جلوهای دیگر از تاریخ این روزها در لیبی در حال تکرار است، جنایتکاری که
خون ملت خود را برای ماندن در قدرت در شیشه کرده با جدایی همقطارانش و حرکت
در مسیری تاریک در انتظار سرنوشت جنایتکاران منفور تاریخ است.
این روزها رسانههای جهان پر شده از اخبار کناره گیری مقامات نزدیک قذافی و خداحافظی آنان با دیکتاتور جنایتکاری که به سادگی آب خوردن تاکنون دهها هزار نفر از مردم خود را کشته است.
مقامهائی که زمانی از برادر هم به قذافی نزدیکتر بودند حالا به سادگی وی را تنها میگذارند. در آخرین مورد از این مسئله «علی عبدالسلام التریکی» که به تازگی از سوی قذافی برای نمایندگی لیبی در سازمان ملل انتخاب شده بود از سمت خود استعفا کرد. التریکی که هم اکنون در قاهره حضور دارد در بیانیهای تاکید کرد: ریختن خون مردم لیبی نتیجه دشمنی و کج فهمی است و من دیگر هیچ ماموریتی را برای رژیم قذافی انجام نمیدهم. این مقام لیبیایی پیش از این مناصب ویژهای را در رژیم قذافی عهده دار بود و پس از کناره گیری نماینده سابق لیبی در سازمان ملل و اعلام برائت وی از قذافی به تازگی جانشین وی شده بود.
روز گذشته نیز «موسا کوسا» وزیرخارجه رژیم قذافی که از نزدیکترین مقامات به دیکتاتور لیبی محسوب میشد از رژیم وی جدا شد. منابع امنیتی تاکید دارند کوسا شاه مهره رژیم قذافی است که میتواند بهترین اطلاعات را درباره شرایط فکری قذافی و طرحهای نظامیاش در اختیار قرار دهد. اما جریان تنها گذاشتن حاکم جنایتکار لیبی درست پس از آغاز قیام مردمی علیه وی آغاز شد.
در ابتدا «مصطفی عبدالجلیل» وزیر دادگستری از رژیم قذافی جدا شد و به انقلابیون در بنغازی پیوست. پس از آن «عبدالفتاح یونس» وزیر کشور نیز عطای حضور در رژیم دیکتاتور را به لقایش بخشید. این دو مقام ارشد رژیم قذافی از روزهای نخست آغاز قیام مردمی پیوستن خود را به صف انقلابیون اعلام کردند. با آغاز شدید کشتار مردم لیبی جریان جدایی مقامات ارشد از رژیم قذافی شدت گرفت و این بار دیپلماتها و شخصیتهای امنیتی و نظامی در صدر قرار گرفتند. بر این اساس، در آن روزها خبر کناره گیری سریالی و پی در پی سفرای لیبی در پایتختهای کشورهای مختلف از اروپا گرفته تا ایران به گوش رسید.
پس از آن برخی از اصلیترین فرماندههای ارتش و دستگاههای امنیتی لیبی به مردم پیوستند که میتوان در این میان به یگانهای اصلی هوایی و زمینی تحت امر قذافی اشاره کرد که با تمرد از وی خود را در صف انقلابیون جای دادند. مسئله به اینجا ختم نشد و چندی بعد مسئله برای قذافی بسیار جدیتر از قبل شد. چه آنکه سریال خداحافظی از وی وارد فاز تازهای شد و به اصلیترین مقامات نزدیک به دیکتاتور رسید. در اینجا بود که «عبدالرحمن شلقم» نماینده لیبی در سازمان ملل که وی را دوست نزدیک حاکم لیبی میخواندند از قذافی جدا شد. چندی بعد «احمد قذاف الدم» یکی از اصلیترین معاونان قذافی هم به یکباره از وی اعلام برائت کرد. وی برادرزاده قذافی بود که در سفر به مصر بر عدم حضور خود در رژیم قذافی تاکید ورزید.
آخرین مورد از این جداییها نیز به موسی کوسا و علی عبدالسلام التریکی باز میگردد که خداحافظی آنان از قذافی تاثیر بسزایی بر وضعیت جسمانی دیکتاتور نهاده تا جایی که گفته میشود قذافی پس از شنیدن خبر کناره گیری وزیرخارجه دچار شوک شدید شده و قدرت تکلم خود را از دست داده است. اما در پایان ذکر این نکته لازم است که این روزها تاریخ جلوه هولناک خود را برای قذافی نمایان کرده است. دیکتاتوری که سالها در قدرت بود و هرگز فکر نمیکرد روزی نزدیکترین یارانش از وی دوری گزینند. اما آیا برای حاکم جنایتکاری که دستش در پرونده ناپدیدشدن امام موسی صدر آلوده است سرنوشتی بهتر از این هم قابل تصور است؟
منابع موثق نشان میدهد قذافی در آن سالها که سرمست از قدرت بود در اثر القای خارجی و یا ذهن پریشان خود سرنوشتی برای این عالم عالیقدر شیعیان جهان رقم زد که با گذشت بیش از سه دهه کسی خبر از ایشان نداشته باشد. این روزها شاهد سرنوشت شوم قذافی هستیم که روزی عامل جدایی امام موسی صدر از مردم مشتاق وی شد اما حالا خود را تنهاتر از همیشه در کنج عزلت کاخی چند صد متری مخفی کرده و زیر بمباران هوایی همان دوستان غربیاش (برلوسکنی و....) پناه گرفته است.
تحولات اخیر نشان داده دیکتاتورهای امروز جهان عرب نمیخواهند از گذشته عبرت بگیرند و همگی آنها از آل خلیفه در بحرین، علی عبدالله صالح در یمن و معمر قذافی در لیبی سرنوشتی چون سرانجام شوم صدام را انتخاب کردهاند.