چند روز پیش جملاتی از معاون وزیر اطلاعات منتشر شد که نگارنده را بر نوشتن چند سطری درباره مساله سرنوشت امام موسی صدر برانگیخت.
علی جعفرآبادی*
چند روز پیش جملاتی از معاون وزیر اطلاعات منتشر شد که نگارنده را بر نوشتن چند سطری درباره مساله سرنوشت امام موسی صدر برانگیخت. جملاتی که در سایتهای گوناگون و روزنامههای مختلف تیتر شد و تاکنون تکذیب نشده است: اطلاعات دربارهی امام موسی صدر ضد و نقیض است و به دلیل اینکه کسانی که در موضوع امام موسی صدر در لیبی مطلع بودند سر به نیست شدند، اطلاعات میدانی وجود ندارد اما قرائن حاکی از شهادت ایشان است . این اظهارات در حالی مطرح می شود که اخبار منشر شده و صحبتهای نقل شده از گروه لبنانی سفرکرده به لیبی، دقیقا خلاف نظر آقای معاون وزیر است. با هم مرور می کنیم (کلیه خبرها به نقل از سایت موسسه فرهنگی تحقیقاتی امام موسی صدر است):
• وکلای پرونده امام صدر: پیگیری قضیه همچنان در اهمیت باقی خواهد ماند و روز آزادی نزدیک است.
• نبیه بری: جستوجو ادامه دارد و مسئولان جدید لیبی تلاش میکنند به تمام زندانها و بازداشتگاههای نظام قذافی وارد شوند.
• عدنان منصور، وزیر خارجه لبنان، در بدو ورودش به لبنان پس از سفر به لیبی گفت مطمئن است امام موسی صدر و دو همراهش همچنان زنده اند.
• تأکید نخست وزیر دولت انتقالی لیبی بر تلاش برای یافتن امام موسی صدر و دو همراهش
اینجانب در جلسه فوق العاده کمیسیون اصل نود مجلس شورای اسلامی که تقریبا در آغاز اعتراضات لیبی و به منظور پیگیری قضیه ربودن امام موسی صدر تشکیل شده بود به همراه اعضای خانواده امام موسی صدر شرکت کرده بودم و مشابه همین اظهار نظر را از نماینده وزارت اطلاعات شنیدم. البته اظهارات نماینده محترم وزارت اطلاعات (که خاطرم نیست چه کسی بود) در آن جلسه بی پاسخ نماند و از عذرخواهی و توضیحات پایانی ایشان این گونه برداشت می شد که اگر سخنان خود را پس نگرفتهاند، بر موضع قبلیشان نیز دیگر اصرار نمیورزند. از تکرار این اظهارات پیداست که ظاهرا مجموعه وزارت اطلاعات همچنان بر نظر قبلی خویش استوارند.
بار دیگر قسمت انتهایی صحبتهای جناب معاون وزیر را مرور می کنیم: اطلاعات میدانی وجود ندارد اما قرائن حاکی از شهادت ایشان است . از اینجا به بعد نوشته بر اساس همین فرمایش جناب معاون وزیر است.
۱- ایشان تصریح کردهاند که اطلاعات میدانی وجود ندارد . چرا؟ چرا اطلاعات میدانی وجود ندارد؟ چرا در طول این سال ها که از ربودن امام موسی صدر می گذرد هنوز هیچ اطلاعی از ایشان در دست نیست؟ مگر امام خمینی (ره) در تلگراف به یاسر عرفات نفرمودند: از سلامت جناب حجت الاسلام آقای سید موسی صدر، رئیس مجلس شیعیان لبنان، هیچ گونه اطلاعی ندارم و موجب نگرانی این جانب است. از جناب عالی تقاضا دارم که هر چه زودتر از مکان ایشان اطلاع پیدا کرده و این جانب را از سلامت ایشان آگاه گردانید. (صحیفه ی امام؛ ج ۳، ص ۴۵۶)
و یا در تلگرافی به حافظ اسد: این جانب از غیبت جناب حجت الاسلام اقای سید موسی صدر نگران و متأثرم. از جناب عالی تقاضا دارم که این موضوع را با سران کشورهایی که در قضیه ی فلسطین اجتماع کرده اند، در میان بگذارید و اهتمام آنان را جلب نمایید. (صحیفه ی امام؛ ج ۳، ص ۴۷۹)
و یا در مصاحبه با نشره امل فرموده اند: من از این قضیه متأثرم و دعا می کنم ختم به خیر شود. (صحیفه ج ۵؛ ص ۱۸۶).
همچنین در پایگاه رسمی مقام معظم رهبری در یادداشتی به نقل از ایشان آمده است: این (پیگیری قضیه ربودن امام موسی صدر) وظیفه جمهوری اسلامی است که با جدیت مسأله را پیگیری کند. در این سالها غفلت شده است، باید جبران کنیم... آقای رئیسجمهور با جدیت پیگیری کنند. باید تمامی راهها را تا آخر برویم؛ و لو بلغ ما بلغ ... .
آیا می توانیم از آقای معاون وزیر سوال کنیم که چرا اطلاعات میدانی وجود ندارد؟ آیا لازم نبود برای رفع نگرانی رهبران انقلاب، بیش از این تلاش می شد؟ آیا تلاش های ما شایسته و متناسب عبارت ولو بلغ ما بلغ بوده است؟
۲- در بخش دوم اظهارات آقای معاون می خوانیم: قرائن حاکی از شهادت ایشان است . از نگاه نگارنده قرینه ها دو دسته اند: نقلی و عقلی.
الف) قرینه های نقلی: قرینه های نقلی که به آن ها استناد می شود –تا آنجا که بنده مطلع هستم- هیچ کدام قابل اتکا و استناد کامل نیستند زیرا یا خود شخص پس از مدتی حرفش را پس گرفته، یا شخص دیگری با همان اعتبار یا معتبر تر آن خبر را تکذیب کرده و یا قرینه های دیگر آن خبر را بی اعتبار می کنند. برخی از اخبار و نقل هایی هم که از وابستگان قذافی ملعون به دست می رسد به قاعده إِن جَآءَکُمْ فَاسِقُ بِنَبَإٍ فتبیّنوا (سوه حجرات، آیه ۶) قابل اعتنا نیستند.
ب) قرینه های عقلی: آنچه بنده تا به حال تحت عنوان استدلال و قرینه عقلی برای شهادت امام موسی صدر شنیده ام یا ناظر به کهولت سن ایشان و شرایط سخت زندان بوده و یا مبتنی بر سفاکی و خونخواری قذافی و رفتار شناسی دیکتاتورها به ویژه در لحظات آخر حکومت. اما آیا این استدلال ها توان ایستادگی در برابر اصل حیات امام تا زمان یقین پیدا کردن به خلاف آن را دارند؟
بنده نتیجه می گیرم که قرائن عقلی و نقلی موجود (اگر همین هایی باشند که ذکر شد) ما را به این نتیجه نمی رسانند که امام موسی صدر شهید شده اند. پس موضع اینجانب در ادامه بحث این است: امام موسی صدر زنده اند تا زمانی که خلاف آن ثابت شود.
۳- اما سوال اساسی و انتقاد اصلی این است: چه ضرورتی برای اظهار نظر های شخصی (و نه کارشناسی، چراکه مستندی برای اظهار نظر کارشناسی مبنی بر شهادت امام در دست نیست) وجود دارد؟ برای پاسخ به این سوال سعی کردم تا آنجا که در توانم هست با گوینده جملات فوق همراهی کنم.
باید اعتراف کنم تنها احتمال خوش بینانه ای که به ذهنم رسید جلوگیری از اتلاف نیروی انسانی و هزینه و زمان در مسیر کشف حقیقت مساله بود. یعنی فرض را بر این گذاشتم که آقای معاون به این نتیجه رسیده اند که مساله امام موسی صدر دیگر ارزش پیگیری ندارد و لازم است هزینه های اختصاص داده شده (اعم از زمان و نیروی انسانی و مشغله فکری و ...) به امور مهم تر تخصیص یابد. پاسخ اینجانب به پرسش خودم این بود: اساسا مگر چه منبعی (انسانی، ریالی و ...) به طور نظام مند و ساختار یافته به این مساله تخصیص داده شده است؟ اصلا فرض کنیم که این اتفاق افتاده و نیرو و سرمایه ای به این امر تخصیص داده شده است. آیا تصور آزادی امام و بزرگی محتمل و ارجمندی پیروزی در این عرصه آن قدر نیست که بتوانیم از اندک سرمایه های دنیایی صرف شده (به فرض وجود) به این مساله بگذریم؟
چون اصول عقلی و شرعی و اخلاقی که به آن معتقدم اینجانب را از سوء ظن، برحذر می دارند، تنها علتی که برای بیان آن سخنان از سوی معاون وزیر برایم باقی می ماند، نیندیشیدن و بدون برنامه و تدبیر قبلی سخن گفتن است؛ و طرفه آن که این اشتباه و خطا در جلسه ای اتفاق افتاده که نام آن جوانان و بیداری اسلامی است و امام موسی صدر متکی به جوانان و منادی بیداری اسلامی بود. چرا باید در زمانی که قرار است با توافقات صورت گرفته اطلاعات میدانی گردآوری شود و در غیاب قذافی جستجوی شهر به شهر و زندان به زندان سرعت پذیرد، شاهد چنین اظهاراتی باشیم؟ آیا احتمال نمی دهیم حرف های ما در روحیه و امید نیروهای خط مقدم این عرصه تاثیر منفی بگذارد؟ آیا فکر نمی کنیم حرف های ما تهدیدی برای جان امام موسی صدر باشد؟
دوستان، عزیزان، دلسوزان، مسئولان محترم!
ما –یعنی همه مایی که می توانستیم برای آزادی امام کاری بکنیم- در مساله امام موسی صدر کوتاهی کرده ایم. موافق نیستید؟ قبول! کوتاهی نکردیم؛ ولی وقتی نتوانسته ایم اطلاعات میدانی به دست آوریم، طبیعتا مجال کار و جستجوی میدانی هم نداشتهایم؛ پس اکنون که فرصت کار میدانی فراهم است، اگر نمی توانیم کمک کنیم، آیا سکوت کردن هم از ما ساخته نیست؟
* پژوهشگر موسسه امام موسی صدر