وقت استقبال از سيدي ديگر است. مردي از جنس خورشيد كه سالها در پس ابرهاي سياه و ظلماني پنهان بود. مردي از نسل آفتاب. آنان كه بهمن ۵۷ را به ياد دارند گفتهاند تمام شهر آماده حضور بوده. حضور حضرت جليل القدر
اميرحسين معزالديني: بايد شهر را آذين بست. وقت شادماني است. وقت استقبال از سيدي ديگر است. مردي از جنس خورشيد كه سالها در پس ابرهاي سياه و ظلماني پنهان بود. مردي از نسل آفتاب. آنان كه بهمن 57 را به ياد دارند گفتهاند تمام شهر آماده حضور بوده. حضور حضرت جليل القدر. هر كس با هر تواني كه داشت به خيابان آمده بود تا شايد قدمي بردارد، آب و جارو كند، گلاب بپاشد و يا بوسهاي بر چهرهاش زند. چند سالي است كه او را نديدهاند اما صدايش را شنيده و هر از چند گاهي اعلاميههاي او جنبش اسلامي را به غليان وا ميدارد. شاهدان عيني آن روز ميگويند جمعيتي ميليوني براي استقبال آمده بودند. استقبال از امام خميني(ره). از آن روز قريب به 33 سال ميگذرد و اين روزها بار ديگر هاتفي خبر ميدهد كه چه نشستهايد كه سيدي ديگر در راه است. آنچه اين سيد را از امام راحل متمايز ميكند بيخبري و فراق اوست. فراقي نه چند روزه و چند ماهه بلكه 33 ساله. فراقي به اندازه عمر انقلاب. غربتي به وسعت كمال يك انسان. عدهاي كه او را ميشناسند ميگويند زيباست، خوش اخلاق و رشيد. استوار به قامت كوه و مهربان بسان پدر، آه، از پدر گفتم، از يتيمي، آنان كه داغ بيپدري را كشيدهاند ميدانند نبودن سايه پدر يعني چه ولي شايد غصه آنكه نداني او كجاست از آنكه بداني از دنيا رفته يا شهيد شده بيشتر باشد. امروز فرزندان سيد ايراني ما نميدانند بايد براي پدر فاتحه بخوانند يا وان يكاد. اما شواهد حاكي از صحت و سلامت اوست. آري او امام موسي صدر است. از آن زمان كه ترك اهل و ديار كرد و براي هدفي بزرگ گام به سرزميني ديگرنهاد هميشه شعارش اين بود، پيش به سوي گذشت، وفاق، صلح و خيزش ملي. آري اين سخن او سي سال پيش داروي بيمار امروز جامعه است. نه جامعه ما بلكه تمام جهان. آنچه امروز دولتهاي سلطنتي و پادشاهي عربي را به لرزه در آورده است و حكام ظالم و بيدين را به خاك ذلت نشانده همين شعار است. شعاري كه در بهمن 57 سبب پيروزي انقلاب ايران شد ولي گويا عدهاي فراموش كردهاند كه هر چه دارند از همين انقلاب است.تقدير الهي چه بوده كه سيد خوش قامت ما راه لبنان را در پيش گرفت و براي حركتي عظيم راهي اين كشور غريب شد. چندي نگذشت كه او از يك مسافر غريب به محور چرخش لبنان مبدل شد و او را امام موسي ناميدند. پرگار دايره خاورميانه از ايران گذشت و به لبنان رسيد و حضور سه سيد فاطمي دنياي اسلام را با تغيير مواجه كرد. حضور امام خميني در ايران، آيتالله محمد باقر صدر در عراق و امام موسي صدر در لبنان. لبنان امروز مرهون اوست. حزب الله لبنان طفل گهوارهاي بود كه طنين صداي او پرورشش داد. چنان با مردم عجين شد كه در مدت كوتاهي محبوب همه اديان شد. او راهكار حل مشكلات لبنان را تكيه بر مخرج مشترك اديان و مذاهب، غير سياسي كردن مسائل و بينيازي اقشار مختلف مردم ميدانست. هرگز نشد از نام اسلام هزينه كند و خود را در لواي آن پنهان كند. او با منطق و استدلال، افكار عمومي را قانع ميكرد. همواره در حل مسائل پيشنهاد را ملي ميخواند و از بيان طايفهاي يا قومي بودن كار جلوگيري ميكرد. وي در ديدار مورخ 18 ژانويه 1977 خود با مديران مسئول مطبوعات لبنان با پيشبيني گسترش قريب الوقوع راههاي ارتباطي و كاهش فاصلهها، لبنان آن روز را مينياتوري از جهان اوايل قرن 21 دانست كه شكل وشمايل آن "بلد واحد" و يا همان "دهكده كوچك جهاني" امروز خواهد بود.گوهر وجودي امام موسي صدر آن قدر درخشنده بوده و هست كه چشم نا اهلان از رويت ايشان محروم شد. آنان كه او را شناخته بودند ميدانستند حضور امام تمام نقشههاي صهيونيستي را براي گسترش رژيم غاصب اسرائيل بر هم ميزند. آنان ميدانستند كه مثلث تشيع در منطقه، نسل وهابيت و افراطي گريهاي نا اهلان را نابود خواهد كرد. ترس از امام چنان تارهاي سست خانه عنكبوتي صهيونيسم را به لرزه درآورد كه تاب حضور او را نداشتند.سئوالي كه اينجا مطرح است اين است كه چرا دولت جمهوري اسلامي در اين راه قدمي بر نميدارد؟ در شرايط كنوني و بيداري ملتهاي عربي بخصوص مردم ليبي و فراهم آمدن شرايط لازم براي طرح مسئله ايشان آيا كوتاهي مسئولان توجيه قابل توجهي دارد؟ چه طور ممكن است شخصيتي چون امام موسي صدر كه بيگمان اسطوره دوران، فقيهي بزرگ و سياستمداري هوشيار است، سالها از نظرها پنهان بماند و هيچ اقدام شاياني براي بازگشت ايشان نشود وليكن يك تبعه هلندي- ايراني كه به نقل از تلويزيون هلند مجرم بوده و هست، بارهااز سوي كشور هلند مورد حمايت قرار گرفته و نظام را مورد هجمه قرار داده است. از اين دست ماجراها كم نيست. اما متاسفانه عدهاي از مسئولان مجذوب بازيهاي سياسي شدهاند و گويا در خواب غفلت به سر ميبرند. امروز دنيا بيدار شده است و مردم از دولتمردان و خدمتگزاران خود انتظار دارند. آيا مسئله آزادي امام موسي صدر جزء مسائل مهم و كلان سياسي نيست؟ آيا مجلس نبايد براي پرونده ايشان اقدامي كند؟ بگذريم از شان و منزلت ايشان، او هر چه هست يك ايراني است و اين وظيفه دولت است كه پيگير مسائل او باشد. گرچه 33 سال گذشته و دير شده است لكن نگذاريد بارقههاي اميد رويت امام به ياس و نوميدي تبديل شود. فردا نزديك است و كوتاهي آقايان در اين مسئله قابل توجيه نيست. ما منتظريم تا فرش قرمز حضور امام را پهن كنيم و بار ديگر سيدي از سلاله ائمه معصومين(عليهم السلام) را گل باران كنيم. تا طلوع آفتاب امام موسي صدر يك قدم باقي است.