سی و یکمین سالگرد ناپدید شدن امام موسی صدر و دو همراه و دوستش، شیخ محمد
یعقوب و سید عباس بدرالدین روزنامهنگار، فرا رسیده و آنان همچنان در
زندانهای لیبی به سر میبرند، آن هم در شرایطی که جهان عرب و اسلام به سبب
طرح آمریکا و صهیونیسم دچار چنددستگی شدیدی شده است.
به گزارش خبرگزاری فارس، هدف این طرح سیطره بر منطقه از طریق رشته جنگهایی بزرگ و کوچک است تا میزان فشارها افزایش یابد و منطقه برای تضمین منافع اسرائیل و آمریکا شکل گیرد. رژیمهایی در این میان پیاپی امتیاز میدهند تا جایی که دیگر امتیازی برای از دست دادن در کف ندارند. استکبار جهانی و منظومه دولتهای سلطهگر به این رژیمها دستور میدهند که از سر جنگ با دولتهای جبهه مقاومت و همه جنبشهای آزادیبخش جهان در آیند تا همه جبهههای مقاومت و پایداری از میان رفته و سرنگون شوند. این موضوع معلول تصمیمی فوری نیست، بلکه در چارچوب طرحهایی دراز مدت قرار دارد که برای جلوگیری از بپاخیزی امت اسلام به اجرا در میآید تا صحنه از وجود افراد، احزاب، سازمانها و دولتهای مقاوم خالی و پاک شود. در همین جا باید پرسید چرا امام موسی صدر از صحنه جهاد ناپدید شد. پاسخ این سؤال به سادگی و خود بخود با توجه به نقش امام موسی صدر از لبنان گرفته تا ایران و فلسطین و جنبشهای آزادیبخش جهان خود را نمایان میسازد.
اولا: امام موسی صدر بر اساس اندیشههایی متمرکز بر فکر اسلامی و دارای رسالت جهانی، از همان ابتدا راهی را مشخص ساخت که برای ساختن فردای روشن بشریت ترسیم کرده بود و از این رو، با همه آزادگان جهان در انقلاب فلسطین تا انقلاب اسلامی ایران و تا احقاق حقوق مردم لبنان پیوستگی و همراهی داشت.
ثانیا: امام موسی صدر پیوندی بارز و ملموس با رهبری انقلاب اسلامی ایران داشت و ارتباطی عمیق و پایدار با امام خمینی (قدس سره) و با رهبری این انقلاب تحت درایت امام خمینی (ره) برقرار کرده بود. زمانی که ما در مؤسسه حرفهای جبل عامل بودیم و شهید چمران مدیریت آن را به عهده داشت، واقعا این جنبش را در سطوح سیاسی، تبلیغاتی و حتی نظامی احساس میکردیم، به ویژه با توجه به حضور مرحوم سید احمد خمینی در جبهههای جنگ که جنبش امل در جنوب از طیبه گرفته تا بنت جبیل و دیگر مناطق شعلهور ساخته بود. سپس این هماهنگی گسترش یافت و کمیته کمک به مجاهدان لبنان شکل گرفت که مرحوم سید احمد خمینی برای پشتیبانی از تلاشهای امام موسی صدر آن را رهبری میکرد.
لازم به یاداوری است که هدف شهید چمران، که امام موسی صدر مسئولیت سازماندهی جنبش امل را به وی سپرده بود، کمک به مستضعفان لبنان از طریق اندیشهها و طرحهای امام موسی صدر و نبرد با شاه ایران از راه تلاش مجدانه و خستگی ناپذیر با امام راحل روح الله الموسوی الخمینی (قدس سره) و امام موسی صدر بود. سؤال این است که چه کسی در ورای این ارتباط و هماهنگی بین مصطفی چمران و امام موسی صدر قرار داشت و آیا این امر با هماهنگی امام خمینی (قدس سره) نبود. بدین ترتیب، روشن میشود که امام موسی صدر هم در لبنان و هم در کنار انقلاب اسلامی ایران حضور داشت.
ثالثا: توجه و اهتمام امام موسی صدر برای مقابله با اشغالگری اسرائیل در لبنان از طریق تأسیس افواج مقاومت لبنان (امل) همسان توجه و اهتمام وی در مبارزه با شاه ایران بود. امام موسی صدر از هر فرصتی برای برملا کردن ستمگری شاه و مظلومیت ملت ایران استفاده میکرد و در این راه بر وسایل ارتباط جمعی و مخصوصا در اروپا، از واتیکان و فرانسه گرفته تا دیگر کشورها تمرکز داشت. از این رو، تصادفی نیست که مقالهای در روزنامه لوموند فرانسه به تاریخ ۲۳ اوت سال ۱۹۷۸ با عنوان «ندای انبیا» منتشر کرد که در تاریخ ۱۵ سپتامبر همان سال در روزنامه لبنانی السفیر نیز چاپ شد و دستمایه بحث گستردهای میان سیاستمداران و ارباب رسانهها در اروپا گردید.
امام موسی صدر در این مقاله بر اهمیت قیام مردم مسلمان ایران در حالی پرداخت که نظام شاهنشاهی سعی میکرد تصویری واژگونه از این قیام ترسیم کند. سخن اصلی امام موسی صدر این بود که قیام ملت ایران با همه جنبشهای رهایی بخش دیگر در جهان متفاوت است و رویکرد جدیدی را در برابر تمدن بشری میگشاید و به همین سبب باید مورد توجه همه کسانی قرار گیرد که به مسائل بشری و تمدنی اهتمام میورزند. امام موسی صدر در آن زمان تأکید ورزید که جنبش ملت ایران، به رغم گستردگی و علی رغم اتهاماتی که نظام شاهنشاهی ایران به آن وارد میکند، انقلاب اصیل و بزرگی از جنبه رویکرد و عناصر مردمی و اخلاق است. باید توجه داشت که امام موسی صدر در زمانی این مقاله را منتشر کرد که انقلاب اسلامی ایران اوج میگرفت و نظام شاه هم بر سرکوب مردم میافزود. این مقاله در ۲۳ ماه اوت سال ۱۹۸۷ به چاپ رسید و ۲ روز بعد امام موسی صدر راهی لیبی شد.
رابعا: امام موسی صدر روابطی بسیار محکم و گرم با دولتهای مقاومت و پیرامونی اسرائیل داشت، مانند روابطش با سوریه که همواره در تلاش برای تقویت این روابط و همچنین برطرف کردن اختلافات و مشکلاتی بود که برخی در سازمان آزادیبخش فلسطین به آنها دامن میزدند. از این رو، امام صدر حامی بزرگ هر گونه گفتگویی بود که میان همه نیروهای ضد صهیونیست وحدت ایجاد میکرد و تفرقهها را از میان میبرد تا جبهه مقاومت توان و ریشه بیشتری به خود گیرد. از همین جهت بود که امام موسی صدر فتنه داخلی لبنان و اختلافات منطقهای را ابزاری برای محو مقاومت میدانست. بر همین مبنا در برابر منطق جنگ داخلی لبنان اعتصاب و تأکید کرد که فرونشاندن آتش جنگ داخلی در لبنان بهترین راه برای جنگ با اسرائیل است، زیرا همزیستی فرزندان میهن واحد دارای طوایف و مذاهب گوناگون ضربهای بزرگ به اسرائیل است که بر اساس نژادپرستی استوار گشته است. برای مقابله با منطقنژاد پرستانه اسرائیل راهی جز پیروی تجربه موفق لبنان نبود که قائل به همزیستی بین ادیان بود، منطقی که در لبنان موجودیت مییافت و مبارزهای متمدنانه بود. امام موسی صدر همچنین در راه ترسیم رویکرد واحد عربی و اسلامی برای مقابله با مشکلات و محو عوامل چند دستگی تلاشی بلیغ داشت و سفرهایش به کشورهای مختلف برای نزدیک کردن دیدگاهها به یکدیگر صورت میگرفت.
امام موسی صدر در راه آگاهی مردم قدم برمیداشت و در خدمت حق و عدالت در جهان بود. در ایران همان قدر مبارزه کرد که در لبنان. منابر را برافراشت و وارد حوزه رسانههای نوشتاری و دیداری و شنیداری شد. دشمن اسرائیلی را شر مطلق یافت و روزی که شاه ایران تابعیت را از او گرفت چنین گفت: شاه ایران تابعیت را از من گرفت و من او را از تخت به زیر میکشم. چون امام موسی صدر غبار سالها ناآگاهی را کنار زد و ما را به راهی روشن رهنمون شد و چون خصم ظالم و عون مظلوم بود و چون دست به سوی شرق و غرب دراز نکرد و چون امید را در انقلاب ملت ایران میدید و چون به اندیشه مقاومت به رهبری سوریه امید داشت و چون مرد گفتگو و مذاکره و تمدن بود و چون وارد کلیسا شد و چون در خیابان نماز برپا کرد و در مساجد شورش بپا ساخت؛ ناپدید شد تا جنبش و حرکت وی سدی در برابر توطئهها و هدفهای شوم استعمار و استکبار نباشد. صدای او را خاموش کردند تا نتواند امت را بپا خیزاند. با این همه، هر جا مقاومتی در برابر دشمن اسرائیلی هست و هرجا فریاد ستمدیدهای به گوش میرسد امام موسی صدر نیز هست. امروز خاطر نشان میکنیم که امام موسی صدر لبنانی و هم ایرانی است و برای هدفهای و آرمانهای حق و عدالت در هر دو کشور مبارزه کرد و همراه جنبش آزادی در هر دو کشور بود و از این جهت بازگرداندن وی به عرصه جهاد و آزادی او و دو همراهش از زندانهای لیبی عین جهاد و مبارزه و عدالتی است که در راه آن کوشید. این قضیه متوجه همه آزادگان جهان است و برای همه و از جمله امام فقید انقلاب اسلامی ایران جایگاه بزرگی داشت. همچنین این موضوع مورد اهتمام و پیگیری رهبر انقلاب اسلامی ایران، امام سید علی خامنهای (حفظه المولی)، قرار دارد و دیگر مسئولان ایرانی نیز آن را دنبال میکنند. ما از آنها تمنی داریم که موضوع موسی صدر معیار و مبنای هرگونه رابطهای باشد، زیرا آزادی امام موسی صدر و دو همراهش از زندانهای لیبی اولویتی ملی و انسانی و اسلامی است و ما بر این اساس با آنان عهد و پیمان بستهایم. در سی و یکمین سالگرد ناپدید شدن وی و دو همراهش و در ۳۱ ماه اوت مردم و ملت امام موسی صدر وفاداری خود را به وی ابراز میدارد و میگوید که موضوع امام موسی صدر پایدارتر از آن است که شامل مرور زمان شود، بلکه همواره با خواست پیروان راه ایشان بیش از گذشته اوج میگیرد. چه شیرین است فریاد به هنگام افطار پس از روزه سکوت! چون کلام درباره فضایل امام موسی صدر و همراهانش است؛ کلام درباره لکه ننگی است که بر دامن قذافی افتاده است.
سخن درباره حقوق و خواستههای مردم است که خود از وظایف ابتدایی دولتهاست. باید که از خیزش و انقلاب محرومان بر حذر باشند، زیرا تا زمانی که یک محروم در لبنان باشد ما ساکت نخواهیم نشست. تا ما زندهایم امام موسی صدر هم در میان ما زنده و پاینده است.
* خلیل علی حمدان، عضو شورای ریاست جنبش امل