از ۹ شهریور ۱۳۵۷ تا به امروز که ۳۲ سال از ربوده شدن امام صدر در لیبی میگذرد، خانواده امام صدر، دولت ایران، دولت لبنان و دوستداران او در سرتاسر جهان به دنبال روشن شدن سرنوشت او هستند.
طیبه بغدادی
از ۹ شهریور ۱۳۵۷ تا به امروز که ۳۲ سال از ربوده شدن امام صدر در لیبی میگذرد، خانواده امام صدر، دولت ایران، دولت لبنان و دوستداران او در سرتاسر جهان به دنبال روشن شدن سرنوشت او هستند. البته این ظاهر امر است. چرا که اگر این تلاشها کافی بود، باید امروز سرنوشت این ایرانی روشن میشد و او در میان دوستدارانش، اسلامی را که میشناخت به دنیا معرفی میکرد.
از همان روزهای نخست خانواده امام صدر و مجلس اعلای شیعیان لبنان به دنبال سرنخی بودند تا بدانند که امام صدر کجاست؟ سوالی که با پاسخهای ضد و نقیض مسوولین لیبیایی مواجه میشد. امام موسی صدر به هر کجا که سفر میکرد عادت داشت هر روز با خانواده و مجلس اعلا تماس داشته باشد. اما این بار فقط هشتم شهریور یک یادداشت کوتاه برای خانواده خود ارسال کرد که در آن اطلاع داده بود چند روز دیگر به پاریس خواهد رفت. وعدهای که هیچگاه تحقق پیدا نکرد. فردای روزی که مجلس اعلای شیعیان، موضوع ربودن امام موسی صدر را با نخست وزیر لبنان در میان میگذارد و کاردار لیبی احضار میشود، کاردار لیبی در لبنان اعلام میکند امام صدر و همراهانش عصر روز ۹ شهریور ۱۳۵۷ لیبی را به مقصد ایتالیا ترک کردهاند. اما در رم جز چمدان و گذرنامههای امام صدر و شیخ محمد یعقوب چیزی پیدا نشد.
۱۲ روز بعد در ۲۱ شهریور روزنامهها نوشتند «امام صدر کجاست؟» مردم به خیابانها ریختند و سراغ امام موسی صدر را میگرفتند. با هر وسیله که پیدا میکردند به سمت دمشق، پایتخت سوریه- محل برگزاری کنفراس پایداری- میرفتند تا اعتراض خود را از ربوده شدن امام صدر به گوش سران عرب برسانند. لبنان برای پیگیری مساله، هیات تحقیق امنیتی-سیاسی به لیبی و ایتالیا اعزام میکند که تنها ایتالیا با آن همکاری کرد. لیبی به این هیات اجازه ورود به خاک خود را نداد. فردای آن روز دستگاه قضایی ایتالیا تحقیقات خود را آغاز کرد. چند ماه بعد هیئت تحقیقات لبنان اعلام کرد امام صدر هرگز لیبی را ترک نکرده است. دستگاه قضایی ایتالیا هم در اردیبهشت ۱۳۵۸ این موضوع را تایید کرد.
از همان روزهایی که هموطنان امام موسی صدر فهمیدند که او ربوده شده، عکس العمل نشان دادند. مراجع دینی، نمایندگان مجلس و فعالان بین المللی از آن جمله بودند. امام خمینی، آیات عظام شریعتمداری، مرعشی نجفی، گلپایگانی، شیرازی، طباطبایی قمی و طالقانی به قذافی و سران عرب تلگراف زدند و نامه نوشتند و خواستند تا اطلاعی از سرنوشت امام صدر به دست بیاورند.
بعد از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران، قذافی خواست به ایران بیاید اما امام خمینی این درخواست را رد کردند و دیدار با معمر قذافی رهبر لیبی را مشروط به روشن شدن سرنوشت امام موسی صدر کردند. اما نخست وزیر لیبی عبدالسلام جلود در اسفند ۱۳۵۷ به ایران سفر کرد و با امام خمینی دیدار داشت. در سالهای بعد این سفر تکرار شد و جلود با بزرگان ایران دیدار کرد. در دفتر حزب جمهوری اسلامی و... سخنرانی کرد و با فعالیتهای گسترده و همکاری علاقه مندان داخلی رابطه با لیبی، در ۲۴ آبان ۱۳۵۸ رابطه ایران و لیبی که سالها قبل از پیروزی انقلاب تعلیق شده بود دوباره برقرار شد. یکی از شروط برقراری رابطه ایران و لیبی تشکیل کمیتهای مشترک برای تحقیق درباره چگونگی ربوده شدن امام صدر بود. کمیتهای که باید تا کشف حقیقت به صورت کامل به کار خود ادامه میداد. در آن روزهایی که در ایران این تصمیات گرفته میشد، لبنان ربودن امام صدر و دو همراهش را تجاوز به امنیت ملی خود اعلام کرد.
در سالهای بعد ایران و لبنان هر کدام درگیر جنگی ناخواسته شدند و پیگیری سرنوشت امام موسی صدر به فراموشی سپرده شد. در تمام این سالها هیاتهای مختلف سیاسی و اقتصادی بین ایران و لیبی در رفت و آمد بودند و مسئولین ایرانی در سطوح مختلف دیدارهایی با سران کشور لیبی داشتند. در ایران کمیتههایی برای پیگیری این پرونده در سطح دولت و مجلس تشکیل شد. اما نتیجهای در بر نداشت. درخواست تشکلهای دانشجویی و مردم نهاد برای پیگیری جدی این پرونده با پیگیری جدی همراه نشد. امروز به گفته مسئولین بلند پایه ایرانی «رابطه با لیبی باید تا حداکثر ممکن توسعه یابد.» و این در حالی است که قذافی به صورت ضمنی اعتراف کرده است که امام صدر در خاک لیبی ربوده شده و مجلس عدالت لبنان شهریور ۱۳۸۷ طی حکمی معمر قذافی رهبر کودتای لیبی را به اتهام ربودن امام موسی صدر و دو همراه وی محکوم به اعدام کرد.
۹ شهریور ۱۳۸۹ یازده هزار و ششصد و هشتاد و هشت روز از ربوده شدن امام صدر در لیبی میگذرد. در تمام این سالها اخبار غیر رسمی حکایت از زنده بودن امام صدر و اسارتش در زندانهای لیبی دارد. این سوال در ذهن نقش میبندد که چرا امروز ما باید به خاطر مصلحت اندیشیهای خودساخته از تفسیر اسلام، آن گونه که موسی صدر میفهمید محروم باشیم؟ و صاحب این اندیشه از آزادی محروم؟