اتهام مدعي عليه، معمر القذافي، به علت تحريض و تشويق بر ربودن و سلب آزادي امام موسي صدر به اثبات رسيد.
به گزارش خبرگزاري فارس، قاضي تحقيق دادگاه عالي لبنان، سميح الحاج، در قضيه ربودن امام موسي صدر و دو همراهش، شيخ محمد يعقوب و عباس بدرالدين قرار اتهامي صادر كرد كه براساس آن، اتهامات را متوجه معمر القذافي، و هفده تن از مسئولين ليبي به جرم تحريك و تشويق و مشاركت در ربودن امام و دو همراهش كرده است. متن كامل قرار صادره به شرح زير است. اين قرار در تاريخ 2008.8.21 صادر شده و متن آن اكنون منتشر ميشود: قرار شماره 2008/1 دادگاه عالي اينجانب سميح الحاج، قاضي تحقيق دادگاه؛ پس از بررسيهاي صورت گرفته: - بنا بر حكم شماره 3794 مورخ 1981،2،4 داير بر احاله قضيه "اقدام عليه امنيت ملي" كه در نتيجه ربودن امام موسي صدر و دو همراهش، شيخ محمد يعقوب و روزنامه نگار، عباس بدرالدين در دادگاه عالي صادر شده؛ - و بنا بر دستور وزير محترم دادگستري به شماره 72 مورخ 1986،2،6 مبني بر تعيين قاضي طربيه رحمه به عنوان قاضي تحقيق در اين قضيه؛ - و بنا بر قرار صادره از قاضي تحقيق، طربيه رحمه، به تاريخ 1986،11،18 كه بر اساس بررسي دادستان كل در تاريخ 1986،11،6دستگاه قضايي لبنان را در اين قضيه صالح دانسته و صدور دستور مفتوح ماندن پرونده براي شناسايي عاملين، محركين و شركاي جرم در جنايت موضوع دعوي؛ - و بنابر درخواست دادستان كل از قاضي تحقيق در تاريخ 2004،8،2 مبني بر لغو دستور بايگاني صادره در تاريخ 1986،11،18 و صدور دستور تحقيق مجدد كه در تاريخ 2006،9،14 مجدداً از سوي دادستان كل بر آن تاكيد شد؛ - و بنا بر درخواست استعفاي صادره از قاضي تحقيق، طربيه رحمه، به تاريخ 2004،8،3؛ - و بنا بر دستور وزير محترم دادگستري به شماره 812 به تاريخ 2004،8،31 مبني بر تعيين قاضي سهيل عبدالصمد به عنوان قاضي تحقيق در اين قضيه به جاي قاضي طربيه رحمه؛ - و بنابر درخواست استعفاي قاضي سهيل عبدالصمد به تاريخ 2006،4،3؛ - و بنابر دستور وزير محترم دادگستري به شماره 625 به تاريخ 3/7/2006 مبني بر تعيين اينجانب (سميح الحاج) به عنوان قاضي تحقيق در اين قضيه؛ - و بنا بر گزارش سفر هيأت امنيتي لبنان به رم در تاريخ 31/10/1978؛ - و بنابر گزارش سفر هيأتي از سوي حكومت لبنان به ايتاليا در تاريخ 2006،8،24 براي پيگيري قضيه ربودن امام صدر و دو همراهش؛ - و بنابر گزارش كميته كارشناسان كه از سوي اينجانب تشكيل شد و آقايان ميشل جدعون، محمد علي مراد و محمود الفقيه اعضاي آن بودند؛ - و بنابر قرار صادره از سوي اينجانب به تاريخ 2007،8،28؛ - و بنابر دادخواست شماره 1 به تاريخ 1981،2،21 و بنابر توضيح صادره از دادستاني كل به تاريخ 1986،10،21 و بنابر ادعانامه دادستاني كل به تاريخ 2007،8،2 و همچنين بنابر همه اوراق و تحقيقات؛ روشن شد كه اتهام متوجه مدعي عليهم زير است: 1- سرهنگ معمر بن محمد ابومنيار القذافي، نام مادر: عايشه، متولد شهر سرت در تاريخ 1943، تابعيت ليبي، در تاريخ 2008،4،23،حكم جلب وي صادر شده و همچنان متواري است. 2- المرغني مسعود التومي، راننده اداره تشريفات وزارت امور خارجه، نام مادر: فايزه، متولد شهر جنزور در تاريخ 1948، تابعيت ليبي، در تاريخ 2007،8،2 حكم جلب وي صادر شده و همچنان متواري است. 3- احمد محمد الحطاب، كارمند دبيرخانه كنگره خلق در طرابلس، نام مادر: فاطمه، متولد 1946، تابعيت ليبي در تاريخ 2007،8،2 حكم جلب وي صادر شده و همچنان متواري است. 4- الهادي ابراهيم مصطفي السعداوي، مشاور مدير آليتاليا در فرودگاه طرابلس و مسئول مراقبت پرواز هواپيما، نام مادر: عايشه متولد 1946، تابعيت ليبي در تاريخ 2007،8،2، حكم جلب وي صادر شده و همچنان متواري است. 5- عبدالرحمن محمد غويله، ستوان يكم اداره كل اتباع خارجي و پليس گذرنامه، مأمور در بخش خروجي فرودگاه، نام مادر: لطيفه، متولد 1950، تابعيت ليبي در تاريخ 2007،8،2، حكم جلب وي صادر شده و همچنان متواري است. 6- محمد خليفه سحيون، مدير اداره نيروي انساني در شركت اكسيد ناتال طرابلس، نام مادر: عنايه، متولد 1931 شهر عزيزيه، تابعيت ليبي در تاريخ 2007،8،2، حكم جلب وي صادر شده و همچنان متواري است. 7- عيسي مسعود عبدالله المنصوري، كارمند مؤسسه توسعه برق كه هم اكنون افسر وظيفه است، نام مادر: حوريه، متولد 1949، تابعيت ليبي در تاريخ 2007،8،2 حكم جلب وي صادر شده و همچنان متواري است. 8- محمود محمد بن كوره، كاردار سفارت ليبي در لبنان در سال 1978، تابعيت ليبي فاقد ساير اطلاعات. 9- احمد الاطرش، نماينده وزارت خارجه ليبي در سال 1978، تابعيت ليبي، فاقد ساير اطلاعات. 10- عبدالسلام جلود، نخست وزير ليبي در سال 1978، تابعيت ليبي، فاقد ساير اطلاعات. 11- عيسي البعباع، نماينده وزارت خارجه ليبي در سال 1978، تابعيت ليبي، فاقد ساير اطلاعات. 12- عاشور الفرطاس، رئيس اداره سياسي وزارت خارجه ليبي، تابعيت ليبي، فاقد ساير اطلاعات. 13- علي عبدالسلام التريكي، مشاور القذافي، وزارت خارجه ليبي، تابعيت ليبي، فاقد ساير اطلاعات. 14- احمد شحاته، رئيس دفتر روابط خارجي در دبيرخانه كنگره خلق در سال 1978، تابعيت ليبي، فاقد ساير اطلاعات. 15- احمد مسعود صالح ترهون، كارشناس اداره مهاجرت و گذرنامه در فرودگاه طرابلس از 2 فوريه 1978 تا 1979،3،24 در اداره كل، متولد 1946، تابعيت ليبي، فاقد ساير اطلاعات. 16- ابراهيم خليفه عمر، ستوان يكم در بخش امنيت فرودگاه، متولد 1933 تابعيت ليبي، فاقد ساير اطلاعات. 17- محمد علي الرحيبي، سرگرد در پليس آگاهي ليبي، تابعيت ليبي، فاقد ساير اطلاعات. 18- محمد ولد دادا، سفير موريتاني در ليبي در سال 1978، تابعيت موريتاني، فاقد ساير اطلاعات. 19- هر شخص ديگري كه در تحقيقات متهم شناخته شود. افراد نامبرده بالا در خارج از خاكهاي لبنان و در تاريخي كه شامل مرور زمان نشده است، اقدام به ربودن و سلب آزادي امام موسي صدر و دو همراهش شيخ محمد يعقوب و عباس بدرالدين، روزنامه نگار، كردهاند. كه در نتيجه آن اقدام لبنان در معرض فتنه و آشوبهاي مذهبي و نزاع ميان طوايف قرار گرفت. جرائمي كه از آنها نام برده شد در آيين نامه شماره 27 مصوب تاريخ 5/3/1959 و مواد 569، 450، 459/ 454، 392، 408، 213، 217، 218، 219، 308، 307 قانون مجازات لبنان براي آنها مجازات تعيين شده است. در نتيجه تحقيقات روشن شد كه: اولاً- درباره وقايع و اتفاقات: امام موسي صدر شخصيت بارز و معروفي در سطح جهان عرب و اسلام است. خاصه كه او عالم ديني برجسته و روشني است كه مجلس اعلاي شيعيان را تأسيس و رهبري كرد و مقاومت لبناني را ضد دشمن اسرائيلي بنيان نهاد. هر كس او را ميشناخت به سبب ويژگيهاي شخصياش به او احترام ميگذاشت. در مساجد و كليساها و انجمنها حاضر ميشد و سخنراني ميكرد. منادي عدالت در مسايل ملي لبنان و نيز براي انسان بود؛ انسان در هر كجا كه باشد. از جنبه تواناييها، امام موسي صدر فارغ التحصيل رشته حقوق است؛ وي لحظهاي براي مطالبات شخصي خود تلاش نكرد. ايشان با دو همراهش دچار بدترين سرنوشتي شدند كه براي انسان امكان دارد؛ ربوده شدن اجباري، با گذشت بيش از سي سال بدون هيچ اطلاعي از ايشان يا كشف سرنوشت شان. اتفاقي كه براي خانواده و دوستداران آنها رنجي دردناك است كه تا به امروز استمرار دارد. از آغاز بحران لبنان در سال 1975 امام موسي صدر دغدغه وحدت و يكپارچگي لبنان را داشت؛ يكپارچگي سرزمين و ملت و نهادها را. ايشان از هر راهي براي اقناع طرفهاي درگير از كشتار و ويراني بيشتر كشور خود فروگذار نكرد. حتي گفت: "اگر از من خواسته شود خويش را قرباني كنم تا لبنان باقي بماند، لحظهاي درنگ نخواهم كرد." هنگامي كه تلاشهاي ايشان به نتيجه نرسيد، به سفر رفت و با هر كس كه در او تواني براي كمك به پايان دادن وضع ناگواري كه كشور به آن دچار شده بود ميديد، گفتگو كرد.نتيجه آن گفتگوها برپايي اجلاس سران در رياض و قاهره بود. امام صدر احساس ميكرد توطئهاي براي تجزيه لبنان و ايجاد دولتي اسلامي وجود دارد؛ سرهنگ معمر القذافي از طرفداران و حاميان اين تفكر بود. در حالي كه موضع امام روشن و قاطع مخالف تفكر ايجاد اين دولت بود. امام صدر اصرار داشت كه لبنان ميهن نهايي همه شهروندان مسيحي است، همانطور كه ميهن مسلمانان است. اين اختلاف عقيده به تيرگي روابط ميان امام و رژيم ليبي انجاميد كه به هنگام ديدار امام با معمر القذافي در سال 1975 به هنگام بازديد از ليبي به وضوح آشكار شد. امام موسي صدر به هنگام ديدار از الجزاير و ديدار با رئيس جمهور آن كشور، هواري بومدين با درخواست وي براي سفر به ليبي و ديدار با سرهنگ القذافي مواجه شد. بنابراين امام به رغم ميل خود و به درخواست رئيس بومدين كه از يكي از معاونانش خواست فوراً مقدمات سفر امام را به ليبي مهيا كند، به آن كشور سفر كرد؛ حتي رئيس بومدين در نوشتههاي خود گفته است كه اخلاقاً مسؤول قضيه ربودن امام و دو همراهش است. پس از بازگشت امام از الجزاير در تاريخ 1978،7،28 ، كاردار ليبي در لبنان، مدعي عليه، محمود بنكوره دعوت رسمي را براي ديدار از ليبي به امام موسي صدر تقديم كرد. خرج سفر نيز بر عهده سفارت ليبي بود (نامه سفارت ليبي به تاريخ 1978،8،24 در شركت هوايي الشرقالاوسط موجود است.) در تاريخ 1978،8،20 امام به كاردار ليبي اعلام كرد كه مايل است سفر در تاريخ 1978،8،25 صورت پذيرد و اعلام كرد ناگزير است ليبي را پيش از 1978،9،1 ترك كند، چرا كه همسرش بيمار و در فرانسه تحت درمان است. نيز بايد براي پيگيري كارهاي مهم به لبنان بازگردد. همچنين اسامي اعضاي هيأت همراه اعلام شد. در تاريخ 1978،8،25 امام و دو همراهش با پرواز شركت هواپيمايي الشرق الاوسط به ليبي رفتند. در شمار بدرقه كنندگان در فرودگاه بيروت، مدعي عليه، كاردار ليبي در لبنان، محمد بن كوره، حضور داشت و در فرودگاه طرابلس نيز از سوي مدعي عليه، احمد شحاته، رئيس دفتر روابط خارجي كنگره خلق، مورد استقبال قرار گرفتند. امام و دو همراهش در هتل الشاطيء طرابلس به عنوان ميهمانان رسمي حكومت ليبي اقامت گزيدند. هدف از ديدار امام صدر و دو همراهش از ليبي كه با آغاز آماده سازي براي جشنهاي انقلاب ليبي، در ابتداي ماه سپتامبر، مصادف شده بود، صرفاً ديدار با سرهنگ القذافي و مسؤولان ليبي و گفتوگو درباره مسائل لبنان بوده است. پس از آن امام قصد داشت به فرانسه سفر كند تا از سلامتي همسرش كه تحت معالجه بود، اطمينان يابد. اين مسئله همچنين از متن نامهاي كه امام در بعدازظهر 1978،8،30توسط آقاي نزار علي براي خانواده خود فرستاد، مشخص ميشود. در آن نامه آمده است كه امام روز شنبه يا يكشنبه يعني دوم يا سوم سپتامبر به پاريس ميرسد. ضمناً مي دانيم كه امام ويزاي مكرر فرانسه را از سفارت فرانسه در بيروت در تاريخ 25 ژوئيه 1978 گرفته بود كه تا ماه دسامبر همان سال اعتبار داشته است. همچنين شيخ محمد يعقوب نيز كه قصد داشت به همراه امام به فرانسه برود، ويزاي فرانسه را از سفارت آن كشور در بيروت گرفته بود. اما عباس بدرالدين، روزنامه نگار، چنين ويزايي نداشت. زماني كه امام و همراهانش در هتل الشاطيء اقامت داشتند، اتفاقاً شخصيتهاي لبناني از جمله آقايان: طلال سلمان، منح الصلح، بشاره مرهج، اسعد المقدم، محمدقباني و بلال الحسن نيز حضور داشتند، كه براي شركت در جشنهاي انقلاب ليبي در اول ماه سپتامبر به آن كشور سفر كرده بودند. قطع تماسهاي تلفني از زمان رسيدن امام و دو همراهش به ليبي تا ربودهشدنشان، بر خلاف عادت امام در سفرهاي خود، ايشان هيچ تماس تلفني با مجلس اعلاي شيعيان يا خانواده و يا دوستان خود نگرفته است. وضعيت دو همراه ايشان نيز به همين صورت است. با اينكه آقاي عباس بدرالدين براي پوشش خبري اين سفر در خبرگزاري خود، با امام همراه شده بود. همچنين روزنامههاي ليبيايي و رسانههاي آن كشور هم اين سفر را ناديده گرفتند و هيچ اشارهاي حتي گذرا به آن نكردند، علي رغم آنكه سفر، رسمي بود. تا بدانجا كه حتي كاردار سفارت لبنان در ليبي و شاهد پرونده، آقاي نزار فرحات، تا سه روز پس از رسيدن امام و دو همراهش از حضور ايشان خبر نداشت. كاردار لبنان در تاريخ 1978،8،28 و پس از تماس آقاي عباس بدرالدين با او و تمايل به حضور در سفارت و ديدار با وي از حضور آنها خبردار شد. پس از اين تماس استاد بدرالدين به همراه آقايان منح الصلح و بشاره مرهج به سفارت رفتند و با كاردار ديدار كردند. كاردار لبنان پس از اين ملاقات دريافت كه آنان پس از طرابلس به پاريس خواهند رفت. بنابراين متوجه شد كه نيازمند اخذ رواديد سفر براي ورود به فرانسه هستند. بدرالدين، منح الصلح و مرهج از كاردار خواستند، با ارسال نامههايي براي آنان از سفارت فرانسه در طرابلس رواديد اخذ كند. كاردار سفارت لبنان يكي از كارمندان محلي سفارت به نام عايشه رحمه را مأمور كرد كه اين مسئله را پيگيري و نامههاي لازم را آماده كند. كارمند محلي سفارت از آنان ميخواهد عكسهاي خود را به او بدهند تا به درخواست الصاق كند. در اين هنگام آقايان الصلح و مرهج براي آوردن عكس سفارت را ترك ميكنند و آقاي عباس بدرالدين ميماند. آقاي فرحات از آقاي بدرالدين ميپرسد كه چه تاريخي به طرابلس رسيدهاند و پس از آن تلفني با امام موسي صدر تماس ميگيرد. عباس بدرالدين نيز گذرنامه و عكسهاي خود را به كارمند محلي سفارت ميدهد تا براي او ويزاي فرانسه بگيرد و بعد سفارت را ترك ميكند. حوالي ساعت هشت و نيم شب 1978،8،28 آقاي فرحات، كاردار سفارت، به محل اقامت امام در هتل الشاطيء ميرود و با ايشان ديدار ميكند. در اين ديدار امام به آقاي فرحات تأكيد ميكند كه ماندنش در ليبي منوط به مشخص شدن زمان ديدارها است؛ اگر زود انجام شود يا حتي اگر گفته شود ملاقاتي انجام نميشود، ليبي را ترك ميكند و به فرانسه خواهد رفت. در اين ديدار كاردار سفارت لبنان تأكيد كرد كه رواديد ورود امام و شيخ محمد يعقوب به فرانسه معتبر است. غروب 1978،8،28جلسهاي درباره كتاب سبز برگزار شد كه مدعي عليه، معمر القذافي و آقايان: منح الصلح، محمد قباني، بلال الحسن، اسعد المقدم و بشاره مرهج در آن حضور داشتند كه جلسه تا نيمه شب ادامه يافت.ميدانيم كه اين هيئت پس از امام و دو همراهش يعني در تاريخ 1978،8،26 به طرابلس رسيده بودند. پس از پايان جلسه و بازگشت هيأت مذكور به هتل، به هنگام سحر آقاي عباس بدرالدين را ديدند و از او شنيدند امام سحري را ميل كردهاند. آنها نزد امام رفتند و از ايشان شنيدند كه همان شب زمان ديدار با سرهنگ معمر القذافي بوده اما نيمه شب تماس گرفتهاند كه: قرار لغو شده و به وقت ديگري موكول شده است. غروب 1978،8،30 كاردار لبنان، آقاي نزار فرحات، ضيافت افطاري به مناسبت حضور امام برپا كرد كه شيخ محمد يعقوب و آقاي عباس بدرالدين، منح الصلح و هيئت لبناني دعوت شده به جشنهاي ليبي و آقاي سفير، ژوزف سلامه، در آن حضور داشتند. پس از افطار امام اجازه خواست تا ضيافت را ترك كند. امام به انتظار ماشين تشريفات نماند و با تاكسي به هتل بازگشت چرا كه منتظر تلفن يا دعوت براي ديدارهاي رسمي بود كه گفته بودند ممكن است در هر لحظهاي انجام شود. ديدار با القذافي عادت سرهنگ القذافي بر اين است كه به هنگام ديدار با هر شخصيتي به مشاورين خود ميگويد از آن شخصيت بخواهند در هتل يا مكاني كه به راحتي بتوان با او تماس گرفت، منتظر بماند تا زمان ملاقات را كه معمولاً بلافاصله پس از تماس است، به وي اعلام كنند. بنابراين امام ناراحت و معذب بود چرا كه پنج روز از حضورش در هتل ميگذشت اما هنوز با سرهنگ القذافي ديدار نكرده بود. صبح روز 1978،8،31 امام صدر به شاهد پرونده، اسعد المقدم، خبرنگار گفت به لبنان بازخواهد گشت چرا كه هنوز زماني براي ديدار با القذافي مشخص نشده، ضمن آنكه آقاي اسعد المقدم، امام صدر و دو همراهش را حوالي ساعت يك ظهر ديده كه هتل را ترك ميكنند. او از صحبت كوتاه با آقاي عباس بدرالدين دريافت. كه آنان براي ديدار با القذافي ميروند. اين آخرين باري بود كه امام و دو همراهش مشاهده شدهاند. امام و دو همراهش بعدازظهر 1978،8،31، عملاً با سرهنگ القذافي ديدار كردهاند و ملاقات نيز نه تنها دوستانه نبوده، بلكه بسيار طوفاني بوده. علت آن هم اختلاف عقيده سياسي و ديني با القذافي بوده است. امري كه منجر شد القذافي به اطرافيانش بگويد: "اينها را بگيريد" و از آن لحظه تاكنون هيچ اثري از امام و دو همراهش نيست. شاهد پرونده، آقاي نزار فرحات، تاكيد ميكند كه بعدازظهر 1978،8،31 به هتل الشاطيء رفته اما امام و دو همراهش را نديده. وي گذرنامههاي آقايان عباس بدرالدين و منح الصلح را به آقاي بشاره مرهج ميدهد. آقاي نزار فرحات غروب همان روز به هتل باز ميگردد و تلاش ميكند با اتاقهاي امام صدر و دو همراهش تماس بگيرد، اما نتيجهاي نميگيرد. سپس كارمندان هتل به او خبر دادند امام و همراهانش اكنون در هتل نيستند. صبح روز بعد دوباره تلاش كرد با امام يا يكي از همراهانش تماس بگيرد اما يكي از كارمندان هتل به او گفت امام و دو همراهش هتل را ترك كردهاند. همانطور كه گفته شد امام صدر عادت داشت هنگام سفر هر روز با مجلس اعلاي شيعيان لبنان و خانوادهاش تماس بگيرد، اما سپري شدن چند روز بدون تماس، همه را نگران، مضطرب و ترسان كرده بود. بنابراين از سوي مجلس اعلاي شيعيان با رئيس جمهور وقت، مرحوم الياس سركيس، و جناب نخست وزير، دكتر سليم الحص تماس گرفتند كه آنان را از مسأله باخبر سازند. جناب رئيس جمهور، سركيس، چندين بار كوشيد تا تلفني با سرهنگ القذافي صحبت كند، اما نتوانست. بنابراين دستور داد دبيركل هيأت دولت لبنان، دكتر عمر مسيكه، به همراه دو افسر از اداره دوم ارتش، سرگرد نبيه فرحات و سروان نصوح مرعب به ليبي بروند. كادار سفارت ليبي در لبنان، مدعي عليه، محمود بن كوره، در ابتدا در صدور ويزاي ليبي كار شكني ميكرد و آن را كش ميداد، بالاخره پس از تماسهايي تنها به دبير كل كابينه، ويزا داد و براي دو افسر نامبرده ويزا صادر نكرد. نخست وزير ليبي، مدعي عليه، سرگرد عبدالسلام جلود نيز براي مشخص كردن زمان ملاقات بسيار معطل كرد اما در نتيجه تهديد دكتر عمر مسيكه بر ترك ليبي و انعكاس مسئله در لبنان و در موضع رسمي دولت، براي ديدار با سرگرد جلود وقت ملاقاتي مشخص شد. وي در ابتداي ديدار اقدام به ربودن امام صدر را عجيب ميشمرد. وي وعده داد براي پايان دادن به اين وضعيت از هيچ كوششي فروگذار نخواهد كرد. سرگرد جلود به دكتر مسيكه اطلاع داد كه امام صدر و همراهانش با هواپيماي شركت آليتاليا به شماره 881 به ايتاليا رفتهاند. وي گفت اين سفر ساعت هشت و نيم شب 1978،8،31 انجام شده و آنان ناگهاني و بدون اطلاع مراجع رسمي در ليبي سفر كردهاند. بايد اشاره كرد كه هيئت امنيتي متشكل از افسران، فرحات و مرعب، براي بررسي تحقيقات ايتاليا به رم رفتند و نتوانستند وارد خاك ليبي شوند. ناپديد شدن امام موسي صدر تنها سبب نگراني بسيار در مجلس اعلاي شيعيان و خانواده و دوستان امام نبود، بلكه دستگاههاي رسمي لبنان از طريق كانالهاي ديپلماتيك از مقامات ايتاليايي خواستند در اين باره تحقيق كنند. دادستاني كل ايتاليا در رم عملاً در دو مرحله اقدام به تحقيق كرد. مرحله اول در تاريخ 1978،9،24 و مرحله دوم در تاريخ 1981،9،23 بود. اين دادستاني در تاريخ 1981،12،20 از قاضي تحقيق در رم درخواست كرد پرونده را بايگاني كند. چرا كه براي دادستاني محرز شده بود امام موسي صدر و دو همراهش به رم نيامدهاند؛ و افرادي كه وارد خاك ايتاليا شدهاند، خود را به جاي آنان جا زده و نام و هويت امام و دو همراهش را به دروغ بر خود گذاشتهاند. بنابراين در نهايت در تاريخ 1982،1،28 قاضي تحقيق در شهر رم تصميم گرفت به همين دلايل، پرونده را بايگاني كند. تحقيقات ايتاليا تحقيقي كه دستگاه قضايي ايتاليا در تاريخ 1978،9،1 انجام داد مشخص كرد كه دو نفر وارد هتل هاليدياين شدهاند و خود را امام و شيخ محمد يعقوب معرفي كردهاند كه يكي از آن دو لباس روحانيون بر تن داشته است. آنان دو اتاق درخواست كردهاند و اتاقهاي 701 و 702 به آنان داده شده. همچنين پس از آنكه يكي از كارمندان هتل به آنان مشكوك شده، آنها مبلغ يك هفته را پيش پرداخت كردهاند. آن دو نفر سپس به اتاقهايشان رفتند و پس از ده دقيقه رفتند و ديگر بازنگشتند. فردي هم كه لباس روحانيون بر تن داشت هنگام خروج لباس شخصي بر تن كرده بود. پليس قضايي بلافاصله از كارمندان هتل هاليدياين بازجويي كرد و آنان در بازجوييها مشخصات افراد را با تصاوير امام موسي صدر و شيخ محمد يعقوب مقايسه كردند و هر گونه شباهت آنان را با عكسها انكار كردند گفتند دو نفري كه به نام امام و شيخ يعقوب وارد هتل شدهاند، جعلي و دروغين بودهاند. شاهد پرونده آقاي نيكولوزي لئوناردو، (Nicolosi Leonardo) هنگامي كه عكس امام را به او نشان دادند تا يكي از دو فرد عربي را كه اول سپتامبر ديده بود، شناسايي كند، نشناخت. اما شاهد پرونده، آقاي كولانجلو پيترو، (Colangelo Pietro) تصريح كرد كه به هيچ وجه شخصي را كه عكس او را نشانش دادهاند، نديده است. شاهد پرونده، خانم زامبوكو مارگريتا، (Zambucco Margherita) قامت شخصي را كه لباس روحانيون بر تن و عمامه بر سر داشته، حدوداً 175 سانتي متر و كسي را كه لباس شخصي پوشيده بود، كوتاه قد توصيف ميكند. وي هنگامي كه عكس امام را ميبيند، شباهت ميان عكس و آن شخص را انكار ميكند كه وي همان شخص بوده است. شاهد پرونده، آقاي چدروني آلبرتو، (cedroni alberto) شخصي را كه لباس روحاني بر تن كرده بود، بدون ريش و سبيل و شخصي را كه لباس شخصي بر تن داشته كوتاه قد توصيف ميكند. وي گفت شخص اولي كه ديده، كسي نيست كه عكس او را ملاحظه كرده است. اما شاهد پرونده، آقاي دورانته جيوزپه، (Durante Giuseppe) باربر هتل، شخصي را كه لباس روحاني بر تن داشته حدوداً 175 الي 180 سانتي متر و بدون ريش و سبيل و شخص ديگر را كوتاه قد و داراي سبيل توصيف ميكند و ميافزايد كسي كه لباس شخصي بر تن داشت با فردي كه لباس روحانيون بر تن كرده بود، با احترام بسيار زياد رفتار ميكرد؛ گويي كه از او ميترسيد. مثل رفتار سرباز در برابر مافوق خود. وي هنگامي كه تصوير امام صدر را ديد قاطعانه رد كرد كه وي همان كسي باشد كه در هتل ديده است. همچنين مهماندار هواپيماي شركت آليتاليا به شماره 881 مورخ 1978،8،31 قاطعانه ميگويد با توجه به ويژگيهاي بارز امام موسي صدر كسي كه با آن پرواز، سفر كرده امام صدر نبوده است. شاهد پرونده، استالفي اورلاندو، (astolfi Orlando) عضو كادر پرواز اعلام كرد ميان مسافران شخصي كه ويژگيها و نشانهاي امام را داشته باشد، نديده است. هنگامي كه عكسهاي امام و دو همراهش را به او نشان دادند، هيچ كدام را نشاخت و هيچ يك را در ميان مسافران آن پرواز نديده بود. شاهدان ديگر پرونده، كوچياني ليچيا (Cociani Licia) و كانتينو سر جيو (Contino seerjio) و باگنولو روبرت ريچارد (Bagnolo Robert Richard) گفتههاي شهود نامبرده بالا را تأكيد كردند.شهود ديگر كاردونه آندريا، (Cardone andrea) و ساندرونه كارمينه (sandroni carmine) اعلام كردند كه در ورودي فرودگاه فيوميچينو در رم مسئول بررسي گذرنامهها در عصر روز 1978،8،31 بودهاند آنها قاطعانه اعلام كردند عكسهاي امام و دو همراهش با عكسهايي كه روي گذرنامههايي كه در آن شب ديدهاند، مطابقت ندارد. شاهد ديگر پرونده، فيدله آلفردو (Fedele alffredo) كارمند اداره گمرك تأكيد كرد كه در بخش بازرسي گمرك از ساعت 6 عصر روز 1978،8،31 تا ساعت 8 صبح 1978،9،1 در محل كار خود بوده است. وي هنگامي كه عكسهاي امام و شيخ يعقوب و عباس بدرالدين را ديد، با قاطعيت و بدون ترديد اعلام كرد اين افراد را نديده است. وي همچنين اعلام كرد چون مدت زماني طولاني در قاهره بوده، زبان عربي را به خوبي ميداند و عادت دارد با مسافران عرب زبان، صحبت كند. اما شاهدان، والنته الساندرو (valente alessandro) و دو نسلمان جوزفين (dunselman Josephine) كه هر دو مسافر همان پرواز بودهاند، اعلام كردند در آن پرواز كسي را با مشخصات امام يا شبيه او نديدهاند. بايد اشاره كرد كه همه اين گفتهها بلافاصله پس از واقعه و از تاريخ بيستم لغايت بيست و سوم سپتامبر 1978 انجام و ثبت و ضبط شده است. زوتو دوناتو (Zotto donato) گروهبان و مأمور بخش امنيت و مسئول بررسي و تطبيق گذرنامهها با چهره افراد، در فرودگاه فيوميچينو اعلام كرد شخصي را كه در مقابل خود ديده، چهرهاش با عكس روي گذرنامه مطابقت داشته. وي اعلام كرد چهره كسي را كه به نام عباس بدرالدين تقاضاي اقامت كرده به خاطر ندارد، و دقيقاً نميداند عباس بدرالدين حقيقي بوده است كه عكس او را به او نشان دادهاند يا خير. تحقيقاتي كه در هتل ساتلايت انجام شد، اثبات كرد شخصي به نام بدرالدين عباس يا عباس بدرالدين در شب 1978،8،31 يا پس از آن در هتل ساتلايت يا هر هتل ديگري در رم اقامت نداشته است. تحقيقات از شركت هوايي مالت و شركت آليتاليا مشخص كرد كه هيچ شخصي به نام بدرالدين عباس يا عباس بدرالدين به مالت نرفته است؛ نه در اول سپتامبر و نه در ساير روزهاي هفته. تحقيقات ايتاليا به اين نتيجه رسيد كه شخصي كه در برابر مسئول بررسي گذرنامهها بوده و در ساعت 23 و 35 دقيقه شب 1978،8،31 حاضر شده و نام عباس بدرالدين بر خود گذاشته و گذرنامه او را به همراه داشته شخصي ديگر بوده و به دروغ خود را بدرالدين معرفي كرده است. ليبي ترك نشده تحقيقات ايتاليا روشن كرد كه بدون هيچ شكي امام صدر و دو همراهش ليبي را ترك نكردهاند و در نتيجه وارد خاك ايتاليا نشدهاند. همچنين ادله ثبوتي بالا اين مسئله را اثبات ميكنند. اين ادله با ادعاهاي برخي افراد نزد پليس ليبي تناقض دارد. منابع تحقيقاتي ايتاليا در تحقيقات منابع ليبيايي شك كردند و آن به سبب تأخير در شروع به تحقيق در ليبي است كه در تاريخ 1979،11،3 يعني پس از گذشت بيش از يكسال از ربودن امام و دوهمراهش انجام شده و سخن كساني كه از آنها بازجويي شده، دچار تناقضات فراوان است. كارگران هتل هاليدياين گذرنامه امام صدر و شيخ يعقوب را در يكي از اتاقهايي كه به نام آنها رزرو شده بود، پيدا كردند. و مشخص شد كه گذرنامه سياسي امام دستكاري شده و عكس الصاق شده روي آن نه تنها كمي جدا شده بلكه مهر خشك شده و حك شده روي آن با نقش مهر موجود در صفحه 3 يكسان نيست و همچنين عكس از سند ديگري كنده شده چرا كه آثار آن پشت عكس باقي مانده بود. جستجوي چمدانها نشان داد كه اسناد، لباسها و وسايل خاص امام به طور بينظم درهم ريخته بود. در چمدانها لباسهاي امام به همراه لباسها و وسايل و اسناد شيخ يعقوب و آقاي بدرالدين مشاهده شد. همچنين لباسها و سايل افراد ناشناس ديگري پيدا شد. چمدان كوچك امام محتوي وسايل خاص آقاي بدرالدين و همچنين وسايل افراد ناشناس بود. همچنين وسايل آقاي بدرالدين در كيف سامسونت خاكستري رنگ پيدا شد. اين كيف سامسونت اصلاً نبايد در هتل هاليدي اين ميبود چرا كه شخصي كه نام بدرالدين را بر خود گذاشته بوده به اين هتل نيامده بلكه در فرودگاه رم تصريح كرده به كه هتل ساتلايت خواهد رفت. همچنين در يكي از چمدانها ساعت مچي امام صدر مشاهد شد كه شيشه اش شكسته و بندش پاره شده و از كار افتاده بود. مسؤول پرواز 881 عالمي ديني را در پرواز نديده است. اين اتفاقات با موارد زير تأييد شد: - شكايت شاكي - گفتههاي شهود - گزارش كميته كارشناسان - تحقيقات ايتاليا - بنا بر قرينه عدم اجازه ورود به خاك ليبي به افسران لبناني، عضو هيئت لبناني از سوي حكومت ليبي - عدم جديت در تحقيقات ليبي - اعتراف مدعي عليه، معمر القذافي، به ربودن امام و دو همراهش در ليبي (سخنراني سال 2002 در شهر سبها) - به قرينه عدم حضور مدعي عليهم - كليه تحقيقات ثانياً در قانون: - از آنجا كه در نتيجه تحقيقات انجام شده مشخص شد بدون هيچ شكي امام سيد موسي صدر و دو همراهش جناب شيخ محمد يعقوب و خبرنگار، عباس بدرالدين، كه بنابر دعوت رسمي از سوي ليبي و براي جلسه با سرهنگ معمر القذافي به آن كشور رفته بودند، ليبي را به سوي مكان ديگري پس از ديدارشان با القذافي و در تاريخ 1978،8،31 ترك نكردهاند و بر خلاف تمايل خود در ليبي باقي ماندهاند؛ - و از آنجا كه مدعي عليه، سرهنگ القذافي، به رغم اصرار حكومت ليبي از زمان ربودن امام در تاريخ 1978،8،31 مبني بر اينكه ايشان خاك ليبي را به مقصد ايتاليا ترك كردهاند، در سخنرانياي كه در شهر سبها در تاريخ 1978،8،31 ايراد كرد، به ناپديد شدن امام و دو همراهش در ليبي اعتراف كرد؛ - و از آنجا كه از تحقيقات صورت گرفته از سوي دادستاني كل ايتاليا كه منجر به صدور دو قرار از سوي دادستان كل و قاضي تحقيق رم شد، مشخص شد كه كساني كه وارد ايتاليا شدهاند، امام صدر و دو همراهشان نبودهاند، بلكه افرادي ديگر بودهاند كه به دروغ نام آنان را براي خود جعل كرده بودند؛ - و از آنجا كه در نتيجه تحقيقات دستگاه قضايي ايتاليا نادرستي و عدم صحت تحقيقات ليبي از مدعي عليهم مشخص شد؛ - و از آنجا كه از تحقيقات ايتاليا از مهماندار و مسافران هواپيمايي آليتاليا به شماره 881 از طرابلس به مقصد رم به تاريخ 1978،8،31 مشخص شد كه هيچ كس امام صدر را در آن پرواز مشاهده نكرده و مسئول پرواز نيز هيچ فرد روحانياي را در آن پرواز نديده است. حتي اگر فرض كنيم هيچ كس امام را در فرودگاه طرابلس در غروب روز 31/8/1978 نديده، بر فرض صحت اين واقعه به معني سوار شدن به هواپيماي شركت آليتاليا نيست، بلكه جزئي از عمليات ربودن براي ظاهر سازي چهره امام براي كساني است كه ايشان را ديدهاند؛ - و از آنجا كه پرواز 881 از طرابلس به رم با يك ساعت تأخير پرواز كرده و ساعت يازده و نيم شب به رم رسيده است و دو نفري كه خود را امام صدر و شيخ يعقوب ناميدهاند حدود ساعت ده صبح 1978،9،1 وارد هتل هاليدي اين شدهاند؛ - و از آنجا كه اثبات شد امام سيد موسي صدر و شيخ محمد يعقوب هيچ گاه لباس شخصي بر تن نميكردند. - و از آنجا كه مشخص شد شخصي كه خود را جاي امام موسي صدر گذاشته بود و وارد هتل هاليدي اين شده، لباس روحانيون بر تن داشته و پس از آنكه حدوداً ده دقيقه در اتاق مانده با لباس شخصي خارج شده و هتل را ترك كرده و ديگر بازنگشته؛ - و از آنجا كه همه كارمندان و كارگران هتل هاليدي اين پس از مشاهده عكس امام موسي صدر قاطعانه اعلام كردند فردي را كه در هتل ديدهاند، امام موسي صدر نيست؛ - و از آنجا كه مشخص شد ويژگيهاي امام و شيخ يعقوب با ويژگيهايي كه شهود ايتاليايي اعلام كردهاند، از نظر قامت (بيش از 195 سانتي متر) يا ريش و سبيل يا لباس يا ويژگيهاي آشكار ظاهري منطبق نيست؛ - و از آنجا كه دو نفري كه خود را امام صدر و شيخ يعقوب ناميدهاند، ساعت يازده و نيم شب 1978،8،31 به فرودگاه رم رسيدهاند در حالي كه ورودشان به هتل هاليدي اين در رم پس از ساعت ده صبح 1978،9،1 ثبت شده و در آنجا هم بيش از ده دقيقه نماندهاند؛ - و از آنجا كه مشخص شد شخصي كه خود را خبرنگار، عباس بدرالدين، ناميد نام او در هتل ساتلايت ديده نشده و آنگونه كه گمان مي رفته به مالت هم نرفته است. و چمدانهايش با چندانهاي امام در هتل هاليدي اين پيدا شده و وسايل او با وسايل امام و شيخ يعقوب و وسايل افراد ناشناس ديگري در هم بوده است؛ (گفتههاي گروهبان زوتو و كارمندان هتل) - و از آنجا كه مشخص شد در زمان جلسه مدعي عليه، معمر القذافي، با امام موسي صدر و دو همراهش بحث سختي در گرفته و القذافي به عمال خود دستور داده كه دستگيرشان كنند، در نتيجه عمال وي از آن روز تاكنون آنان را دستگير كرده و آزادي ايشان را سلب كردهاند؛ - و از آنجا كه مشخص شد گذرنامه بدرالدين، خبرنگار، همراه كاردار لبنان، آقاي نزار فرحات، بوده و بعدازظهر 1978،8،31 آن را به هتل الشاطيء آورده و هنگامي كه امام و همراهانش را در هتل پيدا نكرده، گذرنامه را به آقاي بشاره مرهج ميدهد. با توجه به اينكه پس از ساعت يك ظهر 1978،8،31 كه امام و دو همراهش هتل را براي ديدار با القذافي ترك كردند، هيچ كس آنها را نديده است؛ - و از آنجا كه بر اساس گفتههاي شاهد پرونده، نزار فرحات، وي ساعت نه و نيم شب 1978،8،31 به هتل رفته تا امام و دو همراهش را ببيند اما كارمندان هتل به او گفتهاند كه امام و همراهانش نيستند و انتظار او در هتل و تماس با اتاقهاي آنان نتيجهاي در برنداشته تا آنكه روز بعد كارمندان هتل به نزار فرحات گفتهاند امام و همراهانش هتل را ترك كردهاند. اين سخنان نشان ميدهد كه امام و همراهانش اتاقها را به روش طبيعي، عادي و مرسوم تحويل ندادهاند و نيز نشان ميدهد كه غير ممكن است امام و همراهانش با هواپيماي شركت آليتاليا كه نه شب با تأخير توجيه ناپذير بيش از يك ساعت پرواز كرده، سفر كرده باشند؛ - و از آنجا كه مشخص شد گذرنامه سياسي امام موسي صدر دستكاري شده كه اين مسأله را تحقيقات ايتاليا نيز مشخص كردهاند؛ - و از آنجا كه گذرنامه خبرنگار، عباس بدرالدين، پيدا نشد و برخي وسايل شخصي وي در هتل هاليدياين و در ميان وسايل امام و شيخ يعقوب و افراد ناشناس ديگر پيدا شد؛ - و از آنجا كه كاردار لبنان در طرابلس، آقاي سعيد بيطار در نامه خود به وزارت امور خارجه لبنان در تاريخ 2007،1،19 اعلام كرده كه اغلب مدعي عليهم ليبيايي يا مأموران امنيتي بودهاند يا از كميتههاي روابط خلق (اطلاعات سفارتخانهها) يا براي پوشش دادن به فعاليت اصلي خود، به تجارت ميپردازند و بيشتر اين افراد به سن بازنشستگي رسيدهاند. مشهور و معروف است كه رژيم ليبي هنگامي كه اعضاي اطلاعاتي آنها به سن بازنشستگي ميرسند، زيادي وام و مزرعهاي در منطقه خودشان به آنها ميدهد؛ - و از آنجا كه مشخص شد گذرنامه امام صدر و شيخ محمد يعقوب ويزاي مكرر ورود به خاك فرانسه داشته كه تا تاريخ 1978،8،31 اعتبار داشته و مشخص نيست چگونه ملغي شده و ويزاي ورود به فرانسه به تاريخ 1978،8،31 از جانب سفارت فرانسه در طرابلس به جاي آنها ثبت شده است و كسي كه ويزا صادر كرده متوجه نشده كه اعتبار ويزاي اول هنوز پايان نيافته است؛ - و از آنجا كه مشخص شد رواديد ورود به ايتاليا در بعدازظهر 1978،8،31 توسط كارمند رسمي ليبي فقط براي امام و شيخ يعقوب اخذ شده است و براي آقاي عباس بدرالدين اخذ نشده. همچنين كسي كه در همان تاريخ رواديد ورود به فرانسه براي امام و شيخ يعقوب گرفته، همين كارمند رسمي ليبي بوده است؛ - و از آنجا كه شيوه و زمان دريافت رواديد فرانسه در ايتاليا بدون اطلاع و مساعدت از سفارت لبنان انجام شده بر دخالت رسمي ليبي در طراحي عمليات ربودن تأكيد دارد؛ - و از آنجا كه مشهور است ليبي تابع رژيم بسته مركزي و تابع كنگرهاي از سوي رهبر منحصر به فرد، مدعي عليه، معمر القذافي است، كه نميتوان در آن رژيم از هيچ قرار يا تصرفي سخن گفت مگر آنكه رهبر آمر و ناهي، مدعي عليه، سرهنگ القذافي دستور داده باشد؛ - و از آنجا كه تبعات ربودن و ناپديد كردن امام صدر و دو همراهش كه به دعوت رسمي حكومت در آنجا بودهاند، به عهده رژيم ليبي است. همچنين مشاركت در توطئههاي صورت گرفته براي پوشش اين جنايت و اصرار ورزيدن بر آن بر عهده اين رژيم است؛ - و از آنجا كه فعل مدعي عليهم، سرهنگ معمر القذافي، مرغني مسعود التومي، احمد محمد الحطاب، الهادي ابراهيم مصطفي السعداوي، عبدالرحمن محمد غويله، محمد خليفه سحيون، عيسي مسعود عبدالله المنصوري، محمود محمد بن كوره، احمد الاطرش، عبدالسلام جلود، عيسي البعباع، عاشور الفرطاس، علي عبدالسلام التريكي، احمد شحاتي، احمد مسعود صالح ترهون، ابراهيم خليفه عمر، محمد علي الرحيبي، محمد ولد دادا، تشكيل دهنده تحريض و تشويق و مشاركت در ربودن امام موسي صدر و شيخ محمد يعقوب و عباس بدرالدين است. جرمي كه مستند آن درباره مدعي عليه اول ماده 569 /218 قانون مجازات لبنان و نسبت به ساير مدعي عليهم ماده 569/213 همان قانون است؛ - و از آنجا كه فعل مدعي عليه اول، معمر القذافي، و ساير مدعي عليهم در جهت ايجاد جنگ داخلي در لبنان و برانگيختن جنگ فرقهاي ميان لبنانيها، از طريق ربودن امام و دو همراهش بوده است، شامل ماده دوم قانون مصوب 11/1/1958 است؛ - و از آنجا كه فعل ايشان در جهت دامن زدن به اختلافات مذهبي و تحريك و ترغيب نزاع و درگيري ميان اقشار مختلف امّت است، شامل جنحه و جنايت ماده 317 قانون مجازات است؛ - و از آنجا كه فعل مدعي عليهم، به استثناي محمد محمود ولد دادا، تبعه كشور موريتاني و محمود بن كوره، تبعه كشور ليبي به علت اقدام متهمين مبني بر دستكاري و جعل در گذرنامه امام موسي صدر و استفاده از گذرنامه با آگاهي و اطلاع از امر منطبق با مواد 463و 463/454/213 قانون مجازات است؛ - و از آنجا كه فعل مدعي عليهم به استثناي محمود بن كوره، تبعه ليبي و محمد محمود ولد دادا، تبعه موريتاني به علت جعل هويت و خود را به جاي آنان جا زدن، منطبق بر ماده 392/213 قانون مجازات است و از آنجا كه تلازم ميان جنحه جنايت وجود دارد؛ - و از آنجا كه تحقيقات درباره هويت كامل مدعي عليهم: عبدالسلام جلود، محمود محمد بن كوره، احمد الاطرش، عيسي البعباع، عاشور الفرطاس، علي عبدالسلام التريكي، احمد شحاته، احمد مسعود صالح ترهون، ابراهيم خليفه عمر، محمد بن علي الرحيبي، محمد ولد دادا.به نتيجه قطعي نرسيده است، قرار پيگيري دائم تا شناسايي كامل هويت مدعي عليهم صادر ميگردد. بنابراين؛ بر اساس بررسيها مقرر ميداريم: يكم: اتهام مدعي عليه، معمر القذافي، را كه هويت او در بالا ذكر شده به مقتضاي ماده 569/218 از قانون مجازات لبنان به علت تحريض و تشويق بر ربودن و سلب آزادي امام موسي صدر و جناب شيخ محمد يعقوب و خبرنگار، آقاي عباس بدرالدين، به علت جرم حاصله در تاريخ 1978،8،31 به اثبات رسيد. دوم: اتهام مدعي عليهم: المرغني مسعود التومي، احمد محمد الحطاب، الهادي ابراهيم مصطفي السعداوي، عبدالرحمن محمد غويله، محمد خليفه سحيون، عيسي مسعود عبدالله المنصوري، در بالا ذكر شده بر اساس ماده 569/213 قانون مجازات لبنان به علت اقدام و مشاركت در ربودن امام صدر و دو همراهش محرز است. سوم: مدعي عليهم، سرهنگ معمر القذافي، المرغني مسعود التومي، احمد محمد الحطاب، الهادي ابراهيم مصطفي السعداوي، عبدالرحمن محمد غويله، محمد خليفه بن سحيون، عيسي مسعود عبدالله المنصوري، بر اساس احكام ماده 2 از قانون 11/1/1958 متهم هستند. چهارم: مدعي عليهم مذكور در بند 3 بالا به جنحه ذكر شده در مواد 317 و 463 و 463/454/213 و 392 /213 قانون مجازات مظنون هستند. پنجم: قرار بازداشت همه مدعي عليهم مذكور در فوق صادر شده و بايد با دستبند به بازداشتگاه دادگاه عالي بيروت منتقل شوند. ششم: اين جنحه را به علت تلازم به عنوان جنايت اعلام ميداريم. هفتم: قرار پيگيري دائم براي شناسايي هويت كامل همه مدعي عليهم: عبدالسلام جلود، محمود محمد بن كوره، احمد الاطرش، عيسي البعباع، عاشور الفرطاس، علي عبدالسلام التريكي، احمد شحاته، احمد مسعود صالح ترهون، ابراهيم خليفه عمر، محمد بن علي الرحيبي، محمد ولد دادا صادر شده است. هشتم: هزينه دادرسيها به طور كامل بر عهده مظنونان و متهمان است. نهم: اوراق از سوي دادستان كل نزد دادگاه عالي براي امانت گذاشتن آن در مرجع خاص آن اعاده ميشود. بيروت - سميح الحاج، قاضي پرونده