دکتر سید جواد میری، استاد دانشگاه و پژوهشگر مسائل اجتماعی، معتقد است امام موسی صدر جهانبینی ویژهای در حوزه ادیان داشته و تاکید دارد پایه و شالوده تمام ادیان یکی است و پیام اصلی مذهب و دین از دیدگاه امام موسی صدر این است که ادیان آمدهاند تا در خدمت انسان باشند.
«امام موسی صدر، پلورالیسم و گفتوگوی بین ادیان» عنوان مقالهای است که از سوی دکتر سید جواد میری در کنفرانس بین المللی «تأملاتی در مورد سوسیالیسم بعد از بیست سال» در شهر صوفیای بلغارستان ارائه میشود. در آستانه سیویکین سالگرد ربوده شدن امام موسی صدر، این استاد دانشگاه که تاکنون چندین کتاب نیز در مورد آراء و اندیشههای این فقیه بزرگ شیعه نوشته است در گفتوگو با خبرنگار تاریخ و اندیشه خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا) خاطرنشان کرد: «دغدغه من نسبت به امام موسی صدر و اندیشه ایشان از این جهت است که معمولاً در حوزه علوم اجتماعی و جامعهشناسی، صرفاً غربیان را صاحب نظر میشناسند. جستوجو برای صاحبنظری غیر از غربیها انگیزهای شد که به کار مقایسهای بین اقبال و شریعتی در مقایسه با گیدنز بپردازم. پس از آن کاری در مورد امام موسی صدر انجام دادم و آراء او را با کارل یاسپرس مقایسه کردم.
کتابی دیگر نیز در مورد امام موسی صدر نوشتم و در آن بررسی کردم که آیا میشود به او به عنوان جامعهشناس پرداخت یا نه. بر اساس آراء سی رایت میلز، جامعهشناس آمریکایی، تخیل جامعهشناسانه ممکن است در یک جامعهشناس که در این زمینه درس خوانده وجود نداشته باشد؛ اما یک نویسنده، روزنامهنگار و یا شاعر ممکن است مسائل و روابط اجتماعی را تنیده درهم ببیند و میان آنها ارتباط برقرار کند.»
وی افزود: «در کتابی بررسی کردم که آیا میشود به امام موسی صدر اینگونه نگاه کرد و اهمیت جامعهشناختی را در گفتمان ایشان پیدا کرد یا نه. چون زمانی که امام موسی صدر در لبنان در مورد اقتصاد و محرومیتزدایی صحبت میکند آن را بیارتباط از دیدگاه مذهبی و حرکتهای اجتماعی نمیبیند. البته عدهای هستند که میگویند او فرد زیرکی بوده است که توانسته است اخلاق دینی را با روشهای سکولار ممزوج کند و بتواند در جامعه لبنان آن روز تاثیراتی ایجاد کند.»
این استاد دانشگاه اظهار کرد: «امام موسی صدر در مقاطع مختلف حرکتهای متعددی انجام داده است، اما میتوان گفت ایشان جهانبینی ویژهای داشته است. ایشان معتقد بودند پایه و شالوده تمام ادیان یکی است و علت اینکه ما اختلاف مذاهب و ادیان داریم به این علت است که پیام اصلی مذهب و دین فراموش شده است. پیام اصلی مذهب و دین از دیدگاه امام موسی صدر این است که ادیان آمدهاند تا به انسان خدمت کنند و در خدمت انسان باشند. اما در طول تاریخ برخی از کسانی که متولی ادیان بودهاند و یا خودشان را پیروان یک مذهب و مذاهب مختلف دانستهاند به جای اینکه از این مذهب استفاده کنند دردها و آلام بشریت را تسکین دهند خود باعث تشدید و یا تضاد شدهاند. براختلافات بیشتر دامن زدهاند تا بر اشتراکات.»
وی افزود: «براین اساس بخشی از فعالیت ایشان انجام کارهای تشکیلاتی بوده است. جامعه شیعی که در لبنان در دهه ۵۰ و ۶۰ و قبل از آن زندگی میکرده است، تحت فشار بوده است. محدودیتهایی که داشته است هم به صورت تاریخی و بعد در دوران معاصر قابل توجه است. به لحاظ تاریخی تحت سیطره دولت عثمانیها بوده است که آنها اهل تسنن بودهاند و اهل تشیع در آنجا تحت فشار بودند.
ممکن است فعالیتهای امام موسی صدر صبغهٔ شیعی داشته باشد اما کارش این نبوده است که فقط به یک مذهب خاص بپردازد. چون ایشان به اشتراک و گفتوگوی ادیان بسیار پافشاری میکند و حتی در مورد آن قلم میزند و در تفسیر قرآنی که دارند به این مطلب پرداختهاند.»
میری افزود: «امام موسی صدر در جامعه لبنان زندگی میکرد که مذاهب و ادیان گروهها و ایدئولوژیهای مختلف در آن وجود دارند. ایده پلورالیسم و دیالوگ بین ادیان را میتوان در چارچوب اندیشههای امام موسی صدر یافت. امام موسی صدر میگوید تمدنهای مختلف بشری مانند پنجرهای به سوی بیرون است. دریچه و منفذی به سمت حقیقت والا است. در منظومه فکری امام موسی صدر تاکید واضح و روشنی در مورد دیالوگ، حوار و گفتوگوی ادیان و تمدنها وجود دارد.»
وی افزود: «دین اسلام از دیدگاه امام موسی صدر به انسان آگاهی و حق انتخاب میدهد. ایشان به دینی اشاره میکند که آگاهیدهنده باشد. ایشان میگوید ادیان در خدمت انسان هستند. دین چارچوبی است که به انسان بینش میدهد. این ادیان باید تشریک مساعی کنند که دردها و آلام بشریت کمتر و رفع شود. امروز بعضا تفسیری از دین غالب شده که به ریاکاری دامن میزند و القاء میکند که دین تکلیفی است که بر دوش توست و اگر بخواهی آن را زمین بگذاری مورد عتاب و سرزنش قرار میگیری و جامعه هم به گونهای شده است که ممکن است فرد را حتی تنبیه فیزیکی هم بکند.»
میری گفت: «حتی از دیدگاه شهید بهشتی و مطهری که به کرات در گفتار و نوشتههای این دو بزرگوار دیده میشود هم صحبت از آزادی، خلاقیت و اخلاق و آگاهی است. آنها معتقد نیستند که دین فشاری است که از بیرون باید وارد شود. ما معتقدیم دین امری فطری است و فطرت هم مسئلهای درون ذاتی است. نمیتواند چیزی درون ذاتی باشد و به انسان فشار وارد کند. اگر فشاری هست باید متوجه بود که در جایی تفسیر، برخورد و یا تربیت نادرست صورت گرفته است. این مسئله بالاخص برای جامعه امروز ایران بسیار مهم است که داعیهٔ دینداری دارد. دینی که به انسان آگاهی ندهد و انسان را به سمت خرافه ببرد چیزی نیست که در گفتههای امام موسی صدر وجود داشته باشد.»
وی افزود: «امام موسی صدر همچنین در مورد محرومیتزدایی مباحثی را مطرح کرد که مسئله در آن فقط اقتصادی نیست بلکه کرامت انسان نیز مطرح میشود. چون فقر مسئلهای صرفا اقتصادی نیست. آنچه با عنوان حقوق بشر داریم از نقاط مشترکی است که امام موسی صدر در مورد کرامت انسانی بر پایه دیدگاه و جهانبینی عنوان میکند. حتی وقتی امام صدر مباحث اقتصادی را مطرح میکنند صرفا مباحث اقتصادی از دیدگاه مارکسیسم و لیبرالیسم نیست. صحبت فقط داشتن یک سیستم اقتصادی اسلامی نیست بحث بر سر این است که حتی اقتصاد را بر اساس دیدگاه انسانشناسانه خود نگاه میکند.»
میری گفت: «در تاریخ ایران در بحث ادیان سه نحله مختلف داریم. نحلهای معتقد است عقل حرف اول را میزند دین هم باید بر اساس عقل تعبیر میشود. همه کارها و کارکردهای اجتماعی باید بر مبنای عقل باشد. عدهای دیگر به وحی اعتقاد دارند و میگویند عقل باید در چارچوب وحی تفسیر، تبیین و تعریف شود. همه کارها و افعال ما بر اساس وحی تنظیم شود. این عده در همه ادیان بودهاند و حتی در حوزههایی مثل اقتصاد به وحی میپردازند و میگویند باید آن را دینی کرد. عدهای دیگر معتقدند عقل و وحی هر دو برای خود کار کرد و حوزه بسیار وسیعی دارند و مخاطب هر دو اینها هم انسان است. این دو حوزه همیشه باید با هم در حال دیالوگ باشند. امام موسی صدر سعی میکند این عقل و وحی را در ارتباط با هم ببیند، امام موسی صدر به آن دسته از متفکران تعلق دارد که دغدغه عقل و وحی دارد.»
وی با بیان اینکه امام موسی صدر بین سنت و مدرنیته در رفت و آمد بود خاطرنشان کرد: «حتی شهید محمدباقر صدر گفته بودند درحوزه مسائل مستحدثه از آقای صدر سوال کنید. ایشان در زمان خود هم به عنوان کسی که در مسائل جدید و مقتضیات زمان مشهور بوده و او را به عنوان صاحبنظر میشناختند. در مورد مسئله عبودیت، ایمان و حتی تعلیم و تربیت نظریات بدیعی دارد. او معتقد است که انسان باید جهانبینی پیدا کند که بتواند در دنیای امروز زندگی کند نه اینکه نتواند زندگی کند و در غار زندگی کند.»