سعد مصطفی مجبر، سفیر لیبی در تهران که از صمیمی ترین دوستان قذافی است، حاضر نشد مانند صدها تن از مسؤولان و دیپلمات های لیبیایی، در اعتراض به خشونت های این رژیم علیه مردم، استعفا کند.
به گزارش گروه بین الملل مشرق، سعد مجبر که از بکارگیری صفت "سفیر" برای خود خودداری می کند و به تبعیت از رهبر محبوبش، سرهنگ معمر القذافی، همواره ترجیح می دهد از عناوین و القاب عجیب و غریب استفاده کند، خود را "دبیر کمیته مردمی دفتر مردمی" می خواند، نه سفیر. قذافی نیز مانند دوست خود، این عادت مضحک را دارد که از القاب تشریفاتی مانند "رهنمای انقلاب کبیر سوسیالیستی یکم سپتامبر خلق جمهوری عربی لیبی"، "رهبر برادرانه"، "بزرگْ حکمای عرب" و "شاه شاهان قاره آفریقا" استفاده کند تا حس خودبرتربینی خود را ارضا نماید.اما بیانیه اخیر سعد مجبر، بر خلاف بیانیه های دیپلمات های همرده وی در دیگر کشورها، بار دیگر از چهره بدنام وی در میان ایرانیان پرده برداشت.مجبر در این بیانیه نه تنها سرکوب وحشیانه مردم این کشور را محکوم نکرده بلکه هیچ اشاره ای نیز به این موضوع نکرده و این در حالی است که تمامی رسانه های جهان، هم اکنون در حال مخابره لحظه به لحظه جنایات رژیم قذافی هستند و صدها تن از مقامات و مسؤولان لیبیایی و دیپلمات های این کشور در پایتخت های جهان، در اعتراض به سیاست های خشونت بار قذافی استعفا و به آن اعتراض کرده و بعضاً در مقابل دوربین ها، عکس های این دیکتاتور خونریز را به آتش کشیده اند.در چنین شرایطی است که مجبر بیانیه ای نرم صادر می کند و به گونه ای موضع می گیرد که نه سیخ قذافی بسوزد و نه کباب انقلابیونی که در آستانه سرنگونی رژیم قرار دارند.روش مجبر در اتخاذ چنین موضعی، بیانگر شدت ارادت و تعصب و ایمان وی به شخص قذافی است زیرا با اینکه از میزان تزلزل موقعیت قذافی مطلع است اما باز هم حاضر به حمله و حتی فشار بر وی نمی شود تا مبادا اندکی از فشار بر ملت مظلوم لیبی کاسته شود.علت این موضع گیری را باید در پیشینه تاریک مُجبر جست وجو کرد. همان گونه که می دانیم، قذافی پس از کودتای 1969 میلادی، دست به تصفیه خونین تمامی دوستان و نظامیان همراه خود در کودتا زد و در این میان، تنها دو تن از آنان را به علت اثبات سرسپردگی شان به وی، به حال خود باقی گذاشت؛ نخست، سرگرد عبدالسلام جَلّود، مرد شماره دو رژیم لیبی پس از قذافی و دوم، سعد مجبر از نزدیک ترین یاران و همسنگران او در کودتا.مجبر از بدو کودتا تا امروز، از چهره های کلیدی نظام لیبی و مورد اعتماد شخص قذافی بوده است. مناصب کلیدی وی در 42 سال حکومت رژیم لیبی، از جمله مناصبی چون مشاور رهبر لیبی، معاونت وزارت امور خارجه و همچنین بر عهده داشتن سفارت کشورهای مهمی مانند فرانسه و الجزایر، نشان دهنده میزان نفوذ وی در دایره کوچک تصمیم گیری در رژیم لیبی است. آغاز تحرکات خائنانه مجبر در ایرانقذافی پس از وقوع انقلاب اسلامی در ایران، مُجبر را به عنوان سفیر لیبی در تهران منصوب کرد. وی از همان بدو انتصاب به عنوان سفیر، اقدام به نزدیک شدن به چهره های کلیدی نظام جمهوری اسلامی ایران کرد که در این میان، تمام تحرکات و تلاش های وی برای نزدیک شدن به بیت بنیانگذار انقلاب، به علت زیرکی سیاسی حضرت امام خمینی(س)، بی ثمر ماند.مُجبر از همان ابتدا، تلاش کرد تا حد ممکن، به جمع آوری اطلاعات از ایران و شخصیت های کشور بپردازد و اقدام به جذب هوادار و نیرو و شبکه سازی به سود رژیم خود کند. در این میان، جنگ تحمیلی رژیم بعثی عراق علیه ایران این زمینه را در اختیار مُجبر قرار داد تا به عنوان مخالف رژیم صدام، خود را به ایرانیان و بویژه بخشی خودسر از بدنه سپاه پاسداران انقلاب اسلامی که به آن اشاره خواهد شد نزدیک کند اما کیست که نداند مخالفت قذافی با صدام و حمایت تسلیحاتی اش از ایران، نه به علت دلسوزی برای شیعیان و ایرانیان که ناشی از رقابت دو دیکتاتور متکبر گردنکش بود که هر یک سودای رهبری جهان عرب را در سر می پروراندند. ارتباط گیری با باند مهدی هاشمییکی از افرادی که بشدت تحت تأثیر القائات و توطئه های مجبر قرار گرفت، "سید مهدی هاشمی" سرکرده باند انحرافی در واحد نهضت های آزادیبخش سپاه بود که عقاید انحرافی اش، نه تنها وی را به ورطه اقدامات کور تروریستی کشاند که او را به عنصری آلت دست رژیم قذافی تبدیل کرد به گونه ای که در نهایت به مُخبری تبدیل شد که اطلاعات محرمانه نظام و شخصیت ها و جبهه های جنگ را به مُجبر و شخص قذافی منتقل می کرد. خود هاشمی در اعترافاتش در این باره تصریح می کند: «ما چه در زمانی که در سپاه بودیم بطور خفیف تر، بعدش هم بطور جدی تر، یک سری مشکلات داخلی نظام و بن بست ها و اشکالات و نارضایی هایی که وجود دارد با سعد مجبر، نماینده قذافی در ایران مطرح می کردیم و در حقیقت یک شناختی از بافت معادلات کشور را مرتب به اینها می دادیم... بیشتر نقاط ضعف را می گفتیم. این در یک محور زمانی که با سفارت لیبی رابطه داشتیم... لیبیایی ها از کانال ما در جریان مسائل کشور و نقاط ضعف نظام و رژیم و مسؤولین قرار می گرفتند و این قول را هم به ما داده بودند که بالاخره اگر شما و طیف و تفکر شما به حاکمیت برسد ما حمایت صددرصد می کینم از شما. یک همچون قول حمایت کلی را از همان اول به ما داده بودند که این آخر هم باز خود سعد مجبر با من مطالب را اعتراف کرد.»سید مهدی هاشمی، سرکرده باند تروریستی داخلی و خارجیسید مهدی هاشمی در ادامه اعترافات خود که در کتاب خاطرات سیاسی محمد محمدی ری شهری، وزیر وقت اطلاعات به آن اشاره شده است، با اشاره به تداوم روابط خود با مُجبر پس از پایان دوران سفارتش در تهران، تأکید می کند: «در محور لیبی اگر بخواهیم خلاصه بکنیم باید بگوییم همان دیدگاه های ضد حضرت امام و نظام و اعتراضات و اشکالاتی که ما داشتیم به مجموعه نظام، به همراه یک سری اخبار و جریاناتی که در هر مقطعی در تحولات داخلی به دستمان می رسید اینها را به نحوی منتقل می کردیم و در قبالش هم لیبی این تعهد را کرده بود که بطور صد در صد و همه جانبه با ما همکاری کند.»این اعترافات، تنها گوشه ای از خیانات شخص سعد مجبر به ایران و ایرانیان است. جنایت بزرگتر و توجیه سازی برای آنجنایت بزرگتر او، همدستی با رژیم قذافی در ماجرای ربودن امام موسی صدر، رهبر ایرانی مقاومت اسلامی لبنان است.می توان گفت جز قذافی، شاید حداکثر 20 نفر در کادر رهبری لیبی وجود دارند که از جزئیات ربایش امام صدر اطلاع دارند که یکی از این افراد، قطعاً شخص مجبر است.مجبر توانست در برهه جنگ عراق علیه ایران با این توجیه که اکنون اتحاد ایران و لیبی و تجارت سلاح، اهمیت بیشتری از تخریب روابط به خاطر موضوع امام موسی صدر دارد، پیگیری این پرونده را سال ها به تعویق بیندازد.وی همچنین بارها با صدور بیانیه های متعدد و تمجید از سیاست های شخص قذافی تلاش کرد، لکه ننگ ربایش امام را از دامان رهبرش بزداید.مقاله سعد مجبر در روزنامه شرقمهم ترین نمونه این اقدامات، مقاله ای بود که در روز سه شنبه شانزدهم شهریور ماه سال جاری به چاپ رساند و طی آن تلاش کرد وجهه رژیم لیبی را از این جنایت تطهیر کرده و تقصیر را به گردن رژیم اسرائیل بیندازد و علاوه بر این، پرونده پیگیری سرنوشت امام موسی صدر را بسته شده اعلام کند. چاره مجبر چیست؟اکنون و همزمان با تشدید سرعت تحولات لیبی و شیب تند سرنگونی دیکتاتور خونخوار آن، باید پرسید که آیا صدور بیانیه ای چنین بی مایه خطاب به قذافی از سوی مجبر پذیرفتنی است؟ آیا اگر مجبر از گذشته خود واقعاً پشیمان شده است راه بهتر این نیست که وی مانند دیگر همکاران خود در وزارت خارجه این رژیم، از فجایع جاری در این کشور محروم و مظلوم، ابراز انزجار کند و به انقلابیون بپیوندد؟آیا وی که به خاطر سوابقش، از جمله افراد مغضوب ملت ایران است نباید دست کم برای تشفی دل ایرانیان و لبنانی ها و نیز لیبیایی های که لکه ننگ ربایش امام صدر به نام حکومت کشورشان در تاریخ به ثبت رسیده، از راز ربایش امام موسی صدر پرده بردارد و ابعاد این ظلم تاریخی را بشکافد و نشانی زندان ایشان را در اختیار ایران و انقلابیون لیبی قرار دهد؟ دیگر خیانت هااین، صرف نظر از دیگر اقدامات مجرمانه مجبر علیه ایران است. پیگیری پرونده خارج سازی حاکمیت جزایره سه گانه ابوموسی و تنب بزرگ و تنب کوچک از حاکمیت جمهوری اسلامی ایران در اوائل انقلاب، خارج کردن دارایی 90میلیاردی سرمایه گذاری های اقتصادی لیبی در ایران در اوج دوران فشار و تحریم اقتصادی ایران از سوی غربی ها در جریان طرح پرونده هسته ای کشورمان در آژانس بین المللی انرژی اتمی، موافقت با رأی مخالف رژیم لیبی علیه جمهوری اسلامی ایران در جریان رأی گیری شورای امنیت سازمان ملل برای تحریم ها و دهها اقدام دیگر علیه کشورمان، تنها گوشه از خیانت های رژیم قذافی و سعد مجبر به عنوان سرسپرده وی در ایران است که مجبر باید با اقداماتی چشمگیرتر، از این خیانت ها و ظلم ها توبه کند.در پایان با توجه به حجم اتهامات شخص سعد مجبر علیه ایران، مقاومت اسلامی لبنان و فلسطین و حمایت های جانانه وی از شخص قذافی تا آخرین لحظه، به نظر می رسد چنانچه وی پشیمانی خود از این اقدامات را رسماً اعلام و جنایاتش را جبران نکند، نهادهای قضائی و امنیتی کشورمان، در وهله نخست با ممنوع الخروج کردن مجبر، مقدمات محاکمه وی را فراهم سازند و برای همگامی با ملت لیبی، رازهای ناگفته رژیم قذافی را از سینه وی بیرون کشند و زمینه آزادی امام مقاومت، سید موسی صدر را فراهم سازند.