از آنجایی که اسرائیل از اجرای قطعنامه ۴۲۵ شورای امنیت وعقب نشینی از مناطق مرزی سرباز زده بود، امام موسی صدر وظیفه خود میدانست که اوضاع بحرانی لبنان وعمق خطرهای تهدید کننده جنوب لبنان را به اطلاع رهبران کشورهای عربی برساند.
سیدصادق روحانی
از آنجایی که اسرائیل از اجرای قطعنامه ۴۲۵ شورای امنیت وعقب نشینی از مناطق مرزی سرباز زده بود، امام موسی صدر وظیفه خود میدانست که اوضاع بحرانی لبنان و عمق خطرهای تهدید کننده جنوب لبنان را به اطلاع رهبران کشورهای عربی برساند. رهبرانی که در رسیدگی به این وضع اسف بار تاثیر مستقیم داشتند.
از این رو امام موسی صدر به کشورهای مختلف عربی منطقه سفر کرد. از جمله سوریه، اردن، عربستان و الجزایر. وی در الجزائر با رئیس جمهور وهواری بومدین و محمد صلاح یحیاوی و دیگر مسوولان جبهه ملی آزادی بخش الجزایر گفتوگو کرد. در یکی از این نشستها به وی توصیه شد که از کشور لیبی که در روند اوضاع نظامی وسیاسی لبنان اثر گذار است، دیدار کند و سفر دورهای خود را تکمیل کند.
وی در آن نشست اظهار داشت که تنها دیدارش از لیبی در سال ۱۹۷۵ برای شرکت در کنگرهای اسلامی بوده و او به دعوت لیبی برای دیدار وی از لیبی و گفتوگو با رهبران آن پاسخ موافق خواهد داد. مساله ربوده شدن امام موسی صدر مسالهای نبود که دولت لیبی بتواند به سادگی از کنار آن عبور کند. آوازه امام موسی صدر تنها محدود به داخل مرزهای لبنان نبود. امام موسی شخصیتی شناخته شده و تاثیر گزار در جهان اسلام بود.
مسئله ربودن امام موسی صدر با واکنشهای جدی مردم و دولت لبنان و دولتهای عربی و اسلامی روبه رو شد و از منابع مختلف با قذافی تماس گرفته شد. اما مقامات لیبی سکوت اختیار کردند. تا اینکه دولت لیبی تحت فشار افکار عمومی جهان و پس از تحرکات هیئت تحقیق لبنان و دستگاه قضایی ایتالیا ناچار به صدور بیانیهای رسمی شد. در این بیانیه ادعای دولت لیبی مبنی بر اینکه امام موسی صدر لبنان را ترک کرده است دوباره بیان شد. اما این بیانیه و همچنین تکرار ادعاهایی که توسط مقامات لیبی عنوان میشد پاسخ سوال امام کجاست نبود.
در تاریخ ۷۸/۹/۲۱ راهپیمایی بزرگی از بیروت به مقصد دمشق، محل برگزاری کنگره سران پایداری و مقاومت (قمه الصمود والتصدی)، برگزار شد تا قضیه امام صدر در این کنگره مطرح و پیگیری شود. ربایندگان امام موسی صدر همان حرفهایی را میزدند که مسئولین لیبی میزدند. مضمون نامه سفارت لیبی به مجلس اعلای شیعیان در تاریخ ۱۹۷۸/۹/۲۸ با نامهای که در همین تاریخ در پست ایستگاه مرکزی راه آهن رم گذاشته وخطاب به روزنامه ایتالیایی پایزی سییرا و با امضای سازمان لبنانیهای سکولار برای لبنانی یک پارچه و سکولار نوشته بودند همزمان و همگون بود.
در این نامه آمده است: «سازمان، امام صدر را در تاریخ ۱۹۷۸/۸/۳۱ بلافاصله پس از رسیدن به رم در جایی ربود که قرار بود سه نفر ایرانی مخالف حکومت شاه را دیدار کند. این آدم ربایی به لطف همکاری عباس بدرالدین که عضو سازمان و هم اکنون در آمریکایی جنوبی است صورت گرفته است» بررسی این نامه نشان میدهد که مضمون آن کاملا با مضمون نامه سفارت لیبی مورخ ۱۹۷۸/۹/۲۸ م مبنی بر وجود سازمانی تروریستی در پس این اقدام، همخوانی دارد و به خوبی نشان میدهد که این دو نامه- که در تاریخ و مضمون همانند هستند- ساخته و بافته یک اندیشه است. مقامات ایتالیا تاکید کردهاند که امام موسی صدر و هیچ یک از همراهان وی به قصد اقامت یا عبور وارد ایتالیا نشدهاند. این اطلاعات را گزارش هیئت اساسی امنیتی لبنان نیز ثابت میکند.
اکنون و پس از ۳۲ سال همچنان سرنوشت امام موسی صدر، رهبر سیاسی شیعیان و رهبر معنوی همه اقوام لبنانی در هالهای از ابهام است. اگر چه معمر قذافی بزرگترین متهم این پرونده است اما هنوز هیچ نهاد یا سازمان بین المللی مامور تحقیق و تفحص پیرامون این موضوع نشده است. گویی غبار ۳۲ سالهای که روی این ماجرا نشسته است مانع دیدن آن میشود. مساله امام موسی صدر تنها مساله لبنانیها نیست.
ایرانیها مساله امام موسی صدر را مساله خود میدانند. در ایران و لبنان اقداماتی برای آگاهی و آزادی امام موسی صدر صورت پذیرفته است اما حقیقت این است که این اقدامات بیشتر اقداماتی نمادین است و هرگز ارادهای جدی برای فشار به دولت لیبی وجود نداشته است.