ن روز که پدر موسی صدر از دنیا رفت، او برای تحصیل و آشنایی با حوزه بزرگ آنجا به نجف رفته بود. نبودن امام صدر براي خانوادهای که پدر خود را از دست داده بود بسيار سخت میگذشت.
آن روز که پدر موسی صدر از دنیا رفت، او برای تحصیل و آشنایی با حوزه بزرگ آنجا به نجف رفته بود. نبودن امام صدر براي خانوادهای که پدر خود را از دست داده بود بسيار سخت میگذشت. به گزارش «فردا»؛ سيدموسي صدر نامهاي منظوم براي مادر و خواهرها نوشته بود تا حال و هوایشان را عوض کند. نزديكان امام موسي صدر ميگويند او اگر يك صفت داشته باشد، همين محبت شدید و عمیق اوست. شعري كه در اينجا مي خوانيد نمونهای از همين دوست داشتن است.اي مادر خوب مهربانم / اي نام تو راحت روانماي پاي تو بر سر بهشتم/ جز با تو مباد سرنوشتمعقل من وفهم و دانش من/ گفتار و خصال و بينش مناز بحر كمال توست جويي/ وز آن سر نازنينت مويياكنون كه به هجر مبتلايم/ وز محضر مهر تو جدايما ين نامه تو بود انيسم/ در كلبه دل بود جليسمشبهاست رفيق شام تارم/ در روز چو توست غمگسارماز زهرا رسيده است مكتوب/ ديروز يكي دو صفحه خوباز مهر و محبتش شدم شاد/ رحمت به تبار پاك او باداميد كه مادر گرامي/ تشويش رود ازو تماميپس شام و نهار نوشتان باد/ يادم من هم به هوشتان باداميد كه بعد چندگاهي/ من هم برسم زگرد راهيچون حلقه انجم فروزان/ برگرد رخت شويم گردانهر روز به منزل يكي سور/ با ميل رويم ورنه با زورحال من هم زلطف بيچون/ خوبست و مباركست و ميموناز حيث خوراك و درس و اخلاق/ بسيار بود دماغ من چاقتعطيل دروسا گر كه باشد/ با گعده و سور و رفت و آمدسرگرم شوم تمام ايام/ به خويشاوندان مهربان تامامروز دو حوله هم خريدم/از پول زياد دل بريدمبا يك دينار و ثلث راحت/ گشتم به خدا از اين كثافتسردي هوا زياد نبود / پس آتش هم مراد نبودپوستين و اتاق گرم دارم/ در غرفه خود چو شهريارمخويشان همگي سلام دارند/ سالم هستند و گرم كارندداداش عزيز را سلامي / تقديم كنيد و احتراميسلطاني حضرت گرامم / از دور سلام و شوق دارمآقاي عبادي معظم / كان سايه او نگرددم كمافسوس جواب هر سه نامه / بر تن ننموده است جامهآن صادقي عزيز جانم/ آن دوست صادق جوانممكتوب عزيز او رسيده/ گرديده مرا چو نور ديدهقربان علي روم كه جان است / درمان دل فسردگان استاز دور دو دست خاله خانم/ م يبوسم از نجفا لي قماندر حرم مطهر شاه/ يادش بكنم به گاه و بيگاهخانم منصور محترم هم/ تقديم كنيدا حترااي خواهرهاي مهربانم/ قربان شما روم به جانماي شاه آباجي مكرم/ قربان شما دوباره گردمگر طاهره عزيز قم هست/ پس نامها و بود به پيوستصدبار شوم فداي رويش / قربان خصايل نكويشمنصور عزيزتر ز چشمان/ آن خواهر پاك و پاك با ايمانقربان محبتش بگردم/ كو هست علاج جمله دردماما به بتول خانم ماه/ آن خواهر اختصاصي شاهكز دوريا و دلم گرفتها ست/ بر دامنا و نباشدم دستا ز دادن كاغذش چه مانع/ هستم به چهار سطر قانعزهرا خانم كه جاش خالي/ تا رحمت من كشد به حاليفاطي جانم كه ذكر او بود / او را سپردم به حفظ معبودآن دختر عاقل آن ربابم/ ز او منتظر يكي جوابمصد بار به هر يكي سلامي/ شوقي و علاقه تماميو آنان كه به خدا هستند تابع/ هستم به سلام خود مصدع