اتهامات را متوجه معمر القذافي و ۱۷ تن از مسوولان ليبي به جرم تحريک و تشويق و مشارکت در ربودن امام و دو همراهش کرده است
خبرگزاري فارس؛ متن کامل قرار اتهامي عليه ژنرال معمر القذافي، رهبر حکومت ليبي و برخي از مسوولان اين کشور به جرم تحريک متن فوق به دليل اينکه جزئيات آخرين روزهاي ديده شدن موسي صدر را با جزئيات توضيح مي دهد اهميت داردو تشويق و مشارکت در ربودن امام موسي صدر، رهبر ايراني شيعيان لبنان و دو همراه وي منتشر شد.متن فوق به دليل اينکه جزئيات آخرين روزهاي ديده شدن موسي صدر را با جزئيات توضيح مي دهد اهميت دارد.به گزارش خبرگزاري فارس، قاضي تحقيق دادگاه عالي لبنان، سميح الحاج، در قضيه ربودن امام موسي صدر و دو همراهش، شيخ محمد يعقوب و عباس بدرالدين قرار اتهامي صادر کرد که براساس آن، اتهامات را متوجه معمر القذافي و 17 تن از مسوولان ليبي به جرم تحريک و تشويق و مشارکت در ربودن امام و دو همراهش کرده است. متن کامل قرار صادره به شرح زير است. اين قرار در تاريخ 21/8/2008 صادر شده و متن آن اکنون منتشر مي شود؛ قرار شماره 2008/1 دادگاه عالي اينجانب سميح الحاج، قاضي تحقيق دادگاه؛ پس از بررسي هاي صورت گرفته؛ - بنا بر حکم شماره 3794 مورخ 4/2/1981 داير بر احاله قضيه «اقدام عليه امنيت ملي» که در نتيجه ربودن امام موسي صدر و دو همراهش، شيخ محمد يعقوب و روزنامه نگار، عباس بدرالدين در دادگاه عالي صادر شده - و بنا بر دستور وزير محترم دادگستري به شماره 72 مورخ 6/2/1986 مبني بر تعيين قاضي طربيه رحمه به عنوان قاضي تحقيق در اين قضيه - و بنا بر قرار صادره از قاضي تحقيق، طربيه رحمه، به تاريخ 18/11/1986 که براساس بررسي دادستان کل در تاريخ 16/11/1986دستگاه قضايي لبنان را در اين قضيه صلاح دانسته و صدور دستور مفتوح ماندن پرونده براي شناسايي عاملين، محرکين و شرکاي جرم در جنايت موضوع دعوي - و بنابر درخواست دادستان کل از قاضي تحقيق در تاريخ 2/8/2004 مبني بر لغو دستور بايگاني صادره در تاريخ18/11/1986و صدور دستور تحقيق مجدد که در تاريخ 14/9/2006 مجدداً از سوي دادستان کل بر آن تاکيد شد؛ - و بنا بر درخواست استعفاي صادره از قاضي تحقيق، طربيه رحمه، به تاريخ 3/8/2004 - و بنا بر دستور وزير محترم دادگستري به شماره 812 به تاريخ 31/8/2004 مبني بر تعيين قاضي سهيل عبدالصمد به عنوان قاضي تحقيق در اين قضيه به جاي قاضي طربيه رحمه - و بنابر درخواست استعفاي قاضي سهيل عبدالصمد به تاريخ 3/4/2006 - و بنابر دستور وزير محترم دادگستري به شماره 625 به تاريخ 3/7/2006 مبني بر تعيين اينجانب (سميح الحاج) به عنوان قاضي تحقيق در اين قضيه - و بنا بر گزارش سفر هيات امنيتي لبنان به رم در تاريخ 31/10/1978 - و بنابر گزارش سفر هياتي از سوي حکومت لبنان به ايتاليا در تاريخ 24/8/2006 براي پيگيري قضيه ربودن امام صدر و دو همراهش - و بنابر گزارش کميته کارشناسان که از سوي اينجانب تشکيل شد و آقايان ميشل جدعون، محمدعلي مراد و محمود الفقيه اعضاي آن بودند - و بنابر قرار صادره از سوي اينجانب به تاريخ 28/8/2007 - و بنابر دادخواست شماره 1 به تاريخ 21/2/1981و بنابر توضيح صادره از دادستاني کل به تاريخ 21/10/1986و بنابر ادعانامه دادستاني کل به تاريخ 2/8/2007 و همچنين بنابر همه اوراق و تحقيقات،روشن شد که اتهام متوجه مدعي عليهم زير است؛ 1- سرهنگ معمر بن محمد ابومنيار القذافي، نام مادر؛ عايشه، متولد شهر سرت در تاريخ 1943، تابعيت ليبي، در تاريخ 2008/4/23 ،حکم جلب وي صادر شده و همچنان متواري است. 2- المرغني مسعود التومي، راننده اداره تشريفات وزارت امور خارجه، نام مادر؛ فائزه، متولد شهر جنزور در تاريخ 1948، تابعيت ليبي، در تاريخ 2007/8/2 حکم جلب وي صادر شده و همچنان متواري است. 3- احمد محمد الحطاب، کارمند دبيرخانه کنگره خلق در طرابلس، نام مادر؛ فاطمه، متولد 1946، تابعيت ليبي در تاريخ 2/8/2007 حکم جلب وي صادر شده و همچنان متواري است. 4- الهادي ابراهيم مصطفي السعداوي، مشاور مدير آليتاليا در فرودگاه طرابلس و مسوول مراقبت پرواز هواپيما، نام مادر؛ عايشه متولد 1946، تابعيت ليبي در تاريخ 2/8/2007، حکم جلب وي صادر شده و همچنان متواري است. 5- عبدالرحمن محمد غويله، ستوان يکم اداره کل اتباع خارجي و پليس گذرنامه، مامور در بخش خروجي فرودگاه، نام مادر؛ لطيفه، متولد 1950، تابعيت ليبي در تاريخ2/8/2007، حکم جلب وي صادر شده و همچنان متواري است. 6- محمد خليفه سحيون، مدير اداره نيروي انساني در شرکت اکسيد ناتال طرابلس، نام مادر؛ عنايه، متولد 1931 شهر عزيزيه، تابعيت ليبي در تاريخ 2007/8/2 ، حکم جلب وي صادر شده و همچنان متواري است. 7- عيسي مسعود عبدالله المنصوري، کارمند موسسه توسعه برق که هم اکنون افسر وظيفه است، نام مادر؛ حوريه، متولد 1949، تابعيت ليبي در تاريخ 2007/8/2 حکم جلب وي صادر شده و همچنان متواري است. 8- محمود محمد بن کوره، کاردار سفارت ليبي در لبنان در سال 1978، تابعيت ليبي فاقد ساير اطلاعات. 9- احمد الاطرش، نماينده وزارت خارجه ليبي در سال 1978، تابعيت ليبي، فاقد ساير اطلاعات. 10- عبدالسلام جلود، نخست وزير ليبي در سال 1978، تابعيت ليبي، فاقد ساير اطلاعات. 11- عيسي البعباع، نماينده وزارت خارجه ليبي در سال 1978، تابعيت ليبي، فاقد ساير اطلاعات. 12- عاشور الفرطاس، رئيس اداره سياسي وزارت خارجه ليبي، تابعيت ليبي، فاقد ساير اطلاعات. 13- علي عبدالسلام التريکي، مشاور القذافي، وزارت خارجه ليبي، تابعيت ليبي، فاقد ساير اطلاعات. 14- احمد شحاته، رئيس دفتر روابط خارجي در دبيرخانه کنگره خلق در سال 1978، تابعيت ليبي، فاقد ساير اطلاعات. 15- احمد مسعود صالح ترهون، کارشناس اداره مهاجرت و گذرنامه در فرودگاه طرابلس از دو فوريه 1978 تا24/3/1979در اداره کل، متولد 1946، تابعيت ليبي، فاقد ساير اطلاعات. 16- ابراهيم خليفه عمر، ستوان يکم در بخش امنيت فرودگاه، متولد 1933 تابعيت ليبي، فاقد ساير اطلاعات. 17- محمدعلي الرحيبي، سرگرد در پليس آگاهي ليبي، تابعيت ليبي، فاقد ساير اطلاعات. 18- محمدولد دادا، سفير موريتاني در ليبي در سال 1978، تابعيت موريتاني، فاقد ساير اطلاعات. 19- هر شخص ديگري که در تحقيقات متهم شناخته شود. افراد نامبرده بالا در خارج از خاک لبنان و در تاريخي که شامل مرور زمان نشده است، اقدام به ربودن و سلب آزادي امام موسي صدر و دو همراهش شيخ محمد يعقوب و عباس بدرالدين، روزنامه نگار، کرده اند که در نتيجه آن اقدام لبنان در معرض فتنه و آشوب هاي مذهبي و نزاع ميان طوايف قرار گرفت. جرائمي که از آنها نام برده شد در آيين نامه شماره 27 مصوب تاريخ 5/3/1959 و مواد 569 ، 450 ، 459 ، 454 ، 392 ، 408 ، 213 ، 217 ، 218 ، 219 ، 308 ، 307 قانون مجازات لبنان براي آنها مجازات تعيين شده است. در نتيجه تحقيقات روشن شد که؛ اولاً- درباره وقايع و اتفاقات؛ امام موسي صدر شخصيت بارز و معروفي در سطح جهان عرب و اسلام است. خاصه که او عالم ديني برجسته و روشني است که مجلس اعلاي شيعيان را تاسيس و رهبري کرد و مقاومت لبناني را ضد دشمن اسرائيلي بنيان نهاد. هر کس او را مي شناخت به سبب ويژگي هاي شخصي اش به او احترام مي گذاشت. در مساجد و کليساها و انجمن ها حاضر مي شد و سخنراني مي کرد. منادي عدالت در مسائل ملي لبنان و نيز براي انسان بود، انسان در هر کجا که باشد. از جنبه توانايي ها، امام موسي صدر فارغ التحصيل رشته حقوق است؛ وي لحظه يي براي مطالبات شخصي خود تلاش نکرد. ايشان با دو همراهش دچار بدترين سرنوشتي شدند که براي انسان امکان دارد؛ربوده شدن اجباري، با گذشت بيش از 30 سال بدون هيچ اطلاعي از ايشان يا کشف سرنوشت شان. اتفاقي که براي خانواده و دوستداران آنها رنجي دردناک است که تا به امروز استمرار دارد. از آغاز بحران لبنان در سال 1975 امام موسي صدر دغدغه وحدت و يکپارچگي لبنان را داشت؛ يکپارچگي سرزمين و ملت و نهادها را. ايشان از هر راهي براي اقناع طرف هاي درگير از کشتار و ويراني بيشتر کشور خود فروگذار نکرد. حتي گفت؛ «اگر از من خواسته شود خويش را قرباني کنم تا لبنان باقي بماند، لحظه يي درنگ نخواهم کرد.» هنگامي که تلاش هاي ايشان به نتيجه نرسيد، به سفر رفت و با هر کس که در او تواني براي کمک به پايان دادن وضع ناگواري که کشور به آن دچار شده بود مي ديد، گفت وگو کرد. نتيجه آن گفت وگوها برپايي اجلاس سران در رياض و قاهره بود. امام صدر احساس مي کرد توطئه يي براي تجزيه لبنان و ايجاد دولتي اسلامي وجود دارد؛ سرهنگ معمر القذافي از طرفداران و حاميان اين تفکر بود. در حالي که موضع امام روشن و قاطع مخالف تفکر ايجاد اين دولت بود. امام صدر اصرار داشت که لبنان ميهن نهايي همه شهروندان مسيحي است، همان طور که ميهن مسلمانان است. اين اختلاف عقيده به تيرگي روابط ميان امام و رژيم ليبي انجاميد که به هنگام ديدار امام با معمر القذافي در سال 1975 به هنگام بازديد از ليبي به وضوح آشکار شد. امام موسي صدر به هنگام ديدار از الجزاير و ديدار با رئيس جمهور آن کشور، هواري بومدين با درخواست وي براي سفر به ليبي و ديدار با سرهنگ القذافي مواجه شد. بنابراين امام به رغم ميل خود و به درخواست رئيس بومدين که از يکي از معاونانش خواست فوراً مقدمات سفر امام را به ليبي مهيا کند، به آن کشور سفر کرد؛ حتي رئيس بومدين در نوشته هاي خود گفته است که اخلاقاً مسوول قضيه ربودن امام و دو همراهش است. پس از بازگشت امام از الجزاير در تاريخ 28/7/1978، کاردار ليبي در لبنان، مدعي عليه، محمود بن کوره دعوت رسمي را براي ديدار از ليبي به امام موسي صدر تقديم کرد. خرج سفر نيز بر عهده سفارت ليبي بود (نامه سفارت ليبي به تاريخ 24/8/1978 در شرکت هوايي الشرق الاوسط موجود است.) در تاريخ 20/8/1978 امام به کاردار ليبي اعلام کرد که مايل است سفر در تاريخ 25/8/1978 صورت پذيرد و اعلام کرد ناگزير است ليبي را پيش از 1/9/1978 ترک کند، چرا که همسرش بيمار و در فرانسه تحت درمان است. نيز بايد براي پيگيري کارهاي مهم به لبنان بازگردد. همچنين اسامي اعضاي هيات همراه اعلام شد. در تاريخ 25/8/1978 امام و دو همراهش با پرواز شرکت هواپيمايي الشرق الاوسط به ليبي رفتند. در شمار بدرقه کنندگان در فرودگاه بيروت، مدعي عليه، کاردار ليبي در لبنان، محمد بن کوره، حضور داشت و در فرودگاه طرابلس نيز از سوي مدعي عليه، احمد شحاته رئيس دفتر روابط خارجي کنگره خلق مورد استقبال قرار گرفتند. امام و دو همراهش در هتل الشاطي طرابلس به عنوان ميهمانان رسمي حکومت ليبي اقامت گزيدند. هدف از ديدار امام صدر و دو همراهش از ليبي که با آغاز آماده سازي براي جشن هاي انقلاب ليبي، در ابتداي ماه سپتامبر مصادف شده بود، صرفاً ديدار با سرهنگ القذافي و مسوولان ليبي و گفت وگو درباره مسائل لبنان بوده است. پس از آن امام قصد داشت به فرانسه سفر کند تا از سلامتي همسرش که تحت معالجه بود، اطمينان يابد. اين مساله همچنين از متن نامه يي که امام در بعدازظهر 30/8/1978 توسط آقاي نزار علي براي خانواده خود فرستاد، مشخص مي شود. در آن نامه آمده است که امام روز شنبه يا يکشنبه يعني دوم يا سوم سپتامبر به پاريس مي رسد. ضمناً مي دانيم که امام ويزاي مکرر فرانسه را از سفارت فرانسه در بيروت در تاريخ25 ژوئيه 1978 گرفته بود که تا ماه دسامبر همان سال اعتبار داشته است. همچنين شيخ محمد يعقوب نيز که قصد داشت به همراه امام به فرانسه برود، ويزاي فرانسه را از سفارت آن کشور در بيروت گرفته بود،اما عباس بدرالدين، روزنامه نگار، چنين ويزايي نداشت. زماني که امام و همراهانش در هتل الشاطي اقامت داشتند، اتفاقاً شخصيت هاي لبناني از جمله آقايان؛ طلال سلمان، منح الصلح، بشاره مرهج، اسعد المقدم، محمدقباني و بلال الحسن نيز حضور داشتند که براي شرکت در جشن هاي انقلاب ليبي در اول ماه سپتامبر به آن کشور سفر کرده بودند. قطع تماس هاي تلفني از زمان رسيدن امام و دو همراهش به ليبي تا ربوده شدن شان، بر خلاف عادت امام در سفرهاي خود، ايشان هيچ تماس تلفني با مجلس اعلاي شيعيان يا خانواده و يا دوستان خود نگرفته است. وضعيت دو همراه ايشان نيز به همين صورت است. با اينکه آقاي عباس بدرالدين براي پوشش خبري اين سفر در خبرگزاري خود، با امام همراه شده بود. همچنين روزنامه هاي ليبيايي و رسانه هاي آن کشور هم اين سفر را ناديده گرفتند و هيچ اشاره يي حتي گذرا به آن نکردند، به رغم آنکه سفر رسمي بود. تا آنجا که حتي کاردار سفارت لبنان در ليبي و شاهد پرونده، آقاي نزار فرحات، تا سه روز پس از رسيدن امام و دو همراهش از حضور ايشان خبر نداشت. کاردار لبنان در تاريخ 28/8/1978 و پس از تماس آقاي عباس بدرالدين با او و تمايل به حضور در سفارت و ديدار با وي از حضور آنها خبردار شد. پس از اين تماس استاد بدرالدين به همراه آقايان منح الصلح و بشاره مرهج به سفارت رفتند و با کاردار ديدار کردند. کاردار لبنان پس از اين ملاقات دريافت که آنان پس از طرابلس به پاريس خواهند رفت. بنابراين متوجه شد که نيازمند اخذ رواديد سفر براي ورود به فرانسه هستند. بدرالدين، منح الصلح و مرهج از کاردار خواستند با ارسال نامه هايي براي آنان از سفارت فرانسه در طرابلس رواديد اخذ کند. کاردار سفارت لبنان يکي از کارمندان محلي سفارت به نام عايشه رحمه را مامور کرد که اين مساله را پيگيري و نامه هاي لازم را آماده کند. کارمند محلي سفارت از آنان مي خواهد عکس هاي خود را به او بدهند تا به درخواست الصاق کند. در اين هنگام آقايان الصلح و مرهج براي آوردن عکس سفارت را ترک مي کنند و آقاي عباس بدرالدين مي ماند. آقاي فرحات از آقاي بدرالدين مي پرسد که چه تاريخي به طرابلس رسيده اند و پس از آن تلفني با امام موسي صدر تماس مي گيرد. عباس بدرالدين نيز گذرنامه و عکس هاي خود را به کارمند محلي سفارت مي دهد تا براي او ويزاي فرانسه بگيرد و بعد سفارت را ترک مي کند. حوالي ساعت هشت و نيم شب 28/8/1978 آقاي فرحات کاردار سفارت به محل اقامت امام در هتل الشاطي مي رود و با ايشان ديدار مي کند. در اين ديدار امام به آقاي فرحات تاکيد مي کند که ماندنش در ليبي منوط به مشخص شدن زمان ديدارها است؛ اگر زود انجام شود يا حتي اگر گفته شود ملاقاتي انجام نمي شود، ليبي را ترک مي کند و به فرانسه خواهد رفت. در اين ديدار کاردار سفارت لبنان تاکيد کرد که رواديد ورود امام و شيخ محمد يعقوب به فرانسه معتبر است. غروب 28/8/1978 جلسه يي درباره کتاب سبز برگزار شد که مدعي عليه، معمر القذافي و آقايان؛ منح الصلح، محمد قباني، بلال الحسن، اسعد المقدم و بشاره مرهج در آن حضور داشتند که جلسه تا نيمه شب ادامه يافت. مي دانيم که اين هيات پس از امام و دو همراهش يعني در تاريخ 26/8/1978به طرابلس رسيده بودند. پس از پايان جلسه و بازگشت هيات مذکور به هتل، به هنگام سحر آقاي عباس بدرالدين را ديدند و از او شنيدند امام سحري را ميل کرد ه اند. آنها نزد امام رفتند و از ايشان شنيدند که همان شب زمان ديدار با سرهنگ معمر القذافي بوده اما نيمه شب تماس گرفته اند که؛ قرار لغو شده و به وقت ديگري موکول شده است. غروب 30/8/1978 کاردار لبنان آقاي نزار فرحات ضيافت افطاري به مناسبت حضور امام برپا کرد که شيخ محمد يعقوب و آقاي عباس بدرالدين، منح الصلح و هيات لبناني دعوت شده به جشن هاي ليبي و آقاي سفير، ژوزف سلامه، در آن حضور داشتند. پس از افطار امام اجازه خواست تا ضيافت را ترک کند. امام به انتظار ماشين تشريفات نماند و با تاکسي به هتل بازگشت چرا که منتظر تلفن يا دعوت براي ديدارهاي رسمي بود که گفته بودند ممکن است در هر لحظه يي انجام شود. ديدار با القذافي عادت سرهنگ القذافي بر اين است که به هنگام ديدار با هر شخصيتي به مشاوران خود مي گويد از آن شخصيت بخواهند در هتل يا مکاني که به راحتي بتوان با او تماس گرفت، منتظر بماند تا زمان ملاقات را که معمولاً بلافاصله پس از تماس است، به وي اعلام کنند. بنابراين امام ناراحت و معذب بود چرا که پنج روز از حضورش در هتل مي گذشت اما هنوز با سرهنگ القذافي ديدار نکرده بود. صبح روز 31/8/1978 امام صدر به شاهد پرونده، اسعد المقدم، خبرنگار گفت به لبنان بازخواهد گشت چرا که هنوز زماني براي ديدار با القذافي مشخص نشده، ضمن آنکه آقاي اسعد المقدم، امام صدر و دو همراهش را حوالي ساعت يک ظهر ديده که هتل را ترک مي کنند. او از صحبت کوتاه با آقاي عباس بدرالدين دريافت که آنان براي ديدار با القذافي مي روند. اين آخرين باري بود که امام و دو همراهش مشاهده شده اند. امام و دو همراهش بعدازظهر 31/8/1978، عملاً با سرهنگ القذافي ديدار کرده اند و ملاقات نيز نه تنها دوستانه نبوده، بلکه بسيار توفاني بوده. علت آن هم اختلاف عقيده سياسي و ديني با القذافي بوده است؛امري که منجر شد القذافي به اطرافيانش بگويد؛ «اينها را بگيريد» و از آن لحظه تاکنون هيچ اثري از امام و دو همراهش نيست. شاهد پرونده آقاي نزار فرحات، تاکيد مي کند که بعدازظهر 31/8/1978 به هتل الشاطي رفته اما امام و دو همراهش را نديده. وي گذرنامه هاي آقايان عباس بدرالدين و منح الصلح را به آقاي بشاره مرهج مي دهد. آقاي نزار فرحات غروب همان روز به هتل باز مي گردد و تلاش مي کند با اتاق هاي امام صدر و دو همراهش تماس بگيرد، اما نتيجه يي نمي گيرد. سپس کارمندان هتل به او خبر دادند امام و همراهانش اکنون در هتل نيستند. صبح روز بعد دوباره تلاش کرد با امام يا يکي از همراهانش تماس بگيرد اما يکي از کارمندان هتل به او گفت امام و دو همراهش هتل را ترک کرده اند. همان طور که گفته شد امام صدر عادت داشت هنگام سفر هر روز با مجلس اعلاي شيعيان لبنان و خانواده اش تماس بگيرد، اما سپري شدن چند روز بدون تماس، همه را نگران، مضطرب و ترسان کرده بود. بنابراين از سوي مجلس اعلاي شيعيان با رئيس جمهور وقت، مرحوم الياس سرکيس و جناب نخست وزير، دکتر سليم الحص تماس گرفتند که آنان را از مساله باخبر سازند. جناب رئيس جمهور سرکيس چندين بار کوشيد تا تلفني با سرهنگ القذافي صحبت کند، اما نتوانست. بنابراين دستور داد دبيرکل هيات دولت لبنان دکتر عمر مسيکه به همراه دو افسر از اداره دوم ارتش، سرگرد نبيه فرحات و سروان نصوح مرعب به ليبي بروند. کاردار سفارت ليبي در لبنان، مدعي عليه، محمود بن کوره، در ابتدا در صدور ويزاي ليبي کار شکني مي کرد و آن را کش مي داد، بالاخره پس از تماس هايي تنها به دبير کل کابينه، ويزا داد و براي دو افسر نامبرده ويزا صادر نکرد. نخست وزير ليبي، مدعي عليه، سرگرد عبدالسلام جلود نيز براي مشخص کردن زمان ملاقات بسيار معطل کرد اما در نتيجه تهديد دکتر عمر مسيکه بر ترک ليبي و انعکاس مساله در لبنان و در موضع رسمي دولت، براي ديدار با سرگرد جلود وقت ملاقاتي مشخص شد. وي در ابتداي ديدار اقدام به ربودن امام صدر را عجيب مي شمرد. وي وعده داد براي پايان دادن به اين وضعيت از هيچ کوششي فروگذار نخواهد کرد. سرگرد جلود به دکتر مسيکه اطلاع داد که امام صدر و همراهانش با هواپيماي شرکت آليتاليا به شماره 881 به ايتاليا رفته اند. وي گفت اين سفر ساعت هشت و نيم شب 31/8/1978 انجام شده و آنان ناگهاني و بدون اطلاع مراجع رسمي در ليبي سفر کرده اند. بايد اشاره کرد هيات امنيتي متشکل از افسران، فرحات و مرعب، براي بررسي تحقيقات ايتاليا به رم رفتند و نتوانستند وارد خاک ليبي شوند. ناپديد شدن امام موسي صدر تنها سبب نگراني بسيار در مجلس اعلاي شيعيان و خانواده و دوستان امام نبود، بلکه دستگاه هاي رسمي لبنان از طريق کانال هاي ديپلماتيک از مقامات ايتاليايي خواستند در اين باره تحقيق کنند. دادستاني کل ايتاليا در رم عملاً در دو مرحله اقدام به تحقيق کرد. مرحله اول در تاريخ 24/9/1978 و مرحله دوم در تاريخ 23/9/1981بود. اين دادستاني در تاريخ 20/12/1981 از قاضي تحقيق در رم درخواست کرد پرونده را بايگاني کند. چرا که براي دادستاني محرز شده بود امام موسي صدر و دو همراهش به رم نيامده اند و افرادي که وارد خاک ايتاليا شده اند، خود را به جاي آنان جا زده و نام و هويت امام و دو همراهش را به دروغ بر خود گذاشته اند. بنابراين در نهايت در تاريخ 28/1/1982 قاضي تحقيق در شهر رم تصميم گرفت به همين دلايل پرونده را بايگاني کند. تحقيقات ايتاليا تحقيقاتي که دستگاه قضايي ايتاليا در تاريخ 1/9/1978 انجام داد مشخص کرد دو نفر وارد هتل هاليدي اين شده اند و خود را امام و شيخ محمد يعقوب معرفي کرده اند که يکي از آن دو لباس روحانيون بر تن داشته است. آنان دو اتاق درخواست کرده اند و اتاق هاي 701 و 702 به آنان داده شده. همچنين پس از آنکه يکي از کارمندان هتل به آنان مشکوک شده، آنها مبلغ يک هفته را پيش پرداخت کرده اند. آن دو نفر سپس به اتاق هايشان رفتند و پس از 10 دقيقه رفتند و ديگر بازنگشتند. فردي هم که لباس روحانيون بر تن داشت هنگام خروج لباس شخصي بر تن کرده بود. پليس قضايي بلافاصله از کارمندان هتل هاليدي اين بازجويي کرد و آنان در بازجويي ها مشخصات افراد را با تصاوير امام موسي صدر و شيخ محمد يعقوب مقايسه کردند و هر گونه شباهت آنان را با عکس ها انکار کردند و گفتند دو نفري که به نام امام و شيخ يعقوب وارد هتل شده اند، جعلي و دروغين بوده اند. شاهد پرونده آقاي نيکولوزي لئوناردو، هنگامي که عکس امام را به او نشان دادند تا يکي از دو فرد عربي را که اول سپتامبر ديده بود، شناسايي کند، نشناخت. اما شاهد پرونده، آقاي کولانجلو پيترو تصريح کرد به هيچ وجه شخصي را که عکس او را نشانش داده اند، نديده است. شاهد پرونده خانم زامبوکو مارگريتا، قامت شخصي را که لباس روحانيون بر تن و عمامه بر سر داشته، حدوداً 175 سانتي متر و کسي را که لباس شخصي پوشيده بود، کوتاه قد توصيف مي کند. وي هنگامي که عکس امام را مي بيند، شباهت ميان عکس و آن شخص را انکار مي کند که وي همان شخص بوده است. شاهد پرونده آقاي چدروني آلبرتو، شخصي را که لباس روحاني بر تن کرده بود، بدون ريش و سبيل و شخصي را که لباس شخصي بر تن داشته کوتاه قد توصيف مي کند. وي گفت شخص اولي که ديده، کسي نيست که عکس او را ملاحظه کرده است. اما شاهد پرونده آقاي دورانته جيوزپه، باربر هتل، شخصي را که لباس روحاني بر تن داشته حدوداً 175 الي 180 سانتي متر و بدون ريش و سبيل و شخص ديگر را کوتاه قد و داراي سبيل توصيف مي کند و مي افزايد کسي که لباس شخصي بر تن داشت با فردي که لباس روحانيون بر تن کرده بود، با احترام بسيار زياد رفتار مي کرد؛ گويي از او مي ترسيد. مثل رفتار سرباز در برابر مافوق خود. وي هنگامي که تصوير امام صدر را ديد قاطعانه رد کرد که وي همان کسي باشد که در هتل ديده است. همچنين مهماندار هواپيماي شرکت آليتاليا به شماره 881 مورخ 31/8/1978 قاطعانه مي گويد با توجه به ويژگي هاي بارز امام موسي صدر کسي که با آن پرواز سفر کرده امام صدر نبوده است. شاهد پرونده استالفي اورلاندو، عضو کادر پرواز اعلام کرد ميان مسافران شخصي که ويژگي ها و نشان هاي امام را داشته باشد، نديده است. هنگامي که عکس هاي امام و دو همراهش را به او نشان دادند، هيچ کدام را نشناخت و هيچ يک را در ميان مسافران آن پرواز نديده بود. شاهدان ديگر پرونده، کوچياني ليچيا،کانتينو سرجيو و باگنولو روبرت ريچارد گفته هاي شهود نامبرده بالا را تأکيد کردند. شهود ديگر کاردونه آندريا و ساندرونه کارمينه اعلام کردند در ورودي فرودگاه فيوميچينو در رم مسوول بررسي گذرنامه ها در عصر روز 31/8/1978 بوده اند آنها قاطعانه اعلام کردند عکس هاي امام و دو همراهش با عکس هايي که روي گذرنامه هايي که در آن شب ديده اند، مطابقت ندارد. شاهد ديگر پرونده، فيدله آلفردو کارمند اداره گمرک تأکيد کرد در بخش بازرسي گمرک از ساعت 6 عصر روز 31/8/1978 تا ساعت 8 صبح 1/9/1978 در محل کار خود بوده است. وي هنگامي که عکس هاي امام و شيخ يعقوب و عباس بدرالدين را ديد، با قاطعيت و بدون ترديد اعلام کرد اين افراد را نديده است. وي همچنين اعلام کرد چون مدت زماني طولاني در قاهره بوده، زبان عربي را به خوبي مي داند و عادت دارد با مسافران عرب زبان صحبت کند. اما شاهدان، والنته الساندرو و دو نسلمان جوزفين که هر دو مسافر همان پرواز بوده اند، اعلام کردند در آن پرواز کسي را با مشخصات امام يا شبيه او نديده اند. بايد اشاره کرد همه اين گفته ها بلافاصله پس از واقعه و از تاريخ 20لغايت 23سپتامبر 1978 انجام و ثبت و ضبط شده است. زوتو دوناتو گروهبان و مامور بخش امنيت و مسوول بررسي و تطبيق گذرنامه ها با چهره افراد، در فرودگاه فيوميچينو اعلام کرد شخصي را که در مقابل خود ديده، چهره اش با عکس روي گذرنامه مطابقت داشته است. وي اعلام کرد چهره کسي را که به نام عباس بدرالدين تقاضاي اقامت کرده به خاطر ندارد و دقيقاً نمي داند عباس بدرالدين حقيقي بوده است که عکس او را به او نشان داده اند يا خير. تحقيقاتي که در هتل ساتلايت انجام شد، اثبات کرد شخصي به نام بدرالدين عباس يا عباس بدرالدين در شب 31/8/1978 يا پس از آن در هتل ساتلايت يا هر هتل ديگري در رم اقامت نداشته است. تحقيقات از شرکت هوايي مالت و شرکت آليتاليا مشخص کرد هيچ شخصي به نام بدرالدين عباس يا عباس بدرالدين به مالت نرفته است؛ نه در اول سپتامبر و نه در ساير روزهاي هفته. تحقيقات ايتاليا به اين نتيجه رسيد که شخصي که در برابر مسوول بررسي گذرنامه ها بوده و در ساعت 23 و 35 دقيقه شب 31/8/1978 حاضر شده و نام عباس بدرالدين بر خود گذاشته و گذرنامه او را به همراه داشته شخصي ديگر بوده و به دروغ خود را بدرالدين معرفي کرده است. ليبي ترک نشده تحقيقات ايتاليا روشن کرد بدون هيچ شکي امام صدر و دو همراهش ليبي را ترک نکرده اند و در نتيجه وارد خاک ايتاليا نشده اند. همچنين ادله ثبوتي بالا اين مساله را اثبات مي کنند. اين ادله با ادعاهاي برخي افراد نزد پليس ليبي تناقض دارد. منابع تحقيقاتي ايتاليا در تحقيقات منابع ليبيايي شک کردند و آن به سبب تاخير در شروع به تحقيق در ليبي است که در تاريخ 3/11/1979 يعني پس از گذشت بيش از يک سال از ربودن امام و دو همراهش انجام شده و سخن کساني که از آنها بازجويي شده، دچار تناقضات فراوان است. کارگران هتل هاليدي اين گذرنامه امام صدر و شيخ يعقوب را در يکي از اتاق هايي که به نام آنها رزرو شده بود، پيدا کردند. و مشخص شد گذرنامه سياسي امام دستکاري شده و عکس الصاق شده روي آن نه تنها کمي جدا شده بلکه مهر خشک شده و حک شده روي آن با نقش مهر موجود در صفحه 3 يکسان نيست و همچنين عکس از سند ديگري کنده شده چرا که آثار آن پشت عکس باقي مانده بود.جست وجوي چمدان ها نشان داد اسناد، لباس ها و وسايل خاص امام به طور بي نظم درهم ريخته بود. در چمدان ها لباس هاي امام به همراه لباس ها و وسايل و اسناد شيخ يعقوب و آقاي بدرالدين مشاهده شد. همچنين لباس ها و وسايل افراد ناشناس ديگري پيدا شد. چمدان کوچک امام محتوي وسايل خاص آقاي بدرالدين و همچنين وسايل افراد ناشناس بود. همچنين وسايل آقاي بدرالدين در کيف سامسونت خاکستري رنگ پيدا شد. اين کيف سامسونت اصلاً نبايد در هتل «هاليدي اين» مي بود چرا که شخصي که نام بدرالدين را بر خود گذاشته بوده به اين هتل نيامده بلکه در فرودگاه رم تصريح کرده به هتل ساتلايت خواهد رفت. همچنين در يکي از چمدان ها ساعت مچي امام صدر مشاهده شد که شيشه اش شکسته و بندش پاره شده و از کار افتاده بود. مسوول پرواز 881 عالمي ديني را در پرواز نديده است. اين اتفاقات با موارد زير تاييد شد؛ - شکايت شاکي - گفته هاي شهود - گزارش کميته کارشناسان - تحقيقات ايتاليا - بنا بر قرينه عدم اجازه ورود به خاک ليبي به افسران لبناني، عضو هيات لبناني از سوي حکومت ليبي - عدم جديت در تحقيقات ليبي - اعتراف مدعي عليه، معمر القذافي، به ربودن امام و دو همراهش در ليبي (سخنراني سال 2002 در شهر سب ها) - به قرينه عدم حضور مدعي عليهم - کليه تحقيقات ثانياً در قانون - از آنجا که در نتيجه تحقيقات انجام شده مشخص شد بدون هيچ شکي امام سيد موسي صدر و دو همراهش جناب شيخ محمد يعقوب و خبرنگار، عباس بدرالدين، که بنابر دعوت رسمي از سوي ليبي و براي جلسه با سرهنگ معمر القذافي به آن کشور رفته بودند، ليبي را به سوي مکان ديگري پس از ديدارشان با القذافي و در تاريخ 31/8/1978 ترک نکرده اند و بر خلاف تمايل خود در ليبي باقي مانده اند.- و از آنجا که مدعي عليه، سرهنگ القذافي، به رغم اصرار حکومت ليبي از زمان ربودن امام در تاريخ 31/8/1978 مبني بر اينکه ايشان خاک ليبي را به مقصد ايتاليا ترک کرده اند، در سخنراني يي که در شهر سب ها در تاريخ 31/8/1978 ايراد کرد، به ناپديد شدن امام و دو همراهش در ليبي اعتراف کرد؛ - و از آنجا که از تحقيقات صورت گرفته از سوي دادستاني کل ايتاليا که منجر به صدور دو قرار از سوي دادستان کل و قاضي تحقيق رم شد، مشخص شد کساني که وارد ايتاليا شده اند، امام صدر و دو همراهشان نبوده اند، بلکه افرادي ديگر بوده اند که به دروغ نام آنان را براي خود جعل کرده بودند.- و از آنجا که در نتيجه تحقيقات دستگاه قضايي ايتاليا نادرستي و عدم صحت تحقيقات ليبي از مدعي عليهم مشخص شد.- و از آنجا که از تحقيقات ايتاليا از مهماندار و مسافران هواپيمايي آليتاليا به شماره 881 از طرابلس به مقصد رم به تاريخ 31/8/1978 مشخص شد که هيچ کس امام صدر را در آن پرواز مشاهده نکرده و مسوول پرواز نيز هيچ فرد روحاني را در آن پرواز نديده است. حتي اگر فرض کنيم هيچ کس امام را در فرودگاه طرابلس در غروب روز 31/8/1978 نديده، بر فرض صحت اين واقعه به معني سوار شدن به هواپيماي شرکت آليتاليا نيست، بلکه جزيي از عمليات ربودن براي ظاهرسازي چهره امام براي کساني است که ايشان را ديده اند.- و از آنجا که پرواز 881 از طرابلس به رم با يک ساعت تاخير پرواز کرده و ساعت يازده و نيم شب به رم رسيده است و دو نفري که خود را امام صدر و شيخ يعقوب ناميده اند حدود ساعت 10 صبح 1/9/1978 وارد هتل هاليدي اين شده اند. - و از آنجا که اثبات شد امام سيدموسي صدر و شيخ محمد يعقوب هيچ گاه لباس شخصي بر تن نمي کردند. - و از آنجا که مشخص شد شخصي که خود را جاي امام موسي صدر گذاشته بود و وارد هتل هاليدي اين شده، لباس روحانيون بر تن داشته و پس از آنکه حدوداً 10 دقيقه در اتاق مانده و با لباس شخصي خارج شده و هتل را ترک کرده و ديگر بازنگشته.- و از آنجا که همه کارمندان و کارگران هتل هاليدي اين پس از مشاهده عکس امام موسي صدر قاطعانه اعلام کردند فردي را که در هتل ديده اند، امام موسي صدر نيست. - و از آنجا که مشخص شد ويژگي هاي امام و شيخ يعقوب با ويژگي هايي که شهود ايتاليايي اعلام کرده اند، از نظر قامت (بيش از 195 سانتي متر) يا ريش و سبيل يا لباس يا ويژگي هاي آشکار ظاهري منطبق نيست. - و از آنجا که دو نفري که خود را امام صدر و شيخ يعقوب ناميده اند، ساعت 30/11 شب 31/8/1978 به فرودگاه رم رسيده اند در حالي که ورودشان به هتل هاليدي اين در رم پس از ساعت 10 صبح 1/9/1978 ثبت شده و در آنجا هم بيش از 10 دقيقه نمانده اند.- و از آنجا که مشخص شد شخصي که خود را خبرنگار عباس بدرالدين ناميد. نام او در هتل ساتلايت ديده نشده و آن گونه که گمان مي رفته به مالت هم نرفته است و چمدان هايش با چندان هاي امام در هتل هاليدي اين پيدا شده و وسايل او با وسايل امام و شيخ يعقوب و وسايل افراد ناشناس ديگري درهم بوده است. (گفته هاي گروهبان زوتو و کارمندان هتل) - و از آنجا که مشخص شد در زمان جلسه مدعي عليه معمر القذافي با امام موسي صدر و دو همراهش بحث سختي در گرفته و القذافي به عمال خود دستور داده که دستگيرشان کنند، در نتيجه عمال وي از آن روز تاکنون آنان را دستگير کرده و آزادي ايشان را سلب کرده اند.- و از آنجا که مشخص شد گذرنامه بدرالدين خبرنگار همراه کاردار لبنان نزار فرحات بوده و بعدازظهر 31/8/1978 آن را به هتل الشاطي آورده و هنگامي که امام و همراهانش را در هتل پيدا نکرده، گذرنامه را به آقاي بشاره مرهج مي دهد. با توجه به اينکه پس از ساعت يک ظهر 31/8/1978 که امام و دو همراهش هتل را براي ديدار با القذافي ترک کردند، هيچ کس آنها را نديده است.- و از آنجا که بر اساس گفته هاي شاهد پرونده نزار فرحات، وي ساعت 30/9 شب 31/8/1978 به هتل رفته تا امام و دو همراهش را ببيند اما کارمندان هتل به او گفته اند که امام و همراهانش نيستند و انتظار او در هتل و تماس با اتاق هاي آنان نتيجه يي در برنداشته تا آنکه روز بعد کارمندان هتل به نزار فرحات گفته اند امام و همراهانش هتل را ترک کرده اند. اين سخنان نشان مي دهد که امام و همراهانش اتاق ها را به روش طبيعي، عادي و مرسوم تحويل نداده اند و نيز نشان مي دهد که غيرممکن است امام و همراهانش با هواپيماي شرکت آليتاليا که 9 شب با تاخير توجيه ناپذير بيش از يک ساعت پرواز کرده، سفر کرده باشند.- و از آنجا که مشخص شد گذرنامه سياسي امام موسي صدر دستکاري شده که اين مساله را تحقيقات ايتاليا نيز مشخص کرده اند.- و از آنجا که گذرنامه خبرنگار عباس بدرالدين پيدا نشد و برخي وسايل شخصي وي در هتل هاليدي اين و در ميان وسايل امام و شيخ يعقوب و افراد ناشناس ديگر پيدا شد.- و از آنجا که کاردار لبنان در طرابلس آقاي سعيد بيطار در نامه خود به وزارت امور خارجه لبنان در تاريخ 1/19/2007 اعلام کرده که اغلب مدعي عليهم ليبيايي يا ماموران امنيتي بوده اند يا از کميته هاي روابط خلق (اطلاعات سفارتخانه ها) يا براي پوشش دادن به فعاليت اصلي خود، به تجارت مي پردازند و بيشتر اين افراد به سن بازنشستگي رسيده اند. مشهور و معروف است که رژيم ليبي هنگامي که اعضاي اطلاعاتي آنها به سن بازنشستگي مي رسند، زيادي وام و مزرعه يي در منطقه خودشان به آنها مي دهد.- و از آنجا که مشخص شد گذرنامه امام صدر و شيخ محمد يعقوب ويزاي مکرر ورود به خاک فرانسه داشته که تا تاريخ 31/8/1978 اعتبار داشته و مشخص نيست چگونه ملغي شده و ويزاي ورود به فرانسه به تاريخ 31/8/1979 از جانب سفارت فرانسه در طرابلس به جاي آنها ثبت شده است و کسي که ويزا صادر کرده، متوجه نشده اعتبار ويزاي اول هنوز پايان نيافته است.- و از آنجا که مشخص شد رواديد ورود به ايتاليا در بعدازظهر 31/8/13978 توسط کارمند رسمي ليبي فقط براي امام و شيخ يعقوب اخذ شده است و براي آقاي عباس بدرالدين اخذ نشده. همچنين کسي که در همان تاريخ رواديد ورود به فرانسه براي امام و شيخ يعقوب گرفته، همين کارمند رسمي ليبي بوده است. - و از آنجا که شيوه و زمان دريافت رواديد فرانسه در ايتاليا بدون اطلاع و مساعدت از سفارت لبنان انجام شده بر دخالت رسمي ليبي در طراحي عمليات ربودن، تاکيد دارد.- و از آنجا که مشهور است ليبي تابع رژيم بسته مرکزي و تابع کنگره يي از سوي رهبر منحصر به فرد، مدعي عليه، معمر القذافي است، که نمي توان در آن رژيم از هيچ قرار يا تصرفي سخن گفت، مگر آنکه رهبر آمر و ناهي، مدعي عليه، سرهنگ القذافي دستور داده باشد.- و از آنجا که تبعات ربودن و ناپديد کردن امام صدر و دو همراهش که به دعوت رسمي حکومت در آنجا بوده اند، به عهده رژيم ليبي است. همچنين مشارکت در توطئه هاي صورت گرفته براي پوشش اين جنايت و اصرار ورزيدن بر آن بر عهده اين رژيم است. - و از آنجا که فعل مدعي عليهم سرهنگ معمر القذافي، مرغني مسعود التومي، احمد محمد الحطاب، الهادي ابراهيم مصطفي السعداوي، عبدالرحمن محمد غويله، محمد خليفه سحيون، عيسي مسعود عبدالله المنصوري، محمود محمد بن کوره، احمد الاطرش، عبدالسلام جلود، عيسي البعباع، عاشور الفرطاس، علي عبدالسلام التريکي، احمد شحاتي، احمد مسعود صالح ترهون، ابراهيم خليفه عمر، محمد علي الرحيبي و محمد ولد دادا تشکيل دهنده تحريض و تشويق و مشارکت در ربودن امام موسي صدر و شيخ محمد يعقوب و عباس بدرالدين است. جرمي که مستند آن درباره مدعي عليه اول ماده 569 /218 قانون مجازات لبنان و نسبت به ساير مدعي عليهم ماده 569/213 همان قانون است.- و از آنجا که فعل مدعي عليه اول معمر القذافي و ساير مدعي عليهم در جهت ايجاد جنگ داخلي در لبنان و برانگيختن جنگ فرقه يي ميان لبناني ها از طريق ربودن امام و دو همراهش بوده است، شامل ماده دوم قانون مصوب 11/1/1958 است.- و از آنجا که فعل ايشان در جهت دامن زدن به اختلافات مذهبي و تحريک و ترغيب نزاع و درگيري ميان اقشار مختلف امت است، شامل جنحه و جنايت ماده 317 قانون مجازات است.- و از آنجا که فعل مدعي عليهم به استثناي محمد محمود ولد دادا تبعه کشور موريتاني و محمود بن کوره تبعه کشور ليبي به علت اقدام متهمان مبني بر دستکاري و جعل در گذرنامه امام موسي صدر و استفاده از گذرنامه با آگاهي و اطلاع از امر منطبق با مواد 463و 463/454/213 قانون مجازات است.- و از آنجا که فعل مدعي عليهم به استثناي محمود بن کوره تبعه ليبي و محمد محمود ولد دادا تبعه موريتاني به علت جعل هويت و خود را به جاي آنان جا زدن، منطبق بر ماده 392/213 قانون مجازات است و از آنجا که تلازم ميان جنحه جنايت وجود دارد.- و از آنجا که تحقيقات درباره هويت کامل مدعي عليهم عبدالسلام جلود، محمود محمد بن کوره، احمد الاطرش، عيسي البعباع، عاشور الفرطاس، علي عبدالسلام التريکي، احمد شحاته، احمد مسعود صالح ترهون، ابراهيم خليفه عمر، محمد بن علي الرحيبي، محمد ولد دادا به نتيجه قطعي نرسيده است، قرار پيگيري دائم تا شناسايي کامل هويت مدعي عليهم صادر مي شود. بنابراين؛ بر اساس بررسي ها مقرر مي داريم؛ يکم؛ اتهام مدعي عليه معمر القذافي را که هويت او در بالا ذکر شده به مقتضاي ماده 569/218 از قانون مجازات لبنان به علت تحريض و تشويق بر ربودن و سلب آزادي امام موسي صدر و جناب شيخ محمد يعقوب و خبرنگار آقاي عباس بدرالدين به علت جرم حاصله در تاريخ 31/8/1978 به اثبات رسيد. دوم؛ اتهام مدعي عليهم المرغني مسعود التومي، احمد محمد الحطاب، الهادي ابراهيم مصطفي السعداوي، عبدالرحمن محمد غويله، محمد خليفه سحيون و عيسي مسعود عبدالله المنصوري در بالا ذکر شده بر اساس ماده 569/213 قانون مجازات لبنان به علت اقدام و مشارکت در ربودن امام صدر و دو همراهش محرز است. سوم؛ مدعي عليهم سرهنگ معمر القذافي، المرغني مسعود التومي، احمد محمد الحطاب، الهادي ابراهيم مصطفي السعداوي، عبدالرحمن محمد غويله، محمد خليفه بن سحيون و عيسي مسعود عبدالله المنصوري بر اساس احکام ماده 2 از قانون 11/1/1958 متهم هستند. چهارم؛ مدعي عليهم مذکور در بند 3 بالا به جنحه ذکر شده در مواد 317 و 463 و 463/454/213 و 392 /213 قانون مجازات مظنون هستند. پنجم؛ قرار بازداشت همه مدعي عليهم مذکور در فوق صادر شده و بايد با دستبند به بازداشتگاه دادگاه عالي بيروت منتقل شوند. ششم؛ اين جنحه را به علت تلازم به عنوان جنايت اعلام مي داريم. هفتم؛ قرار پيگيري دائم براي شناسايي هويت کامل همه مدعي عليهم عبدالسلام جلود، محمود محمد بن کوره، احمد الاطرش، عيسي البعباع، عاشور الفرطاس، علي عبدالسلام التريکي، احمد شحاته، احمد مسعود صالح ترهون، ابراهيم خليفه عمر، محمد بن علي الرحيبي و محمد ولد دادا صادر شده است. هشتم؛ هزينه دادرسي ها به طور کامل بر عهده مظنونان و متهمان است. نهم؛ اوراق از سوي دادستان کل نزد دادگاه عالي براي امانت گذاشتن آن در مرجع خاص آن اعاده مي شود. بيروت - سميح الحاج، قاضي پرونده