پدرم که جد تو بود، تنها در یک سال قحطی ۱۳۲۱ جان بیست هزار نفر از مردم قم را که به فقر و مرض و سرما تهدید میشدند، خرید و آنها را از مرگ نجات داد. دنیا و ثروت دنیا و مال دنیا و مقامات دنیا در نظرشان بیارزش بود.
نامه امام موسی صدر به خانم فاطمه صدر عاملی
بسمه تعالی/۲۶ اردیبهشت
فاطی جان عزیز، دختر معصوم و عاقل و فهمیده و مهربان طاهره خانم عاقل و فهمیده و مهربان. قربانت گردم! تصور میکنم وقتی این نامه به دستت میرسد که مامان به سوی مکه حرکت کردهاند. خداوند پشت و پناهشان باشد و به سلامتی و توفیق و کامیابی باز گردند و چشم شما و همه روشن گردد و امیدوارم وسایلی فراهم گردد که در مراجعت، سری به ما بزنند و دلجویی از دور افتادگان بنمایند. در هر حال از خداوند متعال سلامتی و عزت و طول عمر حضرت علیه خانم را خواستارم و امیدوارم مرا از دعای خیرشان فراموش نفرمایند. خدمت حضرت ابن عم بزرگوار سلام عرض میکنم. به زیارت مرقومهشان نائل شدم.
همانطور که خودشان نوشتهاند، انشاءالله خدمتشان عریضه عرض خواهم کرد. برادر عزیز و نور چشم گرامی ابوجاسم سید محمد را سلام عرض میکنم امیدوارم آینده درخشان ایشان چراغ خانواده را روشن کند و عزت اجدادشان را احیا کنند و امتیاز اصلی خانواده را که علاوه بر علم، اخلاق و تربیت دینی است، حفظ کنند و نمونه و سرمشق همه فامیل باشند. دادش علی جان و دنباله خانم زهرا خانم را هزاران بار میبوسم. امیدوارم در غیاب طاهره خانم، مادری شما کاملاً واضح باشد و از این ثواب بزرگ نصیبی داشته باشی.
فاطی جانم. خوب توجه کن: بیشتر اولادها از لحاظ صورت شباهت به پدر و مادر دارند و بیگانه کاملاً تشخیص میدهد که این شباهت زیاد است. همین طور، شباهت فرزند به پدر و مادر خود از نظر روحی زیاد خواهد بود. همه کمالات و فضائل و هوش و استعداد و فضل و تقوای پدر و مادر به فرزندش میرسد و هر چه پدران و مادران زحمت کشیده باشند، بدون زحمت به فرزند تقدیم میگردد و بچه همان وقت که به دنیا میآید و رشد میکند، اگر محیط و تربیت او را فاسد نکند، وارث همه خوبیها و کمالات میباشد. این مسئله یک اصل مسلم است و در علوم امروز به نام ژنتیک معروف است.
با این مقدمه، تو از لطف خداوندی وارث صفات و فضائل پدران بزرگ و مادران مقدس و پاکدامن بودهای. نمیدانم از تاریخ زندگی اجداد پدری و مادری خود اطلاع داری یا نه؟ نمیدانم از علم و فضیلت و تقوای سید صدرالدین بزرگ جدت خبر داری یا نه! در شبهای ماه رمضان مرحوم سید صدرالدین در رواق حرم حضرت مطهر حضرت امیر (ع) مینشست و دعای ابوحمزه را شروع میکرد و میگفت: «الهی لا تؤدبنی بعقوبتک!» این جمله که اول دعای ابوحمزه است، میخواند و از خوف خدا میگریست و آنقدر تکرار میکرد و گریه میکرد که غش میکرد و روی زمین میافتاد. او را بر دوش حمل میکردند و به منزل میبردند و این عمل هر شب تکرار میشد. از نظر علم و تقوی و محبت و خدمت به مردم خود داستانها دارد. از حالات جد دیگرت سید ابوالحسن لابد خبر داری.
آنقدر خوب و باتقوا بود که او را مستجاب الدعوه میگفتند. راه دور چرا برویم؟ از مشاهدات خودم برایت تعریف کنم: پدرم که جد تو بود، تنها در یک سال قحطی ۱۳۲۱ جان بیست هزار نفر از مردم قم را که به فقر و مرض و سرما تهدید میشدند، خرید و آنها را از مرگ نجات داد. دنیا و ثروت دنیا و مال دنیا و مقامات دنیا در نظرشان بیارزش بود. لابد میدانی مقامات آیت الله بروجردی در اثر فداکاری و گذشت او بود. اخلاق او را شاید کم و بیش خودت به خاطر داشته باشی. دوست و دشمن را نوازش میکرد، به همه محبت مینمود، دست بیبی را هر وقت زحمتی میکشید، میبوسید، با بچهها مثل بچهها بازی میکرد و همه را دلخوش میکرد. سحرها همه وقت از خوف خدا بیدار بود. پدر و مادر خودت را هم خوب با دیگران مقایسه کن. فداکاریها، سعیها، خدمات صادقانه و واقعی آنها را به مردم در نظر بگیر و هزاران قصه دیگر. خدا رحمت کند پدر جانت را! شاید یادت باشد، برای همه عالم خیر میخواست. کدورت و بدخواهی در تمام وجودش نبود. گلی بود بیخار. با این ترتیب همه این سرمایه در وجود تو و در روح تو قرار گرفته است و این جواهرات ذیقیمت که نتیجه عمر چندین نفر از بزرگترین مردم بوده است، به دست تو رسیده است.
تو خودت میتوانی فرق خودت را با دیگران در حرف زدن، در غمخواری برای مردم، در محبت واقعی به مردم، در افکار و عقائد، در بیاعتنائی به پول و خوراک، در آبرو داری، در هوش و استعداد و در همه صفات به خوبی احساس کنی. این تفاوتها همان میراث گذشتگان توست.
فاطی جان! تو بچه نیستی و میدانی سعادت آینده تو و خانواده تو و فرزندان تو و اولادهای تو، همه از همین امروز پیریزی میشود و هر قدمی که امروز برداری، سنگی برای ساختمان آینده خودت برداشتهای و بنابراین نباید مثل بچهها این جواهرات را تضییع کرده، وسیله از بین رفتن آنها را فراهم کنی.
فاطی جان، این سرمایههای نفیس خودت را به خیالات موهوم، با افکار کودکانه، به هوسهای بیخاصیت، به همچشمی با همسران که در هیچ جهت در درجه تو نیستند، مبادا از دست بدهی و راه صحیح حقیقی و سعادت واقعی خودت را از دست بدهی. آنچه از تحصیل و مدرسه به دست میآید، علم است، نه مدارک و دیپلم. باقی زیادی است که همیشه در زندگیهای ما بیخاصیت خواهد بود. به علاوه محیط بیرون و محیط دنیا خیلی فاسد است. تو خودت میدانی که محیط چقدر فاسد شده است، مردم برای یک مد جوراب که یک روز بیشتر نمیپوشند، دعواها میکنند و زندگیها را به هم میزنند. تازه فایده علم هم فقط معرفت و وسعت نظر و کمال روح است.
بنابراین، بزرگترین وسیله سعادت که اطاعت پدر است، پدری که جانش را فدای تو میکند و تجربهاش از تو بیشتر است، فراموش نکنی. علم را هم میتوانی در خانه تحصیل کنی و بدون آنکه آیینه روحت کدورت پذیرد و معاشرتهای نامناسب کدورتی در صفای روحت ایجاد کند، به نتیجه که علم و معرفت و صفا و اخلاق است، برسی. همه چیز با تربیت و اخلاق فراهم میشود.
ببین فاطی جان! دایی دور افتادهات از هزاران فرسخ در فکر تو و به یاد توست. قربانت بروم. بچه نباش و حرف گوش کن و برای من کاغذ بنویس. سلام پروین خانم و حوری و حمید میرسانند.
موسی صدر