امروز مهمانان زیادی به غرفه آمدند و رفتند. قرار بود حجت الاسلام اباذری -نویسنده کتاب امید محرومان- بعدازظهر مهمان غرفه باشد. اما قبل از آن احسان شریعتی و پوران شریعت رضوی –فرزند و همسر دکتر شریعتی- به غرفه آمدند.
خانم صدر برای میزبانی آنان زودتر آمد. خانم صدرعاملی- همسر دکتر طباطبایی- که روز یکشنبه مهمان غرفه بود، امروز هم آمد. خانواده شریعتی بعد از گذشت سی و سه سال از درگذشت دکتر، هنوز قدردان حمایت و محبت امام موسی صدر نسبت به خودشان هستند. همسر دکتر شریعتی هنوز امام را آقا موسی خطاب میکند. فرزندان امام و دکتر که دور هم مینشینند، خاطرات روزهای نوجوانی و جوانی را مرور میکنند؛ روزهایی که ساکن فرانسه بودندو تنها همزبان یکدیگر.
بعد صحبتها میرسد به درگذشت ناگهانی دکتر شریعتی و حوادث بعد از آن؛ نماز امام موسی صدر بر پیکر دکتر و برپایی تنها مراسم ترحیم برای او در چهلمین روز. روزهایی که خانواده دکتر، مهمان خانه سید موسی صدر بودند. به خاطر این حمایت، امام صدر آماج شدیدترین حملات و انتقادها قرار گرفت. اما امروز فرزندان شریعتی هنوز طعم شیرین محبت امام صدر را به یاد دارند. هنوز چشمانشان با شنیدن اسم امام و دیدن عکس او میدرخشد. در این دو سال، غرفه موسسه محل آمد و رفت فرزندان شریعتی است.
از مهمانان خواستیم یکی از قابهای امام را به یادگار امضا کنند. همه برای آزادی امام نوشتند. همان زمانی که مهمان داشتیم، پسر جوانی آمد، چند دقیقهای ایستاد و گفت: به نظر من امام شهید شده است چرا که مرگ طبیعی برای این آدمها کم است. گفتم: ولی ما امیدواریم همچنان زنده باشند.
آقای اباذری چند دقیقهای زودتر از ساعت ۵ به غرفه آمد. جالب بود که تا امروز اعضای موسسه با او آشنا نشده بودند. با این حال در جریان نامه نخبگان به رئیس جمهور در سال ۸۲ برای پیگیری سرنوشت امام موسی صدر بسیار کمک کرده بود.
جوانی از نویسنده کتاب امید محرومان درباره اندیشه و سیره امام سوال کرد، اباذری با حوصله و مفصل به او جواب داد. هر وقت خانم صدر در غرفه باشند بسیاری از افراد به سراغشان میآیند و پیشنهادات متفاوتی مطرح میکنند.
هر روز عدهای از ارتباط ما با امام سوال میکنند. نمیدانم باور میکنند حضور ما فقط به خاطر علاقه به اماممان است یا این کارها امروز قابل باور نیست.