاصر اسلام را میتوان در حضور و نقش زنان سادات برشمرد. تحقیق من افزایش فعالیت زنان سیده را نشان میدهد. و همچنین مواردی را یافتهام که در آنْ زنان سه خاندان از چهارْ خاندان مورد تحقیقم، نقشیْ اصلی و اساسی ایفا میکنند. قابل توجهترین مورد، خاندان صدر است. حداقل از پایان دهه ۱۹۶۰ زنان خانوادهی صدر نقش پر اهمیتی را ایفا کرده و به خصوص نقش فعال رو به افزایشی در زندگی اجتماعی داشتهاند.
وی افزود: بیاید نگاهی به این موضوع از پایان قرن ۱۸ بیاندازیم. منابع حاکی از آن است که سید صالح شرف الدین در دوران حکومت احمد پاشا الجزار زندگی میکرد. حکمران آن زمان با بسیاری شورشهای ضد عثمانی به خصوص از طرف گروه شیعیان مواجه بود. در یکی از این شورشها دو پسر صالح کشته شدند و خود وی نیز دستگیر و به مرگ محکوم شد. در پی دستگیری، سید صالح، نه ماه را در زندان سپری کرد، اما زندانْبانان که تحت تاثیر تقوی و دینداری او قرار گرفته بودند، او را فراری دادند. چندین نسل بعد، تلاشی برای دستگیری یکی از نوادگان وی یعنی سید محمد باقر صدر از طرف حاکم وقت (صدام) صورت گرفت. آنگونه که گزارش شده است تلاش برای دستگیری او با اعتراض گستردهی شیعیان مواجه شد. آنها که از قصد دستگیری سید با خبر شده بودند خود را به خانهی او رسانده و از این امر جلوگیری کردند. تفاوت اصلی این واقعه با آنچه برای سید صالح اتفاق افتاد در این است که اعتراض شیعیان بر دستگیری سید محمد باقر صدر از طرف سیده عالمه بنت الهدی (خواهر باقر صدر) شکل گرفت. سیده بنت الهدی توانسته بود خود را به مسجدی رسانده و مؤمنان را به اعتراض به زندانیْ کردن برادرش برخواند. نمونهای که حاکی از تفاوت بزرگی در نقش زنانْ بین این نسلهاست.
مائوریللو، دیگر ویژگیهای بنت الهدی صدر را برشمرد: او با وجود خواستگاران بسیاری که داشت از ازدواج سر باز زد. به مقام عالمه رسیده، در حالی که طبق گزارشها شده، تحصیل زنان درسنت نجف به ویژه در حوزهی فقه، اصول، و علم کلام نامعمول بوده است. وی همچنین به عنوان یک زن نویسندهی بر جستهی عرب معاصر شناخته شده، که آثاری در حوزهی اسلام به رشتهی تحریر در آورده است. وی در باب موضوعات گوناگونی از رمان گرفته تا سیاست، قلم به دست گرفت. به ویژه برای مجلهی الادوا که توسط جماعت العلما تاسیس شده بود، مقاله مینوشت. بنت الهدی صدر همچنین عضو هیات تحریریهی این مجله بود، که از یکی از اعضای آن میتوان از سید مرجع محمد حسین فضل الله، مجتهدی که بعدها به دلیل سخنان مذهبیاش در حمایت از زنان معروف شد، نام برد. وی دختران و زنان دانشمند و عالمهای را به ویژه از طریق اداره مدارسیْ برای دختران که از طرف سید مرجع ابوالقاسم خویی حمایت مالی میشدند، تربیت کرد. بنت الهدی در سال ۱۹۸۰ همراه با برادرش محمد باقر توسط رژیم بعث دستگیر شد و درست چند روز بعد از دستگیری همراه با برادرش کشته شد.
وی ضمن اشاره به این که در ایران، عراق و لبنان نقش اجتماعی و فرهنگی زنان خانواده صدر نادیده انگاشته شده است به برخی از فعالیتهای آنان اشاره کرد: تا حدی موضوع اصلی متون دست اول قرار گرفتهاند؛ داستانهای فمینستی اسلامی، مقالاتی در مجلات، و مقالات پژوهشی به رشتهی تحریر درآوردهاند؛ با چاپ خاطراتشان قرنها سکوت زنان را شکسته، صدای زنان سادات را به ما رسانده و دیدگاههای جدیدی از زندگی سادات را به ما ارائه دادهاند؛ به عنوان روسای مؤسسات خیریه به فعالیت پرداختهاند؛ به عنوان همسران مردان بارز و تاثیرگذار بودهاند. از آن جمله می توان به زهره، دختر سیده منصوره صدر و حجت الاسلام علی اکبر صادقی، اشاره کرد که با سید محمد خاتمی ازدواج کرد. همچنین، سیده فاطمه، دختر سیده صادقه صدر و سید محمد باقر سلطانی طباطبایی، همسر سید احمد خمینی، سیده عالیه صدر همسر سید عبد العزیز حکیم و سیده فاطمه صدر، دختر سیده طاهره صدر و سید مهدی صدر، همسر سید صادق طباطبایی از این نمونه هستند.
مائوریللو، خاطره نویسی را بخش دیگری از فعالیتهای زنان خاندان صدر خواند و تنها نمونههای یافته شده از را نیز ذکر کرد: کتاب «وجع الصدر و من وراء الصدرام جعفر» مجموعهی خاطرات سیده فاطمه صدر )همسر محمد باقر صدر و خواهر امام موسی صدر و رباب صدر) از آن جمله است که با کمک دوست ویْ «امل البقشی» ویرایش شده و به چاپ رسیده است. این کتاب صدای زنی را به ما میرساند که نقشی فعال در روایت وقایع مهم زندگی شخصی و خانوادگیاش اختیار کرده است. این نخستین دیدگاه یک زن سادات به آنچه میتوان «زندگی سادات» خواند، است. جالب آن است که از نمونهی زندگی نامهی خانوادگی که توسط یک زن سیده نوشته شده است تنها یک مورد دیگر یافتم و آن کتاب «اقلیم خاطرات» نوشتهی دکتر فاطمه طباطبایی است. نکتهی جالب توجه در این است که مادر فاطمه خود عضوی از خاندان صدر است.
مائوریللو در شرح فعالیتهای دیگر زنان خاندان صدر گفت: فعالیتهای اجتماعی سیده حورا صدر (دختر خواهر فاطمه صدر)، از اهمیت خاصی برخوردار است. وی رئیس موسسهی فرهنگی تحقیقاتی امام موسی صدر در تهران است. این موسسه به مطالعه و ترویج الگوی زندگی و فعالیتهای امام موسی صدر، پدر حورا، و دیگر اعضای خانوادهاش میپردازد. در این رابطه همچنین ترجمهی آثار بنت الهدی در دو جلد با عناوین «تولد دوباره» و «بر بلندیهای مکه» از طرف این موسسه به چاپ رسیده است. مهمتر از آن حتا میتوان به نقش اجتماعی عمهی حورا صدر، یعنی سیده رباب صدر (شرف الدین)، خواهر فاطمه و امام موسی صدر اشاره کرد. وی در دههی شصت زندگی خود مدرک فوق لیسانس را در رشتهی فلسفه (۲۰۰۹) گرفت و اخیرا دورهی دکتریاش را با پایاننامهای دربارهی جنبههای فلسفی تفکر امام موسی صدر میگذراند. وی به زبانهای فارسی، عربی، و انگلیسی صحبت میکند و رئیس و مدیر موسسهی امام موسی صدر است. این موسسه، توسط خود امام موسی صدر در صور تأسیس شد و شعبهای نیز در بیروت دارد. این موسسه، موسسهای غیر دولتی است که به بسیاری شبکههای بین المللی همچون شورای اقتصادی و اجتماعی سازمان ملل، و انجمن زنان لبنانی وابسته است. ساختمان اصلی موسسه متشکل از ۶ مدرسهی فنی ـ حرفهای و یک یتیمخانه است. در سال ۲۰۰۵، برنامهی مراقبت از کودکان بیسرپرست به نگهداری از ۲۶۰ مورد، مراکز پزشکی ـ اجتماعی به ارائهی خدمات بهداشتی به ۳۸۴۹۸ بیمار، کلینیکهای سیار به ۲۲۱۳ بیمار پرداختند. و برنامهی بهداشت مدارسْ خدمات آموزشی و بهداشتی به ۱۲۰۰ بیمار ارائه داد. برنامهی آگاهی بهداشتی ۶۸۳ نفر از اعضای جوامع را آگاه کرده و ۱۹ جلسه در مناطق مختلف در جنوب لبنان برگزار کرد. بخش پزشکی مربوط به توانبخشی به ۱۳۹۴ زندانی سابق و به ۲۹۲۳ نفر از اعضای خانوادهشان خدمات پزشکی ارائه داد. در سال ۲۰۰۸ هزینهی سالانهی موسسه به ۷۰۰۰۰۰۰ دلار رسید که در مجموع به ۵۸۰۰۰ نفرخدمات بهداشتی ـ اجتماعی رساند و در کل ۸۷۰۰۰ خدمات ارائه شد.
مائوریللو بر این مهم تاکید داشت که اگر نقش فعال زنان سادات در تاریخ معاصر، به خصوص نقش اجتماعی سیدههای عالمه در امور سیاسی، از دریچهی زندگی نامهی جمعی سادات بررسی شود، با موضوعیْ نو سروکار داریم، این نوع زندگی نامه، یک زندگی نامه کلاسیک است که در آن نام زنان در مرحلهی دوم قرار میگیرد و در نتیجه معمولا ذکر نمیشود. لذا تاکید کرد: این رویکرد، اما در گسترهای وسیعتر موضوع جدیدی به شمار نمیآید. اگر نگاهی بیاندازیم به وقایع انقلاب مشروطهی ایران (۱۹۱۱-۱۹۰۶)، نقش پررنگ زنان در سیاستهای حکمرانی فرانسه در سوریه و لبنان، و یا ملاحظات «لیتواک» دربارهی موقعیت نجف و کربلا بین سالهای ۱۷۹۱ و ۱۹۰۴، متوجه میشویم که این جوامع اکثرا از طرف مردان اداره میشدند، با وجود این زنان میتوانستند تحصیل کرده و به مدارج بالای علمی دست یابند.
حتا به نکتهای مهمتر نیز میتوان اشاره کرد، واقعهای که در طی آن بنت الهدی از مردم دعوت کرد که به اعتراض به قصد رژیم برای دستگیری برادرش به پا خیزند، یا نقش سیده رباب بر ادامهی فعالیتهای خیریه برادرش، و تلاش حورا برای زنده نگه داشتن یاد ربوده شدن پدرش، این وقایع آنچه را که در اوایل تاریخ سادات به وقوع پیوست به یاد ما میآورد که میتوان به خصوص به شهادت امام حسین (ف ۶۸۰) اشاره کرد.
وی در ادامه، و برپایه مستندات قبلی نقش زنان سادات را همانند نقش حضرت زینب در واقعه کربلا دانست و افزود: مردانْ مستقیما به میدان جنگ رفته و در دفاع از عدالت و شرفشان کشته میشوند، در حالی که زنانْ حافظان یادها و راویان بیعدالتی نسبت به خانوادهشان (و کل جهان) هستند. با این تفاوت که در مورد بنت الهدی حتا یزید بیرحم نیز در برابر وحشیگری و ددمنشی صدام رنگ میبازد. بار دیگر، به دوراهی برخورد میکنیم، که آیا با بازسازی داستان پیشینیان در زمان حال سرو کار داریم؟ و یا با تأثیر حقیقی اسلام شیعی بر شخصیت این زنان؟ برای فهم آنچه گفته شد میتوانیم به گفتهی سیده رباب در طی مصاحبهای که با وی در دفترش در بیروت داشتم اشاره کنیم: «وقتی به تاریخ اهل بیت نگاه میکنیم، میبینیم که در اهل بیت هم مرد و هم زن فعال بودند. رسالتی که به اهل بیت محول شد، بین آنها تقسیم شده بود: یک مدیریت به مرد و یک مدیریت به زن داده شده بود. در این رابطه، وقتی به زندگانی حضرت محمد مینگریم، میبینیم که همسرش خدیجه نقش بسیار مهمی را در نشر اسلام ایفا کرد. هنگامی که خدیجه با پیامبر وصلت کرد حمایت اقتصادی، انسانی، و معنوی را برای او فراهم کرد. بنابراین، خدیجه نقشی بسیار مهم داشت، هرچند متاسفانه دربارهی آن کتابها ننوشتهاند. و بعد، هنگامی که به فاطمه زهرا مینگریم، میدانیم که او تنها دختر پیامبر محسوب نمیشد، بلکه به «مادر پدرش» معروف بود. او تا جایی که به زنان مربوط میشود جایگاه بسیار مهمی از نظر علمی و فکری و مسلما از نظر اجتماعی داشت. شاید، هنگامی که به تاریخ اسلام مینگریم، میبینیم که او اولین پرستار بود، اولین نفری بود که در زمان جنگ به مردم کمک کرد و در رفع مشکلاتشان کوشید. زنان برای همهی مشکلاتشان به زهرا رجوع میکردند. او نقش مهم رهبری را در کنار پیامبر و امیرالمومنین، علی بن ابی طالب، بر عهده داشت. در واقع، زهرا نمود مدرسهی واقعی است. سپس، میتوانیم به نمونهی زینب بنگریم. رسالت امام حسین توسط زینب در یادها ماند. هنگامی که در واقعهی عاشورا کل خانوادهی امام حسین کشته شدند، زینب این قدرت را یافت که بر روی پای خود بایستد و راه را به پیروان امام نشان دهد»
به زعم مائوریللو در بررسی نقش زنان در اسلام دو جنبه را میتوان مطرح کرد: فقه و اخلاق. با توجه به اینکه چارچوب این تحقیق تاریخی ـ اجتماعی است، من از رویکرد اخلاقی بهره میجویم. و از آنجایی که در زمینهی شیعه سخن میگوییم، رجوع به سخنان بزرگانی چون دکتر علی شریعتی، استاد مطهری، و آیتالله فضلالله اجتناب ناپذیر است. همگی این عالمان کوشیدند تا الگویی از زن ارائه دهند که با تغییرات اساسی که جوامع مسلمان در قرن اخیر با آن روبه رو بودند مطابقت داشته باشد. الگویی که دکتر شریعتی ارائه داد بسیار آرْمانی و دور از الگوهای مقید به شریعت آیت الله مطهری، و آیت الله فضل الله بود، و جدیترین چالشها را در مورد جایگاه سنتی زن در اسلام مطرح ساخت. بنابراین من نیز در اینجا به عقاید دکتر شریعتی میپردازم. در کتاب فاطمه فاطمه است دکتر شریعتی مسالهای را مطرح میکند که تا به امروز جوابی مناسب پیدا نکرده است، یعنی: «زنانی که درقالبهای سنتی قدیم ماندهاند، مسألهای برایشان مطرح نیست، و زنانی که وارداتی جدید را پذیرفتهاند مسأله برایشان حل شده است. اما، در میان این دو نوع «زنان قالبی» آنها که نه میتوانند آن شکل قدیم موروثی را تحمّل کنند و نه به این شکل تحمیلی تسلیم شوند، چه باید بکنند؟ اینان میخواهند خود را انتخاب کنند، خود را بسازند، الگو میخواهند، نمونهی ایده آل. برای اینان مسالهی «چگونه شدن» مطرح است»
پاسخ دکتر شریعتی این است، که: فاطمه (ع) با «بودن» خویش، پاسخ به این پرسش است.» وی افزود: علاوه بر این، وی میگوید: «هیچ مذهبی، تاریخی و ملّتی چنین خانوادهای ندارد... خانوادهای که هرکدامشان سرمشقاند. حسن بودن، در صلح. حسین بودن، در جهاد و شهادت. زینب بودن، در سنگینترین رسالت اجتماعی عدالت و حقّ. فاطمه بودن، در زن. و علی بودن، در همه چیز. [...] فاطمه یک خانهای ساخت که درطول تاریخ بیشکّ، چه مسلمان باشیم چه نبا شیم، به عنوان ملاکهای ماورایی انسان بینظیر است. یک خانهای که پدرْ علی و مادرْ فاطمه هستند. و پسر حسن و حسین، و دختر زینب. هر کدام، ا لگو. هر کدام مثلا علی. همه در یک خانه، نه که در طول تاریخ جمع کنیم وچند خانه بسازیم. تو یک خانه، زیر یک سقْف، در یک نسل» در اینجا دکتر شریعتی بیتردید الگوی خانوادهی منسجم (متشکل از پدر مادر و تعداد کمی فرزند) را ارائه میدهد که تا حدودی با سنت مسلمانان بیگانه است. وی در واقع قرائتی تازه ارائه میدهد.
مائوریللو در ادامه شکل تاثیرگذاری آثار شریعتی بر زنان سادات را شرح داد: با توجه به اینکه بیشتر اطلاعاتی که از زنان بهدست آوردم از طرف زنان خانوادهی صدر بوده است، آنچه که در ادامهی صحبتم میآید بیشتر به این خانواده اشاره دارد. نمیتوان تصور کرد که بحثی که در آثار شریعتی مطرح شده است به خصوص اندیشهاش در مورد فاطمه به عنوان بهترین الگوی زنان، بر زنان سادات تأثیری نداشته باشد. زنان سادات حداقل از نظر ایدئولوژی خود را از تبار حضرت فاطمه میدانند. همچنین میدانیم که دعای مراسم تشییع دکتر شریعتی در دمشق را امام موسی صدر خواند و تحقیق من در تهران نشان داد که این دو خانواده هنوز رابطهی بسیار نزدیکی با یکدیگر دارند.
علاوه بر این، خانم حورا صدر در طی مصاحبهای به من گفت که کتاب فاطمه فاطمه است را در عنفوان جوانی، هنگامی که فرانسه بوده، مطالعه کرده است. خانم رباب صدر نیز به تجارب مشابهی اشاره کرد. به خصوص خانم فاطمه صدر بیان کرد که قبل از انقلاب در آلمان به تدارک و شرکت در گروههای کتاب خوانی زنان میپرداخته و از آثار و سخنان دکتر شریعتی به عنوان مهمترین موضوع بحثهایشان یاد کرد.
وی در ادمه باز بر اهمیت نقش و شکل ازدواج در خانوادههای سادات تاکید کرد: ازدواجْ همیشه بهترین راهْ برای حفظ پیوندها تلقی شده است و زنان در این زمینه همچنان نقشی غیر قابل انکار دارند. در این رابطه، در دهههای اخیر نام زنان در متون دست اول آمده است و مهمتر آنکه نام زنانیْ مطرح شده که نقش فعالی در زندگی اجتماعی داشتهاند. به خصوص اطلاعاتی که در مورد خانوادهی صدر به دست آوردهام نشان میدهد که زنان سادات در پی ایجاد هماهنگی هستند بین موقعیتشان به عنوان صاحبان و ناقلان خاطراتْ و یاد خانوادهی عالیقدرشان و الگو بودن برای زنان مسلمان نسل جوان که خواهان آشتی دادن مدرنیته با هویت دینی و تاریخیشان هستند. نقش این زنان هماهنگی عجیبی را ما بین دو الگوی سنتی شیعه آشکار میکند، حضرت زینب، خواهر امام حسین که حافظ یاد فداکاریهای برادرش است و حضرت فاطمه، همسر امام علی، و دختر پیامبر اکرم، که ناقل خون پاک و عالیقدر این خانواده است. در حقیقت، این اطلاعات نشان دهندهی آن است که برخی از این زنان با تلاش برای تقویت جایگاه برگزیدهشان و جایگاه خاندان پیامبر در جامعهی معاصر، در مدرن کردن نقشهایشان و بهبود امتیازاتشان نقش مهمی داشتهاند.
وی نقش زنان سادات و مسلمان در طرح آزادی زن در جوامع مدرن را نیز شرح داد: به عنوان نمونه میتوان به هدی شعروی (۱۹۴۷-۱۸۷۹)، نظیره زین الدین (۱۹۷۶-۱۹۰۸)، و بینظیر بوتو (۲۰۰۷-۱۹۵۳) اشاره کرد. به تحقیق این همان راهی است که زنان خانوادهی صدر در پیش گرفتهاند، سیده بنت الهدی، فاطمه، رباب، و حورا و برخی دیگر نظیر ایشان. اطلاعاتی که در اختیار دارم نشان میدهد که برخی زنان خانوادهی صدر از اسلام گرایی زنانه به اشکال قاطعتری از تعبیرات فمینیست اسلامی گرایش داشتهاند. این تغییر به خصوص در تفاوت الگوی زن آنطور که در رمانهای بنت الهدی آمده با آنچه سیده حورا، رباب، و فاطمه صدر توصیف کردند دیده میشود.
به نظر میآید که این زنان از الگوی جدیدی برای روابط جنسیتی در خانواده حمایت میکنند، یعنی خانوادهی منسجم که چندْ زنی در آن غیر ممکن است، که زنان میتوانند بدون مشکلات خاصی طلاق بگیرند، معمولا زنان این خانوادهها مدرک دانشگاهی بالاتری نسبت به همسرانشان دارند، به طرز رو به افزایشی در فعالیتهای اجتماعی نقش ایفا میکنند و روسای مراکزی هستند که مردان زیردست آنها کار میکنند، همچنین فرزنداشان در مهمترین دانشگاهها چه در داخل و چه در خارج از کشور و یا دانشگاههای اروپایی و امریکایی در خاورمیانه تحصیل میکنند. این زنان بیان میکنند که با داشتن حجاب به سنت اسلام احترام میگذارند، اما برداشت دیگری در مورد حجاب در قرآن دارند. در حقیقت تفاوت سطح زندگی فاطمه بنت صدرالدین صدر آملی که ۱۴ فرزند داشت - و متأْسفانه ۱۱ تن آنان را در آغاز طفولیتشان از دست داد - و امکان تحصیل عمومی و یا خصوصی عالیه نداشت، و از او اجازه خواسته بودند که یکی از دخترانش را در همان هفته اول تولد به عقد کسی دربیاورد، با سیده رباب که مدیریت مؤسسهی میلیونْ دلاری را بر عهده دارد - و جالب است که در سفری که سال ۲۰۱۰ از صور داشتم متوجه شدم که این مؤسسه با نام او شناخته میشود - و علاوه بر این در حال گذراندن دورهی دکتری است، تفاوتی از زمین تا آسمان است.
نادیدههای معیار!
حجتالاسلام مهریزی، بررسی نقش تمدنی زنان مسلمان را تنها یکی از ایدههای مطرح در حوزه مطالعات زنان دانست و تصریح کرد: سخنان خود را حول سه محور پی خواهم گرفت، اول این که وقتی میگوییم، نقش تمدنی زنان مسلمان، به دنبال چه هستیم؛ پس از آن اهداف و محدودیتهایی را بررسی خواهم کرد که این قسم مطالعات می توانند در بر داشته باشند و سرآخر نمونههایی از نقش تمدنی زنان مسلمان در حوزه حدیث و عرفان را فراهم میآورم. تحولات تکاملی که در یک فرهنگ یا در یک سرزمن شکل میگیرد را تمدن میخوانند، این تحولات، در علوم و فنون، رخدادها و حوادث بزرگ، ظهور شخصیتهای بزرگ و کنشهای فرهنگی و اجتماعی جوامع متبلور و جلوهگر میشوند. لذا در مطالعه نقش تمدنی زنان میتوانیم کارایی ایشان را در تمام این حوزهها کند و کاو کنیم.
وی در شرح فواید مطالعاتی از این دست گفت: اول اینکه با ذکر توانمندی و استعداد زنان در حوزههای مختلف، بر اساس نمونههای عینی، کمال و استقلال آنها در مقابل مردان نمایان میشود، دیگر اینکه از رهگذار چنین مطالعاتی جامعه میتواند اعتماد به نفس و خودباوری خود را فراهم آورد و به پیشینه خود تکیه کند، زن مسلمان متعاقب این دستاوردها از هویت تاریخی خود مطلع میشود و از دیگر فرهنگها الگو نمیگیرد و سوم اینکه تحولات جوامع اسلامی در قیاس با گذشته مشخص میشود. متعاقب این مطالعات در مییابیم که در گذشته، در جوامع اسلامی، در تمام مقاطع تاریخ نسبت به زنها نگاه منفی وجود نداشته است، در برخی مقاطع زنان را در اوج بودهاند، در برخی دورهها هم فراز و فرودهایی وجود داشته است. به هر روی این مطالعات به خوبی نشان میدهند که گذشته زن مسلمان، به زعم برخی، گذشتهای یکدست و منفی نبوده است. می توان از این رهگذر دریافت که جایگاه زن در تمام جغرافیای جهان اسلام همسان نبوده است، در غرب جهان اسلام، آن منطقهای که خاستگاه ابن عربی و ابن جبیر است نگاهی متفاوت از شرق وجود داشته است.
مهریزی، افزود: مطلب دیگر این است که وقتی میخواهیم نقش زنان را در قیاس با مردان بررسی کنیم، باید محدودیتهای تاریخی آنان را نیز مد نظر داشته باشیم، یعنی نمیتوان مقایسهای آزاد صورت داد، به عنوان مثال برخی علمای معاصر، کمال زن را در این میدانستند که در پی علم برود، از دیگر سو برخی سعادت و سلامت او را در مادر بودن میدانستند. به عنوان مثال در دوران بعد از مشروطیت در مذاکرات مجلس دوم این بحث مطرح شده که چه کسانی میتوانند در انتخابات رای بدهند، در فرازهایی از لایحهی تنظیمی، زنها از رای دادن منع شدهاند، یکی از نمایندههاکه بسیار سرشناس و از رجال دینی بوده به این مطلب اعتراض کرده است، اما نه به این که چرا زنها نمیتوانند رای بدهند، به این که اصلا نباید این مساله مطرح بشود، بی معنی است مثل این میماند که بگوییم دیوار نمیتواند رای بدهد. واضح است که در مطالعه فعالیت زنان و نقش فرهنگی آنان نمیتوان این قسم محدودیتها را نادیده گرفت.
به زعم مهریزی نکتهی تاثیرگذار دیگر در روند مطالعات در حوزه مذکور، مکتوب نشدن غالب اتفاقات مهمیست که زنها در طول تاریخ صورت دادهاند، وی در تایید این مدعا به قسمتهایی از تاریخ مذکر نوشته رضا براهنی اشاره کرد: «تاریخ ما به شهادت خودش در طول قرون، به ویژه پیش از مشروطیت، تاریخی مذکر بوده است، یعنی تاریخی بوده است که همیشه مرد، ماجراهای مردانه، زور و ستم ها، عدل و عطوفتهای مردانه، نیکیها و بدیها، محبتها و پلشتیهای مردانه بر آن حاکم بودهاند. زن اجازه نقش آفرینی نیافته است به همین دلیل از عوامل مونث در این تاریخ چندان خبری نیست. مرد از نظر بزرگترین مورخ ایران، ابوالفضل بیهقی، بزرگترین عنصر سازندهی تاریخ است و به همین دلیل هر کجای تاریخ مسعودی را که ورق بزنید، اعمال مردانی را میبیند که در حال ساختن یا نابود کردن چیزهایی هستند و این چیزها همه عناصر تاریخی هستند، در هر لحظهی این بزرگترین تاریخ ایران، مردی میمیرد، مردی پیمان میبندد، مردی پیمان میشکند، مردی در قلعهای زندانی میگردد، مردی به دار آویخته میشود، قومی غالب میشوند از مردان، و قومی منهزم میشوند از مردان. تاریخ بیهقی تاریخ مردان است و اگر از زنی یاد میشود یا مادر حسنک است و یا مادرانی چون مادر حسنک هستند که هیچگونه تحرک واقعی ندارند و یا اگر تحرک ناچیزی داشته باشد، در حدود حلوا و شیرینی پختن برای مردان و یا امیران جوان محمد و مسعود است.»
این واقعیت را نمیشود نادیده گرفت وقتی ما میخواهیم نقش زنان را تحلیل کنیم به سه محدودیت باید توجه کنیم، یک، ذهنیت فرهنگی حاکم بر جوامع که برای زنها یک فضای باز فرهنگی و اجتماعی را تجویز نمیکرد، دوم آن محدودیتهای طبیعی زن به علاوهی آن نگاه مردانه و سوم اینکه در این حوزه اصلا تاریخ نوشته نشده است.
وی، منابع مختصری که حوزه فعالیت زنان مسلمان را در بر میگیرند معرفی کرد: مرحوم عقیقی بخشایشی کتابی به نام «زنان نامی در تاریخ، فرهنگ و تمدن اسلامی» نوشته است که در آن ۱۵۱۴ زن معرفی شدهاند که در عرصههای مختلف فرهنگی و علمی، چون حدیث، عرفان، فقه، تفسیر، هنر خوشنویسی، سیاست، جهاد، وقف و پرستاری فعالیت داشتهاند. کتاب دیگر «کتابشناسی آثار مذهبی زنان ایران» نام دارد که حدود ۱۷۸ عنوان از آثار زنان در حوزه مذهب از دوران مشروطه به این سو را معرفی کرده است. دانشگاه الزهرا کتاب دیگری در این رابطه منتشر کرده که آثار زنان را از سال ۱۳۰۰ تا ۱۳۷۶به طور عام معرفی کرده است. کتاب دیگری به نام «گنجینه نور» در قم منتشر شده که پایان نامههای زنان را معرفی کرده است، که این موارد تلاشهای اولیه هستند در این حوزه. منابع عربی متعددی هم هستند که به این موضوع پرداختهاند.
مهریزی در ادامه به گوشهای از فعالیت زنان مسلمان در حوزههای حدیث و روایت اشاره کرد: من آمار پالایش نشدهای را در این رابطه استخراج کردهام. درکتابهایی که به علم رجال اختصاص دارند، به حدود ۱۹۳۷ نفر زن ناقل حدیث، اهل تسنن و حدود ۹۹۶ نفر شیعه اشاره شده است، که در مجموع می شود حدود سه هزار نفر. یکی از مباحث مطرح در کتب علم رجال، اعتبار رای راویست، در خیل این دست کتابها، کتابهایی به نام الضعفا نوشته شده است که در رابطه با ضعف راویان بحث میکنند، در بررسیهایی که من انجام دادهام در هیچیک از این کتب نام زنان ثبت نشده است، طبق گزارش ذهبی مورخ بزرگ قرن هشتم، در میان زنان راوی کسی به دروغگویی شهرت نداشته است. در زمینه عرفان هم آمار زنانی که به صورت عملی در این حوزه فعالیت میکردهاند و به مدارج و مراتبی هم رسیده بودند قابل توجه است، ابو عبدالرحمان سلمی، در گزارشی به حدود هشتاد و چهار نفر از آنان اشاره کرده است. این کتاب در سالهای اخیر با نام «زنان صوفی» به فارسی برگردان شده، مریم میرحسینی این ترجمه را به انجام رسانده است. کتاب دیگری هم در این زمینه وجود دارد، نوشته «آنه ماری شیمل» به نام «زن در عرفان و تصوف اسلامی» که خانم مهدوی دامغانی ترجمهاش کرده است، «زنان صوفی» نام کتاب دیگری در این حوزه است که جواد نوربخش نوشته است.
مهریزی در انتها بخشهایی از کتاب «ترجمان الاشواق» نوشته ابن عربی را قرائت کرد که به شرح فعالیت زنان در حوزههای مذکور اختصاص داشت.