در خبرها آمده بود که آیتالله آملی لاریجانی رئیس محترم قوهی قضائیه در ابتدای جلسهی اخیر مسئولان عالی قضایی با اشاره به حادثهی میدان کاج تهران تصریح کردند: باید «بساط چنین جرائمی جمع شود»
خبرگزاري انتخاب: در خبرها آمده بود که آیتالله آملی لاریجانی رئیس محترم قوهی قضائیه در ابتدای جلسهی اخیر مسئولان عالی قضایی با اشاره به حادثهی میدان کاج تهران تصریح کردند: باید «بساط چنین جرائمی جمع شود» و مردم نباید «در چنین حوادثی بیطرف و ناظر باشند» و بلکه باید «وظیفه شرعی خود را در خصوص دخالت در جلوگیری از برخی حوادث انجام دهند» ...در حادثهی میدان کاج دو جوان به هر دلیل با هم درگیر شدند. یکی از آن دو چاقو خورد و بر زمین افتاد و مردمی که اجتماع کرده بودند، به جای آنکه مجروح را نجات دهند، متأسفانه 45 دقیقهی تمام فرآیند دست و پا زدن و نهایتاً مرگ او را به نظاره ایستادند!حادثهی میدان کاج تکرار و بلکه امتداد طبیعی حادثهی سال 1387ش یکی از محورهای برفگیر شمال کشور است. در آستانهی محرم آن سال، مسافران اتوبوسی مجروحان تصادف اتومبیلی با خودرویِ وابسته به بانک را رها و به جای تلاش برای نجات جان فوتشدگان، چکپولهای پخش شده بر روی جاده را غارت کردند؟! مسافران آن اتوبوس، نه تروریست بودند، نه توریست، نه از آمریکا آمده بودند و نه از اسرائیل! آنها همگی، هم ایرانی بودند و هم شیعه، هم عزادار حسینی بودند و هم برخاسته از طبقات متوسط، فقیر و دردکشیدهی ما مردم!نگارندهی این سطور با نظر آقای «نصرالله ترابی» عضو محترم کمیسیون اجتماعی مجلس موافق است که در اینگونه حوادث، مردمِ تماشاگر انگیزهای برای دخالت و نجات جان انسان آسیبدیده ندارند و متأسفانه دلیل اصلی وقوع این حوادث، «از بین رفتن وجدان عمومی» است.با خود میاندیشم که جناب آقای لاریجانی و دیگر مسئولان محترم کشور، اگر انشاءالله واقعا مصمم شدهاند تا برای همیشه بساط چنین جرائمی از کشور ما جمع شود، لاجرم باید اول از خود شروع کنند. این بزرگواران زمانی میتوانند به مردم توصیه کنند که «در چنین حوادثی بیطرف و ناظر نباشند و وظیفه شرعی خود را در خصوص دخالت در جلوگیری از برخی حوادث انجام دهند»، که خود نیز چنین و عملاً برای مردم الگو باشند ...کاش یکی از افراد حاضر در جلسهی مسئولان عالی قضایی به آیتالله آملی لاریجانی یادآور میشد: عزیز بزرگوار! چند دههی متمادی است که ما مسئولان عملاً راجع به مسألهی ربایش امام صدر توسط رژیم معمر قذافی سکوت کردیم و به نام «مصلحت» (!) حتی کمترین اقدام قضایی و لااقل حقوقی را در داخل و خارج از کشور علیه آدمربایان دریغ نمودیم؟ آیا جز این است که به جای مجازات و دستکم محکومیت اسمی و ظاهری مجرم، راه دوستی و حتی داد و ستد با او را در پیش گرفتیم و به راحتی «آب خوردن» شانهها را بالا انداختیم و از کنار این جرم ضد انسانی و «کما کان» مستمر عبور کردیم! وقتی مردم سالهاست که چنین رفتاری را از ما مشاهده میکنند، از آنها چه توقعی میتوانیم داشته باشیم؟ آیا هنوز انتظار بیداری یا التیام «وجدان عمومی» را داریم؟ آیا جز این است که «الناس علی دین ملوکهم» و این بخش از مردم را ما نیز در اینطور بار آمدنشان سهمی عمده بر عهده داریم؟ ...* محسن کمالیان