متن کامل سخنرانی سرکار خانم رباب صدر در مراسم افتتاحیه یازدهمین همایش «کلمه سواء» ۲۱آذر ۱۳۸۸ - بیروت
این دیدگاه امام موسی صدر برای تعامل با انسان است که بر اساس فهم از خدا و ادیان و انسان به دست آورده است. او انسان را سرور هستی و تنها قهرمان زمین میداند.
از همین منظر امام موسی صدر قائل است که انسان دو بعد دارد: بعد زمینی و بعدی آسمانی. او معتقد است که انسان برای اینکه عدالت را در درون خود و در محیط پیرامون خود محقق کند، باید در حرکت هستی و نظام دقیق هستی نیک بیندیشد. انسان باید عدالت بورزد تا در حرکت خود با عدالت در هستی همسو و هماهنگ باشد، عدالتی که صورتی از عدالت خداوند است.
هماهنگی همان تعامل میان انسان و جهان پیرامون اوست و تحول نتیجه این تعامل است و غرض از وجود انسان همین تحول و پیشرفت است. از همین روست که همه نیروهای هستی مسخٌر انسان است تا اسرار هستی را دریابد و زندگی خود و در نتیجه، جامعه خود را متحول کند. بنابر نظر امام، «انسان و هستی با تعامل با یکدیگر همه چیز را متحول میکنند.»
امام موسی صدر شواهد بسیاری درباره انسان و کرامت او ذکر میکند تا نشان دهد که خداوند انسان را برترین موجود خلق کرده است و او را به دست خود و از جنس خاک آفریده است و از روح خود در او دمیده تا او را خلیفه خود بر زمین گرداند.
عناصر چهارگانهای امام موسی صدر آنها را بنیان تعریف آدمی میداند و به اعتقاد او نبود هر کدام از این عناصر چهارگانه انسان را از انسانیت خویش تهی میکند و او را از نقش اصلی انسان خارج میسازد؛ نقشی که خدا برای انسان معین کرده است، عبارتاند از:
۱. انسان شخصی عینی است که بر اساس آنچه را اراده آزاد خود، تصمیم میگیرد.
۲. انسان جزئی از هستی است که با هستی در تعامل و در آن فعال است.
۳. انسان عنصر حقیقی جامعه خود است که هم متأثر از آن است و هم در آن اثر میگذارد. نیز جامعه ساختهٔ انسان است و چیزی تحمیلی از خارج نیست.
۴. انسان مخلوق خداست و به سوی او باز میگردد و امانتدار اوست.
از اصرار امام موسی صدر بر این چهار اصل میتوانیم تلاش او را برای کار اجتماعی و ایجاد نسلی که میکوشد تا خود را ثابت کند درک کنیم. امام موسی صدر «وضع میزان» را این گونه تفسیر میکند که وضع میزان یعنی عدالت در خلق و دقت در صنع... پس همه چیز دقیق و ثابت و منظم است. امام میپرسد چرا خداوند آسمان را برافراشت (السماء رفعها) و میزان را قرار داد (وضع المیزان)؟ و خود پاسخ میدهد: میگویم هستی در تحت میزان منظم است و امانت را ادا میکند و توای بشر که در این جهان زندگی میکنی، باید در میزان دقیق باشی. کم فروشی مکن. یعنی آنچه میبخشی، از آنچه میگیری کمتر نباشد.
در جامعهای که امام موسی صدر ترسیم میکند، میان فرد و جامعه تعامل وجود دارد. امام میگوید: انسان، در تکوین خود و در زندگی خود و در فرهنگ خود و در نیازهای خود و در همه چیز جزئی از جامعهٔ خود است و از جامعه متأثر میشود. امام میگوید: نمیتوانیم به وضع فرد اهتمام داشته باشیم اما وضع جامعه را نادیده بگیریم و سپس میپرسد: آیا وجود افراد برای ساختن جامعه کافی است؟ پاسخ میدهد: خیر و شرح میدهد و سپس نتیجه گیری میکند: ساختن جامعه قائم بر اصل تعامل است. اسباب این تعامل از دیدگاه امام موسی صدر در سه اصل زیر است:
۱. تفاوت در توانمندیها: چنان که جسم آدمیان با یکدیگر متفاوت است، روان و استعداد و توانمندیهای آدمیان هم با یکدیگر متفاوت است. این تفاوت افراد بشر باعث برقراری جریانی میان افراد بشر میشود.
۲. در برابر بشر اهداف و منافع و غایاتی وجود دارند که بزرگتر و نیرومندتر از فردند؛ به گونهای که فرد به تنهایی نمیتواند آن اهداف را محقق کند و به این منافع دست یابد. بنابراین، بشر نیازمند همکاری با دیگران است تا نیرومندتر شود و بتواند آن غایات را کسب کند و به آن اهداف برسد.
۳. انسان در پیش روی خود خطرها و دشمنانی دارد که از توان فردی بشر قویتر هستند. اگر آدمی تنها باشد و با دیگران تعامل و همکاری نداشته باشد، هرگز نخواهد توانست بر سختیها چیره شود و با دشمنان مقابله و از خود دفاع کند.
امام پس از این، شرحی طولانی دربارهٔ پیوند انسان و جوامع مختلف با هستی میدهد و بر چهارگانهای که در تعریف انسان آوردیم تأکید میکند و معتقد است که اسلام شعور مدنی انسان را ژرفا میدهد و آن را تقدیس میکند. او معتقد است که هر کس بخواهد با هستی هماهنگ باشد، باید دقیق و امین باشد چون تنها انسان است که امانتدار است.
لذا انسان در برابر اتفاقات جامعه مسئولیت دارد؛ چون جامعه را انسانها تشکیل میدهند و نه نیرویی تحمیلی از برون. هر چه در جامعه میگذرد، ساخته نظامهای ساخته بشر است.
بنابراین، جوامع ساخته بشر است و لذا انسان باید روش تربیتی مناسبی برای تأسیس جامعه صالحی که امید آینده اوست تنظیم کند. این گوشهای از نگاه امام موسی صدر به انسان است.