مسئله مقاومت و به شکل خاصتر مقاومت در مقابل اسرئیل و آزدسازی سرزمینهای
اشغالی یکی از مهمترین مسئلههای جامعه اسلامی است که به مراحل حساسی
رسیده است و هر روز مشکلتر و پیچیدهتر میشود. بر همین اساس بررسی
تجربههای گذشه ما را در اتخاذ شیوهای عملیتر یاری میرساند.
میثم مبین
مسئله مقاومت و به شکل خاصتر مقاومت در مقابل اسرئیل و آزدسازی سرزمینهای اشغالی یکی از مهمترین مسئلههای جامعه اسلامی است که به مراحل حساسی رسیده است و هر روز مشکلتر و پیچیدهتر میشود. بر همین اساس بررسی تجربههای گذشه ما را در اتخاذ شیوهای عملیتر یاری میرساند. با مرور تاریخ پر درد فلسطین آشکارا درمی یابیم که شیوههای گوناگونی برای مبارزه و مقاومت اتخاذ شده است و از همان ابتدا مبارزین به دو دسته ملی گرا و اسلام گرا تقسیم شدهاند.
جریان اسلام گرای منطقه که سلسله جنبان آن سید جمال اسد آبادی بود توسط شاگردانش ادامه یافت و رشید رضا که شاگرد عبده بود با نوشتههایش در روزنامه المنار از اولین کسانی بود که به افشای ماهیت صهیونیسم پرداخت. شاید حاج امین حسینی، مفتی ۲۲ ساله بیت المقدس را بتوانیم اول مقاوم این دیار پس از ورود انگلیسیان بدانیم. رویکرد وی بیشتر جنبه سیاسی و فرهنگی داشت، چرا که به عنوان رئیس مجلس اعلای مسلمانان از اتخاذ رویکردی مسلحانه خودداری میکرد. لذا تلاش میکرد به مناسبتهای گوناگون توجه مسلمانان جهان را به مسئله فلسطین جلب کند.
ایشان در ماجرای دیوار براق (ندبه) برای دفاع از هویت اسلامی دیوار براق دعوت نامههایی را برای بزرگان جهان اسلام فرستاد و در اول نوامبر ۱۹۲۸ کنفرانسی با حضور هفتصد نفر برگزار کرد و به دنبال آن در ۱۹۲۹ کنفرانس عمومی جهان اسلام را بر پا کرد که چهرههایی چون محمد اقبال، شوکت علی، سید ضیاء، علامه کاشف الغطا و... در آن حضور داشتند. در کل حاج امین شخصی فرهیخته و آگاه بود و با اینکه جهاد مسلحانه را تا سال ۱۹۳۶ در شیوه خود به شکل آشکار قرار نداده بود اما از آن به شکل مخفیانه حمایت میکرد و از این سال به شکل رسمی وارد این حیطه شد.
در کنار رویکرد فرهنگی و سیاسی حاج امین باید به مشی مسلحانه شهید شیخ عزالدین القسام اشاره کرد رویکرد دیگر توسط حسن البنا به ۱۹۲۸ در مصر تاسیس شد که جریان فکری و سیاسی اخوان مسلمین بود. این جمعیت فلسطین را بخشی جدایی ناپذیر از سرزمینهای اسلامی میدانست که هیچ کس حق مذاکره بر سر آن را ندارد. اخوان بر این باور بود که آزادسازی فلسطین زمانی آغاز میشود که جریان ایجاد تحول اسلامی مراحل نهایی خود را طی کرده باشد و تنها پس از تحقق این امر فراخوان مسلمانان به جهاد علیه اسرائیل مطرح میگردد. چرا که فلسطینیان به تنهایی قادر به آزادسازی نیستند و نقش سرنیزه نبرد رهایی بخش را ایفا میکنند.
این جمعیت که آرام آرام در فلسطین، اردن و سوریه منتشر شده و پایگاههایی را تاسیس کرد، رویکردهای ملی گرایانه را در مسائل فلسطین نمیپذیرفت و آن را خطر مهلکی میدانست که مسلمانان جهان را از عرصه مبارزه علیه اسرائیل خارج میکند و معتقد بود آزادسازی بدون ایدئولوژی اسلامی که آمادگی روانی و فکری لازم را ایجاد میکند امکان پذیر نخواهد بود.
اخوان با اتخاذ این باورها و تکیه بر این استدلال که عدم کارایی رویکردهای ملی و غیر دینی ثابت شده است، مشی مستقلی در پیش گرفت که مشکلات خود را آرام آرام نشان داد. این مشی سرانجام موجب انشعاب فتح از این گروه شد. هر چند اخوان در اظهار نظرهای سران خود این چنین نشان میداد که قصد مبارزه با ساف (سازمان آزادی بخش فلسطین) را ندارد اما عدم ورود به ساف و درگیریهای لفظی باعث شد که اصطکاک بین این دو گروه به نفع دشمن تمام شود و بنابر ادعای ملی گرایان، دولت اسرائیل و مصر به منظور تضعیف آنها جریان اخوان را آزادتر میگذاشت.
تاکید بر آغاز مبارزه مسلحانه تنها پس از فراگیر شدن تحول اسلامی، کادرسازی و رسیدن به شرایط مطلوب باعث عدم همراهی جوانانی شد که فتح را تاسیس کردند. میتوان گفت که بزرگترین ضعف تشکیلات خلاء ایدئو لوژیک بود، که در شعار «اول آزادسازی و سپس کار فکری» متبلور بود و این خلاء در بلند مدت باعث نفوذ نیروهای غیر دینی (مارکسیستها) در این تشکیلات شد و این گروه را که از افراد مومن تشکیل شده بودند به همان جایی برد که دیگر گروههای غیر دینی رفتند و سرانجام آن را به کمپ دیوید مصالحه با اسرائیل رساند.
رویکرد پایانی رویکردی است که آقای صدر آن را در لبنان اجرا کرد و ویژگی اصلی آن ورود به تمامی ساحتهای فردی و اجتماعی انسان است. امام صدر از همان زمان ورود به لبنان با تاسیس مدارس جبل عامل، بیت الفتاه و مدرسه علمیه معهدالدراسات الاسلامیه و راه اندازی چندین موسسه خیریه، درمانگاه و بیمارستان، پایههای اجتماعی و فکری جامعه خود را تقویت کرد. چرا که مقاومت در جامعهای که بنیانهایی ضعیف دارد غیر ممکن است.
وی به منظور ایجاد حرکتی فراگیر رابطههای گسترده با اقوام و اقشار مختلف برقرار میکند، از سخنرانی در کلیساها که مشهورترین آن در کبوشین ایراد شد، تا شرکت در مراسم اصناف -همچون مجلس ترحیم کمال مروه روزنامه نگاری که ترور شد. او در بسیاری از کنفرانسها نیز حاضر میشد و در همایشهای معروف مجمع البحوث الاسلامیه به نجم الموتمر (ستاره همایش) ملقب شد. و به این ترتیب به چهرهای ممتاز در میان قشر فرهیخنه جامعه مبدل شد.
در عرصه سیاست داخلی در سال ۱۹۶۹ مجلس اعلای شیعیان را تشکیل داد و برای احقاق حق شیعیان از سال ۷۱ تا ۷۴ فعالیتهای گوناگونی را از اعتصاب در فرودگاه بیروت تا تظاهرات مسلحانه انجام داد. در همین زمینه میتوان به پایان دادن جنگهای داخلی که با ماجرای قتل فلسطینیها در عین الرمانه آغاز شده بود به وسیله مذاکرات گسترده با سران متخاصم اشاره کرد. امام با تمام سران کشورهای منطقه ارتباط داشت و حتی این رابطه با بعضی از آنها دوستانه میشد، مانند اسد و ملک عبدالله. وی در جنگ داخلی دوم که میرفت به تسویه کامل مسلمین و مقاومت فلسطین بینجامد، با تشکیل کنفرانس عرمون و متقاعد ساختن اسد به فرستادن نیرو به لبنان، آن را به نفع مقاومت پایان داد.
او با تمامی سران منطقه دیدار میکرد، حتی با ملک حسین که در سپتامبر سیاه ۱۵ هزار فلسطینی را کشت، یا قذافی دشمن اصلیش و حتی محمد رضا شاه. وی از تمامی این دیدارها برای ملت فلسطین، لبنان و حتی مبارزان ایرانی استفاده میکرد. در داخل برای تشکیل مقاومت ابتدا حرکت المحرومین را در ۱۹۷۳ تاسیس میکند. حرکتی که محور آن اعتقاد به خدا و کادر اصلی آن را جوانان تحصیل کرده و معتقد تشکیل میداد و ورود به آن برای هر قومیتی آزاد بود.
از درون همین حرکت جنبشی نظامی به نام امل (۱۹۷۵) که اولین هسته مقاومت لبنان بود خارج شد. البته باید به این نکته اشاره کرد که در این مقاله سعی شده به سبقه اصلی جریانها پرداخته شود وگرنه خود حاج امین در برههای از زمان وارد مبارزات نظامی نیز شد، یا قسام به فعالیتهای فکری نیز اهمیت میداد و حتی به رفع مشکلات اقتصادی و اجتماعی میپرداخت و جنبش اخوان در جنگ اول اعراب و اسرائیل حضوری در خور داشت.